آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

  اراده ملت‌ها در زمان‌های مختلف با آزمایش‌های اساسی مواجه می‌شود. یک ملت ممکن است بر سر دوراهی انتخاب گزینه‌های خردمندانه اما دردناک و گزینه‌های غیرمسوولانه که صرفا به برطرف شدن موقتی درد کمک می‌کنند قرار بگیرد. در اینجاست که باید تصمیم‌ بگیرد کدام گزینه را و چه هزینه‌هایی را برای محافظت از خود و فرزندان خود و نیز حرکت در مسیر صواب انتخاب کند. آمریکا پیش از این بارها با چنین آزمایش‌هایی مواجه شده است. آمریکا منافع ملی عمده‌ای در عراق دارد. جنبش جهانی القاعده تصمیم به شکست ما در عراق گرفته است. این گروه صرفا به دنبال ایجاد پایگاهی در عراق برای تولید بیشتر استبداد و وحشت نیست بلکه قصد دارد بر بقایای قدرت آمریکا در عراق امارتی پیروزمندانه بنا کند. القاعده مدعی است که شوروی‌ها را در افغانستان شکست داده و بخشی از تجدید قوایش با مباهات به شکست شوروی انجام‌پذیرفته است.
 
اگر آمریکا صحنه نبرد با این دشمن را در عراق رها کند، القاعده آنگاه به قدرت بیشتری برای سردادن شعارهای مذکور نائل می‌شود. به این دلیل است که جنگجویان القاعده از تمام ممالک اسلامی به عراق سرازیر می‌شوند و برای حفظ و گسترش مواضع‌شان به سختی می‌جنگند. القاعده بر این نظر نیست که عراق صرفا مولفه‌ای مزاحم بر سر راه ستیز آنها با ماست. آنها عراق را جبهه مرکزی نبرد با ما می‌دانند. تصور شکست آمریکا در عراق اما پیروزی‌اش در جنگ علیه جهادگرایان القاعده همچون تصور تسلیم کردن اروپا به نازی‌ها اما پیروز شدن در جنگ جهانی دوم است. با همه این تفاصیل القاعده تنها دشمن ما در عراق نیست. اینها همگی رقم‌های بالای قمار آمریکا در جنگ عراق است که خود به شدت توجیه‌کننده هر تلاش محتملی برای پیروزی در آن جبهه است.
 
اما فراسوی این ملاحظات ژئوپلتیکی دلایل دیگری نیز برای ادامه نبرد با القاعده در آن صفحات وجود دارد. در سفر اخیرم به عراق مصائب مردم آن سرزمین در این کارزار را به عینه دیدم. اگر عراق را ترک کنیم هر عراقی محجوبی را در معرض ویرانی قرار خواهیم داد. واقعیت این است که دولت دموکراتیک عراق متحدی قوی علیه القاعده است. رهبران عراقی در برابر القاعده قاطعند. حتی اعراب سنی که زمانی از القاعده حمایت می‌کردند هم‌اکنون علیه تروریست‌ها هستند. هزاران سنی عراقی در استان‌های الانبار، صلاح‌الدین، دیاله، بابل و حتی بغداد برای جنگ با القاعده یا به تعبیر دیگر تکفیری‌ها به نیروهای ائتلاف و دولت عراق پیوسته‌اند. هزاران عراقی در نبرد با القاعده جان خود را از دست داده‌اند.
 
هنگامی که القاعده به مراکز جذب نیرو، کلینیک‌های پزشکی، ساختمان‌های دولتی و مراکز ارتش و پلیس حمله می‌کنند مردم عراق به منازلشان پناه نمی‌برند بلکه برای نبردی سخت‌بار با تروریست‌ها به میدان بازمی‌گردند. اما این مردم به کمک ما نیاز دارند. اگر آنها را ترک گوییم تروریست‌های القاعده به طرز وحشیانه‌ای آن گروه از مردمی که با آنها مخالفت کرده‌اند را مجازات خواهند کرد. حتی ممکن است این تروریست‌ها مردمی که قادرند برای خود خانه و کاشانه‌ای در گوشه‌ای از عراق دست و پاکنند را نیز به وحشت اندازند. این غایت آنهاست و ما نمی‌توانیم به آنها اجازه کامیابی در این راه را بدهیم. اما هزینه‌های قمار ما در عراق حتی از اینها هم بالاتر است. فرصتی یافتم تا در روز بعد در یکی از بازارهای نزدیک خیابان حیفا قدم بزنم.

در ماه ژانویه این محله شیعی- سنی درگیر کشمکش‌های مسلحانه میان تروریست‌های القاعده و سربازان عراقی- آمریکایی بود. نیروهای آمریکایی هنوز این محله را به طور کامل از وجود تروریست‌ها پاکسازی نکرده‌اند. من به همراه سرتیپ رای ادیرنو فرمانده نیروهای چندملیتی در عراق، ژنرال بازنشسته جک کین، سرهنگ برایان رابرتز فرمانده تیپ محلی، سرهنگ مک مستز، همسرم کیمبرلی کیگان و چندین سرباز آمریکایی و غیرنظامیانی دیگر در این بازار مشغول قدم زدن شدیم. در حالی به قدم زدن در این محله مشغول بودیم که تعداد کمی سرباز مسلح از ما محافظت می‌کردند و هلیکوپترهای جنگی بر فرازمان در حال پرواز بودند تا از شر تک‌تیراندازان کمین کرده که در این منطقه شهره‌اند محافظت‌مان کنند.
 
فرمانده تیپ محلی، سرهنگ برایان رابرتز برای محلی‌ها شناخته شده بود، لذا ساکنین با سلام علیکم و علیکم‌السلام به ما خوش‌آمد می‌گفتند. کودکان خندان به سمت ما خیز برمی‌داشتند و با محاصره ما آب‌نبات و عینک آفتابی همسرم و یکی از ستارگان نشان نظامی سرتیپ ادیرنو را طلب می‌کردند. در این حین از قسمتی از بازار که مردان در آن سرگرم بازی دومینو بودند عبور کردیم. دومینوبازان با وجود مداخله ما صبورانه سعی می‌کردند که به دقت به بازی‌شان ادامه دهند. پیرمردی مهره‌های دومینو را به طرزی محکم و پیروزمندانه دور میزی انداخت و از ما خواست تا با آنها بازی کنیم.

تبلیغات