چکیده

پس از آغاز جنگ هشت ساله و همچنین رفع بخش عمده‌ای از تهدیدات داخلی نظام، آرام آرام فعالیت احزاب وارد دوره رکود شد. این امر به ویژه با فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر عدم حضور نظامیان در تشکل‌های سیاسی تا حدود زیادی تشدید شد. این عوامل در کنار بعضی اختلافات درونی سبب شد که دو حزب نوپای انقلاب اسلامی - یعنی حزب جمهوری و مجاهدین انقلاب - با کسب تکلیف از امام راحل در سال‌های 65 و66 فعالیت‌های خود را متوقف کنند.

متن

 

پس از آغاز جنگ هشت ساله و همچنین رفع بخش عمده‌ای از تهدیدات داخلی نظام، آرام آرام فعالیت احزاب وارد دوره رکود شد. این امر به ویژه با فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر عدم حضور نظامیان در تشکل‌های سیاسی تا حدود زیادی تشدید شد. این عوامل در کنار بعضی اختلافات درونی سبب شد که دو حزب نوپای انقلاب اسلامی - یعنی حزب جمهوری و مجاهدین انقلاب - با کسب تکلیف از امام راحل در سال‌های 65 و66 فعالیت‌های خود را متوقف کنند.
حزب ومقوله تحزب در تاریخ معاصر ایران همواره به عنوان پدیده‌ای چالش بر انگیز به شمار می‌رفته است. این پدیده مهم تاریخ معاصر، از زمان ورود مفهوم مدرن خود به این دیار شاهد حامیان ومخالفان پرشوری در سطوح مختلف جامعه بوده است. تحزب مدرن ایرانی درعمر 120ساله خود فراز وفرودهای زیادی را به چشم دیده است؛ از دوره‌های کاملا آزاد گرفته تا دوره تاسیس سیستم تک حزبی به امر ملوکانه در اوایل دهه 50. در چندسال گذشته بخش‌هایی از جریان‌های سیاسی حاکم بر قوه اجرایی به کرات وبا صراحت تمام پدیده تحزب در نظام جمهوری اسلامی را مورد تخطئه و تشکیک قرار داده‌اند.


سیدحمید متقی در شماره پنجاهم همشهری ماه و در اولین مطلب پرونده «آیا احزاب فراموش می‌شوند»، نوشته است: محمود احمدی‌نژاد بارها به عدم حمایت احزاب از وی در انتخابات ریاست جمهوری نهم مباهات کرده است. وی در چندین سخنرانی مجزا تاکید کرده است که وی و دولتش مدیون هیچ شیاد، دزد و حزبی! نیستند. رئیس دولت دهم که از قضا عضو هیات موسس جمعیت ایثارگران وهمچنین از چهره‌های شاخص فعال در جبهه موسوم به آبادگران بوده است، در خردادماه سال جاری  درست در روز برگزاری کنگره  هم حزبی‌های خود تاکید کرد: «به هیچ حزبی اجازه نمی‌دهیم در امور کشور دخالت کند.» با این همه صریح‌ترین موضع‌گیری احمدی‌نژاد نسبت به تحزب ماه گذشته در جمع نمایندگان رهبر معظم انقلاب در دانشگاه‌ها اعلام شد. وی در بخشی از سخنرانی خود در این جمع با بیان اینکه با تشکیل جناح‌بندی‌های سیاسی، فاتحه بعضی از ارزش‌های انقلاب خوانده شده، اعلام کرد: «نظام ما تنها یک حزب دارد و آن ولایت است.»


در چند سال گذشته حامیان محمود احمدی‌نژاد و رسانه‌های نزدیک به دولت تلاش داشته‌اند به هر صورت ممکن شیوه عملکرد رئیس دولت و مدیران تحت امر وی را بازگشت به گفتمان ابتدای انقلاب ارزیابی کنند و هرگونه انتقاد از کارنامه دولت را فاصله گرفتن از ارزش‌های نخستین انقلاب ونظام بنامند.


برای یافتن میزان انطباق دیدگاه و عملکرد رئیس دولت دهم با گفتمان انقلاب درباره تحزب، بد نیست روند شکل‌گیری احزاب سیاسی در سال‌های ابتدایی حیات نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد مداقه قرار دهیم.


