کمپلکس فعال چند ملیتی، نگاهی به فرم موسیقایی لاتین
آرشیو
چکیده
وقتی میگوییم موسیقی لاتین، موسیقی اعتراض به ذهن میآید. موسیقی انقلابی شاید واژه بهتری باشد. آن معنای عام اعتراض را خاصتر و لاتینتر جلوه میدهد. شاید در صدر موزیسینهای انقلابی لاتین، ویکتور خارا قرار بگیرد. یک نام آشنا برای مخاطبان ایرانی که یادآور انقلاب بزرگ شیلی است. مثلث ویکتور خارا، پابلونرودا و سالوادور آلنده، از انقلاب شیلی، جدانشدنیاند. خارا ترانه «مانیفست» را در زندان پینوشه نوشت و در 41 سالگی کشته شد. در وصف او میشود صفحهها نوشت و صفحهها هم نوشته شده. اما در این پرونده، ما سعی میکنیم جنبههای دیگری از موسیقی لاتین – منهای وجه انقلابی و اعتراضیاش – را مرور کنیم. موسیقی لاتین این روزها قدرتمندترین ژانر موسیقی منطقهای دنیاست و آنچه باعث شهرت، قدرت و تجارت فزونتر این سبک شده، نه موسیقی اعتراضی و انقلابی بلکه وجه فالک و بومیگرایانهای است که با سبکهای مدرن ترکیب شده و این ژانر موفق را شکل داده است.متن
سخت است برای موسیقی حدود 20 کشور یک منطقه، یک عنوان عام انتخاب کرد. مناطقی با عناصر ـ بهویژه ـ فرهنگی و عقیدتی بسیار بسیار متفاوت و گاه متضاد که این تفاوتها، خود را در نوع موسیقی هر یک از این کشورها یا مناطق به خوبی نشان میدهند. از موسیقی موسوم به کونجانتو در شمال مکزیک تا موسیقی به ظاهر صوفیگرایانه کوبایی.
سازبندیهای هر منطقه هم بسیار متفاوت است. سازهایی که جزیی از فرهنگ این مناطق هستند و حامل تاریخ و مختصات ویژه این سرزمینها. با تمام این تمایز و افتراقات اما، موسیقی لاتین در بطن خود، حس یکسانی در بردارد؛ حسی که به سادگی به شنونده موسیقی لاتین در هر جای دنیا منتقل میشود.
در واقع یک گوش آشنا به موسیقی ملل، به راحتی یک آهنگ لاتین را تشخیص میدهد و آن را مثلا با یک آهنگ خاورمیانهای یا آسیای شرقی اشتباه نمیگیرد. ریشههای بومی آمریکای لاتین در کنار یک زنجیر کاملا مریی به نام فرهنگ اسپانیش، موسیقی لاتین را به یک اتمسفر آشنا برای شنوندگان ورلدموزیک تبدیل میکند. هرچند این موسیقی دیگر در بستر گستردهای به نام ورلدموزیک نمیگنجد و خود یک موجودیت مستقل گسترده و فراگیر و ویژه است. یک ژانر موسیقایی پرطرفدار و محرک همراه با یک بازار پررونق و کاملا تجاری که با تبلیغات رسانهای فراوانی هم پشتیبانی میشود.
همین بازار پررونق، خود سعی کرده تا با تلفیق ریشههای آفریقایی و تهاجمات اروپایی آمریکای لاتین سبکهایی با تنوع بسیار فراوان بیافریند.
