نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵۴

چکیده

متن

 

ایرادات داده است برای عده زیادی از علمای حقوق که امسال طی اقامت‏ چند ماهه در اروپا اینجانب با آنها مذاکره میکردم و از جمله بزرگترین‏ شخصیتهای حقوقی بین المللی هستند قانع کننده نبود آنها فقط یک جواب‏ میدادند و آن اینکه اجرای عدالت ناقص بهتر از نبودن عدالت است- و بعلاوه چون بعضی از قوانین بین المللی در خارج از هر گونه عهدنامه‏ بوسیله عمل دول تعیین و مشخص میگردد بنابراین عمل دادگاه نورمبرک‏ سابقه خواهد شد-که بعد از این روساء دول از وهم مجازات برای امضاء نمایندگان خود قائل باحترام شوند.
در هر حال ما امیدواریم که بعد از این همانطور که مرحوم روزولت‏ عقیده داشت حل اختلافات سیاسی در پشت میز کنفرانسها شود و اساسا جنگی پیش نیاید تا فاتحین مجبور به تشکیل دادگاهی از نوع نورمبرک‏ بشوند و بر فرض اینهم که خدای نکرده چنین پیش آمدی بنماید برای‏ تامین عدالت کامل و واقعی باصول اساسی و مدنی بیشتر توجه و عنایت گردد.
آقای اسد اللهی‏
قانون وفق مقتضیات فطرت
بهترین قوانین که مؤمن نظام عالم بشریت است قوانینی است که‏ طبق مقتضیات فطرت و طبیعت باشد بعبارة اخری ملائم با طبع بشر و سازگار با جامعه بوده باشد و بدون نظر تعصب و عناد قوانینی که دارای این خصیصه‏ است انحصار بقوانین اسلامی دارد زیرا مبانی قوانین مدنی و اقتصادی‏ و سیاسی اسلام که ملاک استنباط احکام است چهار اصل است.
1-عقل
2-اجماع اهل حل و عقد از متخصصین باین فن
3-قرآن کریم
4-سنت حضرت خاتم النبین و ائمه هداة مهدیین
پس از تجزیه و تحلیل عقلی که بمبانی احکام پی ببریم می‏بینیم همانا احکام‏ عقل و اجماع به چیزی بیش از همان مقتضیات فطرت حکم نمیکند بدیهی است‏ با توجه به این قاعده که(کلما حکم به العقل حکم به الشرع)برگشت مبانی‏ قرانیه و سنن هم نیز بهمان حکم عقل است از این مقدمه چنین استنتاج میشود که مبانی قوانین اسلامیه مقتضیات عقل و فطرت خواهد بود و برای‏ روشن شدن قضیه ناچارم برخی از قواعد کلیه اسلامیه را که بنام قواعد قرآنی یا سنن است من باب مثال بیان نمایم چه در قسمت مربوط به‏ اخلاقیات که فی الواقع روح قوانین است و چه راجع بقواعد مربوط باحکام‏ بالمثل در باب اخلاقیات بذکر دو آیه اکتفا مینمایم:
1-ان اکرمکم عند اللّه اتقیکم)
این آیه کوچک در این باب ناظر بتشریع نیست بلکه موضوعی است ارشادی و تکوینی زیرا در سلسله‏ موجودات تمام چیزهائیکه ملایم با طبع بشر است مطلوب و مرغوب بشر است در خور افراد بشر که یکی از موجودات است بدیهی است وقتی فردی‏ که بتمام معنی افراد از شر او مصون و از نفع او مستفید باشند این چنین‏ فردی بزرگوارتر افراد خواهد بود و بمنظور روشن شدن قضیه لازم است‏ فرق گذاشته بشود بین رجل عظیم و رجل کریم که در فارسی ار مرد کریم‏ تعبیر بمرد بزرگوار نمایند و از مرد عظیم تعبیر بمرد بزرگ که این دو لفظ هر یک از منبعی سرچشمه میگیرد بزرگوار آن شخصی است که واجد ملکات فاضله باشد و عظیم آن چنان کسی است که از نقطه نظر تعین مادی‏ بزرک بشمار آید بدیهی است فردی که واجد صفات حسنه و دارای معلومات‏ باشد در نظر جامعه ارزش آن طرف مقایسه با شخصیکه تعین او