ترکیه، پیشتاز در جهان اسلام؟
آرشیو
چکیده
متن
ترکها در تاریخ چند صدساله اخیر دنیای اسلام موقعیت ویژه و بینظیری داشتهاند. آنها عهدهدار آخرین امپراتوری اسلامی (نظام خلافت) و بنیانگذار نخستین نظام جمهوری در دنیای اسلام بودهاند. دستگاه خلافت عثمانی برای چندین قرن، در مقابل اروپای مقتدر ایستاد و در عمل، مانع استعمار مستقیم بخشهای بزرگی از سرزمین های اسلامی شد.
با این حال دستگاه خلافت، توان نوسازی درونی خود را در مقابل پیشرفت فزاینده اقتصادی و سیاسی مغرب زمین نداشت و از همین رو در اواخر قرن 19 به سرعت رو به ضعف نهاد و از داخل دچار انحطاط شد.
جنگ جهانی اول، آخرین تیری بود که بر پیکر بیمار امپراتوری عثمانی شلیک شد و کیان آن را از هم متلاشی کرد. با پایان جنگ جهانی اول، قدرتهای پیروز اروپایی، اقدام به تقسیم سرزمینهای به جامانده از امپراتوری عثمانی و اعلام قیمومت بر آنها کردند و ظاهرا بنا داشتند که کشوری میراث دار خلافت عثمانی در منطقه شکل نگیرد. اما مصطفی کمالپاشا با تکیه بر جنبش جوانان ملیگرای ترک که از مدتها قبل با هدف احیای اقتدار امپراتوری شکل گرفته بود، توانست با استفاده از فرصت استثنایی پس از جنگ، جمهوری ترکیه را تاسیس و استقلال آن را اعلام کند. تاسیس جمهوری ترکیه موجی از شادی و نشاط بین جوانان مسلمان در اغلب سرزمینهای اسلامی پدیدآورد و مصطفی کمال پاشا در صورت قهرمانی تازه نزد آنها ظهور کرد. جوانان مسلمان در ایران و هند و سایر بلاد اسلامی که از ضعف و فساد نظامهای حاکم بر خود، رنجیده و ناامید شده بودند، در واقع ظهور مصطفی کمال و تاسیس جمهوری ترکیه را نویدبخش عصر تازهای از پیشرفت و ترقی در دنیای اسلام تلقی میکردند.
از همین رو، محمد اقبال لاهوری، متفکر بزرگ اسلامی به دفاع از تاسیس جمهوری در ترکیه پرداخت و بر فروپاشی دستگاه خلافت تاسفی نخورد. مصطفی کمال اما انتظارات جوانان مسلمان مشرق زمین را برآورده نکرد، چراکه تاسیس جمهوری و ملیگرایی او نسبتی با میراث اسلامی عثمانی نداشت و حتی علیه آن بود. مصطفی کمال احتمالا بر اثر سرخوردگی شدید از فساد و ضعف دستگاه خلافت عثمانی و در واکنش به آن، ترکیه مدرن را بر اساس هویتی غیردینی استوار کرد و نخستین سخنگوی نظام لائیک در دنیای اسلام شد. لائیسیته مصطفی کمال اما وجههای افراطی داشت و از ضرورت جدایی نهاد دین از دولت فراتر رفت و جنبه مقابله با برخی از میراثهای دینی در سطح شخصی و مدنی به خود گرفت. ظاهرا مدل مورد علاقه او مبنای کار بسیاری از حاکمان سایر کشورهای اسلامی که در جهت نوسازی و تشکیل دولت مدرن تلاش میکردند قرار گرفت و کموبیش در ایران دوره پهلوی و افغانستان دوره ظاهرشاه اجرا شد. با این حال، نیروهای قدرتمند طرفدار سنت در سراسر دنیای اسلام، ظهور مصطفی کمال و به خصوص پدیده جمهوری را خطری بنیادین برای دین برشمردند و به شدت در مقابل آن موضع گرفتند.
مهمتر از موضعگیری سنتگرایان، سرخوردگی جوانان مسلمان میانهرو در دنیای اسلام از مصطفی کمال بود که شیوه او را در الگوبرداری از نظامهای سیاسی مغربزمین افراطی یافتند و مقابله شدید او با مظاهر مذهبی را نفی هویت تاریخی خود تلقی کردند.
