نویسندگان: مژگان ایلانلو
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

  هرگاه‌ سواری‌ ایرانی اسبش‌ را درگورستانی‌ فلسطینی ببندد مسیحا خواهد آمد.” 1
باور به این سخن درمیان یهودیان باستان نشان ازحسن رابطه میان این قوم با سلسله‌های ایرا ن باستان دارد. روابطی که به خصوص در دوره هخامنشیان در بهترین شکل ممکن قرار داشت و برخی مفسران قرآن را بر آن داشت که کوروش را همان ذوالقرنین موعود بدانند. از آنجا که کوروش سیاستمداری باهوش بود و به واسطه وسعت جغرافیایی و تعدد فرهنگ و آئین‌های مردمانی که در سرزمین‌های تحت تسلط او قرار داشتند، سیاست مدارا و تسامح مذهبی را پیشه خود ساخته بود، مردمان در آئین خود آزاد بودند و یهودیان نیز به واسطه نقش تعیین‌کننده خود در تجارت جاده ابریشم، ازآزادی مضاعفی برخوردار گردیدند. کوروش با سیاست هوشمندانه خود هرگز دین زرتشتی را به عنوان آئین رسمی امپراطوری خود اعلام نکرد2 تا راه را برنفوذ موبدان تنگ نظرببندد. این سیاست در دوره‌های مختلف به میزان نفوذ موبدان دردستگاه حکومت و یا زیاده خواهی‌های برخی از رهبران یهودی تغییر می‌کرد.

داستان معروف ملکه‌ای به نام استر، همسر خشایارشاه هخامنشی که در کتاب عهد عتیق شرح داده شده است ریشه در یکی از همین حوادث دوران ایران باستان دارد. داستانی که امروزه یهودیان یکی از بزرگترین اعیاد آئینی خود، یعنی عید پوریم را به یاد بود آن برگزار می‌کنند و نام یکی از فصل‌های مهم کتاب دینی آنان را به خود اختصاص داده است. همجواری یهودیان با فرهنگ و تمدن ایرانی سبب شد تا دین و فرهنگ یهودی دستخوش تغییراتی اساسی گردد و آنان توانستند در سایه آرامش نسبی که به دست آورده بودند به تدوین متون دینی خود بپردازند. چنانکه می‌دانیم شمار قابل توجهی از اصول اعتقادی دین یهود پس از همجواری با ایرانیان شکل گرفته است. ورود مفاهیمی چون شیطان، فرشتگان، آمدن ناجی یا همان مسیحا، دوزخ، گذرگاه قیامت، و... به شریعت یهودی پس از این دوره صورت گرفته است .

اسکندر مقدونی، سلسله هخامنشیان را از میان برداشت و فاتح ایران شد، اما تا آنجا که‌ می‌دانیم‌ فتوح‌ اسکندر واکنش‌ چندانی‌ در میان‌ جامعه‌ یهودی‌ بابل‌ برنیانگیخت‌. بعدها یهودیان‌ به‌ دولت‌ سلوکی‌ وفادار ماندند. یوسفوس‌ فلاویوس‌ گزارش‌ می‌دهد که‌ آنتیوخوس‌ بزرگ‌ در سده‌ سوم‌ قبل‌ از میلاد دو هزار خانواده‌ یهودی‌ را بـرای‌ یـاری‌ کـردن‌ به‌ آرام‌سازی‌ سرزمین‌های‌ شورشی‌ از بین‌النهرین‌ و بابل‌ به‌ لودیا و فریگیا فرستاد. 3 در ثانی‌ یهودیان‌ در دفاع‌ از بابل‌ نیز همکاری‌ داشتند، اگرچه‌ مشخص‌ نیست‌ که‌ در کدام‌ جنگ‌ بوده‌ است‌.4 همه‌ این‌ تصویرها نشان‌ می‌دهد که‌ مناسبات‌ میان‌ یهودیان‌ و جانشینان‌ اسکندر در زمان‌ حکمرانان‌ سلوکی‌ در ایران‌ نیکو بوده‌ است‌. با روی‌ کار آمدن‌ ساسانیان‌ در ایران‌ باستان‌، دوران‌ خوش‌ آرامش‌ چهارصد ساله‌ یهودیان‌ نیز بسرعت‌ مخدوش‌ شد.
 
