همشهری جوان روایتی تازه از آزادسازی خرمشهر منتشر کرد
آرشیو
چکیده
بازخوانی مراحل آماده سازی نیروها و طرح عملیات برای فتح خرمشهر - که برخی از آنها برای اولین بار مطرح می شود- دارای نکاتی است که سختی این فتح بزرگ را بیش از پیش نشان می دهد. سوم خرداد روزی است که همه ایرانی ها آن را با یک جمله تاریخی می شناسند :« خرمشهر ، شهر خون آزاد شد » . همشهری جوان در شماره 261 روایتی خواندنی و دسته اول از پشت صحنه عملیات بیت المقدس منتشر کرده . رضا ابوالحسنی به سراغ سردار فتح اله جعفری رفته و او مراحل مختلف پیش از عملیات را تشریح کرده است.متن
*روز دهم فروردین صدام یک سخنرانی کرد برای سپاه چهارمش که آن سخنرانی ضبط شد، پیاده شد و ترجمه شد. متنش هست الان. صدام در آن سخنرانی و آن صحبت صدایش لرزش داشت، خیلی ناراحت بود، معلوم بود عصبانی است. این ما را بر آن داشت که تا دشمن در وضعیت شکست است، خودمان را سریع آماده بکنیم برای عملیات بعدی؛ بنابراین تا حدی که من یادم است از فرماندهان سپاه کسی به مرخصی نرفت و بعد از فتحالمبین بلافاصله فرماندهان سپاه، نیروهای سپاه و فرماندهان یگانهای رزمی آمدند در منطقه خرمشهر و کار خودشان را آغاز کردند.
*از روز دهم فروردین ماه که اولین جلسه عملیات بیتالمقدس آغاز شد، قرار شد پنج روز مهلت باشد که سپاه و ارتش طرح خودشان را ارائه کنند و روز پانزدهم طرح ارائه بشود و تصمیم بگیرند. تیم طراحی سپاه که باید طرح عملیات را ارائه میداد، سردار رحیمصفوی بود، سردار رشید بود که جانشین ستاد کل نیروهای مسلح است و سردار شهید حسن باقری که سال 61 به شهادت رسیدند و فرماندهی قرارگاه نصر را به عهده داشتند.
*برنامهای که تیم طراحی سپاه به قرارگاه و جلسه ارائه داد عبور از رود کارون با دو تلاش بود؛ تلاش اصلی را دو قرارگاه فتح به فرماندهی سردار رشید و قرارگاه نصر به فرماندهی سردار شهیدحسن باقری در منطقه رودخانه کارون باید انجام میدادند و قرارگاه قدس به عنوان تلاش فرعی در منطقه حمیدیه و سوسنگرد و جبهه شمالی در پشت رودخانه کرخه نور بود که فرمانده قرارگاه قدس به عهده سردار بود و جانشین قرارگاه سردار عزیز جعفری [فرمانده فعلی سپاه] بود.
*تیم طراحی ارتش هم که خود صیاد شیرازی، سرهنگ موسوی ، قوی دل، سرهنگ مفید به عنوان اطلاعات و سرهنگ امیربیگی بودند هم آمده بودند و طرح خودشان را ارائه دادند مبنی بر اینکه همان عملیات نصر را تکرار کنند [عملیات نصر در زمان بنیصدر، دی 59 برای آزادی خرمشهر انجام شد که شکست خورد] یعنی از منطقه نبرد متکی به جاده خرمشهر و اهواز بیایند و خط دشمن را بشکنند و در پنج مرحله خودشان را به خرمشهر برسانند.
*سرهنگ حسن موسوی که در قرارگاه مشترک بودند اصرار بر این داشتند که نه خیر ما باید مهماتمان را هم برای نیروها برسانیم، توپخانه را هم ببریم، آمبولانس هم عبور بدهیم و اگر یک مرحلهای بخواهیم عمل بکنیم شاید این امکانات را نتوانیم برسانیم و این خطر هم هست که دشمن از حضور ما باخبر بشود و تهدیدی علیه ما باشد و اجازه ندهد که ما در این سرپلی که گرفتیم نیروها را برای مرحله بعد آماده کنیم.
*شهیدباقری ( حسن) مقاومت و ایستادگی کرد که حتما این یک مرحله انجام بشود و یکی از دلایل اصلی همین بود که دشمن تصور نمیکرد که ما از رودخانه کارون عبور بکنیم و یکسره برویم به جاده خرمشهر. میگفت ایرانیها یک سرپُل را میگیرند و ما با یگانهای احتیاط قویای که در منطقه داریم ضدحملهای علیهشان انجام میدهیم و آنها را از کارون میریزیم آن طرف؛ یعنی این تصور فرماندهان دشمن بود.
*بحث بعدی آماده کردن نیروها بود. خوشبختانه تجربه فتحالمبین و تجربه عملیاتهای قبلی باعث شد که ما یک کادر و نیروی مطمئنی داشته باشیم و همان کادر و نیرو آمدند در عملیات بیتالمقدس و گردانها را سازماندهی کردند. فرمانده گردان، معاون گردان، فرمانده گروهانها، فرمانده دستهها همه سازماندهی شده بودند. همزمان که شناساییها انجام میشد یک شب میان اینها پیاده میرفتند. از ساعت هشت و نیم شب یا هشت شب نیروها پیادهروی میکردند تا چهار، پنج صبح. چون توی آن یک مرحله عملیات باید نیروهای پیاده و رزمندگان، 25 کیلومتر پیادهروی میکردند تا به هدف برسند.
*مسأله قابل توجه دیگری هم وجود داشت؛ اینکه با توجه به نیروهای سازماندهی شده در سپاه، ما امکانات لجستیکمان بسیار محدود بود. یعنی ما به تعداد و به اندازه نیروهای پیاده خودمان از آغاز جنگ تجهیزات و امکاناتی در اختیار نداشتیم. موضوعی که اصلا بهاش پرداخته نشده، تحریمی بوده که ما نمیتوانستیم امکانات و تجهیزاتی در اختیار بگیریم. یک وقتی مقام معظم رهبری فرمودند که کشورهای بزرگ به ما سیم خاردار هم نمیدادند. حالا سیم خاردار که یک بحث دفاعی است، ما قمقمه هم به تعداد همه افرادمان نداشتیم تا اینهایی که 25 کیلومتر پیادهروی میکردند بتوانند آب بخورند. قمقمه به تعداد افرادمان نداشتیم، خشاب به اندازه کافی نبود، فانوسقه به تعداد نفرات ما وجود نداشت.