چکیده

اگرچه روحانیون مشروطه خواه و روشنفکران غربگرا به عنوان ایدئولوگهای انقلاب مشروطه به حساب می آیند، اما این دو نحله فکری دارای تفاوت ها و تناقضات عمیقی بود که در نهایت آنها را از هم جدا کرد. ریشه این اختلافات به تفاوت در مبانی معرفت شناختی و جهان بینی دو طرف باز می گشت. روحانیون مشروطه خواه دیدگاه های خود را بر اساس ارزش های دین اسلام (تشیع) و آموزه های آن بیان می کردند ولی روشنفکران با الگوبرداری از همتایان اروپایی خود تلاش داشتند تا ساختارهای جدیدی در ایران مستقر سازند که بیشتر برآمده از مکاتب اومامنیسم، سکولاریسم، عقل گرایی و علم گرایی بود. هرچند شعارهای سیاسی آنها نسبتاً یکسان بود، ولی تفاسیر متفاوتی از آنها ارائه می کردند که در تفاوت جهان بینی آنها ریشه داشت. تفاسیری که متناقض یا بعضاً با هم در تضاد بودند و بارها در برابر هم قرار گرفتند. اندیشه سیاسی روشنفکران ریشه در اندیشه رنسانس اروپایی داشت که تلاش می کرد دین و نهادهای دینی را از امور دنیوی(سیاست، اقتصاد و فرهنگ و ...) دور کند. به همین دلیل دو جریان فکری فوق هیچگاه باهم به تعامل نرسیدند.

تبلیغات