 نخستین حزب


هنوز عمر انقلاب اسلامی به ده روز نرسیده بود که آیت‌الله موسوی اردبیلی - از یاران نزدیک امام (ره) - در کانون توحید از تولد حزبی موسوم به جمهوری اسلامی خبر داد. وی در نشست مطبوعاتی خود فهرست اعضای موسس حزب را هم در اختیار رسانه‌ها قرار داد. اعضای موسس این حزب عبارت بودند از آیات سیدمحمدحسین بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعلی حسینی خامنه‌ای و محمدجواد باهنر.


با انتشار خبر تاسیس این حزب وبا توجه به نام انتخاب شده برای آن وهمچنین فهرست اعضای هیات موسس حزب جمهوری اسلامی، بسیاری از علاقه‌مندان به رهبری انقلاب و جمهوری اسلامی برای همکاری به سوی دفاتر این حزب در سراسر کشور هجوم آوردند. آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگویی با روزنامه اعتمادملی آن روز را چنین روایت می‌کند. چیزی که یادم هست اولین حوزه نام‌نویسی‌مان در «کانون توحید» بود که ما خودمان رفتیم آنجا نشستیم و مردم که می‌آمدند برای اسم نوشتن، صف می‌بستند. چون اسمش را هم گذاشته بودیم «جمهوری اسلا‌می» بخشی از مردم خیال می‌کردند این همان انقلا‌ب است. چون آن موقع جمهوری اسلا‌می خواست مردم بود. بعضی‌ها هنوز به این که این یک حزب است و چیزی جدای از اصل دولت و از اصل حکومت است، توجه نداشتند. همین‌طور به عنوان اینکه جمهوری اسلا‌می می‌خواستند و بالا‌خره خود را عضوی از نظام می‌دانستند آمدند اسم نوشتند.


بعضی اخبار حکایت از آن دارد که در دو روز نخست فعالیت حزب جمهوری اسلامی بیش از 80 هزار نفر در سراسر کشور به این حزب پیوستند.


پس از چند روز اعضای شورای مرکزی حزب مشخص شدند. این اعضا عبارت بودند از محمد جواد باهنر، سید محمدحسین بهشتی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، سید علی خامنه‌‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، اسدالله بادامچیان، عبدالله جاسبی، حسن آیت، حبیب‌الله عسگراولادی مسلمان، سید محمود کاشانی، مهدی عراقی و علی درخشان.


 بهشتی، پدر تحزب در جمهوری اسلامی


مسیح مهاجری - از یاران مرحوم بهشتی - در گفت‌وگویی با پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب تاکید می‌کند بنده شخصا از شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب بارها شنیدم که ایشان می‌گفتند یکی از دلایل عدم موفقیت مردم و به خصوص روحانیت در مبارزات خود علیه رژیم شاه و استعمار، نداشتن تشکل بود و تاکید می‌کردند که بعد از ماجرای نهضت ملی شدن نفت، ما به این نتیجه رسیدیم که دلیل شکستی که ما متحمل شدیم، نداشتن تشکیلات سیاسی بود. اگر تشکیلات داشتیم، شکست نمی‌خوردیم و می‌توانستیم در مقابل کسانی که باعث به هم ریختگی نهضت شدند، کارهایمان را سر و سامان دهیم. چون خود ایشان این صحنه‌ها را دیده بودند، از این صحنه‌ها در واقع یک درس بزرگ سیاسی گرفتند. ایشان می‌گفتند که از همان زمان من به این فکر افتادم که ما باید تشکیلات سیاسی داشته باشیم و روحانیت باید با تشکیلات وارد میدان شود و کاری انجام دهد.


پس از تشکیل حزب شهید بهشتی در گفت‌وگویی با مجله عروه الوثقی بر اهمیت تحزب تاکید می‌کند و می‌گوید: «تابستان سال56 بود که چند تا از دوستانمان به فکر ایجاد یک هسته روحانی متشکل براساس تأکید روی تقوی و ایمان، مبارز بودن و بینش مترقی اسلامی داشتن و در عین حال خالص اندیشیدن و اسلامی عمل کردن و مبرا از هرگونه گرایش غیراسلامی و تفکر التقاطی افتادیم و درنظر داشتیم که این هسته روحانی مبارز متعهد، شاخه سیاسی و اجتماعی‌ای به وجود بیاورد که آن شاخه بتواند یک حزب و تشکیلات نیرومند سیاسی در خلأ اجتماعی ما پایه‌گذاری کند.»


