آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

اگر در حیات چه‌گوارا، موتور معروفش او را به کشورهایی از آمریکای جنوبی برد در مماتش، اندیشه ارنستو، با موتورمحرکه جوانان انقلابی و آرمانخواه، مرزهای آسیا را نیز درنوردید. سعی او معطوف به ساختن انسان قرن بیست‌ویکمی بود که به تصور او نه از قرن 19 به‌جا مانده باشد نه محصول فاسد قرن خودش یعنی قرن 20.» نتیجه کوشش‌های فرمانده چه‌گوارا در نظر سارتر چنین بود: «چه‌گوارا به عنوان یک رزمنده و نظریه‌پرداز توانست با کمک نظریه‌هایی که از تجارب شخصی‌اش کسب کرده بود منطق انقلاب را پیش ببرد.» چه‌گوارا هرچه بود، تاریخ، مرگ نخست او را زمانی باور کرد که جنازه‌اش را روی لگن سیمانی رختشویی دید. اگرچه تقویم هشت اکتبر 1968 را سالروز مرگ ال‌چه اعلام می‌کند اما مرگ واقعی او را باید سال 1991 دانست.
 
فروپاشی بلوک شرق و افول اندیشه‌های کمونیستی و زوال مبارزات مارکسیستی ـ لنینیستی ارنستو قهرمان را هم به محاق فراموشی سپرد. ولی این پایان سناریوی مرگ و زندگی‌های ال‌چه نبود. چه‌گوارا باز هم زنده شد اما این بار به مدد بازار آزاد سرمایه‌داری. تولد دوباره ارنستو برای طرفدارانش داستان ناخوشایندی است که ترجیح می‌دهند قصه‌ای نانموده باقی بماند. چنین است که چه‌گوارا دوباره به متن جامعه بازگشت اما نه در هیئت یک چریک مبارز که در جایگاه نمادی تبلیغاتی برای فروش بیشتر قهوه، چوب اسکی و مشروبات الکلی.
همانطور که گفته شد ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا به آمریکای لاتین محدود نشد و اندیشه‌ها و مشی مبارزاتی‌اش به ایران نیز سرایت کرد و مورد توجه انقلابیون ایرانی قرار گرفت. از این رو نظر برخی از فعالان انقلابی پیرامون این شخصیت را جویا شدیم که از این رهگذر نظرات متفاوت و متناقضی شنیدیم. و حالا این نظرها:

از او الگو می‌گرفتیم
عباس شیبانی :کمتر انقلابی‌ای بود که در دهه‌های 50 و 60 نام چه‌گوارا را نشنیده باشد روش مبارزه او قابل قبول بود و ما نیز از او الگو می‌گرفتیم چه‌گوارا مبارزی قوی بود که خصوصیات برجسته او زبانزد عام و خاص بود. ما چه‌گوارا را با مبارزاتش علیه آمریکا می‌شناختیم و تصوری که از او داشتیم به مبارزات آزادیخواهانه‌اش در آمریکای لاتین بازمی گشت. مبارزات چه‌گوارا در ایران مشهور بود اما از تفکرات او شناخت چندانی نداشتیم.
مبارز انقلابی و نماینده فعلی شورای شهر تهران

مقایسه کج سلیقگی است
عزت‌الله سحابی :در زمان انقلاب همه چه‌گوارا را به عنوان یک مبارز مقاوم قبول داشتند نکته قابل توجه این شخصیت برای خود من بی‌تفاوتی‌اش به ریاست و مسوولیت بود. وقتی کاسترو به قدرت رسید او معاونت ریاست‌جمهوری را رها کرد و برای مبارزه به آمریکای جنوبی رفت که این نشان از حریت و آزادگی اوست. وقتی چه‌گوارا کشته شد ما نیز در ایران برای او مراسمی در نظر گرفتیم تا ویژگی‌های برجسته او تبیین شود اما چه‌گوارا هر چقدر هم بزرگ باشد مقایسه‌اش با چمران کج‌سلیقگی و نادانی است زیرا او یک مارکسیست بود و با مذهب سرسازگاری نداشت. مبارزان جهان سومی نیز از چه‌گوارا وجه ضدمذهبی‌اش را اخذ می‌کردند از این حیث هیچ وجه تشابهی بین چمران و چه‌گوارا نیست اگرچه هر دو علیه استبداد و استعمار مبارزه می‌کردند اما از دو مکتب متفاوت الگو می‌گرفتند.
عضو شورای انقلاب و رئیس شورای فعالان ملی مذهبی

