سهو در تشخیص مرض که از پزشکان در معالجات روزمره سر میزند در چه مواردی قابل مسئولیت کیفری خواهد بود
آرشیو
چکیده
متن
واضح و آشکار است که طبقه پزشگان کشور که از افراد و طبقات ممتازه و فاضله و دانشمند میباشند و در واقع در نشاهء سبب سازی برای امراض بدنی انسان پزشگان قرار داده شدهاند که معالجه امراض را با کمال دقت و حذاقت و حزم و احتیاط کنند و سلامت ابدان بشری را بوسیله ادویه مخصوص بخود محافظت نمایند و از اینرو است که پزشگان عالیمقام نزد خاص و عام دارای احترامی وافی و شایسته میباشند که با توجه به بعضی علم پزشگی نمیتوان پزشگان را مصون از لغزش و سهو و خطا دانست و هرگز خود پزشگان نیز چنین ادعائی را نداشتهاند:
بنابراین باید اذعان و اعتراف نمود موقعیکه مریضها پیش پزشگان میروند قبلا میدانند که ممکن است پزشگان حاذق و مجرب هم در معالجات آنان سهو و خطا نمایند.
پس با این مقدسه باید دید سهو و عدم موفقیت در معالجات امراض مرضی نمیتوان بطور مطلق پزشگان را مسئول قرار داد زیرا در تشخیص مرض که اگر بغلط رفته باشند و اگر معالجه غلط فاحش نباشد موجب مسئولیت پزشگان نگشته و اصولا این نوع شکایات در نظام پزشگی و محاکم صالحه قابل طرح و رسیدگی بنظر نمیآید.
مگر اینکه در معاینات طبی بی دقتی و یا در معالجات اهمال یا تسامح در کار باشد و بی مبالاتی و یا بی احتیاطی و یا عدم رعایت نظامات دولتی را کرده باشند و یا اینکه بکلی پزشگان جاهل بوده و فن خود را نیازموده باشند و راه و رسم علم پزشگی ندانند.
و بالمثل اگر معالجات بکلی از قانون خارج نبوده و برای آزمایش و تجربه کردن نباشد بازهم نمیتوان پزشگ را مسئول قرار داد و همچنین در مواقعی که لاعلاج یک معالجات خطرناکی بعمل میآید نمیتوان موجب مسئولیت پزشگ دانست مثلا در امراض قلبی که غالبا منجر بمرگ میشود مقدار زیادی دیثریطال که«دوای مقوی قلب است» بمریض داده شود اگر چه سه یا چهار برابر مقدار معمولی استعمال و یا تزریق آن از ناحیه پزشگ معالج تجویز بخورد مریض داده شود و در اینمورد نیز موجب مسئولیت پزشگ نمیشود چون درپارهای اوقات مقدار زیاد همین دوای دیثریطال قلب را قوت داده و مریض را از مرگ حتمی و قطعی خلاصی میبخشد.
ولی در عملیات جراحی باید هر عمل بدی باجازه مریض یا یکی از بستگان مختار آن باشد.
مگر در مواردیکه اقدام ضروری و فوری لازم است و بالمثل اگر یک شخصی که بقصد خودکشی یکی از شرائین بدن خود را پاره کرده و خون از شرائین او فوران و جستن میزند در اینمورد وظیفه وجدانی و تکلیف قانونی جراح و پزشگ متخصص بستن شریان مجروح و مصدوم است اگر چه مجروح جدا از بستن شریان ممانعت نماید و اگر مریض بیهوش و یا مجروح باشد در اینموقع اجازه یکی از بستگان مختار او برای عمل یدی کفایت مینماید ولی اگر عمل یدی ضروری و فوری باشد نباید در انتظار اجازه صدمه دیده و یا مجروح و یا کسان مختار او بود زیرا با انتظار وصول اجازه ممکن است جان مجروح و یا مصدوم از بین برود.
