چکیده

عصر صفوی از اعصاری است که حدود دو قرن زمینه سازی تاریخی صورت گرفت تا حاکمِیت خاندان صفوی اردبیل مسجل گردد، و پس از تثبیت، بیش از دوقرن هم توانست براریکه سلطنت ومذهب تکیه زند . با این وصف، از آن جا که دوران ثبات وسقوط هر سلسله تحت تاثیر مقتضیات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی خاص خود واقع می شود، این سلسله نیز از این قاعده مستثنی نبود . ابتذال وفساد رایج این دوره، از هنگامی آغاز شد که شاه عباس یکم دست شاه زادگان را از امور کشوری کوتاه کرد وآنان را به هم نشینی با اهل حرم سرا سوق داد ؛ رسمی که مورد قبول سلاطین بعدی قرار گرفت وشاهان آخری این سلسله از جمله بی کفایت ترین آنان بودند. طبیعی است افراد وابسته به چنین درباری در اندیشه عیش و کامرانی خود بودند وپیوسته با ایجاد نفاق وچاپلوسی ، در راستای منافع خود سیر می کردند . همچنین، در این دوره مجازات های سختی که برای امرا ، سرداران وبزرگان اعمال می شد؛ خود می رساند که دهقانان و رعایای آن زمان چه حال وروزی داشته اند ؛ شاهانی که حتی از کم ترین عطوفت نسبت به فرزندان خود خالی بوده وآنان را به بهانه کوچک ترین لغزشی به دیار عدم می فرستاده اند ویا در دژها با شرایط سخت نگاه می داشتند . مقاله حاضر به بررسی خوشباشی ها وخشونت های دربار در آن عصر می پردازد .

تبلیغات