سیگار برگش توجیه نمی‌شد
حسین علایی :در ایام انقلاب چه‌گوارا نام شناخته‌شده و معروفی بود ولی برای من اندیشه مارکسیستی، جذابیتی نداشت از مبارزات چه‌گوارا نیز فراوان صحبت می‌شد ولی در بین دانشجویان مذهبی جاذبه‌ای ایجاد نمی‌کرد زیرا این سوال برای ما مطرح بود که امثال چه‌گوارا دیدگاهشان راجع به مذهب چیست. ما و دیدگاهمان در این باره متاثر از امام بود که مذهب را عامل تحرک و پویایی می‌دانستند اما کمونسیت‌ها دین را عامل تحذیر توده‌ها و ابزاری در دست شاهان و حاکمان می‌دانستند. طبیعی است رویکرد آنها به مذهب موردپسند من نبود ما از بچگی در قم همسایه امام‌خمینی بودیم و از همان ابتدا تحت تاثیر تفکرات ایشان. انگیزه ما برای مبارزات علیه رژیم شاه توصیه‌های امام‌خمینی بود.
 
یکی دیگر از ابهامات و سوالاتی که درباره چه‌گوارا برای ما مطرح بود وابستگی او به قدرت بلوک شرق بود ما نمی‌توانستیم بپذیریم که در مبارزه با قدرت غرب به قدرت شرق پناه ببریم زیرا تنها عامل حرکت اجتماعی مردم در ایران را مرجعیت شیعه می‌دانستیم که تاثیر آن در زندگی فردی مردم نیز مشهود بود از این رو افرادی مثل چه‌گوارا هیچ تاثیری در مبارزات ما نداشتند هرچند اثر منفی هم نداشت. از دیگر ابهامات ما راجع به چه‌گوارا انگیزه مبارزه او بود برای ما کشته شدن بدون باورهای مذهبی توجیه شده نبود البته یک اشکال عوامانه نیز برای شخص من مطرح بود و آن سیگار کشیدن چه‌گوارا بود. تمام عکس‌هایی که از او به دست ما می‌رسید با سیگار برگ کوبایی بود، آن زمان چپی‌ها نیز با سیگار بر لب و سبیل پشت لب شناخته می‌شدند در صورتی که من نمی‌توانستم بپذیرم که یک مبارز که قصد نجات ملتی را دارد به بدن خود آسیب برساند.
فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

الگوی ما جمیله بوپاشا بود
اعظم طالقانی :ما در محیطی زندگی می‌کردیم که مبارزات ضداستعماری و ضداستثماری بیش از هرچیز برایمان اهمیت داشت از این رو هر بافکری که با این جریان موافق بود مخالفت خصمانه‌ای نداشتیم ولو اگر با برخی از آنها اختلاف ایدئولوژیک داشتیم بنابراین چه‌گوارا یا کاسترو که در برابر جریان کاپیتالیستی مبارزه می‌کردند برای ما محترم بودند ولی برای زنان در آن مقطع مبارزان الجزایری خصوصا جمیله بوپاشا الگو بودند چرا که بوپاشا با حفظ حجاب خود مبارزه می‌کرد و بعضا به مبارزان الجزایری اسلحه می‌رساند در ایران نیز این شیوه مورد اقتباس برخی از زنان مبارز قرار گرفت. در مجموع چه‌گوارا و تمام مبارزان علیه امپریالیسم برای ما الگو بودند و از رفتار و برخی از تفکرات آنها استفاده می‌کردیم چه‌گوارا نیز چنین جایگاهی را بین مبارزان در ایران داشت و وقتی توسط عوامل آمریکا کشته شد بسیاری او را به عنوان شهید معرفی کردند. ذکر این نکته ضروری است که شیوه مبارزه علیه غرب اشکال متفاوتی دارد که نوعی از آن مبارزات چه‌گوارایی بود. برخورد با استعمار غرب شیوه‌های دیگری نیز دارد. امروز نمی‌توان با غرب از طریق تحقیر و تهمت مبارزه کرد. با نظام سرمایه‌داری باید به صورت منطقی مبارزه و برخورد کرد نمی‌توان در تقابل با امپریالیسم بود و به حقوق ملت بی‌توجه. تداوم مبارزه با غرب باید برای مردم توجیه شده باشد در غیر این صورت برگ برنده دست آنهایی می‌افتد که اساس مبارزه را نیز خنثی می‌کند.
مبارز انقلابی و دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی

