چکیده

به عقیده کارل گوستاو یونگ روانشناس سوئیسی، کهن الگوها یا نمونه های ازلی، در ناخودآگاه جمعی همه انسان ها در همه ملل یکسان هستند. تاکنون مطالعات بسیاری بر روی نمادها، شخصیت ها و موقعیت های کهن الگویی در آثار هنری و ادبی انجام گرفته و تعابیر گوناگونی از هریک ارائه شده است. نقد کهن الگویی جزء نظریات نقد ادبی مدرن است که در آن به بررسی کهن الگوهای یک اثر می پردازند و این نمونه ها را -که در ناخودآگاه جمعی شاعر یا نویسنده در اثر نمود یافته – جست وجو و رمزگشایی می کنند. آثار صادق هدایت نیز مستعد این گونه بررسی ها است. چنانچه اثر ماندگار او، بوف کور، بارها و بارها با شیوه نقد روانکاوانه، نمادگرایانه و ... نقد شده است. همچنین داستان های کوتاه او دارای نمادهای متعددی است که هرکدام به طور جداگانه قابل بحث هستند. در این مقاله ابتدا توضیح مختصری درباره نقد کهن الگویی داده می شود، سپس نمادها و موقعیت های کهن الگویی موجود در داستان گجسته دژ، شرح و بسط و در نهایت به بررسی شخصیت های داستان و جایگاه آن ها در نقد کهن الگویی یونگ پرداخته می شود. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی همراه با تفسیرها و نمادشناسی است.

تبلیغات