سوسیالیستی که کاتولیک میشود
آرشیو
چکیده
متن
شاید خیلی جای تعجب نبود که خبر گرایش تونی بلر، نخستوزیر سابق انگلیس، درست در آخرین روزهای حضورش در خیابان داونینگ به کلیسای کاتولیک رم در مطبوعات و رسانههای انگلیسی همچون شایعهای که بیشتر به یک حقیقت شباهت داشت سر و صدا به پا کرد.
بلر ساعاتی قبل از ورود به رم و در گفتوگویی با شبکه BBC اعلام کرده بود که هنوز هیچ چیز در این رابطه قطعی و مشخص نیست. رمزگشایی آنچه در 25 دقیقه ملاقات وی با پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیکهای جهان هم رخ داد چندان کار آسانی به نظر نمیرسید خصوصا اینکه این ملاقات چند روز پیش از آنکه گوردون براون به عنوان ساکن جدید ساختمان شماره 10 خیابان داونینگ انتخاب شود، اتفاق افتاد و منابع نزدیک به نخستوزیر سابق هم گفتند که مساله گرایش تونی بلر از کلیسای انگلیس به کلیسای رم تنها پس از اتمام رسمی دوران نخستوزیری او به اطلاع عموم خواهد رسید.
اگرچه در آن ملاقات «کورمک مورفی اوکانر» کاردینال لندن و رهبر کلیسای کاتولیک انگلیس هم حضور یافته بود و همین مساله به شایعات موجود در این زمینه دامن زد. نکته جالب دیگر عکسهای امضاشدهای بود که بلر لبخندزنان به جوزف راتزینگر نشان داد؛ تصاویری که به «جان هنری نیومن» سرشناسترین مقام کلیسای انگلیس قرن نوزدهم که به جمع کاتولیکها پیوسته بود ، تعلق داشت.
و حالا نکته جالب اینکه علت اصلی اختلاف و شکاف عمیقی که میان رم و کلیسای انگلیس روی داد، نه مسایل و چالشهای مذهبی بلکه دعوا و مشاجره شدیدی بود که میان شاه انریکو هشتم و پاپ کلمنت هفتم رخ داد. اسقف اعظم وقت کلیسای کاتولیک در حقیقت اجازه ازدواج با آنابولنا را برای وی صادر نکرد. به رغم تمامی این اختلافنظرها و تفاوتهای موجود در نگرشهای مذهبی،کلیسای انگلیس به دو بخش کاتولیک و پروتستان تقسیم شد و دقیقا به خاطر همین «پروتستانی» بودن اولین نشانههای از دست رفتن هویت و یگانه بودن در آن آشکار شدند.
و حالا امروز همه در جستوجوی آن هویت و وحدت غایب هستند. حس دلتنگی برای چیزهایی که میتوان دوباره به دست آورد. همان حسی که مرد اول سیاست بریتانیا را بلافاصله پس از پایان ماموریتش در مقام نخست وزیری به واتیکان کشاند. اگرچه به زعم همگان اصرارها و نفوذ شدید همسر او هم که یک کاتولیک معتقد و متعصب است و حتی چهار فرزند خود را هم طبق آیین و رسوم کاتولیکها بزرگ کرده، چندان در اتخاذ این تصمیم بیدلیل نبودهاند. البته فراموش نکنیم بلر پیش از اینکه به مقام نخستوزیری بریتانیا برگزیده شود، به طور متناوب در کلیسای کاتولیک «ایسلینگتون» به همراه همسر و اعضای خانوادهاش حضور مییافت و به دلیل اظهارات کاردینال هیوم که آن زمان رهبر کلیسای کاتولیک انگلستان به شمار میرفت، از ادامه دادن این کار سر باز زد. هیوم از اینکه بلر در نقش یک پیرو کلیسای انگلیس، تحت تاثیر دخالتهای کلیسای کاتولیک قرار میگرفت، ابراز ناخشنودی کرده بود و به همین دلیل هم بلر رفتوآمدهای معمول به کلیسای «ایسلینگتون» را متوقف کرد.