بازداشت به‌خاطر «چه»
غلامحسین کرباسچی :من در زمان دانشجویی به علت تکثیر جزوات و کتاب‌های چه‌گوارا بازداشت شده و کتک خوردم. آن زمان برای دانشجویان خواندن خاطرات روزانه چه‌گوارا در بولیوی جذابیت زیادی داشت لذا این جزوات را بازنویسی می‌کردیم و دست به دست میان دانشجویان می‌چرخید. در همین چرخه بود که یکی از آقایانی که اکنون هم سمتی دارد من را لو داد و پیرو آن بازداشت من رقم خورد. اما آن زمان چون بازجوها می‌دانستند که ما بچه‌مذهبی‌ها با رویکردی انتقادی مطالب را می‌خوانیم، برخوردهای شدیدی مثل برخورد با دانشجویان چپ در انتظار ما نبود. به هر حال آن زمان الگوهای انقلابی چه‌گوارا برای ما جاذبه داشت. چه‌گوارا چریک مبارزی بود که به قدرت رسید و بعد هم قدرت را واگذار کرد و مبارزه جدیدی را آغاز کرد. آن زمان تز «انقلاب دائمی» او در ذهن دانشجویان جای گرفته بود. به طور کلی اخلاق انقلابی او برای ما جاذبه فراوانی داشت. اما اکنون که زمان گذشته و فرهنگ بشری رشد کرده دیگر این حرف‌ها و الگوها جذابیت خود را از دست داده است.
 
من نمی‌دانم انگیزه کسانی که امروز فرزندان چه‌گوارا را به ایران دعوت کرده‌اند چیست، لابد ارزش‌های مشترکی میان آنها وجود دارد. اما مطمئنم‌ که از لحاظ اعتقادی و مکتبی نقطه اشتراکی وجود ندارد. من گمان می‌کنم که در این میان شعارهای ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی است که جاذبه ایجاد می‌کند و موجب ارتباط می‌شود. چه‌گوارا اگر خوب بود، برای دوران خودش خوب بود. اکنون نمی‌توان با پیروی از چه‌گوارا به سعادت رسید. چگونه است که بن‌لادن را محکوم می‌کنند اما در مقابل چه‌گوارا را تقدیس؟
شهردار اسبق تهران و مدیر روزنامه هم‌میهن

بدبختی به‌بار آورد
عباس عبدی :پیگیر تفکرات چه‌گوارا در گذشته و حال نبوده‌ام و نیستم. دلیلش هم روشن است؛ اوضاع و فرهنگ و مسائل آمریکای‌لاتین با ایران تفاوت بسیاری دارد. من با چه‌گواراگرایی هم که نوعی مد بود تا علاقه‌ای سیاسی و اعتقادی نه در گذشته و نه در حال میانه‌ای ندارم. البته در آن زمان که مبارزان سیاسی پس از کسب قدرت استحاله می‌شدند بازگشت چه‌گوارا به مبارزه و ترک دولت کوبا نوعی ویژگی مثبت تلقی می‌شد. با این حال چه‌گوارا برای دانشجویان مذهبی موضوع بااهمیتی نبود و بیشتر مورد توجه مبارزان چپی بود. چه‌گوارا در حال حاضر نیز شخصیتی جذاب برای افراد رادیکالی است که در پی پوشاندن ضعف‌های فکری خود با کاریزمای تاریخی چه‌گوارا هستند البته محبوبیت وی نزد جوانان آمریکای‌لاتین معنای مهمتری هم دارد که نماد خشم فرو خفته آنان از اوضاع جاری و سلطه ایالات متحده است.
 
