مقررات مربوط به شغل وکالت و رسوم کانون وکلای پاریس
آرشیو
چکیده
متن
پس از آن قرنها گذشته و چیزی ما را وادار نمینماید که فکر کنیم موقعی کانون وکلا کاملا از بین رفته باشد:اگر مدارکی در این خصوص در دست نداریم نمیتوان بعدم وجود مؤسسه مزبور قائل شد.
از 1274 ما سندی در دست داریم و آن فرمان eppilihp el idrah میباشد که قسم نامهء وکلا را برقرار ساخته.این سوگندنامه میبایست و میباید هر ساله تجدید گردد- کمی بعد،در زمان enneite uaeliob و tnias siuol اصناف میبایست رسما تشکیل اتحادیه بدهند و وکلا مثل زمان nitsnj یک صنف دولتی را تشکیل میدهند و مثل همیشه در این عصر همدوش تشکیلات صنفی،یک تشکیلات برادری( seirererfnoc )روی مبانی مذهبی تأسیس میگردد و در دادگستری،در کلیسای سننیکلا،وکلا و آووها ( seuova )جمع میشوند.
تفکیک و تقسیم صلاحیتها خیلی ملایم و با زحمت در طی اعصار مشخص میگردد ولی باید دانست که وکلا همیشه در ردیف اول قرار داشتهاند و باتون( notab )همیشه توسط یکی از افراد وکلا نگهداری میشد.
در 1345 فرمان جدید فیلیپ 6 قواعد رل را(به تابلوئی که در آینده خواهد آمد توجه شود)که مربوط به وکلاء پارلمان است معین میدارد در این قواعد شرائط و لیاقت را برای وکیل شدن مشخص داشته و گذراندن امتحان صنفی را لازم میداند و عدم صلاحیتها را میشمارد و علل اخراج را معین مینماید(اشخاص کمتر از 16 سال-کر و کور-اناث بودن- قاضی و صاحب دفتر رسمی( eriaton )-اشخاصیکه دارای شهرت خوبی نمیباشند).از سالهای پیش تصویب نامهء مقرراتی پارلمان پاریس وکلا را بسه دسته تقسیم نموده بود که میتوانستند در مقابل آن عرض اندام نمایند و عبارت بودند از وکلاء مشاور( irailisnoc )که با سابقهترین وکلا بودند و کمال شهرت را داشتند؛وکلاء مدافع( sitneneporp )و وکلاء مستمع یا آزمایشی.این دسته اخیر اجازهء دفاع نداشتند.
بدون تغییرات اساسی کانون وکلا ایجاد شده تا 1790 بموجودیت خود ادامه داد و در نتیجهء علم و استعداد و زحمات اعضاء کانون و پاکی اخلاقی آنان اشتهار کانون روز بروز رو بتزاید رفت و صاحب حقوق اکتسابی و امتیازات بزرگتر گردید.
پارلمان که مدت مدیدی در انتخاب آنان مداخله داشت و انضباط را حفظ میکرد بتدریج این دو وظیفه را بخود وکلا واگذار کرد و موقعیکه انقلاب سر رسید کانون سالهای بیشماری بود که اعضاء خود را انتخاب و انتظام را مراعات مینمود.مثل همیشه او خود را اداره میکرد و همیشه در امور خود اختیار تام داشت.برای این نکتهء اساسی که لازم بتذکر است در میان جمع خود آقائی مینمود.تابلو( uaelbat )یا اسمنویسی وکلا در دست کانون بود؛موقعیکه وکلاء پارلمان پاریس میخواستند تابلوی جدیدی مرتب سازند صاحب اختیار بودند که تقاضای فردی را برای ثبت در تابلو رد نمایند.این بود قاعده. خلاصه دخول در کانون مثل دخول در کلوپهای امروزی بود و موافقت همکاران، یا هیئتی که نمایندهء همقطاران بود،لازم بود.این هیئت نام al noitatuped داشت. با توجه بشورای کانون معلوم میگردد اعضاء آن عبارت است از روساء سابق( sreinnotab ) و دو نماینده از هر ستون.