مرحوم بهشتی ایده تشکیل حزب علاقه‌مندان به حکومت اسلامی را پیش از انقلاب با بعضی چهره‌های سیاسی مبارز غیر روحانی آن دوران از جمله حبیب‌الله پیمان، یدالله سحابی و. . . در میان گذاشته و در این زمینه با آنها به هم‌اندیشی نشسته بود.


با این حال و با توجه به اینکه انقلابیون همه قدرت را در اختیار گرفته بودند و اصولا دید مثبتی هم از تحزب در اذهان اقشار مختلف مردم وجود نداشت، ورود به مقوله تحزب آن هم توسط یکی از مهم‌ترین رهبران انقلاب شجاعت وهمچنین انگیزه زیادی را طلب می‌کرد. این اقدام مرحوم بهشتی نشان از توجه ویژه وی به این مقوله بود. حتی بنا بر اقوال مستند بهشتی ابتدا پیشنهاد امام(ره) برای تصدی ریاست دیوان عالی کشور را نمی‌پذیرد و تاکید می‌کند در حزب جمهوری اسلامی می‌تواند بهتر به انقلاب خدمت کند. با این حال و با تکلیف رهبر کبیر انقلاب در این سمت مشغول به فعالیت می‌شود.


فرزند شهید بهشتی درباره اهتمام این بزرگوار به تحزب تاکید می‌کند حزب برای پدر من به مثابه عبادتگاه بود. ایشان بارها این جمله را تکرار کرده بودند که«حزب معبد من است.»


 دومین حزب مهم انقلابیون


کمتر از دو ماه بعد در هفتم فروردین ماه سال 58 هفت گروه انقلابی مبارز در دوره رژیم سلطنتی که بخشی از آنها مشی مسلحانه هم داشتند با انتشار بیانیه‌ای رسما در هم ادغام شده و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بنیان نهادند. این هفت گروه عبارت بودند از منصورون، امت واحده، فلق، توحیدی صف، فلاح، بدر و موحدین.


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در کنار حزب جمهوری و چند تشکل قدیمی‌تر از جمله موتلفه، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز به سازماندهی علاقه‌مندان اندیشه و راه امام خمینی(ره) پرداختند. همین امر هم سبب شد که این جبهه در مدت زمانی اندک در بسیاری رای‌گیری‌های انتخاباتی گوی سبقت را از رقبا برباید و به عنوان فراکسیون اکثریت در مجلس اول جمهوری اسلامی عرض اندام کنند.


 فاجعه تروریستی 7 تیر


با افزایش تنش‌ها ودر گیری‌های خشونت بار در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب، احزاب حامی بنیانگذار جمهوری اسلامی هم از آسیب و ترور در امان نماندند. با این حال باید تاکید کرد که تلخ‌ترین ودر عین حال بزرگ‌ترین کشتار انقلابیون در دفتر حزب جمهوری رخ داد و طی اقدامی تروریستی، دفتر مرکزی حزب جمهوری در سرچشمه تهران منفجر شد. در این انفجار آیت‌الله بهشتی - دبیرکل این حزب - همراه بیش از 70 تن از کادر مرکزی این تشکل که اکثرا از مدیران نظام به شمار می‌رفتند، به دیدار معبود شتافتند. پس از این حادثه تروریستی محمدجواد باهنر به دبیر کلی حزب منصوب شد. وی هم در انفجار نهاد نخست وزیری همراه رئیس جمهور رجایی به شهادت رسید. پس از ترور شهیدمحمدجوادباهنر، آیت‌الله خامنه‌ای به سمت دبیرکلی این حزب برگزیده شد. ایشان تا پایان فعالیت حزب جمهوری این پست را بر عهده داشت. در تحلیل حملات به حزب جمهوری مطالب زیادی قابل نقل است اما به سبب مجال اندک تنها به بیانات رهبر معظم انقلاب در این زمینه بسنده می‌کنیم. ایشان در جمع خانواده شهدای هفتم تیر با تشریح انگیزه تروریست‌ها از این بمب‌گذاری تاکید داشتند؛ «دشمنان انقلاب اسلامی وجود تحزب را به عنوان خطری برای موجودیت خود می‌دانند، بنابراین در صدد بر آمدند جمهوری اسلامی را به هر شکل مورد تهاجم قرار بدهند.» ایشان در بخش دیگری از بیانات خود، این رویداد را فراتر از مسائل فردی دانستند و تصریح کردند: «علت اینکه دشمن آن روز حزب جمهوری اسلامی را برای آن ضربه هولناک انتخاب کرد، این بود که آنها می‌خواستند به حزب ضربه بزنند و محور تشکل و تحزب را در مرکز آن مورد حمله قرار دهند که این نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.» ایشان در ادامه سخنان خود به لزوم وجود تشکل و تحزب برای قدرتمند کردن نظام تاکید کردند. (2 تیرماه1363 –روزنامه جمهوری اسلامی)


