بررسی حسادت از نظر فقه و جرم شناسی
چکیده
متن
یکی از فراورده¬های غرایز نفسانی که به صورت میلی منحرف نمودار و وجدان خیراندیش و آگاه را به زنجیر کشیده و انسان را از رسیدن به آمال حقیقی زندگی باز می¬دارد، حسد یا بدخواهی است.بدخواه نمی¬تواند کسی را در آغوش آسایش مشاهده کند و همواره از دیدن نعمت دیگران در خود احساس فشار و سنگینی می¬نماید. روایتی از امام صادق (ع) در مستدرک الوسایل (جلد دوم) وجود دارد که: «حسد از کوری دل و انکار نعمت¬های خدا سرچشمه گرفته و این دو بال-های کفرند. فرزند آدم از حسد در حسرت ابدی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز راه نجات نخواهد یافت.»
نقص و نارسایی تربیت در محیط خانواده نیز ممکن است یکی از عوامل پیدایش حسد باشد؛ والدینی که بدون توجه، یکی از فرزندان را بیش از دیگری مورد نوازش قرار می¬دهند و دیگری را از عواطف خود محروم می¬سازند، سبب می¬شوند که در دل او عقده¬ای به وجود آمده و روح او را عاصی سازند. حسد بعضی اطفال از همین ره¬گذر سرچشمه می¬گیرد و در بزرگی باعث بدبختی و سیه روزی آن¬ها خواهد شد. هم¬چنین تبعیضات و بی انصافی در اجتماع نیز ممکن است منجر به حسد شود.این تبعیضات باعث می¬شود که روح مردم یک نوع حالت طغیان و سرکشی به خود گرفته و آتش نامرئی حسد جان و دل آن¬ها را در میان بگیرد.
حسود نعمت و کامیابی افراد را همیشه نشانه و هدف گرفته و با عناوین و دسیسه¬های گوناگون کوشاست آن موهبت را از کف آنان ببرد و بدون اندک توجه و تعمقی دست¬خوش احساس پلید خود واقع می¬گردد.
حسادت صفت مذموم و ناپسندی است که حکایت از نوعی پریشانی روحی و روانی در انسان دارد و قادر است سایر خصوصیات مثبت و ارزنده را تحت¬الشعاع قرار داده، آن¬ها را ضعیف یا نابود سازد؛ بنابراین دیری نخواهد پایید که فرد در نزد خانواده و آشنایان و دوستان به موجودی منفور تبدیل شود. هم¬چنین وجود احساسات زیباپرستی حسادت، چشم هم¬چشمی و لاابالی¬گری از علل مهم طلاق است!
بدخواه نه تنها از گردونه¬ی انسانیت خارج است، بلکه به پایین¬تر از دایره¬ی حیوانات نیز تنزل و سقوط می¬نماید؛ زیرا کسی که از محنت دیگران بی¬غم است، مصداق انسان واقعی نیست. بدخواه با اعمال خصلت مذموم خود پلیدی خویش را عریان و آشکارا نشان داده، امواج نفرت و انزجار عمومی را به جانب خود می¬کشاند.بدخواهی به حقیقت هم¬چون طوفانی سهمگین درخت تنومند خرد و فضائل را از ریشه قطع می¬کند، به طوری که انسان دیگر در ارتکاب جرم هیچ گونه رادع اخلاقی و وجدانی ندارد.
حسادت خصلت مشترک تمام حیوانات است و حتی در آرام¬ترین مردم نیز وجود دارد؛ گاهی مانند یک حریق شعله¬ور می¬شود و گاهی چون آتش در زیر خاکستر نهفته است. ممکن است در اثر عشق تحریک شود ولی این تحریک در اثر غریزه¬ی تملک حتمی است.
در نزد کودکان حسادت شدید است. «پرز»، کودکی را دید که حسود بود نه فقط نسبت به هرکسی که به دایه¬اش نزدیک می¬شد، حسادت می¬ورزید بلکه همین واکنش را در ازای پستانک خود نیز ابزار می¬داشت.