فراموش نکنیم چه‌گوارا امروز به مد هم تبدیل شده که اغلب طرفداران کنونی از این نوع هستند و نه حامیان مشی چریکی. یکی از اشتباهاتی که درباره این شخصیت رخ می‌دهد، مقایسه او با مرحوم چمران است که فصل مشترکشان همان حرف است. جالب‌تر آنکه شخصیتی مثل چمران نیز مورد سوءاستفاده این گروه‌ها قرار می‌گیرد. در صورتی که شهید چمران نیز ربطی به این گروه ندارد و اگر آن مرحوم الان زنده بود احتمالا متهم به مشی لیبرالی می‌شد ولی خب چون شهید شده هر گروهی می‌کوشد او را مال خود کند. این همان خصلت بد مرده‌خوری است که باید از آن پرهیز کرد و به همین دلیل همیشه آویزان شدن به گذشتگان را نوعی فرصت‌طلبی می‌دانم که قصدش پوشاندن ضعف‌های فرد آویزان است.
 
به هر حال نمی‌توان نسبت به شخصیتی چون چه‌گوارا بی‌تفاوت بود، اما من نه مطلبی از آن خوانده بودم نه عکسی از آن داشتم. تفکرات چه‌گوارایی در زمان انقلاب منجر به راهبردهای چریک‌های شهری و روستایی و... شد و در ایران چریک‌های فدایی خلق و سپس مجاهدین این الگوبرداری را کردند که اگر چه آن خط‌مشی در آن زمان مورد احترام و پشتیبانی بسیاری از فعالان سیاسی و دانشجویان همچون بنده بود، اما بدبختی آن بعدا دامان جامعه را گرفت.
روزنامه‌نگار و عضو دانشجویان پیرو خط امام

نمی‌توان کنارش گذاشت
عماد افروغ :زمانی که با چه‌گوارا آشنا شدم بیشتر فعالیت‌های سیاسی او را مدنظر داشتیم تا اندیشه‌هایش را. من آن زمان دانشجوی خارج از کشور بودم آن ایام شور و اشتیاق رفتار سیاسی بیشتر از اندیشه سیاسی ما را فراگرفته بود. البته به تدریج نظریه‌هایی در ذهن ما شکل گرفته بود که ایدئولوژی مبارزاتی ما تعین می‌یافت. همان زمان بحثی بین ما و بعضی از فعالان سیاسی مطرح بود که تا کجا می‌توانیم با مبارزان مختلف غیرمسلمان همراه باشیم دامنه این بحث‌ها به تدریج یک خلوص تئوریک به وجود آورد که در قالب نظریه انقلاب اسلامی و رهبری امام‌خمینی مطرح شد به هر حال چه‌گوارا یک شخصیت انقلابی مارکسیست بود که تا وقتی خلوص تئوریک نبود بیشتر با او همراه بودیم زیرا شعارهای او نیز مبارزه با امپریالیسم بود و در هر صورت در صف مبارزان قرار می‌گرفت.
 
همین جاذبه‌های چه‌گوارا باعث شد در خارج از کشور نیز انجمن اسلامی در اختیار توده‌ای‌ها قرار گیرد آنها اگرچه تفسیر قرآن هم داشتند اما در یک جلسه من از آنها همین نکته را پرسیدم که همراهی ما با مواضع مختلف ضدآمریکایی تا چه حدی است؟ امام‌خمینی اعتقاد داشتند آمریکا شیطان بزرگ است در این صورت شیطان مظاهر مختلف دارد و نمی‌توان با مظاهر مختلف آن همراه بود. چه‌گوارا را باید در زمینه‌های اجتماعی تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی خود فهم کرد اگر در این ظرف مورد توجه قرار گیرد شخصیتی قابل قبول است و انسان بزرگی است. اما وقتی پای معیارهای دیگر به میان آید تنها در حد یک مبارز سیاسی است. ذهنیت بنده راجع به چه‌گوارا خیلی تفاوت نکرده است اگرچه خلوص تئوریک به وجود آمده است که بسیار هم ارزشمند است اما نمی‌توان شخصیتی مثل چه‌گوارا را کنار گذاشت و به آن بی‌توجه بود.
استاد دانشگاه و نماینده مجلس