اگرچه خانواده بلر بعد از آغاز جنگ عراق هم، صرفا بنا به دلیل امنیتی حضور در کلیسا و انجام مراسم مذهبی را از برنامه عادی و روتین خود خارج ساخته بودند ولی همیشه در همایشهای خصوصی حضوری فعال و گسترده داشتند. به همین دلیل خیلیها معتقدند که در آن مقطع به بلر توصیه شده بود از هر گونه اظهارنظر در رابطه با مسایل مذهبی خودداری ورزد. او امروز مثل هر شهروند یا آدم عادی این حق را داراست تا خواسته و غریزه اصلیاش را دنبال کند و کلیسای انگلیس را برای پیوستن به کلیسای کاتولیک رم رها کند. ولی واقعا چرا بلر پیشتر از این و زمانی که کاردینال هیوم با اظهاراتش او را رنجاند، به چنین اقدامی دست نزد؟ مطبوعات انگلیسی معتقدند که بلر به دلیل مشکلات سیاسی و حقوقی بسیاری که طی دوران نخستوزیریاش ایجاد شده بودند، ترجیح داد یک پیرو کلیسای انگلیس باقی بماند.
از آنجا که بریتانیای کبیر هرگز نخست وزیر کاتولیکی در مسند قدرت نداشت، کلیسا بارها هم گفته بود که اگر بلر به چنین اقدامی روی بیاورد، هیچگونه مانعی از نظر مفاد قانون اساسی این کشور بر سر راه خود نخواهد داشت.
اگرچه برخی حقوقدانان معتقدند که قانون تصویب شده در سال1829 میلادی مبنی بر رعایت حقوق تمامی شهروندان اعم از کاتولیک و پروتستان، ممکن است مانع از این شود که یک انگلیسی کاتولیک به سمت نخستوزیری این کشور انتخاب شود و البته برخی از مورخین هم گفتهاند که ممکن است گرایش از کلیسای انگلیس به کلیسای رم برخی از روابط موجود میان کلیسا و دولتها را تحت تاثیر قرار دهد. چراکه بلر در نقش نخستوزیر بریتانیا نام کاردینالهای کلیسای انگلیس را به ملکه الیزابت معرفی میکرد؛ نقشی که هماکنون گوردون براون جانشین او قصد دارد با ایجاد تغییر در قانون اساسی انگلیس به کلیسا محول کند و البته مقامات مذهبی هم گفتهاند به اعتقاد آنها این انتخاب همواره از وظایف دولت بوده و نمیتوانسته ماهیت مذهبی پیدا کند. البته طبیعی است که اگر بلر طی دوران نخستوزیری به کلیسای کاتولیک گرویده بود، آنگاه میبایست در مورد اینکه آیا مذهب و اعتقادش روی برخی از تصمیمهای سیاسی او تاثیر میگذاشتند یا خیر هم توضیح دهد.
به هر حال مطبوعات انگلیسی بلافاصله پس از انتشار این خبر که اولین بار در روزنامه ایندیپندنت به چشم خورد از زوایای گوناگون به بررسی دلایل این تصمیم بلر پرداختند. این نشریه با اعلام قطعی خبر کاتولیک شدن بلر پس از اتمام دوران نخستوزیریاش به این نکته اشاره کرد که بلر بارها تمایل خود را برای تغییر مذهب از پروتستان به کاتولیک اعلام کرده بود. ولی چرا او همواره هویت خود را در کاتولیکبودن جستوجو میکرد؟ و از همه مهمتر اینکه چرا بعد از پایان دوران ریاستش در نقش مرد اول سیاست بریتانیا به این اقدام دست زد؟ شاید او با اعلام این خبر صرفا خواسته روابط نزدیک و حسنه خود را با دنیای کاتولیک رسمیتر جلوه دهد. ایندیپندنت دلیل اصلی اتخاذ این تصمیم را در این مقطع از زمان تنها به دلایل حقوقی و مشکلات تاریخی که از دیرباز میان واتیکان و انگلیس وجود داشته مرتبط میداند.