در واقع، فرم اسپانیش ترانهها، ریتمهای آفریقایی و هارمونی اروپایی، شاکله موسیقی لاتین را طرحریزی کرده و موفق شدهاند آن را به قالبهای متفاوتی از راک اندرول تا آراندبی پیوند بزنند. اما، آنچه موسیقی لاتین را در دنیا مطرح و مطرحتر کرده، همین ریتم است. رومبای کوبایی، بومبای پورتوریکویی، کومبیای کلمبیا، سامبای برزیل و ماریمبای اکوادور، استیلهای متفاوتی از تاثیر موسیقی آفریقایی در آمریکای لاتین را به نمایش میگذارند؛ جنبههای شاد موسیقی لاتین که شباهت نامهایشان با تشابه موجودیتشان همراه شده. اما تمام ماجرا این نیست. موسیقیهای مذهبی و سنتی و بومی لاتین نیز از المانهای ویژه موسیقی آفریقایی بهره بردهاند؛ موسیقیهایی نظیر کاندومبله برزیلی و سانتهریای کوبایی.
اما، هه چیز هم در موسیقی لاتین به سنت و بومیگرایی منتهی نمیشود. موازی با هجوم فزاینده علم و تکنولوژی اروپایی و مظاهر مدرنیته به دورافتادهترین قبیلههای آمریکای جنوبی، عناصر موسیقی اروپایی هم راه خود را به موسیقی لاتین تحمیل کردهاند. ویژهترین نفوذ موسیقی اروپایی به لاتین را میتوان در تکنیکهای آهنگسازی و نوازندگی نظاره کرد. با این تفاصیل، میتوان موسیقی لاتین را کمپلکسی از فرهنگ فالک لاتین و مدرنیته اروپایی بر پایه چند ریتمی – پلیریتمیک – آفریقایی دانست که گاه با موسیقی هندی هم خلط شده است.
عناصر موسیقی هندی بهویژه در کشورهای اکوادور، پرو و بولیوی که روی کمربند آند قرار دارند، نمایانتر است. به کارگیری سازهای بادی در این مناطق بسیار شایع است و ریتمها نیز با سازهای ضربی شبیه تمپو شکل میگیرند. میتوان نشانههایی از موسیقی مورد استفاده شکارچیان این مناطق در کوهستانهای آند را در این سازبندیها به راحتی لمس کرد.
اما، تمام این عناصر به نوعی تبادلاتیاند که میان این اقوام در گذر تاریخ انجام شده ولی همانطور که گفته شد بیشترین نزدیکی میان موسیقیهای مناطق مختلف جهان را در ژانر لاتین و اسپانیش میتوان دید. سلطه سالیان طولانی اسپانیاییها و پرتغالیها بر کشورهای آمریکای لاتین، باعث نفوذ فرهنگ عمومی اسپانیایی و تلفیق آن با مظاهر مختلف فرهنگی این سرزمینها شده و به همین دلیل هم هست که موزیسینهای اسپانیایی، جزیی از موسیقی لاتین محسوب میشوند و نمیتوان به واسطه دوری آنها از بخش جنوبی قاره آمریکا، اسپانیاییها را از این ژانر کنار گذاشت. بیدلیل نیست که خولیو ایگلسیاس، پرفروشترین آلبومهایش را به سبک لاتین عرضه کرده است. اساسا موسیقی اسپانیش و لاتین به سب متون همزبان، مفهوم تقریبا مشترکی در معادلات موسیقی دنیا پیدا کردهاند.
سازبندیهای هر منطقه هم بسیار متفاوت است. سازهایی که جزیی از فرهنگ این مناطق هستند و حامل تاریخ و مختصات ویژه این سرزمینها. با تمام این تمایز و افتراقات اما، موسیقی لاتین در بطن خود، حس یکسانی در بردارد؛ حسی که به سادگی به شنونده موسیقی لاتین در هر جای دنیا منتقل میشود.
در واقع یک گوش آشنا به موسیقی ملل، به راحتی یک آهنگ لاتین را تشخیص میدهد و آن را مثلا با یک آهنگ خاورمیانهای یا آسیای شرقی اشتباه نمیگیرد. ریشههای بومی آمریکای لاتین در کنار یک زنجیر کاملا مریی به نام فرهنگ اسپانیش، موسیقی لاتین را به یک اتمسفر آشنا برای شنوندگان ورلدموزیک تبدیل میکند. هرچند این موسیقی دیگر در بستر گستردهای به نام ورلدموزیک نمیگنجد و خود یک موجودیت مستقل گسترده و فراگیر و ویژه است. یک ژانر موسیقایی پرطرفدار و محرک همراه با یک بازار پررونق و کاملا تجاری که با تبلیغات رسانهای فراوانی هم پشتیبانی میشود.