 دوران رکود احزاب


پس از آغاز جنگ هشت ساله و همچنین رفع بخش عمده‌ای از تهدیدات داخلی نظام، آرام آرام فعالیت احزاب وارد دوره رکود شد. این امر به ویژه با فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر عدم حضور نظامیان در تشکل‌های سیاسی تا حدود زیادی تشدید شد. این عوامل در کنار بعضی اختلافات درونی سبب شد که دو حزب نوپای انقلاب اسلامی - یعنی حزب جمهوری و مجاهدین انقلاب - با کسب تکلیف از امام راحل در سال‌های 65 و66 فعالیت‌های خود را متوقف کنند. با این همه درست در همین ایام، حلقه چپ جامعه روحانیت مبارز با نظر مساعد امام خمینی(ره) از این حزب جدا شد و تشکل سیاسی مجمع روحانیون مبارز را تشکیل داد.


 تعامل امام(ره) به احزاب


یکی از انتقادات امام خمینی(ره) به رژیم گذشته درباره محدودیت فعالیت احزاب بود. ایشان پس از تاکید محمدرضا پهلوی بر ساختار تک حزبی در ایران، این اقدام رژیم را استبداد دانستند وبه صراحت عضویت در این حزب را حرام شرعی اعلام کردند. امام(ره) پس از انقلاب هم از تکثر و همچنین سازماندهی نیروهای انقلاب حمایت کردند. ایشان در این زمینه از سهم خود برای کمک به فعالیت حزب جمهوری استفاده کردند. امام خمینی(ره)، آیت‌الله راستی کاشانی را هم به عنوان نماینده خود در سازمان مجاهدین انقلاب تعیین کردند. ایشان در سال‌های پایانی عمرشان نیز از انشعاب در مهم‌ترین تشکل روحانی کشور حمایت کردند و حضور سلایق متفاوت را در عرصه جامعه مفید دانستند. پس از رحلت امام(ره) نیز فعالیت‌های حزبی در کشور به رشد خود ادامه داد.


 دولت دهم و احزاب


در سه دهه گذشته همه روسای ادوار مختلف قوه اجرایی جمهوری اسلامی در احزاب مختلف فعال بوده‌اند. با این حال این چهره‌ها تاکید داشتند که در مقام ریاست جمهوری یا اداره کابینه علایق حزبی را دخیل نمی‌کنند. در این میان نوع ادبیات محمود احمدی‌نژاد درباره احزاب با اسلاف خود کاملا متفاوت بوده است. هر چند که به شهادت تاریخ واسناد موجود خاستگاه وی هم از احزاب بوده است اما وی در این پنج سال با این ابزار ضروری دموکراسی سر سازش نداشته است. باید منتظر ماند ودید رسانه‌های حامی دولت برای انطباق اظهارات اخیر وی درباره احزاب با گفتمان ابتدای انقلاب و درج مجدد مهر «برابر با اصل» چه چاره‌ای خواهند اندیشید؟ این پرسشی است که با تورق نشریات حامی دولت در روزهای آینده پاسخ آن را خواهید یافت.

تبلیغات