به دنبال انقلاب ضدکاتولیک سال 1688 میلادی، پاپهای کلیسای رم دیگر شاهان انگلیسی را به رسمیت نمیشناختند و به دنبال این حرکت هم دولت انگلیس رفتار محدودکنندهای را در قبال کاتولیکهای این کشور اعمال کرد که سبب کاهش روزافزون انگلیسهای کاتولیک شد. تنها در سال 1766، زمانی که واتیکان خاندان سلطنتی انگلیس را بار دیگر به رسمیت شناخت، قوانین سختی که علیه کاتولیکها اعمال میشد از بین رفت. از سال 1829 بار دیگر کاتولیکها به پارلمان انگلیس راه یافتند اگرچه هنوز براساس قانونی که در همان سال وضع شد، هیچ مشاور خاندان سلطنتی نمیتواند مذهب کاتولیک داشته باشد و از آنجا که طبق قانون اساسی بریتانیا، نخستوزیر این کشور تنها نقش یک مشاور را داراست، به همین دلیل برخی از حقوقدانان همچنان اعتقاد دارند که نخستوزیر نمیتواند از فرقه کاتولیک باشد.
استدلالی که حتی خود ایندیپندنت هم آن را کهنه و قدیمی توصیف میکند ولی میتوان در آن بنیاد و اساس منطقی پیدا کرد: به عبارت دیگر بهتر است مسایلی که با قانون اساسی کشور مغایرت دارند را تحت عنوان دفاع از حقوق سیاسی دولت مطرح نکرد. ولی نویسندگان دیلیتلگراف اینطور استنباط میکنند که علت اتخاذ این تصمیم بلر در این مقطع از زمان تنها به دلیل حضور فعال او در ماجرای صلح ایرلند شمالی در جریان دوره اول نخستوزیری او طی سالهای 2001-1997 بود. چرا که در آن دوره بسیاری از پروتستانهای ایرلند شمالی به نخستوزیر حزب کارگر اطمینان نداشتند و گرایش احتمالی او به این مذهب مسلما پروژه صلح را با مشکل مواجه میکرد. ضمن اینکه به عقیده دیلیتلگراف، یک رهبر حزب کارگر که از عقایدی نظیر دفاع از حقوق همجنسبازان یا آزادی سقط جنین و مسایلی از این قبیل حمایت به عمل میآورد، مسلما نمیتواند با افکار مطرحشده از سوی کلیسای کاتولیک همگام باشد. به عبارت دیگر برخلاف نظر نویسندگان ایندیپندنت، دلایل بلر برای به تعویق انداختن این تصمیم صرفا جنبه سیاسی داشته است.
آنچه مسلم است، مذهب امروز همانند گذشته عنصر مهمی در زندگی بلر محسوب میشود، به خصوص اینکه بلر قصد دارد در دوران بازنشستگی در بخش گفتوگوی ادیان فعالیت خود را از سرگیرد و در نقش نماینده ویژه هیات متشکل از سازمان ملل، اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا برای حل بحران فلسطین و اسرائیل ظاهر شود.
مقاله بلند چارلز مور نویسنده «ساندی تلگراف» در تاریخ 13 مارس 1994 میلادی و تنها چند روز پس از حضور اولین کشیشهای زن کلیسای انگلیس در بریستول، بریتانیا را تکان داد. این مراسم که با پوشش تصویری گسترده تمامی رسانههای جهان همراه بود، سبب شد تا شکاف عمیقی میان جامعه کلیسای انگلیس و کلیسای رم ایجاد شود و بدین ترتیب «کاتولیکترین» کلیساهای پروتستان هم از واتیکان فاصله گرفتند و حتی در داخل کلیسای انگلیس هم اختلافنظرهایی پدید آمد که در سالیان آتی نوعی تفرقه و دوگانگی شدید مذهبی را در بطن این نهاد توسعه بخشید.
هنوز که هنوز است تعداد دقیق پیروان کلیسای انگلیس یا اسقفهای انگلیسی که به کلیسای کاتولیک گرویدند معلوم نیست. آنچه در مقاله مور نظرها را به سوی خود جلب میکرد، حس نوستالژی دیرینهای بود که قرنهای متمادی در قلب پیروان کلیسای انگلیس مدفون شده بود؛ حس نوستالژی رابطه با کلیسای رم. کلیسای ساکنان جزیره صرفا جنبه «پروتستانی» شدن به خود گرفته بود. در حقیقت مشکلات اصلی کلیسای انگلیس با ورود زنان به کلیسا و حتی انتخاب آنها در نقش اسقف که در واقع حضور هزار و پانصد زن کشیش را در کلیساهای سراسر این کشور به همراه داشت کاهش نیافتند. اجرای احکام و قوانین دینی و تعداد افرادی که راهی کلیساها میشدند روز به روز تقلیل پیدا کرد، اگرچه نمادهای مذهبی کماکان سر جای خود باقی ماندند.