«فنلون» گفته است:«حسادت در بین کودکان به قدری شدید است که نمی¬توان تصور نمود بعضی از کودکان در اثر حسادت روز به روز تحلیل می¬رفتند و دچار بی¬حالی نهانی می¬شدند. علت حسادت آن¬ها این بود که کودکان دیگر بیشتر از آن¬ها مورد محبت و نوازش بودند.»
«شو پنهاور» آلمانی می¬گوید: «حسد و بدخواهی از خطرناک¬ترین عواطف انسان است، بنابراین باید آن را به منزله¬ی موحش¬ترین دشمن سعادت تلقی نمود و در دفع و سرکوبیش همت گماشت.اکثر جنایاتی که امروز در زوایای اجتماع رخ می¬دهد از حسد ریشه گرفته که با بررسی و توجه به عمق حوادث حقیقت آشکارمی¬گردد.»
خداوند در سوره¬ی نساء آیه 32 می¬فرماید: «ولاتتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض»، آرزو نکنید برتری¬هایی را که خدا به بعضی از شما بر دیگری داده است.هر گاه خدا نعمتی را به کسی ارزانی داشت هیچ فردی به خاطر غریزه¬ی منفعت طلبی و تسکین حس بدخواهی خویش حق تجاوز غاصبانه و سلب آن نعمت را از او ندارد. بلکه لازم است برای نیل به آرزو روش صحیح و خردمندانه را اتخاذ کرده و همان¬طوری که آفریدگار راهنمایی فرموده کامیابی را باید همواره در شعاع تلاش و فعالیت جست¬جو نمود و از فضل خداوند خواست تا مشکلات و دشواری¬های راه را آسان و انسان را به هدف مطلوب خود برساند.
حدیثی است در کتاب جامع الاخبار، فصل الحسد که شیخ صدوق نقل می¬کند: «آدم حسود زوال نعمت دیگران را آرزومند است گر چه آن را برای خویش نیز طلب نباشد؛ پس حسد مذموم است.»
به عبارتی حسد عبارت است از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمت¬هایی که صلاح او باشد ولی غبطه، پسندیده و ممدوح است و غبطه، همان است که انسان نعمتی را که دیگران دارند برای خودش نیز آرزومند باشد و زوال آن را از دیگران امیدوار نباشد.
امیرالمومنین علی (ع) می¬فرمایند: «الحسود لایسود» یعنی کسی که حسد می¬ورزد، همواره گرفتار غصه و الم می¬شود. در حدیثی دیگر از وجود مقدس ایشان منقول است که «الحسود مغموم»؛ یعنی حسد آدمی را به غم و اندوه گرفتار می¬کند.
در باب نکوهش از حسد روایات زیادی وارد شده است؛ از جمله امام علی علیه السلام که می¬فرمایند: حرص، تکبر و حسد،انگیزه¬های روی آوردن به گناه و عصیانند و از نشانه¬های حسود،گرفتگی و عدم انبساط،غیبت و شماتت، رشک بر صاحبان نعمت، رشک بردن بر پاکان ،دشمنی و عداوت با صاحب نعمت،کوتاه آمدن از تعریف و تمجید دیگران و ناراحتی در هنگام خوشی دیگران است.