به رغم این، آتاتورک بر خلاف همتایان خود در افغانستان و ایران توانست پایههای جمهوری مدرن ترکیه را مستحکم و نظام سکولار را به هر شیوهای که شده، تثبیت کند. بدین ترتیب، ترکیه برای سالیان سال، به نماد غربگرایی در جهان اسلام تبدیل شد و حتی بسیاری از نیروهای اسلامگرای جدید در واکنش به رفتار آن، احیای خلافت اسلامی را به عنوان بهترین آلترناتیو نظام جمهوری سکولار در دستور کار خود قرار دادند؛ حرکتی که سرانجام آن به بنیادگرایی ختم شد. با این همه، هویت ریشهدار اسلامی در بطن جامعه ترکیه، طی دههها، آرام آرام به جنبش درآمد و در دهه 1980 میلادی با تاسیس احزاب دارای گرایش اسلامی، تبلور سیاسی و عینی پیدا کرد.
در واقع ظهور احزاب دارای گرایش اسلامی در ترکیه و اقبال عمومی از آنها سبب شد که بار دیگر ترکیه مورد توجه خاص دنیای اسلام قرار گیرد و الگوبرداری از آن، دغدغه بسیاری از جوانان مسلمان شود. حزب عدالت و توسعه ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان که به حزب حاکم این کشور تبدیل شده است، البته حزبی اسلامگرا به معنای متعارف آن نیست، بلکه همچنان از اصول سکولاریسم حمایت میکند. با این حال، حزب عدالت و توسعه بر خلاف احزاب به شدت سکولار، نه فقط با گسترش مظاهر اسلامی در سطح شخصی و مدنی، مخالفتی ندارد، بلکه آن را تشویق میکند.
این در حقیقت، تجربه تازهای از وفاداری به اصول سکولاریسم به عنوان پایه و اساس تشکیل دولت مدرن و رویکردی مثبت و معتدل به نقش دین در جامعه محسوب میشود و درست به همین دلیل، مورد علاقه آن دسته از جوانان مسلمانی قرار گرفته است که از یک سو نمیخواهند با هویت دینی خود در عصر جدید خداحافظی کنند و از دیگر سو، علاقهای به تلفیق دین و دولت هم ندارند. این کشور در سایه رهبری حزب عدالت و توسعه در حال به نمایش گذاشتن مدلی کمهزینه از چگونگی انتقال دنیای اسلام به دنیای مدرن خاص خود است؛ مدلی که برداشتهای افراطی از نحوه تعامل دین و دولت چه در قالب خصومت بین آنان و چه در شکل ادغام آن دو را به چالش کشیده است. البته روزی که ترکیه عضو اتحادیه اروپا و ادغام در آن شود، روز عجیب و غریبی خواهد بود.
با این حال دستگاه خلافت، توان نوسازی درونی خود را در مقابل پیشرفت فزاینده اقتصادی و سیاسی مغرب زمین نداشت و از همین رو در اواخر قرن 19 به سرعت رو به ضعف نهاد و از داخل دچار انحطاط شد.
جنگ جهانی اول، آخرین تیری بود که بر پیکر بیمار امپراتوری عثمانی شلیک شد و کیان آن را از هم متلاشی کرد. با پایان جنگ جهانی اول، قدرتهای پیروز اروپایی، اقدام به تقسیم سرزمینهای به جامانده از امپراتوری عثمانی و اعلام قیمومت بر آنها کردند و ظاهرا بنا داشتند که کشوری میراث دار خلافت عثمانی در منطقه شکل نگیرد. اما مصطفی کمالپاشا با تکیه بر جنبش جوانان ملیگرای ترک که از مدتها قبل با هدف احیای اقتدار امپراتوری شکل گرفته بود، توانست با استفاده از فرصت استثنایی پس از جنگ، جمهوری ترکیه را تاسیس و استقلال آن را اعلام کند. تاسیس جمهوری ترکیه موجی از شادی و نشاط بین جوانان مسلمان در اغلب سرزمینهای اسلامی پدیدآورد و مصطفی کمال پاشا در صورت قهرمانی تازه نزد آنها ظهور کرد. جوانان مسلمان در ایران و هند و سایر بلاد اسلامی که از ضعف و فساد نظامهای حاکم بر خود، رنجیده و ناامید شده بودند، در واقع ظهور مصطفی کمال و تاسیس جمهوری ترکیه را نویدبخش عصر تازهای از پیشرفت و ترقی در دنیای اسلام تلقی میکردند.