بلر ساعاتی قبل از ورود به رم و در گفتوگویی با شبکه BBC اعلام کرده بود که هنوز هیچ چیز در این رابطه قطعی و مشخص نیست. رمزگشایی آنچه در 25 دقیقه ملاقات وی با پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیکهای جهان هم رخ داد چندان کار آسانی به نظر نمیرسید خصوصا اینکه این ملاقات چند روز پیش از آنکه گوردون براون به عنوان ساکن جدید ساختمان شماره 10 خیابان داونینگ انتخاب شود، اتفاق افتاد و منابع نزدیک به نخستوزیر سابق هم گفتند که مساله گرایش تونی بلر از کلیسای انگلیس به کلیسای رم تنها پس از اتمام رسمی دوران نخستوزیری او به اطلاع عموم خواهد رسید.
اگرچه در آن ملاقات «کورمک مورفی اوکانر» کاردینال لندن و رهبر کلیسای کاتولیک انگلیس هم حضور یافته بود و همین مساله به شایعات موجود در این زمینه دامن زد. نکته جالب دیگر عکسهای امضاشدهای بود که بلر لبخندزنان به جوزف راتزینگر نشان داد؛ تصاویری که به «جان هنری نیومن» سرشناسترین مقام کلیسای انگلیس قرن نوزدهم که به جمع کاتولیکها پیوسته بود ، تعلق داشت.
و حالا نکته جالب اینکه علت اصلی اختلاف و شکاف عمیقی که میان رم و کلیسای انگلیس روی داد، نه مسایل و چالشهای مذهبی بلکه دعوا و مشاجره شدیدی بود که میان شاه انریکو هشتم و پاپ کلمنت هفتم رخ داد. اسقف اعظم وقت کلیسای کاتولیک در حقیقت اجازه ازدواج با آنابولنا را برای وی صادر نکرد. به رغم تمامی این اختلافنظرها و تفاوتهای موجود در نگرشهای مذهبی،کلیسای انگلیس به دو بخش کاتولیک و پروتستان تقسیم شد و دقیقا به خاطر همین «پروتستانی» بودن اولین نشانههای از دست رفتن هویت و یگانه بودن در آن آشکار شدند.
و حالا امروز همه در جستوجوی آن هویت و وحدت غایب هستند. حس دلتنگی برای چیزهایی که میتوان دوباره به دست آورد. همان حسی که مرد اول سیاست بریتانیا را بلافاصله پس از پایان ماموریتش در مقام نخست وزیری به واتیکان کشاند. اگرچه به زعم همگان اصرارها و نفوذ شدید همسر او هم که یک کاتولیک معتقد و متعصب است و حتی چهار فرزند خود را هم طبق آیین و رسوم کاتولیکها بزرگ کرده، چندان در اتخاذ این تصمیم بیدلیل نبودهاند. البته فراموش نکنیم بلر پیش از اینکه به مقام نخستوزیری بریتانیا برگزیده شود، به طور متناوب در کلیسای کاتولیک «ایسلینگتون» به همراه همسر و اعضای خانوادهاش حضور مییافت و به دلیل اظهارات کاردینال هیوم که آن زمان رهبر کلیسای کاتولیک انگلستان به شمار میرفت، از ادامه دادن این کار سر باز زد. هیوم از اینکه بلر در نقش یک پیرو کلیسای انگلیس، تحت تاثیر دخالتهای کلیسای کاتولیک قرار میگرفت، ابراز ناخشنودی کرده بود و به همین دلیل هم بلر رفتوآمدهای معمول به کلیسای «ایسلینگتون» را متوقف کرد.