از زیان¬های حسد می¬توان به روایتی از امام علی¬(ع) توجه نمود که می¬فرمایند: «جای شگفت است که حسودان از سلامتی تن خود غفلت دارند». «فرانک هورد» می¬گوید: «حسادت و اندوه احساسات روحی ناموافق را از مغزتان برانید، این¬ها شیطان¬های روحی هستند که فقط به برهم زدن نظم دماغی اکتفا نمی¬کنند بلکه مایه¬ی رشد سلول¬های مسموم در بدن می¬شوند و در نتیجه مایه¬ی ضرر جسمی نیز می¬گردند، مانع جریان خون می¬شوند با سمومی که تولید می¬کنند، سلسله اعصاب را ضعیف می¬سازند و لطمه¬ی جبران ناپذیری به نشاط جسم و روح می¬زنند، امید را از میان می¬برند، نابودی ایمان، ردشدن عمل،شرک و کفر، محرومیت از حکمت،محرومیت از رحمت الهی، کاهش لذت، از دست دادن دوستان، نابودی محبت، مضاعف شدن گناهان،چشم زخم و از نظر روانکاوی حسادت مبالغه آمیز حتماً یکی از آزارهای روحی عمیق و شدید است که موجب رنج فراوان، اشتباهات زیاد و بی¬انصافی¬های زیادی گردد و البته می¬دانید که مقدار زیادی از اعمال و کردار حسود به میل و اراده¬ی خودش نیست و به فرمان متاع عفریت حسادت است.»
حسادت یکی از عوامل روانی جرم¬زایی است،عامل جرم¬زا، هر وضع جسمانی و روانی یا اجتماعی را گویند که می-تواند در پیدایش یا افزایش جرم نقش مؤثر داشته باشد اما باید دانست این تأثیر مطلق نیست و در تمام موارد نمی¬تواند قاطعیت داشته باشد.هر چند که عامل پدیده¬ای است که در آفرینش،رشد،شکل گیری و بالأخره در پیدایش جرم نقش مؤثری را ایفا می¬کند اما هیچ گاه به وجود آورنده¬ی جرم نیست، بلکه در واقع پرورش دهنده¬ی آن می¬باشد.
نقش عوامل از نظر تأثیر بخشی و اهمیت بستگی به افراد دارد؛ زیرا عاملی که به روی فردی اثرات بسیار عمیق دارد و او را در مسیر بزه¬کاری قرار می¬دهد ممکن است نسبت به دیگری فاقد آن قدرت و اثر باشد؛ مثلاً ممکن است یک شخص در برابر ناراحتی¬های عاطفی کنترل خود را از دست بدهد و منقلب و آشفته شود و دیگری در این گونه موارد بی تفاوت باشد همین طور است در سایر عوامل مربوط به خصوصیات و روحیات و عواطف که در افراد مختلف اثرات تحریک پذیری متفاوت دارد؛ زیرا هر دسته از عوامل جزم زا، جرم خاصی را به وجود می¬آورد.
باید توجه داشت که سایر مفاهیم تبیینی (علت، شرط و انگیزه) و عامل تأثیرشان به نحو استقلال نیست بلکه به نحو انضمام است؛ یعنی همه¬ی آن¬ها به انضمام علت واحد هستند که وجود معلول را ایجاد می¬کنند به علت همین پیچیدگی است که شناخت پدیده ها مستلزم مساعی گروهی از کارشناسان ورزیده در علوم انسان شناسی جنایی روان¬شناسی جنایی، جامعه شناسی جنایی، روان پزشکی و آمار می¬باشد و هر یک از این علوم باید با دید خاص انتزاعی به بررسی عوامل جرم زا و تکوین شخصیت بزه¬کار بپردازند. نتیجتاً می¬توان گفت با این که جرم شناسی در تلاش و کوشش است برای شناخت عوامل و علل و جرم¬زا و انگیزه¬های گوناگون ارتکاب آن، ولی اصلاح و درمان تبهکاران و پیش¬گیری از وقوع جرایم هدف غایی آن است.
