چکیده

شاهنامه نه تنها یک اثر سترگ ادبی است، بلکه بخش بزرگی از فرهنگ و هویّت ایرانیان به شمار می آید. تحلیل و تفسیر این اثر با رویکردهای میان رشته ای و با بهره گیری از دانش های گونه گون، خاصّه علوم جنایی، می تواند منجر به نوزایی آن شود و شناختی دوچندان و ریشه ای را از زوایای مختلف برای خوانندگان ایجاد کند. هستی شناسیِ حقوقی جهانِ شاهنامه ما را با مفاهیم و نهادهای حقوقی و شبه حقوقی ایران قدیم آشنا می سازد و این آشنایی، در اصل خوانش و دریافتی از تاریخ حقوق ایران محسوب می شود. از این رو، با واکاوی داستان سیاوش در این جستار بر آن شده ایم که چگونگی انجام دادرسی کیفری را در شاهنامه بررسی کنیم و فرآیند رسیدگی به اتهام سیاوش را از دریچه ارکان دادرسی منصفانه وارَسیم؛ تا میزان نزدیکی آن دادخواهی را با یک دادرسی دادگرانه بسنجیم و نیز، زوایای مختصری از شیوه رسیدگی کیفری در ایران قدیم را آشکار سازیم. بر این اساس، داستان را با تکیه بر بررسی «اصل برائت»، «یگانگی نهاد تعقیب و تحقیق» و «آزمون وَر» سنجیده ایم و زوایای باریک بینانه ی آن ها را با چگونگی دادرسی سیاوش تطبیق داده و تفسیر کرده ایم.

تبلیغات