اجمالا آنکه جراح متخصص مسئول انتظام و ترتیب علمی و عمل یدی میباشد اگر جراح و پزشگ متخصص بمناسبت بی مبالاتی و یا بی احتیاطی و یا بی دقتی در تهیه اسباب و لوازم و آلات جراحی و تمیزی و پاک نمودن آن ادوات و لوازم طبی و اصول علمی عمل بدی نماید و از اینراه صدمهای بغیر عمد بمریض وارد شود میتوان پزشگان و جراحان را در محاکم صالحه و نظام پزشگی جزائا تعقیب نمود و بطور مثال باید گفت اگر جراحی پای شکسته مریض را بکلی محکم ببندد که جریان خون مختل شده و پا سیاه گردیده و منجر به بریدن گردد و همچنین اگر شخص احولی برای تأمین زیبائی خود از جهت عمل یدی بجراح چشم پزشگ مراجعه نماید که در اثر عدم مهارت و بی دقتی پزشگ متخصص چشم کار جراحی منجر بکور شدن و بیرون آوردن چشم چپ و راست او گردد در اینموارد و نظائر آن که بی علمی و بی تجربهگی پزشگ محرز و باثبات برسد باید آنرا اسباب مشدده بزه محسوب نمود و همچنین اگر مریضی مبتلا بحبس البول شده و پزشگ برای اخراج بول میل زده و بعدا مریض مبتلا بورم مثانه گردد که معلوم شود ورم مثانه در نتیجه بکار بردن میل کثیفی بوده که از ناحیه پزشگ و جراح در مجرای بول بعمل آمده و بهمین قیاس در مواردیکه پزشگان متخصص الکریسته و شعاع مجهول ریون ایکس و غیره که در مقام بکار بردن آن باید فوق العاده محتاط باشند که صدمهای بمریض متوجه نشود و اگر صدمهای از اعمال پزشگان متوجه مریض گردد و در اثر بکار بردن شعاع مجهول در معالجه ملاحظه جلد را ننموده باشند و جلد بسوزد.و در مواردیکه پزشگان بدون اجازه والدین اطفال اقدام باجرای درمانهائی بنمایند و تزریق دارو نمایند در تمامی این موارد خطا و سهو از روی بی دقتی و بی مبالاتی و بیاحتیاطی و یاد عدم رعایت نظامات دولتی پزشگان را میتوان بمنطوق و مفهوم واضحه حکم ماده 177 قانون کیفر عمومی که میگوید«در صورتیکه قتل غیر عمدی بواسطه بیمبالاتی یا بیاحتیاطی یا اقدام بامری که مرتکب در آن مهارت نداشته یا عدم رعایت نظامات دولتی واقع شود بحبس تأدیبی از یکسال تاسه سال محکوم خواهد شد بعلاوه ممکن است محکمه مرتکب را از پنجاه الی پانصد تومان غرامت نقدی محکوم کند»متجاوز و متخطی از قانون و مسئول قرار داد و بر محور عدالت برای عدم تکرار و جلوگیری از بروز سهو و خطا در محاکم کیفری و قضائی آنان را تعقیب و مطالبه ضرر و زیان حاصله از جرم را نمود.
بنابراین باید اذعان و اعتراف نمود موقعیکه مریضها پیش پزشگان میروند قبلا میدانند که ممکن است پزشگان حاذق و مجرب هم در معالجات آنان سهو و خطا نمایند.
پس با این مقدسه باید دید سهو و عدم موفقیت در معالجات امراض مرضی نمیتوان بطور مطلق پزشگان را مسئول قرار داد زیرا در تشخیص مرض که اگر بغلط رفته باشند و اگر معالجه غلط فاحش نباشد موجب مسئولیت پزشگان نگشته و اصولا این نوع شکایات در نظام پزشگی و محاکم صالحه قابل طرح و رسیدگی بنظر نمیآید.
مگر اینکه در معاینات طبی بی دقتی و یا در معالجات اهمال یا تسامح در کار باشد و بی مبالاتی و یا بی احتیاطی و یا عدم رعایت نظامات دولتی را کرده باشند و یا اینکه بکلی پزشگان جاهل بوده و فن خود را نیازموده باشند و راه و رسم علم پزشگی ندانند.
و بالمثل اگر معالجات بکلی از قانون خارج نبوده و برای آزمایش و تجربه کردن نباشد بازهم نمیتوان پزشگ را مسئول قرار داد و همچنین در مواقعی که لاعلاج یک معالجات خطرناکی بعمل میآید نمیتوان موجب مسئولیت پزشگ دانست مثلا در امراض قلبی که غالبا منجر بمرگ میشود مقدار زیادی دیثریطال که«دوای مقوی قلب است» بمریض داده شود اگر چه سه یا چهار برابر مقدار معمولی استعمال و یا تزریق آن از ناحیه پزشگ معالج تجویز بخورد مریض داده شود و در اینمورد نیز موجب مسئولیت پزشگ نمیشود چون درپارهای اوقات مقدار زیاد همین دوای دیثریطال قلب را قوت داده و مریض را از مرگ حتمی و قطعی خلاصی میبخشد.
