چکیده

این مقاله با مفروض داشتن ارتباط بین حوزه های متنوع اندیشه و هنر هر عصر، پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی و بینارشته ای است که به مطالعه ی ارتباط بین شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی می پردازد و با استفاده از نظریه ی ادبیات تطبیقی هنری رماک، و بررسی بینارشته ای شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی در پی تبیین و تحلیل این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر، نقاشی و معماری این عصر نمود یافته است. بر اساس یافته های این پژوهش، لذت این جهانی و کسب لذت و سرخوشی، که از مؤلفه های اساسی زمینی شدن و روی گردانی از عوالم دیگر است، یکی از پیش فرض هایی است که اساس اندیشه و هنر این عصر را شکل می دهد. از این روی، شاعران، نقاشان و معماران عصر صفوی به اشکالی مختلف و متنوع، به جنبه ی لذت بخش بودن هنر خود توجه داشته اند و بر اساس آن به آفریدن و خلق آثار خود دست یازیده اند.

تبلیغات