نویسندگان: احسان ابطحی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

  فلسفه راه سوم یا میانه‌روی افراطی اول بار به طور تئوریک توسط آنتونی گیدنز جامعه‌شناس‌مشهور انگلیسی مطرح شد که معتقد است سوسیالیسم عملا مرده و احزاب سیاسی که پیرو آن بودند باید به جای استفاده از سیاست‌های رقبای خود چیزی جایگزین آن کنند. گیدنز بر این مبنا تئوری راه سوم یا احتمالا سوسیال- دموکراسی را ارائه و تاکید می‌کند که در پی ایجاد نوعی چپ‌گرایی جدید متناسب با تغییرات بزرگ است که در جهان در حال اتفاق افتادن است. گیدنز بر این باور است که دموکرات‌های اروپایی؛ به ویژه پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد از نبود یک پشتوانه فلسفی رنج می‌برند و راه سوم این خلاء را پر می‌کند.
 
خلاصه کلام گیدنز این است که سوسیال- دموکراسی باید چیزهای زیادی از اندیشه رانت سیاسی یا لیبرال‌ها بیاموزد ولی در عین حال معتقد است که سوسیال- دموکراسی، فراهم کردن شرایط مشارکت وسیع مردم در امور حکومتی، تلاش مستمر برای ادغام اجتماعی افرادی که در شتاب‌های نظام سرمایه‌دارانه عقب می‌افتند، مقید نبودن به فرهنگ سنتی بورژوایی و... از سایر جریان‌های سیاسی شرایط بهتری برای هدایت و اتخاذ راه سوم است. در بحث اقتصادی هم راه سوم طرفدار تلفیق مفاهیم اقتصاد بازار آزاد و اقتصاد سوسیالیستی است. به این معنا که بخشی از اقتصاد بازار آزاد را با مفاهیمی همچون تامین اجتماعی، خدمات آموزشی و بهداشتی، عدالت اقتصادی، برابری فرصت‌ها و کاهش اختلاف میان طبقه پایین و متوسط جامعه‌ (نه کاهش اختلاف بین طبقه پایین و بالا) سنتز می‌کند و معتقد است که در دورانی که چپ و راست نارسایی‌های ثابت‌شده‌ای دارند، راه فعلی راه سوم است.

تاریخچه راه سوم به دهه 1950 میلادی باز می‌گردد که اقتصاددان معروف آلمان، ویلهلم روبکه، از بازار آزاد سوسیالیستی صحبت به میان آورد. این ایده او سال‌ها بعد توسط سیاستمدارانی مطرح شد که در دهه 1990 میلادی می‌خواستند پروژه‌های عظیم اقتصادی مارگارت تاچر، نخست‌وزیر وقت بریتانیا و رونالد ریگان، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب کنند. پروژه‌های بزرگی نظیر خصوصی‌سازی و جهانی‌سازی و این در حالی بود که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، انتقادهای بسیار فراوانی به سوسیالیسم وارد شده بود. سرانجام در سال 1998 میلادی گیدنز، جامعه‌شناس مشهور بریتانیایی راه سوم را تئوریزه کرد و به شدت مورد استقبال قرار گرفت. راه سوم امروزه در اروپا نظریه‌ای به شدت برجسته و مورد توجه است.
 
با این همه هواداران بسیاری هم در کشورهای آمریکایی و آسیایی دارد این نظریه امروزه توسط بسیاری از احزاب سوسیال - دموکرات اروپایی مورد تایید قرار گرفته است. در آمریکا هم برخی از اعضای حزب دموکرات این کشور این تئوری را تایید کرده‌اند. رهبران شماری از مهمترین کشورهای اروپایی و آمریکایی، از جمله تونی‌بلر، نخست وزیر بریتانیا؛ رومانوپرودی، نخست‌وزیر ایتالیا؛ بیل کلینتون، رئیس‌جمهوری سابق ایالات متحده؛ گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان و خوسه لوییس رودریگوئز ساپاته‌رو، نخست‌وزیر اسپانیا به صراحت اعلام کردند که تئوری راه سوم را پذیرفته‌اند. در ایالات متحده آمریکا، هواداران راه سوم بر «محافظه‌کاری مالی» تاکید می‌کنند و هوادار جایگزینی «عدالت کاری» (workfare) به جای رفاه (welfare) است. به این معنا که معتقد است افراد بیکار هم باید کار کنند و در مقابل به میزان کار انجام داده پول و غذا دریافت کنند نه اینکه تنها به دلیل بیکار بودن از خدمات اجتماعی سوسیالیست‌محور مانند بیمه‌ها و حقوق بیکاری بهره‌مند شوند.