طنز تاریخ
حسن یوسفی‌اشکوری :دوران پیش از انقلاب چه‌گوارا نزد روشنفکران و در سطح افکار عمومی شناخته‌شده نبود زیرا او یک انقلابی بود که به قدرت نرسید برخلاف کاسترو که به سمت قدرت رفت و مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. ولی چه‌گوارا هم کم‌وبیش در میان افراد اهل مطالعه شناخته شده بود او به صورت حرفه‌ای عمل می‌کرد و فقط به انقلاب می‌اندیشید از این حیث نیز مورد احترام نیروهای چپ بود اعم از چپ مارکسیست و چپ مذهبی. بنده نیز یکی از کسانی بودم که به چه‌گوارا با دید احترام نگاه می‌کردم هرچند اطلاعات دقیقی از او نداشتم. الان نیز که سال‌ها از آن ایام می‌گذرد و شرایط منطقه تغییر یافته است در تفکرات چپ و راست دگرگونی‌هایی نیز به وجود آمده است. چه‌گوارا اکنون نیز قابل احترام است چون او یک انقلابی صادق بود که در برابر استعمار جهانی قرار گرفت و به خلق‌های ستمدیده می‌اندیشید. طنزی تاریخی نیز در مورد چه‌گوارا و همکاران او به وجود آمده است که طرفداران و مخالفان او جای خود را با هم عوض کرده‌اند در پیش از انقلاب چه‌گوارا الگوی انقلابیون چپ بود و کسی چون دکتر شریعتی نیز می‌گفت من چه‌گوارای انقلابی را بر فلان آدم اسلامی ترجیح می‌دهم که مداحی شاهان را می‌کرده است الان که قریب 30 سال از آن اتفاقات گذشته است بازماندگان جریان راست بنیادگرایی، فرزندان چه‌گوارا را به ایران دعوت می‌کنند و با آنها عکس یادگاری می‌گیرند.
پژوهشگر و نماینده مجلس اول

مورد توجه ما نبود
حمیدرضا ترقی :اسم چه‌گوارا را به عنوان آزادیخواه در ایام انقلاب شنیده بودیم ولی اینطور نبود که به عنوان الگو از آن استفاده کنیم چه‌گوارا اگرچه در غرب نقش بسزایی داشت و در ذهن ما ماندگار بود اما مشی او مورد توجه ما نبود زیرا ما در مبارزه نوعا به الگوهای اسلامی عنایت داشتیم نه الگوهای غربی خصوصا آنکه امثال چه‌گوارا بیشتر تحت تاثیر جریان روسیه و کمونیست‌های آنجا بودند. مبارزات ما در ایران نیز ضد آمریکایی بود و هدف نهایی‌مان نیز تحقق آزادی ولی روش کمونیست‌ها را نمی‌پذیرفتیم زیرا تفکرات آنها را قابل اجرا نمی‌دانستیم. در حال حاضر چون ما در جبهه ضدامپریالیسمی قرار داریم با اندیشه‌های چه‌گوارایی اشتراکاتی داریم ولی وجه این اشتراکات باید مشخص شود مبارزه با کاپیتالیسم و سرمایه‌داری وجه مشترک این مبارزات است ولی اختلافات نیز قابل توجه است.
عضو حزب مؤتلفه و نماینده مجلس پنجم