از نقطه‏ نظر مادی و تعینات دولتی باشد نمیباشد بالمثل اگر چند نفری در مجمعی‏ گرد آمده در آن مجمع شخصی وارد شود که دارای تعینات مادیه است‏ بدون آنکه حاضرین او را بشناسند هر یک وی را احترامی در خور تعینات‏ او مینمایند و بالعکس اگر در همین مجمع مردی که دارای ملکات فاضله‏ و متبحر در علوم باشد با لباس کهنه و ژنده وارد شود حاضرین باو وقعی‏ نخواهند گذاشت و احتراماتی که لایق مقام او است منظور نخواهند نمود لیکن پس از ورود در مباحث علمی و سخن‏رانی هر یک از این دو نفر در این‏ محفل و اطلاعات حاضرین بر ملکات فاضله آن مرد عادی از حیث تعین همه‏ نسبت بمشار الیه سر تسلیم و انقیاد پیش آورده و احترامات در موقع تودیع‏ و خداحافظی بدرجات از آن شخص متعین مادی بیشتر خواهد بود بنابر این مدلول آیه وافی هدایه همان ارشاد بحکم طبیعت و فطرت است که هر کس بمنظور جامعه و اصلاح امور عامه فداکاری نماید بزرگوارتر در نزد افراد جامعه خواهد بود و اینست معنی(اکرمکم عند اللّه اتقیکم)
2-در سوره نحل(شانزدهمین سوره آیه 92)میفرماید
(ان اله‏ یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ؟؟عن الفحشاء و المنکر و البغی الخ)
که این شش جمله بطوریکه محققین از اخلاقیون گفته‏اند کافی است برای تامین معاش و معاد بشرکه فی الحقیقت چنانچه بعدا تفسیر هر یک خواهد شد طبق مقتضیات فطرت است و در این زمینه یکنفر از دانشمندان بزرک چنین دعوی نموده است که جمله
(ان اله یأمر بالعدل)
کافی است برای تأمین معاد و معاش بشر و بیان اجمالی آن آنستکه امر بعدل امر بمنصفت و میانه‏روی در امور است و چون هر یک از صفات کائنه نفسانیهء بشر دارای جنبه‏های افراط و تفریط است حد وسط آن مامور به بود
بالمثل سخاوت که یکی از صفات فاضله است دو طرف دارد یکی حد افراط و دیگری حد تفریط که از وی تعبیر باسراف و تبذیر و بخل و امساک‏ که حد وسط آن سخاوت خواهد بود چنانچه در مواضع عدید قرائن مبذرین‏ و مسرفین مذموم شناخته شده‏اند
(ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین)
و در جای دیگر فرماید
(و لا تسرفوا ان اله لا یحب المسرفین)
و نیز در قسمت‏ مربوط بهمین معنی فرموده است
(و لا یبسطها کل البط فتقعد ملوما محسورا)
و در قسمت نهی از بخل و امساک چنین فرموده است
(و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک)
بنابراین حد وسط همان سخاوت است که مصداق یأمر بالعدل‏ واقع میشود چنانچه همین زمینه را بعضی از ادبا منظوما بیان نموده.
فراخ دستی از اندازه مگذران چندان‏ که آفتاب معاشت بدل شود بسهاء
نه نیز در پی امساک لا ابالی باش‏ چنانکه دامن همت کنی ز دست رها
پس اختیار توسط نما میان امور بدان دلیل که خیر الامور اوسطها
و نیز از ملکات فاضله صفت عفت است که حد وسط میان شره و خمود بدین توضیح که انسان نبایستی دارای ملکات رذیله باشد بحیثیتی که ابقاء بر نوامیس دیگران ننماید و دامنه رذالت و شهوت‏رانی را بحیثیتی وسعت‏ دهد که در ردیف بهائم درآید و نیز نبایستی عزلت و انزوا اختیار نماید و جزء خراباتیان و گوشه‏نشینان خود را قرار دهد که نام تاریخی خود را با ترک‏ اولاد و احفاد محو و نابود سازد بنابراین بایستی دارای صفت عفت باشد

تبلیغات