طبق ماده¬ی (1) قانون اقدامات تأمینی و تربیتی (مصوب 1339): «اقدامات تأمینی عبارتند از تدابیری که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم (جنحه یا جنایت) درباره¬ی مجرمین خطرناک اتخاذ می¬کند. مجرمین خطرناک کسانی هستند که سوابق و خصوصیات روحی و اخلاقی آنان و کیفیت ارتکاب و جرم ارتکابی آنان را در مضان ارتکاب جرم در آینده قرار دهد اعم از این که قانوناً مسؤول باشند یا غیر مسؤول صدور حکم اقدام تأمینی از طرف دادگاه وقتی جایز است که کسی مرتکب جرم گردیده باشد.» پس حالت خطرناک حالتی است که بر اثر عوامل جرم زا اعم از فردی یا اجتماعی و میزان تأثیر آن در فرد معین او را به طرف بزه¬کاری سوق می¬دهد و تشخیص آن به وسیله¬ی تحقیق و پژوهش و آزمایش اجتماعی ،پزشکی، روان¬پزشکی و آزمایشات دیگر جهت کشف آثار و علائم بروز حالت خطرناک و بررسی آن می¬باشد. پس، از یک سو در گرو تشخیص آمادگی فرد برای ارتکاب جنایت یا تکرار آن است و سنجش ظرفیت جنایی بزه¬کار و مؤلفه¬های شناخت شخصیت او مثل پرخاشگری، تهاجم و ... و از طرف دیگر بررسی قابلیت سازگاری فرد مظنون یا تبهکار با جامعه .
طبق ماده (1) فوق الذکر عوامل پنج¬گانه عبارتند از: 1- سوابق مجرم 2- خصوصیات روحی 3- خصوصیات اخلاقی 4- کیفیت ارتکاب جرم 5- جرم مورد ارتکاب که حسودان در قسمت خصوصیات اخلاقی جای می¬گیرند؛ به عبارتی سومین عامل شناخت حالت خطرناک در مجرم خصوصیات اخلاقی (از جمله حسادت) او است؛ و این تشخیص تنها از طریق علم روان¬پزشکی کیفری میسر است.
روان¬پزشکی کیفری از طرز عمل دفاع به طور غیر عادی و بیماری مغزی و نحوه¬ی تأثیر آن دروقوع جرم بحث و گفت¬گو می¬کند. روان¬پزشک کیفری در واقع همان روان¬پزشک عادی است که در دادرسی¬های کیفری و مدنی از نظریات آن¬ها به عنوان کارشناس استفاده می¬شود.
روان¬پزشکان اعتقاد دارند که خصوصیات اخلاقی (حسد، شجاعت و طمع) گاهی به جایی می¬رسد که باعث ناهماهنگی میان فرد و اجتماع می¬شود و ممکن است در لحظه¬ی ارتکاب جرم بی پروایانه عمل کند. نمونه¬ی بارز تأثیر ویژگی¬های اخلاقی فرد در بروز حالت خطرناک، خست بیش از اندازه می¬باشد. اشخاص خسیس بدون این که مبتلا به بیماری روانی دیگر باشند- به مرحله¬ای می¬رسند که به خاطر مقدار ناچیزی مال یک انسان را به قتل می¬رسانند و یا جرایم دیگری را نسبت به اشخاص مرتکب می شوند.
برای پیش¬گیری از حسد ما نباید بگذاریم آرزوهای پلید و تمایلات پست، که زندگی را بر انسان تلخ و ناگوار می¬سازند، جلوی تکامل و تعالی روحمان سدی ایجاد کند، بلکه باید افکار خود را متوجه¬ی اهداف¬ عالی نموده و صفات و مزایای برجسته¬ی انسانی را پیوسته آرزو کنیم؛ زیرا داشتن آرزوهای دل¬پذیر و شایسته و تلاش در تغییر جهت افکار، نتیجه بخش خواهد بود و عاقبت روزی انسان به هدف¬ها و آمال نیک و پسندیده خود خواهد رسید. دکتر "ماردن" می¬گوید: «اگر مغزتان به روی اوصافی که آرزوی داشتن آن¬ها را می¬کند، تکیه کند، بالأخره به همین اوصاف نایل می¬شود. وجود طبیعی زاینده¬ی یک فکر طبیعی است اگر در آرزوی تنبلی و عیاشی باشید بالأخره تنبل و عیاش بار خواهید آمد و اگر آرزوی داشتن خصایص اخلاقی خوب را می¬کنید با عناد و ثبات آن را بخواهید. در سایه¬ی این ثبات ذهنتان را آماده-ی پذیرایی مشخصات اخلاقی خوبی خواهید کرد و خصایصی را که می¬خواهید، بدست خواهید آورد. از تکرار آرزوها و هدف¬هایتان باکی نداشته باشید، خواسته¬های خود را روی پیشانیتان حک کنید، به همه کس اعلام کنید که می¬خواهید به این آرزوها برسید، پس از مدت کمی خواهید دید که چگونه مغزتان مانند مغناطیسی شما را به سوی آن هدف می¬کشاند، فهم حقایق کمک مؤثری در طرز فکر و خواسته¬های انسان دارد، پرده¬ی هوس است که همیشه جلوی دیدگان فکر را گرفته در قوه¬ی ادراک تاریکی و اختلال به وجود می¬آورد.»