الگوی مبارزه ما با آمریکا
فریبرز رئیس دانا :آنچه در ذهن من از چه‌گوارا در دهه 60 حک شده هیچ تغییری نکرده است. او نماد توانمند مبارزه ضدامپریالیستی بود. شخصیت او به حدی موثر بود که نسل بعد از من نیز او را تعقیب می‌کند و عکس او را بر سینه می‌چسباند؛ هر چند اگر سرمایه‌داری از او کالا درست کرده باشد. او مردی عملیاتی بود. این ویژگی در مورد چه‌گوارا بارز و بدیهی است مثلا شخصیتی چون تختی در ایران نماد روحیه عالی مردمی و جوانمردی است اما عملیاتی نیست. اگرچه در مبارزات مسلحانه و چریکی راه و رسم چه‌گوارا بهترین روش بود و جایگاه خود را از دست نداده است اما مشی او امروز به آموزه‌های عمومی تبدیل شده است. ضعف امروز ما فراموشی مبارزه با امپریالیسم است، اگرچه مبارزه با خودکامگان و رهبران مستبد ضروری است، اما نباید از ترس آنها به دامن آمریکا و اجانبش مثل صهیونیست پناه برد. ما از چه‌گوارا آموختیم که مبارزه با آمریکا را فراموش نکنیم. امروز نیز این آموزه‌‌ها پخته‌تر شده است.
 
می‌پذیریم که چه‌گوارا مورد استفاده دولت‌‌های غیردموکراتیک است و حتی عروسک‌سازان و فروشندگان لباس از آن بهره‌برداری شخصی می‌کنند اما ارزش‌های او آنچنان قوی و پابرجاست که من ذره‌ای در مورد او تردید نمی‌کنم. هوشیاری نسل جوان امروز نیز متوجه این سوءاستفاده است. فرزندان چه‌گوارا نیز فرزندان شایسته‌ای هستند. دختر او آلیدا شناخت و آگاهی عمیقی از امپریالیسم دارد. آلیدا چه‌گوارا در مقاله‌ای علمی و غیرجهت‌دار درباره امپریالیسم نکاتی را مطرح کرده است که ضرورت دموکراسی در آن موج می‌زند. او کاملا متوجه استفاده ابزاری از پدرش هست و کاملا هوشیارانه نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است.
اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران

انقلابیِ صادق، نه بیشتر
محسن آرمین :شخصیت انقلابی چه‌گوارا شخصیت شناخته‌شده‌ای است که به عنوان یکی از نمادهای مبارزه با امپریالیسم مطرح است. در زمان انقلاب و فعالیت‌های دانشجویی ما نیز نام چه‌گوارا بر سر زبان خیلی از دانشجویان بود چرا که خیلی از مارکسیست‌ها این شخصیت را تبلیغ می‌کردند اما برای من چه‌گوارا به عنوان یک انقلابی صادق مطرح بود نه بیشتر، البته از این حیث او کاملا قابل احترام بود. چه‌گوارا یک مبارز انقلابی بود نه یک متفکر یا صاحب تئوری در اندیشه‌‌های مارکسیستی. شناختی هم که ما از او داشتیم در این حد بود. ما از عمق اندیشه‌های شخصی او اطلاع چندانی نداشتیم اما اکنون که اطلاعات بیشتری از آرا و نظرات او منتشر شده می‌توان نظر جامع‌تری پیرامون او ارائه داد. در مجموع تفاوت عمده‌ای در نظرم راجع به این شخصیت به وجود نیامده است. او هم‌اکنون نیز برای من به عنوان یک مبارز و مارکسیست صادق قابل احترام است؛ کسی که در جهت آرمان‌هایش حاضر به ایثار و از خودگذشتگی بود.
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

وجهه‌ای در ایران ندارد
محمد‌مهدی عبدخدایی :ما در زمان مبارزه علیه رژیم شاه به حرکت‌های کمونیستی اعتقادی نداشتیم آن ایام آمریکای لاتین در تب و تاب سوسیالیسم بود و چه‌گوارا نیز در این فضا رشد کرد. در ایران نیز اگرچه تبلیغاتی در جهت رشد تفکرات آنان صورت می‌گرفت اما در بین مذهبی‌ها طرفداری نداشت. یادم هست رمان خرمگس در این راستا در سطح وسیعی ترویج شد در ابتدا نیز افرادی چون ملکی و آل‌احمد به این نوع اندیشه‌‌ها گرایش یافتند اما به زودی بازگشتند. چه‌گوارا علیه دیکتاتوری مبارزه می‌کرد اما از نظر اعتقادی نیروهای مذهبی نمی‌توانستند تفکرات و مشی او را دنبال کنند. در مجموع چه‌گوارا تاثیری در انقلاب ایران نداشت. انقلاب ایران یک حرکت مذهبی بود که توسط توده‌های مذهبی به وجود آمد. چه‌گوارا الان نیز وجهه‌ای در ایران ندارد هر چند اگر برخی از چپ‌ها سعی دارند از او بت بسازند به هر دلیلی حرکت‌های سوسیالیسی در ایران ریشه نگرفت.
دبیرکل جمعیت فدائیان اسلام