اگرچه خانواده بلر بعد از آغاز جنگ عراق هم، صرفا بنا به دلیل امنیتی حضور در کلیسا و انجام مراسم مذهبی را از برنامه عادی و روتین خود خارج ساخته بودند ولی همیشه در همایشهای خصوصی حضوری فعال و گسترده داشتند. به همین دلیل خیلیها معتقدند که در آن مقطع به بلر توصیه شده بود از هر گونه اظهارنظر در رابطه با مسایل مذهبی خودداری ورزد. او امروز مثل هر شهروند یا آدم عادی این حق را داراست تا خواسته و غریزه اصلیاش را دنبال کند و کلیسای انگلیس را برای پیوستن به کلیسای کاتولیک رم رها کند. ولی واقعا چرا بلر پیشتر از این و زمانی که کاردینال هیوم با اظهاراتش او را رنجاند، به چنین اقدامی دست نزد؟ مطبوعات انگلیسی معتقدند که بلر به دلیل مشکلات سیاسی و حقوقی بسیاری که طی دوران نخستوزیریاش ایجاد شده بودند، ترجیح داد یک پیرو کلیسای انگلیس باقی بماند.
از آنجا که بریتانیای کبیر هرگز نخست وزیر کاتولیکی در مسند قدرت نداشت، کلیسا بارها هم گفته بود که اگر بلر به چنین اقدامی روی بیاورد، هیچگونه مانعی از نظر مفاد قانون اساسی این کشور بر سر راه خود نخواهد داشت.
اگرچه برخی حقوقدانان معتقدند که قانون تصویب شده در سال1829 میلادی مبنی بر رعایت حقوق تمامی شهروندان اعم از کاتولیک و پروتستان، ممکن است مانع از این شود که یک انگلیسی کاتولیک به سمت نخستوزیری این کشور انتخاب شود و البته برخی از مورخین هم گفتهاند که ممکن است گرایش از کلیسای انگلیس به کلیسای رم برخی از روابط موجود میان کلیسا و دولتها را تحت تاثیر قرار دهد. چراکه بلر در نقش نخستوزیر بریتانیا نام کاردینالهای کلیسای انگلیس را به ملکه الیزابت معرفی میکرد؛ نقشی که هماکنون گوردون براون جانشین او قصد دارد با ایجاد تغییر در قانون اساسی انگلیس به کلیسا محول کند و البته مقامات مذهبی هم گفتهاند به اعتقاد آنها این انتخاب همواره از وظایف دولت بوده و نمیتوانسته ماهیت مذهبی پیدا کند. البته طبیعی است که اگر بلر طی دوران نخستوزیری به کلیسای کاتولیک گرویده بود، آنگاه میبایست در مورد اینکه آیا مذهب و اعتقادش روی برخی از تصمیمهای سیاسی او تاثیر میگذاشتند یا خیر هم توضیح دهد.
به هر حال مطبوعات انگلیسی بلافاصله پس از انتشار این خبر که اولین بار در روزنامه ایندیپندنت به چشم خورد از زوایای گوناگون به بررسی دلایل این تصمیم بلر پرداختند. این نشریه با اعلام قطعی خبر کاتولیک شدن بلر پس از اتمام دوران نخستوزیریاش به این نکته اشاره کرد که بلر بارها تمایل خود را برای تغییر مذهب از پروتستان به کاتولیک اعلام کرده بود. ولی چرا او همواره هویت خود را در کاتولیکبودن جستوجو میکرد؟ و از همه مهمتر اینکه چرا بعد از پایان دوران ریاستش در نقش مرد اول سیاست بریتانیا به این اقدام دست زد؟ شاید او با اعلام این خبر صرفا خواسته روابط نزدیک و حسنه خود را با دنیای کاتولیک رسمیتر جلوه دهد. ایندیپندنت دلیل اصلی اتخاذ این تصمیم را در این مقطع از زمان تنها به دلایل حقوقی و مشکلات تاریخی که از دیرباز میان واتیکان و انگلیس وجود داشته مرتبط میداند.
به دنبال انقلاب ضدکاتولیک سال 1688 میلادی، پاپهای کلیسای رم دیگر شاهان انگلیسی را به رسمیت نمیشناختند و به دنبال این حرکت هم دولت انگلیس رفتار محدودکنندهای را در قبال کاتولیکهای این کشور اعمال کرد که سبب کاهش روزافزون انگلیسهای کاتولیک شد. تنها در سال 1766، زمانی که واتیکان خاندان سلطنتی انگلیس را بار دیگر به رسمیت شناخت، قوانین سختی که علیه کاتولیکها اعمال میشد از بین رفت. از سال 1829 بار دیگر کاتولیکها به پارلمان انگلیس راه یافتند اگرچه هنوز براساس قانونی که در همان سال وضع شد، هیچ مشاور خاندان سلطنتی نمیتواند مذهب کاتولیک داشته باشد و از آنجا که طبق قانون اساسی بریتانیا، نخستوزیر این کشور تنها نقش یک مشاور را داراست، به همین دلیل برخی از حقوقدانان همچنان اعتقاد دارند که نخستوزیر نمیتواند از فرقه کاتولیک باشد.
