مسئلة امامت و زعامت جامعه و ضرورت وجود حکومت اسلامی، یکی از بنیادی ترین اصول در اندیشة سیاسی شیعه قلمداد می شود. در نگاه شیعی، امامت و ولایت از جمله مقولاتی است که به حسب عناصر و مؤلفه هایی چون کلیت، ذاتیت، دوام و ضرورت، گرچه به دو شکل متغایر، اما هر دو در یک راستا و اعم از عصر حضور معصوم علیه السلام و دوران غیبت ایشان متجلی می گردد. در دوره ای با حضور امام معصوم علیه السلام به شکل امامت و ولایت بالاصالة ایشان در امامت نبی اسلام و پس از ایشان، امیر مؤمنان و ائمة اطهار علیهم السلام و در دوران غیبت معصوم، به شکل نیابت فقیه جامع الشرایط ساختاربندی نظری می گردد. این مفروض اساسی حائز اهمیت است که مسئلة ولایت فقیه بر سامانه زیست اجتماعی مسلمانان، از همان دوران اولیة عصر غیبت به صورت نظامی متعین در منظومة معرفتی فقهای شیعه شکل گرفته، اما در هر برهه، به تناسب نحوة تعامل و ارتباط دستگاه فقاهت و سلطنت حاکمه، به صورتی بروز و ظهور یافته است. چنان که در عصر امام خمینی ره و با فراهم شدن کلیه مقدمات موصِلة دیگر مانند وحدت کلمة مردم در حمایت از گفتمان سیاسی ایشان، تئوری ولایت فقیه در سعه حداکثری این گفتمان، که همان ولایت مطلقه انتصابی فقیه جامع الشرایط بود، تجلی پیدا کرد.