سزاوار است ابتدا آیینه¬ی فکر و عقل را با تقوا صیقل داد تا بتوان واقعیات را در آن مشاهده کرد، سپس با اراده¬ی قوی و مجاهدت پیگیر باید نقش بدخواهی و هوس¬های زهرآلود را از لوح دل زدود و به جای آن حس خیرخواهی را- که از لوازم و صفات انسانی است- جایگزین کرد. هم¬چنین قرائت اذکار و توکل بر خدا، استتار نعمت، احسان، خود نگه داری و خویشتن داری، توجه به عواقب و سرانجام حسد در پیش¬گیری از آن نقش مهمی خواهد داشت.
حسودان افرادی هستند که برخلاف اعتقاد برخی از حقوق¬دانان کیفر هیچ گونه تأثیری در آنان ندارد، برای دفاع اجتماعی آنان را باید درمان کرد تا راه انسانی را در پیش گیرند و به جز این به چاره¬ای دیگر نمی¬توان اندیشید باید کوشید تا این نگون¬بختان را درک و با حوصله و شکیبایی تام به آنان کمک کرد تا به شرکت در یک کار منظم و زندگی در یک محیط لطف آمیز ولی جدی عادت نمایند وظیفه¬ی ما این است که آن¬ها را به رفتاری نیکو برانگیزیم و رغبت به نیکوکاری را در آنان به وجودآوریم، با درمان و ایجاد رفاه و آسایش، موجد تجلی رضایت خاطر و وقار و مناعت طبع آنان گردیم. هم¬چنین می¬توان از طریق جرم شناسی بالینی یا درمانگاهی- که شاخه¬ای از جرم شناسی کاربردی است- این افراد را از نقطه نظر پزشکی و روانی مورد مطالعه قرار داد و مطالعات این رشته از جرم شناسی را برای شناخت علت جرم و تحقیقات اجتماعی برای تشخیص تأثیر عوامل نفوذبخش و درمان¬ها و معالجات لازم برای مرحله¬ی دادرسی و ارائه¬ی اطلاعات و نتایج حاصله به قاضی به منظور اتخاذ تصمیم مقتضی قرار داد.
نقص و نارسایی تربیت در محیط خانواده نیز ممکن است یکی از عوامل پیدایش حسد باشد؛ والدینی که بدون توجه، یکی از فرزندان را بیش از دیگری مورد نوازش قرار می¬دهند و دیگری را از عواطف خود محروم می¬سازند، سبب می¬شوند که در دل او عقده¬ای به وجود آمده و روح او را عاصی سازند. حسد بعضی اطفال از همین ره¬گذر سرچشمه می¬گیرد و در بزرگی باعث بدبختی و سیه روزی آن¬ها خواهد شد. هم¬چنین تبعیضات و بی انصافی در اجتماع نیز ممکن است منجر به حسد شود.این تبعیضات باعث می¬شود که روح مردم یک نوع حالت طغیان و سرکشی به خود گرفته و آتش نامرئی حسد جان و دل آن¬ها را در میان بگیرد.
