ایل بیرانوند بعد از شکست در برابر حکومت مرکزی از سال 1312 ه.ش تا سقوط رضاشاه دوره ای از آرامش را سپری کرد. در عصر پهلوی دوم با اینکه مسائلی مانند بازگشت تبعیدی های ایل و مسائل مالکیت زمین در سیلاخور می رفت که با دیگر ایل را به اغتشاش وا دارد اما با اقدامات حاکمان نظامی فعالیت نایب الایاله های ایل بیرانوند اصلاحات در میان ایل شروع شد. در عصر پهلوی دوم نیز اکثر سران و افراد ایل تابع حکومت مرکزی بودند تنها تحرکات مرتضی خان اعظمی در دهه 30 و پسرش هوشنگ اعظمی در دهه 50 شمسی تحرکات همه گیری نبوده و بعد از آن شورشی در میان ایل به وقوع نپیوست. با انجام اصلاحات ارتش در لرستان، ایل بیرانوند همچون بسیاری از ایلات لرستان و دیگر مناطق عشایری کشور تا حدود زیادی تحت تأثیر قرار گرفته و از حالت عشایری و ناآرامی به سمت یکجانشینی و زندگی مدنی تحت سوق پیدا کردند. این تحقیق به روش کتابخانه ای و استفاده از تاریخ روایی و شفاهی و به روش توصیفی_تحلیلی در پی بررسی تاریخچه ایل بیرانوند در عهد پهلوی می باشد. تاکنون تحقیق یا پژوهشی که وقایع سیاسی و اجتماعی ایل بیرانوند در دوره پهلوی دوم را مورد بررسی قرار دهد کار نشده است و تنها بعضی مطالب پراکنده در بعضی آثار تاریخ محلی لرستان یا خاطرات معمرین آمده است.