تضاد قانون در عمل
آرشیو
چکیده
متن
تضاد قانون در عمل
یکی از مباحث قانون و مورد اختلاف افراد دعوی تصرف عدوانی و ممانعت از حق و رفع مزاحمت است در این مورد مواردی دیده میشود که نه تنها قابل اجرا و عمل نیست بلکه ایجاد تشتت و اختلاف نموده و در نتیجه اصحاب دعوی و قاضی سرگردان و بلاتکلیف میمانند و بنظر بنده سزاوار تحقیق و تجزیه و تحلیل است.
ماده 326 آئین دادرسی مدنی میگوید(در دعوی تصرف عدوانی مدعی باید ثابت کند که مورد دعوی قبل از خارج شدن از تصرف اولا اقل یکسال در تصرف او بوده است و بدون رضایت و طریق قانونی از تصرف او خارج شده است و بیش از یکسال از تاریخ تصرف عدوانی طرف نگذشته است)و در دعوی ممانعت از حق و مزاحمت بموجب مادتین 327 و 328 نیز برای مدعی همین تکلیف الزامی است-بحث در زمینه لزوم اثبات تصرف یکسالهء قبلی مدعی است و این تکلیف در هر سه ماده بطوری دائرهء رسیدگی را ضیق مینماید که بسیاری از متصرفین بعدوان یا مزاحمین یا ممانعت کنندگان از حق سوء استفاده نموده و عملشان هم قابل جلوگیری نیست مثلا شخصی زمین موات را احیا و با تحمل خسارات و زحمات مادی و معنوی ملک را قابل استفاده نموده و هنگام بهره برداریش رسیده ولی از ابتدای شروع بآبادی تا کنون 9 ماه گذشته(چنانکه نظیر آن مطرح است)دیگری قهرا و عدوانا مدعی را از ملک خود خارج و او را بیرون مینماید و خود جانشین وی میشود-و تا مدعی شکایت تصرف عدوانی نماید چهل روز طول کشیده-خلاصه دعوی رفع تصرف عدوانی جریان یافته مدعی علیه قبل از هر دفاع اظهار میکند که اول مدعی تصرفات یکساله قبلی خود را اثبات کند تا من وارد دفاع شوم مدعی که نمیتواند عمل غیر واقعی را اثبات نماید قهرا دعوای تصرف عدوانی او به نتیجه مطلوب منتهی نخواهد شد.
یا مالک ملکی از مالک ملک مجاور با تادیه مبلغ زیادی حق المجری میگیرد که از ملک او آب بملک خود ببرد ولی بعد از یازده ماه دهندهء حق المجری ملک خود را بدیگری میفروشد خریدار بلافاصله جلو آب ملک مجاور را میکیرد دعوی ممانعت از حق بمرحلهء رسیدگی میرسد مدعی هم نمیتواند ثابت کند یکسال است از این حق استفاده میکرده است بهمین قیاس دعوی رفع مزاحمت در این موارد و صدها نظائر آن به نتیجه نمیرسد
در ماده 330 قانون دادرسی مدنی مینویسد(هر گاه مدعی علیه ادعای مالکیت خود یا انکار مالکیت مدعی را نماید دادگاه وارد رسیدگی بدلائل مالکیت نمیشود و ماده 107 اصل قضائی که لازم الاتباع و برای محاکم و وکلا است میگوید(در مورد دعوی تصرف عدوانی محکمه حق رسیدگی بدلائل و اسناد مالکیت ندارد و در نحوهء تصرف وارد رسیدگی نمیشود فقط باید سابقهء تصرف را در نظر بگیرد)ولی در ماده 331 آئین دادرسی مدنی میگوید(دعاوی مذکور در موارد فوق در صورتی که مخالف با سند مالکیت باشد پذیرفته نمیشود)یعنی اگر متصرف بعدوان که عینی را بزور از تصرف متصرف خارج کرده است و خود متصرف شده است در هنگام رسیدگی سند مالکیتی ارائه دهد که دال بر مالکیت خود نسبت بمورد تصرف باشد دادرس باید بغیر قابل پذیرفته شدن دعوی تصرف عدوانی از مدعی رأی دهد.