حسود نعمت و کامیابی افراد را همیشه نشانه و هدف گرفته و با عناوین و دسیسه¬های گوناگون کوشاست آن موهبت را از کف آنان ببرد و بدون اندک توجه و تعمقی دست¬خوش احساس پلید خود واقع می¬گردد.
حسادت صفت مذموم و ناپسندی است که حکایت از نوعی پریشانی روحی و روانی در انسان دارد و قادر است سایر خصوصیات مثبت و ارزنده را تحت¬الشعاع قرار داده، آن¬ها را ضعیف یا نابود سازد؛ بنابراین دیری نخواهد پایید که فرد در نزد خانواده و آشنایان و دوستان به موجودی منفور تبدیل شود. هم¬چنین وجود احساسات زیباپرستی حسادت، چشم هم¬چشمی و لاابالی¬گری از علل مهم طلاق است!
بدخواه نه تنها از گردونه¬ی انسانیت خارج است، بلکه به پایین¬تر از دایره¬ی حیوانات نیز تنزل و سقوط می¬نماید؛ زیرا کسی که از محنت دیگران بی¬غم است، مصداق انسان واقعی نیست. بدخواه با اعمال خصلت مذموم خود پلیدی خویش را عریان و آشکارا نشان داده، امواج نفرت و انزجار عمومی را به جانب خود می¬کشاند.بدخواهی به حقیقت هم¬چون طوفانی سهمگین درخت تنومند خرد و فضائل را از ریشه قطع می¬کند، به طوری که انسان دیگر در ارتکاب جرم هیچ گونه رادع اخلاقی و وجدانی ندارد.
حسادت خصلت مشترک تمام حیوانات است و حتی در آرام¬ترین مردم نیز وجود دارد؛ گاهی مانند یک حریق شعله¬ور می¬شود و گاهی چون آتش در زیر خاکستر نهفته است. ممکن است در اثر عشق تحریک شود ولی این تحریک در اثر غریزه¬ی تملک حتمی است.
در نزد کودکان حسادت شدید است. «پرز»، کودکی را دید که حسود بود نه فقط نسبت به هرکسی که به دایه¬اش نزدیک می¬شد، حسادت می¬ورزید بلکه همین واکنش را در ازای پستانک خود نیز ابزار می¬داشت.
«فنلون» گفته است:«حسادت در بین کودکان به قدری شدید است که نمی¬توان تصور نمود بعضی از کودکان در اثر حسادت روز به روز تحلیل می¬رفتند و دچار بی¬حالی نهانی می¬شدند. علت حسادت آن¬ها این بود که کودکان دیگر بیشتر از آن¬ها مورد محبت و نوازش بودند.»
«شو پنهاور» آلمانی می¬گوید: «حسد و بدخواهی از خطرناک¬ترین عواطف انسان است، بنابراین باید آن را به منزله¬ی موحش¬ترین دشمن سعادت تلقی نمود و در دفع و سرکوبیش همت گماشت.اکثر جنایاتی که امروز در زوایای اجتماع رخ می¬دهد از حسد ریشه گرفته که با بررسی و توجه به عمق حوادث حقیقت آشکارمی¬گردد.»
خداوند در سوره¬ی نساء آیه 32 می¬فرماید: «ولاتتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض»، آرزو نکنید برتری¬هایی را که خدا به بعضی از شما بر دیگری داده است.هر گاه خدا نعمتی را به کسی ارزانی داشت هیچ فردی به خاطر غریزه¬ی منفعت طلبی و تسکین حس بدخواهی خویش حق تجاوز غاصبانه و سلب آن نعمت را از او ندارد. بلکه لازم است برای نیل به آرزو روش صحیح و خردمندانه را اتخاذ کرده و همان¬طوری که آفریدگار راهنمایی فرموده کامیابی را باید همواره در شعاع تلاش و فعالیت جست¬جو نمود و از فضل خداوند خواست تا مشکلات و دشواری¬های راه را آسان و انسان را به هدف مطلوب خود برساند.