ولی در عملیات جراحی باید هر عمل بدی باجازه مریض یا یکی از بستگان مختار آن باشد.
مگر در مواردیکه اقدام ضروری و فوری لازم است و بالمثل اگر یک شخصی که بقصد خودکشی یکی از شرائین بدن خود را پاره کرده و خون از شرائین او فوران و جستن میزند در اینمورد وظیفه وجدانی و تکلیف قانونی جراح و پزشگ متخصص بستن شریان مجروح و مصدوم است اگر چه مجروح جدا از بستن شریان ممانعت نماید و اگر مریض بیهوش و یا مجروح باشد در اینموقع اجازه یکی از بستگان مختار او برای عمل یدی کفایت مینماید ولی اگر عمل یدی ضروری و فوری باشد نباید در انتظار اجازه صدمه دیده و یا مجروح و یا کسان مختار او بود زیرا با انتظار وصول اجازه ممکن است جان مجروح و یا مصدوم از بین برود.
اجمالا آنکه جراح متخصص مسئول انتظام و ترتیب علمی و عمل یدی میباشد اگر جراح و پزشگ متخصص بمناسبت بی مبالاتی و یا بی احتیاطی و یا بی دقتی در تهیه اسباب و لوازم و آلات جراحی و تمیزی و پاک نمودن آن ادوات و لوازم طبی و اصول علمی عمل بدی نماید و از اینراه صدمهای بغیر عمد بمریض وارد شود میتوان پزشگان و جراحان را در محاکم صالحه و نظام پزشگی جزائا تعقیب نمود و بطور مثال باید گفت اگر جراحی پای شکسته مریض را بکلی محکم ببندد که جریان خون مختل شده و پا سیاه گردیده و منجر به بریدن گردد و همچنین اگر شخص احولی برای تأمین زیبائی خود از جهت عمل یدی بجراح چشم پزشگ مراجعه نماید که در اثر عدم مهارت و بی دقتی پزشگ متخصص چشم کار جراحی منجر بکور شدن و بیرون آوردن چشم چپ و راست او گردد در اینموارد و نظائر آن که بی علمی و بی تجربهگی پزشگ محرز و باثبات برسد باید آنرا اسباب مشدده بزه محسوب نمود و همچنین اگر مریضی مبتلا بحبس البول شده و پزشگ برای اخراج بول میل زده و بعدا مریض مبتلا بورم مثانه گردد که معلوم شود ورم مثانه در نتیجه بکار بردن میل کثیفی بوده که از ناحیه پزشگ و جراح در مجرای بول بعمل آمده و بهمین قیاس در مواردیکه پزشگان متخصص الکریسته و شعاع مجهول ریون ایکس و غیره که در مقام بکار بردن آن باید فوق العاده محتاط باشند که صدمهای بمریض متوجه نشود و اگر صدمهای از اعمال پزشگان متوجه مریض گردد و در اثر بکار بردن شعاع مجهول در معالجه ملاحظه جلد را ننموده باشند و جلد بسوزد.و در مواردیکه پزشگان بدون اجازه والدین اطفال اقدام باجرای درمانهائی بنمایند و تزریق دارو نمایند در تمامی این موارد خطا و سهو از روی بی دقتی و بی مبالاتی و بیاحتیاطی و یاد عدم رعایت نظامات دولتی پزشگان را میتوان بمنطوق و مفهوم واضحه حکم ماده 177 قانون کیفر عمومی که میگوید«در صورتیکه قتل غیر عمدی بواسطه بیمبالاتی یا بیاحتیاطی یا اقدام بامری که مرتکب در آن مهارت نداشته یا عدم رعایت نظامات دولتی واقع شود بحبس تأدیبی از یکسال تاسه سال محکوم خواهد شد بعلاوه ممکن است محکمه مرتکب را از پنجاه الی پانصد تومان غرامت نقدی محکوم کند»متجاوز و متخطی از قانون و مسئول قرار داد و بر محور عدالت برای عدم تکرار و جلوگیری از بروز سهو و خطا در محاکم کیفری و قضائی آنان را تعقیب و مطالبه ضرر و زیان حاصله از جرم را نمود.