اشتباهش صدور انقلاب بود
ابراهیم یزدی :در اوایل دهه 60 کوبا تجربه تازه‌ای را بر تجارب انقلابی جهان افزود، به طوری که یک گروه چریکی کوچک از جوانان آرمانخواه با پناه بردن به کوهستان‌های سیرامسترا توانستند دیکتاتوری باتیستا را سرنگون کنند. در موفقیت این تجربه چه‌گوارا نقش چشمگیری داشت. فیدل کاسترو یک جوان آرمان‌گرا و کاریزماتیک توانست انقلاب کوبا را به ثمر برساند اما چه‌گوارا نقش مهندسی این انقلاب را به عهده داشت. اگر همکاری چه‌گوارا نبود فیدل کاسترو هیچ‌گاه به تنهایی به نتیجه نمی‌رسید. پس از پیروزی انقلاب کوبا چه‌گوارا نقش کلیدی‌ای در بازسازی اقتصادی به عهده گرفت اما روحیه انقلابی او از اینکه به یک بورکرات دولتی تبدیل شود دور بود.
 
بنابراین او ترک محراب و مسجد و دفتر کرد و به پرو رفت تا از آنجا انقلاب تازه‌ای را هدایت کند که این نشان از شخصیت و روحیه انقلابی و آرمانگرایانه چه‌گواراست، اما چه‌گوارا یک اشتباه بزرگ مرتکب شد چراکه انقلاب از درون مساعد هر جامعه‌ای شکل می‌گیرد، انقلاب یک کالا نیست که صادر شود بنابراین چه‌گوارا شکست خورد اما شخصیت او به عنوان یک چهره انقلابی سال‌های سال مورد توجه نسل‌های جوان در کشورهای مختلف قرار گرفت؛ نقشی که چه‌گوارا داشت امروز قابل کپی‌برداری نیست چراکه عصر انقلابات به سر آمده است. در این قرن پس از تحولات اجتماعی به وجود آمده و پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و پایان گرفتن جنگ سرد و انقلاب الکترونیک، اصلاحات آرام، کند و زمانگیر میسر خواهد شد. لذا اگرچه شخصیت چه‌گوارا به عنوان یک چهره انقلابی آرمانگرا الهام‌بخش بسیاری از جوانان افراطی آرمانگراست اما آن عصری که چهره چه‌گوارا می‌توانست الهام‌بخش حرکت‌های انقلابی باشد گذشته است.
دبیرکل نهضت آزادی ایران و وزیر امور خارجه دولت موقت

معنویت در ناخودآگاه او بود
صادق طباطبایی :چه‌گوارا نقش بسزایی در مبارزات آزادی‌بخش آمریکای لاتین داشت در آن زمان کمونیسم تنها اندیشه مبارزه بر ضد امپریالیسم بود. نوای مارکسیست وحدت عظیمی از توده‌ها را در برابر استعمار غرب به وجود آورد که هزاران جوان آرمان‌گرا و میلیون‌ها مستضعف و گرسنه را پیرامون خود جمع کرد.
رشادت و قهرمانی‌های چهره‌ای همچون چه‌گوارا شور و حالی را در جوانان به وجود آورد که بی‌سابقه بود. او وقتی انقلاب کوبا به پیروزی رسید نیز دست از مبارزه برنداشت و از فیدل کاسترو خداحافظی کرد به بولیوی رفت تا اینکه آنجا توسط نیروهای آمریکایی کشته شد.
 