حدیثی است در کتاب جامع الاخبار، فصل الحسد که شیخ صدوق نقل می¬کند: «آدم حسود زوال نعمت دیگران را آرزومند است گر چه آن را برای خویش نیز طلب نباشد؛ پس حسد مذموم است.»
به عبارتی حسد عبارت است از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمت¬هایی که صلاح او باشد ولی غبطه، پسندیده و ممدوح است و غبطه، همان است که انسان نعمتی را که دیگران دارند برای خودش نیز آرزومند باشد و زوال آن را از دیگران امیدوار نباشد.
امیرالمومنین علی (ع) می¬فرمایند: «الحسود لایسود» یعنی کسی که حسد می¬ورزد، همواره گرفتار غصه و الم می¬شود. در حدیثی دیگر از وجود مقدس ایشان منقول است که «الحسود مغموم»؛ یعنی حسد آدمی را به غم و اندوه گرفتار می¬کند.
در باب نکوهش از حسد روایات زیادی وارد شده است؛ از جمله امام علی علیه السلام که می¬فرمایند: حرص، تکبر و حسد،انگیزه¬های روی آوردن به گناه و عصیانند و از نشانه¬های حسود،گرفتگی و عدم انبساط،غیبت و شماتت، رشک بر صاحبان نعمت، رشک بردن بر پاکان ،دشمنی و عداوت با صاحب نعمت،کوتاه آمدن از تعریف و تمجید دیگران و ناراحتی در هنگام خوشی دیگران است.
از زیان¬های حسد می¬توان به روایتی از امام علی¬(ع) توجه نمود که می¬فرمایند: «جای شگفت است که حسودان از سلامتی تن خود غفلت دارند». «فرانک هورد» می¬گوید: «حسادت و اندوه احساسات روحی ناموافق را از مغزتان برانید، این¬ها شیطان¬های روحی هستند که فقط به برهم زدن نظم دماغی اکتفا نمی¬کنند بلکه مایه¬ی رشد سلول¬های مسموم در بدن می¬شوند و در نتیجه مایه¬ی ضرر جسمی نیز می¬گردند، مانع جریان خون می¬شوند با سمومی که تولید می¬کنند، سلسله اعصاب را ضعیف می¬سازند و لطمه¬ی جبران ناپذیری به نشاط جسم و روح می¬زنند، امید را از میان می¬برند، نابودی ایمان، ردشدن عمل،شرک و کفر، محرومیت از حکمت،محرومیت از رحمت الهی، کاهش لذت، از دست دادن دوستان، نابودی محبت، مضاعف شدن گناهان،چشم زخم و از نظر روانکاوی حسادت مبالغه آمیز حتماً یکی از آزارهای روحی عمیق و شدید است که موجب رنج فراوان، اشتباهات زیاد و بی¬انصافی¬های زیادی گردد و البته می¬دانید که مقدار زیادی از اعمال و کردار حسود به میل و اراده¬ی خودش نیست و به فرمان متاع عفریت حسادت است.»
حسادت یکی از عوامل روانی جرم¬زایی است،عامل جرم¬زا، هر وضع جسمانی و روانی یا اجتماعی را گویند که می-تواند در پیدایش یا افزایش جرم نقش مؤثر داشته باشد اما باید دانست این تأثیر مطلق نیست و در تمام موارد نمی¬تواند قاطعیت داشته باشد.هر چند که عامل پدیده¬ای است که در آفرینش،رشد،شکل گیری و بالأخره در پیدایش جرم نقش مؤثری را ایفا می¬کند اما هیچ گاه به وجود آورنده¬ی جرم نیست، بلکه در واقع پرورش دهنده¬ی آن می¬باشد.