اشکال دیگر اگر دادگاه مکلف است که در نحوه تصرف وارد نشود صرف سبق تصرف و لحوق آنرا محط نظر قرار دهد میشود گفت که یکی از نحوههای تصرف همان عدوانیت است مدعی میتواند با استفاده از ممنوعیت دادرس در رسیدگی بنحوهء تصرف دفاع کند که با تحقق تصرف قبلی من و تصرف لاحقهء طرفم بر دادگاه لازم است حکم باعاده و ابقای تصرف من بدهد-و اگر متصرف فعلی(مدعی علیه)اجاره خطی از مدعی خود ابراز کند و تصرف خود را مستند باستیجار از مدعی نماید چون دادرس حق رسیدگی در نحوهء تصرف ندارد نباید توجهی باجارهنامه نماید البته با پیروی از این سیره نظام و انتظام در این زمینه مختل و اعتبار اسناد متزلزل میشود.
پایان ماده 108 اصل قضائی مینویسد که دعوی تصرف عدوانی از وکیل یا مباشر و همچنین از مستاجر بر موجر پذیرفته نیست موارد اشعاری مؤید این است که محکمه در نحوهء تصرف میتواند وارد شود و اگر محکمه در نحوه تصرف وارد شود دعوی تصرف عدوانی مصداق پیدا نمیکند زیرا متصرف بعدوان میتواند با نهایت سهولت جهت عدوانیت را از تصرف خود دور کند و هر موجری با کمال قساوت مستاجرخود را بزور بیرون کند و خود جانشین او شود-و از نظر اینکه موجر هم عنوان موجری دارد و هم سند مالکیت در دست دارد طبق ماده 331 آئین دادرسی مدنی هیچ مقامی نمیتواند بشکایت و فریاد شاکی توجه و رسیدگی نماید نظر-شاید بتوان تعبیر و توجیه نمود اینکه قانون میگوید دادگاه نباید در نحوهء تصرف وارد رسیدگی شود مراد تصرف مدعی باشد و محکمه در کیفیت تصرف مدعی نباید وارد شود و او غصب باشد و فلسفه دعوی تصرف عدوانی این است که مدعی علیه معارضه بمثل ننماید زیرا تکرار عمل باعث اختلال نظم و سلب آزادی و آسایش از عموم میشود بلکه مدعی علیه باید بامر قانون حق خود را بخواهد که منطق عمده و اساس وضع قانون در جامعه همین میباشد.و محکمه نسبت بمدعی علیه(متصرف بعدوان تنها از یک جهت و نحوهء تصرف که آنهم عدوانیت باشد وارد رسیدگی می شود لا غیر تا نقض غرض حاصل نشود-همین قدر که احراز نمود که عین مورد بحث بعدوان از ید متصرف منتزع شده و تصرف متصرف فعلی نه به رضایت مدعی حاصل شده و نه به وسیلهء مقامات ذی صلاحیت بلکه مدعی علیه در نتیجهء عمل و قدرت خود عین مورد کلام را متصرف شده و هست حکم بخلع ید مدعی علیه و متصرف فعلی و اعاده و ابقای تصرف متصرف قبلی میدهد که اگر مدعی علیه دعوی حقی اعم از تصرف یا مالکیت دارد ادعای خود را بدست و قدرت خود اعمال و اجرا نکند بلکه بمقامات و مامورین موظف این کار برگذار نماید و اگر مدلل شد که تصرف مدعی علیهء بعدوان و بغیر رضای مدعی یا دخالت مقامات مربوطه بوده از متصرف بعدوان هیچ سندی را اعم از سند مالکیت یا اجاره نپذیرد و توجهی بماده 331 آئین دادرسی مدنی هم ننماید تا بتوان تعادل را حفظ کرد
ماده 106 اصل قضائی مینویسد(دعوی مالکیت و عنوان تصرف عدوانی تنافی نداشته و ممکن است در همان حالی که دعوی مالکیت در محکمه ابتدائی طرح شده است بعنوان تصرف عدوانی در محکمه صلح نیز اقامه دعوی شود
ماده 332 آئین دادرسی مدنی مینویسد(کسیکه راجع بمالکیت یا اصل حق ارتفاق و انتفاع اقامه دعوی کرده است نمیتواند بعنوان تصرف عدوانی و ممانعت از حق طرح دعوی نماید-
در اینجا اصول قضائی ظاهرا مخالف ماده 332 قانون آئین دادرسی مدنی میباشد
*** از خوانندگان تقاضا داریم نظر خود را در موضوع ایرادات آقای مجد مرقوم دارند.
یکی از مباحث قانون و مورد اختلاف افراد دعوی تصرف عدوانی و ممانعت از حق و رفع مزاحمت است در این مورد مواردی دیده میشود که نه تنها قابل اجرا و عمل نیست بلکه ایجاد تشتت و اختلاف نموده و در نتیجه اصحاب دعوی و قاضی سرگردان و بلاتکلیف میمانند و بنظر بنده سزاوار تحقیق و تجزیه و تحلیل است.
