آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

رضا سیف‌اللهی اگرچه اکنون معاون هماهنگی مجمع تشخیص مصلحت‌نظام است اما برای سال‌های متمادی به فعالیت در رده‌های بالای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول بوده است و بنابراین در گفت‌وگویی کوتاه به تشریح هدف تشکیل سپاه پاسداران و جایگاه آن پرداخت. سخن او با ما، با معرفی سمت‌های اجرایی خود در سپاه پاسداران آغاز شد: «من بعد از تسخیر لانه جاسوسی وارد سپاه شدم، به عنوان قائم‌مقام اطلاعات سپاه و بعد هم به عنوان مسوول اطلاعات کل سپاه و سپس رئیس ستاد مرکزی سپاه و فرمانده منطقه دو سپاه در کشور به فعالیت پرداختم. زمانی هم البته فرمانده سپاه دوم سیدالشهدای سپاه شدم که ساختار سازمانی آن سه استان اصفهان، چهارمحال و یزد را شامل می‌شد و فرماندهی هشت‌ لشگر و تیپی‌ که وابسته به سپاه این استان‌ها بود را برعهده داشتم. بعد هم به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه منصوب شدم.»

خیلی از بچه‌‌هایی که در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا نقش داشتند با اتمام کار یا به وزارت اطلاعات رفتند یا به سپاه پاسداران. علت این مساله چه بود و پیوستن بچه‌‌ها به این دو نهاد مبتنی بر چه مکانیسمی صورت گرفت؟
این دو نقش یعنی حضور در لانه و سپاه، انطباق دو نقش با یکدیگر بود. نقش تسخیر لانه جاسوسی یک نقش انقلابی بود و سپاه هم تنها نهادی بود که به صورت انقلابی شکل گرفته بود.

آیا شما به دنبال عضویت در سپاه رفتید یا سپاه به دنبال شما آمد؟
از دو طرف بود.

چه کسی از طرف سپاه مسوول جذب نیروهای لانه بود؟
فرد خاصی را نمی‌توان اسم برد. کلا گرایش سیستم فرماندهی سپاه به دوستان انقلابی در لانه و گرایش دانشجویان لانه به عهده‌داری نقش‌های انقلابی، باعث یک ارتباط دوجانبه شده بود.

رضا سیف‌اللهی اما چنین به روایت شرایط تاسیس سپاه پاسداران و اهداف موسسان این نهاد انقلابی در ایران می‌پردازد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آغاز نظام جمهوری اسلامی برای ایفای نقش پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن، زیر نظر و به فرمان حضرت امام خمینی شکل گرفت و به مرور زمان جایگاه خود را در قانون اساسی ایران به تثبیت رساند و صورتی حقوقی پیدا کرد. سپاه به لحاظ نقش پراهمیتی که عهده‌دار بوده- حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن- همواره با موانعی در تاریخ خودش روبه‌رو بوده است. در ابتدای امر منازعات سپاه با لیبرال‌ها اتفاق افتاد. دولت موقت بر سر چگونگی اداره این نهاد انقلابی مناقشاتی داشت و کنترل این نهاد انقلابی را در اختیار خود می‌خواست و قصد داشت که رهبری این نهاد انقلابی را از دست رهبر انقلاب خارج کند که امام خمینی با این دیدگاه مخالفت کرد.
 
از آن زمان به بعد اما خط اصلی سپاه، همان خط اصیل و حاکم بر انقلاب اسلامی بود. البته در مقاطع بعدی هم با تثبیت قانون اساسی و انتخاب اولین رئیس‌جمهور نیز سپاه با هجمه و انتقاد بنی‌صدر و همفکران او مواجه شد. علت اصلی این هجمه‌ها هم نقش مهم و استراتژیک سپاه در عهده‌داری ماموریت‌های محوله بوده است. بدون تردید سپاه پاسداران در مبارزه با ضدانقلاب، نقش اساسی و راهبردی داشته است. در کردستان علیه گروهک‌های وابسته و در سیستان‌وبلوچستان نیز علیه دسیسه‌های اشرار و برهم‌زنندگان امنیت ملی وارد عمل شد.
 