کانون میتوانست در کمال اختیار شخصی را از تابلو حذف نماید که اسم او بدفتر دادگاه تسلیم شده بود که در تحت قدرت دادگاه مشغول بوده و اسم آن وکیل در آن تابلو ثبت بود؟احتیاج به کنترول دادگاه نداشت؟اینموضوع یک مسئله تاریخی بود که دربارهء آن میشود بحث کرد.آنچه مسلم است فردای روزهای انقلاب صاحب اختیار بودن در تابلوی خود،بدون هیچ قید و شرطی توسط وکلا باقی مانده سنت سابق خود را حفظ کرد.اما خلط مبحث را جائز نداریم.زیرا:
توسط قانون 1-2 سپتامبر ماده 20 چنین مقرر میداشت:مردان قضائی که در اینجا وکلا نامیده میشوند نباید تشکیل erdro و اتحادیه دهند. از اینرو چنین انجام وظیفه دارای لباس مخصوص نخواهد بود.
وکلا در مجلس پر بودند ولی برای نجات( erdro )خودشان اقدامی نکردند. اغلب اتفاق میافتد که زبانها در اینگونه موارد بند میگردد.آنان پیش خود تشریح کردند که چطور( erdro )میتواند بزندگی خود ادامه دهد در صورتیکه تما تشکیلات عدالت خراب میشد؟
پارلمانها حذف میگردند و بجای آنها محاکم کوچک برقرار میشوند که توسط دادگاههای پژوهشی بهم ارتباط پیدا مینمایند.این محاکم که در تمام فرانسه وجود دارند بنوبهء خود هر کدام( uaerrab )خویش را تأسیس مینمایند و این کانونها مرکب از اشخاص بیشماری میشوند که دارای غایت آمال وکلاء سابق و پر نسیپ آنها نبودند و انضباط آنان را نداشته و شغل وکالت را پست کرده از درجه شرافت سابق میبرند.معذلک این اشخاص باسم وکیل افتخار مینمایند و مردم این وکلاء اتفاقی را با آن وکلاء رژیم گذشته اشتباه میکنند-برای اینکه از این سقوط خود را نجات داد باید هم وکیل را حذف نمود و هم( erdro )و اختیاراتش را از بین برد.چه بهتر که این امر بدست خود آنان عملی گردد و آنانرا از بین ببریم تا بدست توهین و ناسزا بسپریم.
***
کسالت نویسندهء محترم مقالهء فوق مانع از این گردید که در چند شمارهء اخیر مجله نوشتهء از مشار الیه درج گردد.از خوانندگان ارجمند تقاضا میشود،در صورت لزوم،برای قسمت قبلی این مقاله،به شمارهء 36 مجله مراجعه فرمایند.
از 1274 ما سندی در دست داریم و آن فرمان eppilihp el idrah میباشد که قسم نامهء وکلا را برقرار ساخته.این سوگندنامه میبایست و میباید هر ساله تجدید گردد- کمی بعد،در زمان enneite uaeliob و tnias siuol اصناف میبایست رسما تشکیل اتحادیه بدهند و وکلا مثل زمان nitsnj یک صنف دولتی را تشکیل میدهند و مثل همیشه در این عصر همدوش تشکیلات صنفی،یک تشکیلات برادری( seirererfnoc )روی مبانی مذهبی تأسیس میگردد و در دادگستری،در کلیسای سننیکلا،وکلا و آووها ( seuova )جمع میشوند.
تفکیک و تقسیم صلاحیتها خیلی ملایم و با زحمت در طی اعصار مشخص میگردد ولی باید دانست که وکلا همیشه در ردیف اول قرار داشتهاند و باتون( notab )همیشه توسط یکی از افراد وکلا نگهداری میشد.
در 1345 فرمان جدید فیلیپ 6 قواعد رل را(به تابلوئی که در آینده خواهد آمد توجه شود)که مربوط به وکلاء پارلمان است معین میدارد در این قواعد شرائط و لیاقت را برای وکیل شدن مشخص داشته و گذراندن امتحان صنفی را لازم میداند و عدم صلاحیتها را میشمارد و علل اخراج را معین مینماید(اشخاص کمتر از 16 سال-کر و کور-اناث بودن- قاضی و صاحب دفتر رسمی( eriaton )-اشخاصیکه دارای شهرت خوبی نمیباشند).از سالهای پیش تصویب نامهء مقرراتی پارلمان پاریس وکلا را بسه دسته تقسیم نموده بود که میتوانستند در مقابل آن عرض اندام نمایند و عبارت بودند از وکلاء مشاور( irailisnoc )که با سابقهترین وکلا بودند و کمال شهرت را داشتند؛وکلاء مدافع( sitneneporp )و وکلاء مستمع یا آزمایشی.این دسته اخیر اجازهء دفاع نداشتند.