ماده 326 آئین دادرسی مدنی میگوید(در دعوی تصرف عدوانی مدعی باید ثابت کند که مورد دعوی قبل از خارج شدن از تصرف اولا اقل یکسال در تصرف او بوده است و بدون رضایت و طریق قانونی از تصرف او خارج شده است و بیش از یکسال از تاریخ تصرف عدوانی طرف نگذشته است)و در دعوی ممانعت از حق و مزاحمت بموجب مادتین 327 و 328 نیز برای مدعی همین تکلیف الزامی است-بحث در زمینه لزوم اثبات تصرف یکسالهء قبلی مدعی است و این تکلیف در هر سه ماده بطوری دائرهء رسیدگی را ضیق مینماید که بسیاری از متصرفین بعدوان یا مزاحمین یا ممانعت کنندگان از حق سوء استفاده نموده و عملشان هم قابل جلوگیری نیست مثلا شخصی زمین موات را احیا و با تحمل خسارات و زحمات مادی و معنوی ملک را قابل استفاده نموده و هنگام بهره برداریش رسیده ولی از ابتدای شروع بآبادی تا کنون 9 ماه گذشته(چنانکه نظیر آن مطرح است)دیگری قهرا و عدوانا مدعی را از ملک خود خارج و او را بیرون مینماید و خود جانشین وی میشود-و تا مدعی شکایت تصرف عدوانی نماید چهل روز طول کشیده-خلاصه دعوی رفع تصرف عدوانی جریان یافته مدعی علیه قبل از هر دفاع اظهار میکند که اول مدعی تصرفات یکساله قبلی خود را اثبات کند تا من وارد دفاع شوم مدعی که نمیتواند عمل غیر واقعی را اثبات نماید قهرا دعوای تصرف عدوانی او به نتیجه مطلوب منتهی نخواهد شد.
یا مالک ملکی از مالک ملک مجاور با تادیه مبلغ زیادی حق المجری میگیرد که از ملک او آب بملک خود ببرد ولی بعد از یازده ماه دهندهء حق المجری ملک خود را بدیگری میفروشد خریدار بلافاصله جلو آب ملک مجاور را میکیرد دعوی ممانعت از حق بمرحلهء رسیدگی میرسد مدعی هم نمیتواند ثابت کند یکسال است از این حق استفاده میکرده است بهمین قیاس دعوی رفع مزاحمت در این موارد و صدها نظائر آن به نتیجه نمیرسد
در ماده 330 قانون دادرسی مدنی مینویسد(هر گاه مدعی علیه ادعای مالکیت خود یا انکار مالکیت مدعی را نماید دادگاه وارد رسیدگی بدلائل مالکیت نمیشود و ماده 107 اصل قضائی که لازم الاتباع و برای محاکم و وکلا است میگوید(در مورد دعوی تصرف عدوانی محکمه حق رسیدگی بدلائل و اسناد مالکیت ندارد و در نحوهء تصرف وارد رسیدگی نمیشود فقط باید سابقهء تصرف را در نظر بگیرد)ولی در ماده 331 آئین دادرسی مدنی میگوید(دعاوی مذکور در موارد فوق در صورتی که مخالف با سند مالکیت باشد پذیرفته نمیشود)یعنی اگر متصرف بعدوان که عینی را بزور از تصرف متصرف خارج کرده است و خود متصرف شده است در هنگام رسیدگی سند مالکیتی ارائه دهد که دال بر مالکیت خود نسبت بمورد تصرف باشد دادرس باید بغیر قابل پذیرفته شدن دعوی تصرف عدوانی از مدعی رأی دهد.