آنها دین زرتشتی را دین رسمی کشور اعلام کردند و بر غیر زرتشتیان سخت گرفتند. رفتار ساسانیان‌ در دهه‌های‌ نخست‌ فرمانروایی‌ اوضاع‌ را بر اقلیت‌های‌ دینی‌ ایران‌، از جمله‌ یـهـودیـان‌، سـخت‌ و نگران‌کننده‌ کرد. سیاست‌ ساسانیان‌ بر پایه‌ این‌ باور استوار بود که‌ مقدر است‌ آنها تسلط‌ دین‌ ایران‌ در روزگاران‌ کهن‌ را قوت‌ بخشند. بنابراین‌ آنها تا مدتی‌ گمان‌ می‌کردند که‌ می‌توانند نامزداییان‌ را به‌ دین‌ خود درآورند و آنها را به‌ پرستش‌ اوهرمزد و آناهیتا بکشانند. دولت‌ ساسانی‌ پیش‌ از هر چیز حق‌ یهودیان‌ را در اداره‌ کارهای‌ خود ملغی‌ کرد زیرا با رسمی‌ شدن‌ دین‌ در دوره‌ ساسانیان‌ دیگر تفاوتی‌ میان‌ احکام‌ دینی‌ و قانونی‌ وجود نداشت‌ و از این‌ روی‌ همه‌ باید مطابق‌ با قانونی‌ که‌ دین‌ زرتشتی‌ معین‌ کرده‌ بود، عمل‌ می‌کردند.
 
مردگان‌ به‌ گور سپرده‌ نمی‌شدند، آیین‌ غسل‌ برانداخته‌ شد و پرستش‌ در کنیسه‌ها ممنوع‌ اعلام‌ گردید. برخلاف‌ پارتیان‌، ساسانیان‌ در سیاست‌ خارجی‌ خود نیز از یاری‌ یهودیان‌ بهره‌ نمی‌گرفتند. این‌ شرایط‌ تا زمان‌ شاپور یکم‌ ادامه‌ داشت‌. تا وقتی‌ که‌ سموئیل‌، مجتهدی‌ یهودی‌ به‌ دربار شاپور یکم‌ نزدیک‌ شد و تلاش‌ کرد با تصویب‌ قوانینی‌، اوضاع‌ را برای‌ جامعه‌ یهودیان‌ بهتر کند. اگرچه‌ وی‌ نیز مجبور بود در بسیاری‌ از موارد بر ستم‌هایی‌ که‌ به‌ یهودیان‌ می‌رفت‌، چشم‌ برهم‌ بگذارد تا بتواند اعتماد شاه‌ را جلب‌ کند.

به‌ گواه‌ منابع‌ تاریخی‌ پس‌ از رسمی‌ شدن‌ دین‌ مسیحیت‌ در امپراتوری‌ روم‌، یهودیان‌ که‌ سابقه‌ دیرینه‌ای‌ در دشمنی‌ با روم‌ مسیحی‌ داشتند، خود را به‌ دربار ایران‌ نزدیکتر کردند و با پرداخت‌ مالیات‌ها و هدایای‌ بسیار، دوستان‌ خوبی‌ در دربار یافتند. به‌علاوه‌ داشتن‌ دشمن‌ مشترک‌ که‌ همان‌ روم‌ مسیحی‌ بود، مهمترین‌ انگیزه‌ نزدیکی‌ میان‌ یهودیان‌ و دربار ساسانیان‌ گشت‌ تا آنجا که‌ شاپور دوم‌ یهودیان‌ ارمنستان‌ را در ایران‌ سکونت‌ داد. منابع‌ ایرانی‌ و تلمودی‌، یزدگرد اول‌ را دوست‌ یهودیان‌ می‌دانستند و گمان‌ می‌کردند که‌ وی‌ دختر سرکرده‌ یهودیان‌ بابل‌ را به‌ زنی‌ گرفته‌ بود. اگرچه‌ احتمال‌ چنین‌ ازدواجی‌ بعید است‌، وی‌ یهودیان‌ ساکن‌ در اصفهان‌ و شهرهای‌ دیگر ایران‌ را تشویق‌ و تقویت‌ می‌کرد.

اگرچه‌ این‌ نکته‌ را نباید از نظر دور داشت‌ که‌ یزدگرد این‌ تسامح‌ دینی‌ را حتی‌ درباره‌ مسیحیان‌ نیز اعمال‌ کرد و از آنجا که‌ می‌خواست‌ قدرت‌ و نفوذ طبقه‌ روحانیون‌ زرتشتی‌ در دربار شکسته‌ شود، اعلامیه‌ تسامح‌ مذهبی‌ و مدارای‌ دینی‌ را منتشر کرد. این‌ اعلامیه‌ باعث‌ شد در چند شهر ایران‌ از جمله‌ اصفهان‌، یهودیان‌ و مسیحیان‌ با مغان‌ زرتشتی‌ گستاخانه‌ رفتار کنند و حتی‌ چند تن‌ از آنها را در آتش‌ بسوزانند. این‌ اوضاع‌ و احوال‌ با گسترش‌ باورهای‌ دینی‌ یهودیان‌ مبنی‌ بر ظهور مسیح‌ در سال‌ (468 م‌) همنوا شد.