بدون تغییرات اساسی کانون وکلا ایجاد شده تا 1790 بموجودیت خود ادامه داد و در نتیجهء علم و استعداد و زحمات اعضاء کانون و پاکی اخلاقی آنان اشتهار کانون روز بروز رو بتزاید رفت و صاحب حقوق اکتسابی و امتیازات بزرگتر گردید.
پارلمان که مدت مدیدی در انتخاب آنان مداخله داشت و انضباط را حفظ میکرد بتدریج این دو وظیفه را بخود وکلا واگذار کرد و موقعیکه انقلاب سر رسید کانون سالهای بیشماری بود که اعضاء خود را انتخاب و انتظام را مراعات مینمود.مثل همیشه او خود را اداره میکرد و همیشه در امور خود اختیار تام داشت.برای این نکتهء اساسی که لازم بتذکر است در میان جمع خود آقائی مینمود.تابلو( uaelbat )یا اسمنویسی وکلا در دست کانون بود؛موقعیکه وکلاء پارلمان پاریس میخواستند تابلوی جدیدی مرتب سازند صاحب اختیار بودند که تقاضای فردی را برای ثبت در تابلو رد نمایند.این بود قاعده. خلاصه دخول در کانون مثل دخول در کلوپهای امروزی بود و موافقت همکاران، یا هیئتی که نمایندهء همقطاران بود،لازم بود.این هیئت نام al noitatuped داشت. با توجه بشورای کانون معلوم میگردد اعضاء آن عبارت است از روساء سابق( sreinnotab ) و دو نماینده از هر ستون.
کانون میتوانست در کمال اختیار شخصی را از تابلو حذف نماید که اسم او بدفتر دادگاه تسلیم شده بود که در تحت قدرت دادگاه مشغول بوده و اسم آن وکیل در آن تابلو ثبت بود؟احتیاج به کنترول دادگاه نداشت؟اینموضوع یک مسئله تاریخی بود که دربارهء آن میشود بحث کرد.آنچه مسلم است فردای روزهای انقلاب صاحب اختیار بودن در تابلوی خود،بدون هیچ قید و شرطی توسط وکلا باقی مانده سنت سابق خود را حفظ کرد.اما خلط مبحث را جائز نداریم.زیرا:
توسط قانون 1-2 سپتامبر ماده 20 چنین مقرر میداشت:مردان قضائی که در اینجا وکلا نامیده میشوند نباید تشکیل erdro و اتحادیه دهند. از اینرو چنین انجام وظیفه دارای لباس مخصوص نخواهد بود.
وکلا در مجلس پر بودند ولی برای نجات( erdro )خودشان اقدامی نکردند. اغلب اتفاق میافتد که زبانها در اینگونه موارد بند میگردد.آنان پیش خود تشریح کردند که چطور( erdro )میتواند بزندگی خود ادامه دهد در صورتیکه تما تشکیلات عدالت خراب میشد؟
پارلمانها حذف میگردند و بجای آنها محاکم کوچک برقرار میشوند که توسط دادگاههای پژوهشی بهم ارتباط پیدا مینمایند.این محاکم که در تمام فرانسه وجود دارند بنوبهء خود هر کدام( uaerrab )خویش را تأسیس مینمایند و این کانونها مرکب از اشخاص بیشماری میشوند که دارای غایت آمال وکلاء سابق و پر نسیپ آنها نبودند و انضباط آنان را نداشته و شغل وکالت را پست کرده از درجه شرافت سابق میبرند.معذلک این اشخاص باسم وکیل افتخار مینمایند و مردم این وکلاء اتفاقی را با آن وکلاء رژیم گذشته اشتباه میکنند-برای اینکه از این سقوط خود را نجات داد باید هم وکیل را حذف نمود و هم( erdro )و اختیاراتش را از بین برد.چه بهتر که این امر بدست خود آنان عملی گردد و آنانرا از بین ببریم تا بدست توهین و ناسزا بسپریم.
***
کسالت نویسندهء محترم مقالهء فوق مانع از این گردید که در چند شمارهء اخیر مجله نوشتهء از مشار الیه درج گردد.از خوانندگان ارجمند تقاضا میشود،در صورت لزوم،برای قسمت قبلی این مقاله،به شمارهء 36 مجله مراجعه فرمایند.