آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵۴

چکیده

متن

(مادهء 6-مجازات باید بموجب قانونی باشد که قبل از ارتکاب‏ آن عمل مقرر شده باشد و هیچ عملی را نمیتوان بعنوان جرم بموجب‏ قانون متاخر مجازات نمود لکن اگر بعد از ارتکاب جرم قانونی مقرر شود که مبنی بر تخفیف یا عدم مجازات باشد نسبت بجرم‏های سابق بر وضع آن قانون نیز موثر خواهد بود.)
جریان محاکمه:در سال 1321 وزارت دارائی باستناد حق‏ انحصار چای خروج چای از گیلان و مازندران را ممنوع و حمل آنرا فقط با اخذ پروانه مجاز مینماید در سال 1323 عده از اهالی مورد تعقیب‏ واقع میشوند باتهام اینکه مقداری چای بدون اخذ پروانه و اجازه به‏ تهران و شهرهای دیگر حمل نموده‏اند و بموجب قانون مرتکبین قاچاق‏ تقاضای مجازات آنها میشود و بمناسبت اینکه رئیس اقتصاد و مامورین‏ محلی دولتی در اتهام شرکت داشته‏اند پرونده بدیوانکیفر کارمندان دولت‏ ارجاع و تحت رسیدگی قرار میگیرد.
در ضمن دفاع از متهمین اینجانب باین نکته متوجه شدم که در سال 1323 دکتر میلیسپو حمل و نقل چای از گیلان و مازندران بشهر های دیگر را آزاد و مجاز نموده است و چون تا سال 1326 محکمه تشکیل‏ نشد و در زمان تشکیل محکمه و رسیدگی به پرونده مزبور چون حمل‏ و نقل چای در داخله مملکت آزاد و محتاج بهیچ پروانهء نبود و سئوال از وزارت دارائی و جواب و اصل تأیید مینمود که از سال 1323 باین‏ طرف در اثر آئین‏نامه دکتر میلسپو حمل و نقل چای در داخله آزاد و مجاز است.
علیهذا اینجانب موضوع ابهام را مشمول مادهء 6 قانون مجازات‏ عمومی دانستم و معتقد بودم چون در زمان رسیدگی موضوع حمل و نقل‏ چای ممنوع نبوده بنابراین محکومیت متهمین نسبت بامری که در زمان رسیدگی جرم شناخته نمیشود و قاچاق محسوب نمیگردد جائز نخواهد بود و متهمین قابل تعقیب نیستند و باید تبرئه گردند محکمه شعبه یک دیوان‏ کیفر این استدلال را صحیح ندانسته و نپذیرفت و با تبرئه کردن عده از از متهمین دو نفر از آنها را بعنوان ارتکاب قاچاق محکوم نمود.
از حکم مزبور تقاضای رسیدگی فرجامی شد و شعبه پنجم دیوان‏ کیفر در قسمت مربوط به مادهء 6 و اتهام قاچاق بدین نحو اظهار نظر کرده است:(و همچنین بر حکم فرجام خواسته این اعتراض وارد است که‏ در تاریخ 1323 چای از انحصار دولت خارج گردیده و حمل و نقل و فروش‏ آن آزاد شد.
بنابراین کسانیکه تا آن تاریخ مرتکب قاچاق چای باشند نظر بماده 6 قانون کیفر عمومی فقط برای قاچاق و معاونت در آن مجرم‏ شناخته نمیشوند و اگر از بابت عوارض و غیره بایستی مبالغی بدولت‏ بدهند ماخوذ هستند و انحصار مجدد چای در مهر ماه عطف بما سبق‏ نمینماید بنابراین حکم فرجام خواسته بر طبق ماده 430 آئین دادرسی‏ کیفری شکسته شده و رسیدگی مجدد و ختم امر بشعبه دیگر دیوان کیفر کارمندان دولت ارجاع میشود).
نظر محکمه دیوان کیفر بر عدم تطبیق مادهء 6 قانون مجازات‏ عمومی بر موضوع مورد بحث این بوده که مادهء 6 در موردی شامل میشود قانونی مبنی بر تخفیف یا عدم مجازات وضع شود در اینمورد قانونی وضع‏ نشده بوده تا متهمین بتوانند از ماده شش استفاده نمایند.
با توجه بنظر محکمه دیوان کیفر و شعبه پنج دیوان کشور این بحث‏ پیش میآید که آیا در مورد انحصارات دولتی در هر مورد لازم است قانونی‏ وضع شود یا عمل دولت مناط اعتبار است.مثلا چای مطابق قانون در انحصار دولت است و دولت در یک منطقهء معینی حمل آنرا بخارج ممنوع‏ میکند و این عمل ناشی از حق انحصار است و وقتی دولت چنین عملی میکند حمل چای از آن منطقه بدون پروانه و اجازه قاچاق محسوب میگردد اما باین نکته باید توجه داشت که برای منع حمل چاپ از آن منطقه‏ قانون وضع نشده که در زمان موخر برای استفاده از ماده 6 وضع قانونی‏ لازم باشد و نتیجه این میشود که هر وقتی دولت از منع حمل چای بخارج‏ از آن نقطه صرفنظر کرد موضوع قاچاق از میان میرود همانطوری که ملاک تعقیب بعنوان قاچاق عمل دولت بوده که حمل چای را منع کرده بر داشتن منع هم عمل دولت است و هر دو عمل دولت در این مورد ناشی‏ از حق قانونی انحصار است و مادهء شش بطور کلی شامل هر موردی است‏ که زمانی عملی جرم ولی در زمان بعد جرم شناخته نشود و قابل تعقیب‏ نباشد.در مورد متهمین بقاچاق چای هر گاه در زمان محاکمه حمل چای‏ از منطقه آزاد باشد لازم میآید محکه کسی را برای عملی محکوم کند که در زمان محاکمه عمل منتسب باو نه جرم است و نه قابل تعقیب. پس همانطوریکه با تصمیم دولت بمنع حمل چای از منطقهء حمل چای‏ قاچاق شناخته میشود و قانون خاصی برای منع حمل چای از آن منطقه‏ وضع نگردید و مع الوصف محکمه تخلف از تصمیم دولت را دارای اثر میشناسد و متخلف را مرتکب قاچاق تشخیص میدهد در موردی هم که‏ دولت منع را برمیدارد محکمه باید آنرا دارای اثر بشناسد و اثر آن‏ در اینمورد آزاد بودن حمل و برداشته شدن آثار جزائی از آن است.
بنظر اینجانب منظور ماده 6 تبعیت از یک اصل حقوق کیفری است‏ که در حقوق اروپائی عنوان خاصی دارد و آن محکوم نکردن متهمین به‏ مجازات در مواردی است که بعد از ارتکاب آن عمل مجازات نداشته باشد و بهر کیفیتی که عمل ارتکابی در زمان محاکمه قابل تعقیب نباشد ماده 6 حکومت خواهد کرد و فرقی نیست بین آنکه برای تخفیف یا رفع مجازات‏ قانون خاصی وضع شده باشد یا آنکه از قوانین موجوده بتوان برای‏ تعقیب یا غیر قابل تعقیب بودن استفاده نمود و در مورد انحصارات دولت‏ عملی که دولت باستناد حق قانونی انحصار میکند عملی مستند بقانون‏ است و همانطوری که آن عمل موجب مجازات میشود بدون وضع قانونی خاصی‏ همان عمل موجب رفع مجازات نیز میگردد و تردیدی نیست که تمام این‏ موارد هر متهمی میتواند از مادهء 6 استفاده کند.

تبلیغات