اشکال دیگر اگر دادگاه مکلف است که در نحوه تصرف وارد نشود صرف سبق تصرف و لحوق آنرا محط نظر قرار دهد میشود گفت که یکی از نحوههای تصرف همان عدوانیت است مدعی میتواند با استفاده از ممنوعیت دادرس در رسیدگی بنحوهء تصرف دفاع کند که با تحقق تصرف قبلی من و تصرف لاحقهء طرفم بر دادگاه لازم است حکم باعاده و ابقای تصرف من بدهد-و اگر متصرف فعلی(مدعی علیه)اجاره خطی از مدعی خود ابراز کند و تصرف خود را مستند باستیجار از مدعی نماید چون دادرس حق رسیدگی در نحوهء تصرف ندارد نباید توجهی باجارهنامه نماید البته با پیروی از این سیره نظام و انتظام در این زمینه مختل و اعتبار اسناد متزلزل میشود.
پایان ماده 108 اصل قضائی مینویسد که دعوی تصرف عدوانی از وکیل یا مباشر و همچنین از مستاجر بر موجر پذیرفته نیست موارد اشعاری مؤید این است که محکمه در نحوهء تصرف میتواند وارد شود و اگر محکمه در نحوه تصرف وارد شود دعوی تصرف عدوانی مصداق پیدا نمیکند زیرا متصرف بعدوان میتواند با نهایت سهولت جهت عدوانیت را از تصرف خود دور کند و هر موجری با کمال قساوت مستاجرخود را بزور بیرون کند و خود جانشین او شود-و از نظر اینکه موجر هم عنوان موجری دارد و هم سند مالکیت در دست دارد طبق ماده 331 آئین دادرسی مدنی هیچ مقامی نمیتواند بشکایت و فریاد شاکی توجه و رسیدگی نماید نظر-شاید بتوان تعبیر و توجیه نمود اینکه قانون میگوید دادگاه نباید در نحوهء تصرف وارد رسیدگی شود مراد تصرف مدعی باشد و محکمه در کیفیت تصرف مدعی نباید وارد شود و او غصب باشد و فلسفه دعوی تصرف عدوانی این است که مدعی علیه معارضه بمثل ننماید زیرا تکرار عمل باعث اختلال نظم و سلب آزادی و آسایش از عموم میشود بلکه مدعی علیه باید بامر قانون حق خود را بخواهد که منطق عمده و اساس وضع قانون در جامعه همین میباشد.و محکمه نسبت بمدعی علیه(متصرف بعدوان تنها از یک جهت و نحوهء تصرف که آنهم عدوانیت باشد وارد رسیدگی می شود لا غیر تا نقض غرض حاصل نشود-همین قدر که احراز نمود که عین مورد بحث بعدوان از ید متصرف منتزع شده و تصرف متصرف فعلی نه به رضایت مدعی حاصل شده و نه به وسیلهء مقامات ذی صلاحیت بلکه مدعی علیه در نتیجهء عمل و قدرت خود عین مورد کلام را متصرف شده و هست حکم بخلع ید مدعی علیه و متصرف فعلی و اعاده و ابقای تصرف متصرف قبلی میدهد که اگر مدعی علیه دعوی حقی اعم از تصرف یا مالکیت دارد ادعای خود را بدست و قدرت خود اعمال و اجرا نکند بلکه بمقامات و مامورین موظف این کار برگذار نماید و اگر مدلل شد که تصرف مدعی علیهء بعدوان و بغیر رضای مدعی یا دخالت مقامات مربوطه بوده از متصرف بعدوان هیچ سندی را اعم از سند مالکیت یا اجاره نپذیرد و توجهی بماده 331 آئین دادرسی مدنی هم ننماید تا بتوان تعادل را حفظ کرد
ماده 106 اصل قضائی مینویسد(دعوی مالکیت و عنوان تصرف عدوانی تنافی نداشته و ممکن است در همان حالی که دعوی مالکیت در محکمه ابتدائی طرح شده است بعنوان تصرف عدوانی در محکمه صلح نیز اقامه دعوی شود
ماده 332 آئین دادرسی مدنی مینویسد(کسیکه راجع بمالکیت یا اصل حق ارتفاق و انتفاع اقامه دعوی کرده است نمیتواند بعنوان تصرف عدوانی و ممانعت از حق طرح دعوی نماید-
در اینجا اصول قضائی ظاهرا مخالف ماده 332 قانون آئین دادرسی مدنی میباشد
*** از خوانندگان تقاضا داریم نظر خود را در موضوع ایرادات آقای مجد مرقوم دارند.