بدون تردید دلاوری‌های او ماندگار است اگرچه قیاس او با افرادی چون شهید چمران قیاس مع‌الفارق است زیرا چه‌گوارا نگرش متفاوتی به هستی و انسان داشت و مبارزه را براساس فطرت پاک و کرامت انسان پیگیری می‌کرد از این‌رو مبارزه برای او پیروزی و شکست داشت ولی در اندیشه مجاهدین مسلمانی چون شهید چمران مبارزه اصلا شکست ندارد اگر ماندی که پیروز شدی و اگر مردی شهید شدی و ماندگار. لازم به ذکر است افرادی همچون چه‌گوارا نیز ناخودآگاه به معنویت اشاره می‌کنند وقتی می‌گویند سلاح نتیجه را تعیین می‌کند و سلاح ما معنویت سرباز است حاوی همین نکته است. در تعالیم دینی ما نیز وجود دارد که به تعداد انسان‌ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد. بنابراین خیلی نمی‌توان به نقل قول افراد اکتفا کرد و چه‌گوارا را فاقد معنویت دانست حتی اگر خودش اظهارنظری در این زمینه نکرده باشد و مطلبی به زبان نیاورده باشد.
سخنگوی دولت موقت و از همراهان امام در پاریس

رفاقت و رغابت
عمادالدین باقی :در بحبوحه انقلاب سال 1357 انقلاب کوبا و انقلاب ویتنام از الگوهای موثر در اندیشه انقلابی نسل ما بود که در میان مسلمانان انقلابی با آمیزه‌ای از احساس رفاقت و رقابت روبه‌رو بود. وجه ایدئولوژیک انقلاب کوبا و ویتنام تحت تاثیر ستیزه‌های ایدئولوژیک نیروهای مذهبی و مارکسیست در اوایل انقلاب عامل رقابت و گریز بود و برخورد همدلانه و حامیانه کاسترو نسبت به انقلاب اسلامی و امام خمینی عامل همگرایی بود. هنگامی که آیت‌الله طالقانی با کاسترو ملاقات کرد و گفت هر جا مبارزه با استعمار و استثمار هست ما هم هستیم و کاسترو گفت اگر اسلام این باشد ما هم مسلمانیم گویی آن دیوار نفرت را فرو ریخت. چه‌گوارا پیامبر مارکسیست‌های انقلابی بود و عکس او برایشان مانند مارکس و لنین خدایان مارکسیسم مقدس می‌نمود. چه‌گوارا از طریق کوبا و کاسترو در میان نسل ما مطرح و شناخته می‌شد.
 
مناسبات صمیمانه انقلاب اسلامی و انقلاب کوبا، چه‌گوارا را در ایران نیز چهره‌ای شناخته شده و محبوب می‌ساخت. اما در اینجا من نه قصد واگویی جایگاه چه در نسل ما و نه قصد واگویی زیست‌نامه و اندیشه‌های او را دارم که به قدر کافی دیگران گفته و نوشته‌اند. آنچه اکنون برای من از منظر جامعه‌شناختی به مثابه یک پرسش و معما مطرح است اینکه 29 سال پس از انقلاب، تصاویر چه‌گوارا را روی تی‌شرت‌ها و میان جوانانی می‌بینم که هیچ سنخیتی با چه‌گوارا و زیست و اندیشه‌هایش ندارند و شاید او را اساسا نمی‌شناسند.
 
جوانانی که بی‌آرمان، غیرایدئولوژیک، بی‌هدف و هرهری مسلک‌اند و مفاهیم مبارزه با امپریالیسم و شورشگری انقلابی در ساختار ذهنی‌شان جایی ندارد را دیده‌ام که تصویر چه را بر سینه دارند. آیا آنها با صورتگرایی محض فقط تصویر جوانی با موهای آشفته و پیشانی‌بند و عصیانگر را که از جنس فرهنگ و مذهب ایرانی نیست بدون در نظر داشتن عقبه زیستی و اندیشه‌ای‌اش برگزیده و ذهنیات خود را بر آن بار می‌کنند؟ آیا عکس چه‌گوارا فقط یک مد در کشور مدها و موج‌هاست مانند بقیه مدها و موج‌هایی که می‌آیند و می‌روند و آیا...
پژوهشگر و رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان

تبلیغات