سپاه در کنار عشایر و مردم غیور خطه جنوب و همچنین در گنبد و ترکمن نیز در برابر جریانات انحرافی ایستاده است و این نقش کلیدی و استراتژیک، هجمه‌هایی علیه سپاه را موجب شده است. در توصیف ویژگی‌های سپاه نیز باید بگویم که سپاه از دل مردم شکل گرفته و بنابراین نهادی مردمی است. علاوه بر این، سپاه همواره چه در زمان امام خمینی و چه در زمان مقام معظم رهبری، تحت نظر مستقیم رهبری و ولایت فقیه، انجام وظیفه کرده است. فرهنگ سپاه نیز یک فرهنگ مکتبی است و از ویژگی‌های دیگر سپاه نیز انعطاف‌پذیری آن است که امکان اتخاذ استراتژی‌های مختلف را در این سازمان به وجود آورده است.

او اما سپس جایگاه سپاه پاسداران در طول جنگ هشت‌ساله ایران و عراق را نیز چنین به روایت نشست: «با تجاوز رژیم عراق به مرزهای زمینی و هوایی ایران، سپاه نقش خودش را که حافظت از نظام مقدس جمهوری اسلامی بود ایفا کرد. اگرچه در شروع جنگ، بنی‌صدر و همفکران او با توجه به اختیارات فرماندهی کل که عهده‌دار بودند، مانع از بالندگی سپاه در جنگ بودند اما به تدریج سپاه با تکیه بر تعهد، تخصص‌های ویژه خودش در اداره جنگ را توسعه داد و به‌رغم مضایق ایجاد شده توسط طیف بنی‌صدر به کار خودش ادامه داد. شرایط به گونه‌ای بود که بنی‌صدر و اطرافیانش حتی اصل حضور سپاه در جنگ را زیر سوال می‌بردند، تا چه رسد به پشتیبانی و حمایت از سپاه.
 
تا اینکه بنی‌صدر از فرماندهی کل سپاه عزل شد و تغییراتی در سلسله مراتب سپاه به وجود آمد و ما از این پس رابطه خوبی را میان سپاه و ارتش شاهد بودیم؛ به ویژه در طراحی و اجرای مشترک عملیات‌های مشترک. سپاه به سرعت نقش خودش در جنگ را افزایش می‌داد تا اینکه بحث اداره بسیج به ماموریت‌های سپاه افزوده شد. با افزودن این ماموریت به ماموریت‌های سپاه ما شاهد یک تحول و گسترش خاص در امر سازمانی و دفاع مقدس شدیم. در حقیقت این اتفاق به مثابه یک پدیده جدیدی بود که در سپاه خلق شد.
 
اگرچه نیروهای شکل‌دهنده سپاه از جریانات مبارزی بودند که در زمان طاغوت و اختناق، در مبارزه مسلحانه مشغول بودند اما تجربه ناشی از اجرای ماموریت‌های سپاه در حفظ امنیت ملی و خصوصا جنگ و دفاع مقدس، یک امکان کادرسازی و گسترده‌ کردن کادرها را به سپاه داد که پیش از آن ما شاهدش نبودیم. تا آنجا که به فرمان امام در اثنای جنگ، سپاه ماموریت یافت تا به نیروهای سه‌گانه زمینی و دریایی و هوایی مجهز شود. اجرای فرمان امام در تشکیل این سه نیرو اما به شیوه‌ای انجام شد که تا حد امکان با نیروهای ارتش، موازی‌کاری صورت نگیرد. حوزه مسوولیت‌ها متفاوت بود و سازماندهی‌ها هم فرق داشت و در تکنیک‌ها و تاکتیک‌های این دو سازمان نیز موازی‌کاری صورت نمی‌گر‌فت. به صورتی که هر دو مکمل همدیگر بودند.»

تبلیغات