استدلالی که حتی خود ایندیپندنت هم آن را کهنه و قدیمی توصیف میکند ولی میتوان در آن بنیاد و اساس منطقی پیدا کرد: به عبارت دیگر بهتر است مسایلی که با قانون اساسی کشور مغایرت دارند را تحت عنوان دفاع از حقوق سیاسی دولت مطرح نکرد. ولی نویسندگان دیلیتلگراف اینطور استنباط میکنند که علت اتخاذ این تصمیم بلر در این مقطع از زمان تنها به دلیل حضور فعال او در ماجرای صلح ایرلند شمالی در جریان دوره اول نخستوزیری او طی سالهای 2001-1997 بود. چرا که در آن دوره بسیاری از پروتستانهای ایرلند شمالی به نخستوزیر حزب کارگر اطمینان نداشتند و گرایش احتمالی او به این مذهب مسلما پروژه صلح را با مشکل مواجه میکرد. ضمن اینکه به عقیده دیلیتلگراف، یک رهبر حزب کارگر که از عقایدی نظیر دفاع از حقوق همجنسبازان یا آزادی سقط جنین و مسایلی از این قبیل حمایت به عمل میآورد، مسلما نمیتواند با افکار مطرحشده از سوی کلیسای کاتولیک همگام باشد. به عبارت دیگر برخلاف نظر نویسندگان ایندیپندنت، دلایل بلر برای به تعویق انداختن این تصمیم صرفا جنبه سیاسی داشته است.
آنچه مسلم است، مذهب امروز همانند گذشته عنصر مهمی در زندگی بلر محسوب میشود، به خصوص اینکه بلر قصد دارد در دوران بازنشستگی در بخش گفتوگوی ادیان فعالیت خود را از سرگیرد و در نقش نماینده ویژه هیات متشکل از سازمان ملل، اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا برای حل بحران فلسطین و اسرائیل ظاهر شود.
مقاله بلند چارلز مور نویسنده «ساندی تلگراف» در تاریخ 13 مارس 1994 میلادی و تنها چند روز پس از حضور اولین کشیشهای زن کلیسای انگلیس در بریستول، بریتانیا را تکان داد. این مراسم که با پوشش تصویری گسترده تمامی رسانههای جهان همراه بود، سبب شد تا شکاف عمیقی میان جامعه کلیسای انگلیس و کلیسای رم ایجاد شود و بدین ترتیب «کاتولیکترین» کلیساهای پروتستان هم از واتیکان فاصله گرفتند و حتی در داخل کلیسای انگلیس هم اختلافنظرهایی پدید آمد که در سالیان آتی نوعی تفرقه و دوگانگی شدید مذهبی را در بطن این نهاد توسعه بخشید.
هنوز که هنوز است تعداد دقیق پیروان کلیسای انگلیس یا اسقفهای انگلیسی که به کلیسای کاتولیک گرویدند معلوم نیست. آنچه در مقاله مور نظرها را به سوی خود جلب میکرد، حس نوستالژی دیرینهای بود که قرنهای متمادی در قلب پیروان کلیسای انگلیس مدفون شده بود؛ حس نوستالژی رابطه با کلیسای رم. کلیسای ساکنان جزیره صرفا جنبه «پروتستانی» شدن به خود گرفته بود. در حقیقت مشکلات اصلی کلیسای انگلیس با ورود زنان به کلیسا و حتی انتخاب آنها در نقش اسقف که در واقع حضور هزار و پانصد زن کشیش را در کلیساهای سراسر این کشور به همراه داشت کاهش نیافتند. اجرای احکام و قوانین دینی و تعداد افرادی که راهی کلیساها میشدند روز به روز تقلیل پیدا کرد، اگرچه نمادهای مذهبی کماکان سر جای خود باقی ماندند.