از همین رو، محمد اقبال لاهوری، متفکر بزرگ اسلامی به دفاع از تاسیس جمهوری در ترکیه پرداخت و بر فروپاشی دستگاه خلافت تاسفی نخورد. مصطفی کمال اما انتظارات جوانان مسلمان مشرق زمین را برآورده نکرد، چراکه تاسیس جمهوری و ملیگرایی او نسبتی با میراث اسلامی عثمانی نداشت و حتی علیه آن بود. مصطفی کمال احتمالا بر اثر سرخوردگی شدید از فساد و ضعف دستگاه خلافت عثمانی و در واکنش به آن، ترکیه مدرن را بر اساس هویتی غیردینی استوار کرد و نخستین سخنگوی نظام لائیک در دنیای اسلام شد. لائیسیته مصطفی کمال اما وجههای افراطی داشت و از ضرورت جدایی نهاد دین از دولت فراتر رفت و جنبه مقابله با برخی از میراثهای دینی در سطح شخصی و مدنی به خود گرفت. ظاهرا مدل مورد علاقه او مبنای کار بسیاری از حاکمان سایر کشورهای اسلامی که در جهت نوسازی و تشکیل دولت مدرن تلاش میکردند قرار گرفت و کموبیش در ایران دوره پهلوی و افغانستان دوره ظاهرشاه اجرا شد. با این حال، نیروهای قدرتمند طرفدار سنت در سراسر دنیای اسلام، ظهور مصطفی کمال و به خصوص پدیده جمهوری را خطری بنیادین برای دین برشمردند و به شدت در مقابل آن موضع گرفتند.
مهمتر از موضعگیری سنتگرایان، سرخوردگی جوانان مسلمان میانهرو در دنیای اسلام از مصطفی کمال بود که شیوه او را در الگوبرداری از نظامهای سیاسی مغربزمین افراطی یافتند و مقابله شدید او با مظاهر مذهبی را نفی هویت تاریخی خود تلقی کردند.
به رغم این، آتاتورک بر خلاف همتایان خود در افغانستان و ایران توانست پایههای جمهوری مدرن ترکیه را مستحکم و نظام سکولار را به هر شیوهای که شده، تثبیت کند. بدین ترتیب، ترکیه برای سالیان سال، به نماد غربگرایی در جهان اسلام تبدیل شد و حتی بسیاری از نیروهای اسلامگرای جدید در واکنش به رفتار آن، احیای خلافت اسلامی را به عنوان بهترین آلترناتیو نظام جمهوری سکولار در دستور کار خود قرار دادند؛ حرکتی که سرانجام آن به بنیادگرایی ختم شد. با این همه، هویت ریشهدار اسلامی در بطن جامعه ترکیه، طی دههها، آرام آرام به جنبش درآمد و در دهه 1980 میلادی با تاسیس احزاب دارای گرایش اسلامی، تبلور سیاسی و عینی پیدا کرد.
در واقع ظهور احزاب دارای گرایش اسلامی در ترکیه و اقبال عمومی از آنها سبب شد که بار دیگر ترکیه مورد توجه خاص دنیای اسلام قرار گیرد و الگوبرداری از آن، دغدغه بسیاری از جوانان مسلمان شود. حزب عدالت و توسعه ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان که به حزب حاکم این کشور تبدیل شده است، البته حزبی اسلامگرا به معنای متعارف آن نیست، بلکه همچنان از اصول سکولاریسم حمایت میکند. با این حال، حزب عدالت و توسعه بر خلاف احزاب به شدت سکولار، نه فقط با گسترش مظاهر اسلامی در سطح شخصی و مدنی، مخالفتی ندارد، بلکه آن را تشویق میکند.
این در حقیقت، تجربه تازهای از وفاداری به اصول سکولاریسم به عنوان پایه و اساس تشکیل دولت مدرن و رویکردی مثبت و معتدل به نقش دین در جامعه محسوب میشود و درست به همین دلیل، مورد علاقه آن دسته از جوانان مسلمانی قرار گرفته است که از یک سو نمیخواهند با هویت دینی خود در عصر جدید خداحافظی کنند و از دیگر سو، علاقهای به تلفیق دین و دولت هم ندارند. این کشور در سایه رهبری حزب عدالت و توسعه در حال به نمایش گذاشتن مدلی کمهزینه از چگونگی انتقال دنیای اسلام به دنیای مدرن خاص خود است؛ مدلی که برداشتهای افراطی از نحوه تعامل دین و دولت چه در قالب خصومت بین آنان و چه در شکل ادغام آن دو را به چالش کشیده است. البته روزی که ترکیه عضو اتحادیه اروپا و ادغام در آن شود، روز عجیب و غریبی خواهد بود.