طبری‌ در این‌ رابطه‌ می‌گوید: مسالمتی‌ که‌ یزدگرد اول‌ در روابط‌ خود با عیسویان‌ اظهار می‌کرد، بلاشک‌ معلول‌ جهات‌ سیاسی‌ بود، زیرا که‌ با استوار کردن‌ بنیان‌ صلح‌ ایران‌ و روم‌ می‌توانست‌ مساعی‌ جمیله‌ در تحکیم‌ اقتدار سلطنت‌ خویش‌ به‌کار برد. ولی‌ علاوه‌ بر این‌ ضرورت‌ سیاسی‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ طبعا یزدگرد مایل‌ به‌ مسامحه‌ در امور دیانتی‌ بود5 اما براساس‌ منابع‌ یهودی‌ در سال‌ 455 م‌. یزدگرد دوم‌ فرمان‌ داد تا یهودیان‌ روز سبت‌ را براندازند و در سال‌های‌ 468-467م‌ دستور بسته‌ شدن‌ تمامی‌ مدارس‌ یهودی‌ را صادر کرد و به‌ تعقیب‌ و آزار ربی‌ها و سرکرده‌ یهودیان‌ بابل‌ پرداخت‌. حتی‌ شاپور دوم‌ نیز ناگزیر شد سپاهی‌ را برای‌ کشتار یهودیانی‌ بفرستد که‌ منتظر ظهور مسیحا بودند.

این‌ رفتار بتدریج‌ فروکش‌ کرد و یهودیان‌ دوباره‌ رابطه‌ مناسبی‌ با دربار ایران‌ برقرار کردند. چنان‌که‌ در سال‌های‌ 503 - 502 میلادی‌، که‌ قباد شهر تلا را در محاصره‌ گرفت‌، یهودیان‌ از وی‌ پشتیبانی‌ کردند و نیز یهودیان‌ در سال‌ 531 میلادی‌ دوشادوش‌ سپاه‌ او با بلیساروس‌ فرمانده‌ سپاه‌ روم‌ مسیحی‌ جنگیدند. بهرام‌ پنجم‌ در مبارزه‌اش‌ با خسرو دوم‌ از پشتیبانی‌ یهودیان‌ برخوردار گردید و همین‌ باعث‌ شد که‌ مهبد (Mahbod) سردار خسرو پس‌ از روی‌ کار آمدن‌ و پیروزی‌ بر بهرام‌، شمار بسیاری‌ از یهودیان‌ را قتل‌عام‌ کند.
 
هرمز چهارم‌ خود را به‌ مسیحیان‌ نزدیک‌ کرد و در نتیجه‌ با یهودیان‌ بدرفتاری‌ نمود و بر آنان‌ سخت‌ گرفت‌6 گرایش‌ به‌ مسیحیت‌ در زمان‌ خسروپرویزی‌ (628- 590) به‌ اوج‌ خود رسید چنان‌که‌ او با دختر مسیحی‌ امپراتور بیزانس‌ ازدواج‌ کرد و مناسبات‌ دوستانه‌ای‌ با روم‌ مـسیحی‌ برقرار کرد و این‌ امر منجر به‌ سخت‌گیری‌ نسبت‌ به‌ یهودیان‌ شد. تا آنجا که‌ به‌ استناد منابع‌ تاریخی‌، یهودیان‌ ایران‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ سخت‌ و آزاردهنده‌ای‌ که‌ پادشاهان‌ ساسانی‌ برای‌ آنها پدید آورده‌ بودند، به‌ گرمی‌ از اعرابی‌ که‌ آنها را در گروه‌ اهل‌ کتاب‌ می‌دانستند استقبال‌ کردند7.

پانوشت‌ها:
1- گروه‌ نویسندگان‌، تاریخ‌ ایران‌، پژوهش‌ دانشگاه‌ کمبریج‌، ج‌3 قسمت‌ دوم‌، ص‌ 281
2- زنر، طلوع‌ و غروب‌ زرتشتی‌گری‌، ص‌ 25 -19.
3. Josephus,Antiquities XII.147-53,V. Helenistic Civilization and the Jews (Philadelphia,1959),P.288
4. مکابیان‌، 8 / 20.
5.طبری‌ محمد بن‌ جریر، تاریخ‌ الرسل‌ و الملوک‌، ج‌ 1، ص‌ 100.
6. میلر ویلیام‌، تاریخ‌ کلیسای‌ قدیم‌ در ایران‌ و روم‌، ترجمه‌ علی‌ نخستین‌، ص‌ 67 -60
7. گروه‌ نویسندگان‌، تاریخ‌ ایران‌، پژوهش‌ دانشگاه‌ کمبریج‌، ج‌3، قسمت‌ دوم‌ ص‌ 356

تبلیغات