اجرای عملی تئوری راه سوم در ایالات متحده، برای اولین بار در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون آغاز شد که رسما در تریبون‌های خود از نظریه راه سوم سخن می‌گفت. پس از روی کار آمدن تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا در سال 1997 میلادی (که مهمترین و برجسته‌ترین هوادار تئوری راه سوم است و آنتونی گیدنز به طور مستقیم به او مشورت می‌دهد.) کلینتون و بلر و سایر هواداران نظریه راه سوم نشست‌های مختلفی را برای پیشبرد تئوری راه سوم در سال 1997 میلادی در شهر چیکوئزر انگلیس سازماندهی کردند. «شورای رهبری دموکراتیک» و «دموکرات‌های جدید» از هواداران جدی راه سوم به شمار می‌روند.
 
در سال 2004 میلادی، بسیاری از دموکرات‌های برجسته و کهنه‌کار آمریکایی موسسه‌ای را با عنوان «راه سوم» در واشینگتن دی‌سی پایتخت ایالات متحده بنا نهادند که به عنوان «مرکز استراتژی برای پیشرفت» مشهور است. اما در انگلیس تونی بلر که به تازگی پست نخست‌وزیری را ترک و آن را به گوردون براون، وزیر دارایی‌اش واگذار کرد، شاید مهمترین و برجسته‌ترین هوادار تئوری راه سوم باشد. از مساله عراق اگر بگذریم، موفقیت‌های اقتصادی و اجتماعی تونی بلر را در طول 10 سال زمامداری‌اش نمی‌توان نادیده گرفت. بلر بر مبنای تئوری راه سوم و دریافت مشاوره‌های مستقیم از جامعه‌شناس مشهور انگلیسی یعنی تونی گیدنز توانست نرخ بیکاری را در انگلیس به کمترین حد خود در 30 سال گذشته و کمترین میزان در میان 8 کشور صنعتی جهان برساند. با وجود همه رسوایی‌هایی که بلر بر سر جنگ عراق و پیروی کورکورانه از جورج بوش؛ رئیس‌جمهوری ایالات متحده به بار آورد، اما او تنها رهبر حزب کارگر بود که توانست پس از سال 1900 میلادی برای سومین بار پیاپی به دفتر نخست‌وزیری واقع در خانه شماره 10 خیابان داونینگ استریت راه یابد.

علت آن هم واضح است. مردم بهبود اوضاع اقتصادی را از بازار کار گرفته تا خدمات آموزشی و بهداشتی کاملا احساس کردند و 3 بار پیاپی به بلر رای دادند. این موفقیت‌ها بی‌تردید مرهون تئوری و مشورت‌های گیدنز است که با اصلاح سختارهای اشتباه سوسیالیسم که در بسیاری از موارد باعث تن‌پروری شهروندان می‌شد، اوضاع را بهبود بخشید. اصلاح ساعات کار از 35 ساعت به 42 ساعت در هفته و مساعد کردن شرایط بهتر برای سرمایه‌گذاران و بسیاری از اقدامات دیگر همراه با فراموش نکردن برخی از اصول سوسیالیسم توانست بلر را در ارتقای سطح اقتصادی بریتانیا کمک کند؛ اقدامی که فرانسوی‌ها و تا حدودی آمریکایی‌ها در انجام آن ناتوان ماندند و امروز نیکولا سارکوزی جوان که اتفاقا یک راست‌گراست و نه یک سوسیالیست، از هواداران سرسخت تئوری راه سوم و «سوسیالیسم» جدید است و به صراحت اعلام می‌کند الگوی سیاسی و اقتصادی‌اش تونی بلر در انگلیس است.
 
بی‌تردید رئیس‌جمهوری آینده ایالات متحده هم اگر دموکرات باشد در بسیاری از موارد نظریه‌های راه سوم را پیگیری و اجرا خواهد کرد. به نظر می‌رسد در عصری که مفاهیم سیاسی و اقتصادی تا حدود بسیار زیادی تغییر کرده‌اند و تشخیص راست‌گرایی و چپ‌گرایی بسیار دشوار است تئوری راه سوم شاید واضح‌ترین تئوری عصر امروز و شاید تنها راه پیشرفت کشورهای توسعه‌یافته غربی باشد.

تبلیغات