همین بازار پررونق، خود سعی کرده تا با تلفیق ریشههای آفریقایی و تهاجمات اروپایی آمریکای لاتین سبکهایی با تنوع بسیار فراوان بیافریند.
در واقع، فرم اسپانیش ترانهها، ریتمهای آفریقایی و هارمونی اروپایی، شاکله موسیقی لاتین را طرحریزی کرده و موفق شدهاند آن را به قالبهای متفاوتی از راک اندرول تا آراندبی پیوند بزنند. اما، آنچه موسیقی لاتین را در دنیا مطرح و مطرحتر کرده، همین ریتم است. رومبای کوبایی، بومبای پورتوریکویی، کومبیای کلمبیا، سامبای برزیل و ماریمبای اکوادور، استیلهای متفاوتی از تاثیر موسیقی آفریقایی در آمریکای لاتین را به نمایش میگذارند؛ جنبههای شاد موسیقی لاتین که شباهت نامهایشان با تشابه موجودیتشان همراه شده. اما تمام ماجرا این نیست. موسیقیهای مذهبی و سنتی و بومی لاتین نیز از المانهای ویژه موسیقی آفریقایی بهره بردهاند؛ موسیقیهایی نظیر کاندومبله برزیلی و سانتهریای کوبایی.
اما، هه چیز هم در موسیقی لاتین به سنت و بومیگرایی منتهی نمیشود. موازی با هجوم فزاینده علم و تکنولوژی اروپایی و مظاهر مدرنیته به دورافتادهترین قبیلههای آمریکای جنوبی، عناصر موسیقی اروپایی هم راه خود را به موسیقی لاتین تحمیل کردهاند. ویژهترین نفوذ موسیقی اروپایی به لاتین را میتوان در تکنیکهای آهنگسازی و نوازندگی نظاره کرد. با این تفاصیل، میتوان موسیقی لاتین را کمپلکسی از فرهنگ فالک لاتین و مدرنیته اروپایی بر پایه چند ریتمی – پلیریتمیک – آفریقایی دانست که گاه با موسیقی هندی هم خلط شده است.
عناصر موسیقی هندی بهویژه در کشورهای اکوادور، پرو و بولیوی که روی کمربند آند قرار دارند، نمایانتر است. به کارگیری سازهای بادی در این مناطق بسیار شایع است و ریتمها نیز با سازهای ضربی شبیه تمپو شکل میگیرند. میتوان نشانههایی از موسیقی مورد استفاده شکارچیان این مناطق در کوهستانهای آند را در این سازبندیها به راحتی لمس کرد.
اما، تمام این عناصر به نوعی تبادلاتیاند که میان این اقوام در گذر تاریخ انجام شده ولی همانطور که گفته شد بیشترین نزدیکی میان موسیقیهای مناطق مختلف جهان را در ژانر لاتین و اسپانیش میتوان دید. سلطه سالیان طولانی اسپانیاییها و پرتغالیها بر کشورهای آمریکای لاتین، باعث نفوذ فرهنگ عمومی اسپانیایی و تلفیق آن با مظاهر مختلف فرهنگی این سرزمینها شده و به همین دلیل هم هست که موزیسینهای اسپانیایی، جزیی از موسیقی لاتین محسوب میشوند و نمیتوان به واسطه دوری آنها از بخش جنوبی قاره آمریکا، اسپانیاییها را از این ژانر کنار گذاشت. بیدلیل نیست که خولیو ایگلسیاس، پرفروشترین آلبومهایش را به سبک لاتین عرضه کرده است. اساسا موسیقی اسپانیش و لاتین به سب متون همزبان، مفهوم تقریبا مشترکی در معادلات موسیقی دنیا پیدا کردهاند.