نقش عوامل از نظر تأثیر بخشی و اهمیت بستگی به افراد دارد؛ زیرا عاملی که به روی فردی اثرات بسیار عمیق دارد و او را در مسیر بزه¬کاری قرار می¬دهد ممکن است نسبت به دیگری فاقد آن قدرت و اثر باشد؛ مثلاً ممکن است یک شخص در برابر ناراحتی¬های عاطفی کنترل خود را از دست بدهد و منقلب و آشفته شود و دیگری در این گونه موارد بی تفاوت باشد همین طور است در سایر عوامل مربوط به خصوصیات و روحیات و عواطف که در افراد مختلف اثرات تحریک پذیری متفاوت دارد؛ زیرا هر دسته از عوامل جزم زا، جرم خاصی را به وجود می¬آورد.
باید توجه داشت که سایر مفاهیم تبیینی (علت، شرط و انگیزه) و عامل تأثیرشان به نحو استقلال نیست بلکه به نحو انضمام است؛ یعنی همه¬ی آن¬ها به انضمام علت واحد هستند که وجود معلول را ایجاد می¬کنند به علت همین پیچیدگی است که شناخت پدیده ها مستلزم مساعی گروهی از کارشناسان ورزیده در علوم انسان شناسی جنایی روان¬شناسی جنایی، جامعه شناسی جنایی، روان پزشکی و آمار می¬باشد و هر یک از این علوم باید با دید خاص انتزاعی به بررسی عوامل جرم زا و تکوین شخصیت بزه¬کار بپردازند. نتیجتاً می¬توان گفت با این که جرم شناسی در تلاش و کوشش است برای شناخت عوامل و علل و جرم¬زا و انگیزه¬های گوناگون ارتکاب آن، ولی اصلاح و درمان تبهکاران و پیش¬گیری از وقوع جرایم هدف غایی آن است.
طبق ماده¬ی (1) قانون اقدامات تأمینی و تربیتی (مصوب 1339): «اقدامات تأمینی عبارتند از تدابیری که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم (جنحه یا جنایت) درباره¬ی مجرمین خطرناک اتخاذ می¬کند. مجرمین خطرناک کسانی هستند که سوابق و خصوصیات روحی و اخلاقی آنان و کیفیت ارتکاب و جرم ارتکابی آنان را در مضان ارتکاب جرم در آینده قرار دهد اعم از این که قانوناً مسؤول باشند یا غیر مسؤول صدور حکم اقدام تأمینی از طرف دادگاه وقتی جایز است که کسی مرتکب جرم گردیده باشد.» پس حالت خطرناک حالتی است که بر اثر عوامل جرم زا اعم از فردی یا اجتماعی و میزان تأثیر آن در فرد معین او را به طرف بزه¬کاری سوق می¬دهد و تشخیص آن به وسیله¬ی تحقیق و پژوهش و آزمایش اجتماعی ،پزشکی، روان¬پزشکی و آزمایشات دیگر جهت کشف آثار و علائم بروز حالت خطرناک و بررسی آن می¬باشد. پس، از یک سو در گرو تشخیص آمادگی فرد برای ارتکاب جنایت یا تکرار آن است و سنجش ظرفیت جنایی بزه¬کار و مؤلفه¬های شناخت شخصیت او مثل پرخاشگری، تهاجم و ... و از طرف دیگر بررسی قابلیت سازگاری فرد مظنون یا تبهکار با جامعه .
طبق ماده (1) فوق الذکر عوامل پنج¬گانه عبارتند از: 1- سوابق مجرم 2- خصوصیات روحی 3- خصوصیات اخلاقی 4- کیفیت ارتکاب جرم 5- جرم مورد ارتکاب که حسودان در قسمت خصوصیات اخلاقی جای می¬گیرند؛ به عبارتی سومین عامل شناخت حالت خطرناک در مجرم خصوصیات اخلاقی (از جمله حسادت) او است؛ و این تشخیص تنها از طریق علم روان¬پزشکی کیفری میسر است.
روان¬پزشکی کیفری از طرز عمل دفاع به طور غیر عادی و بیماری مغزی و نحوه¬ی تأثیر آن دروقوع جرم بحث و گفت¬گو می¬کند. روان¬پزشک کیفری در واقع همان روان¬پزشک عادی است که در دادرسی¬های کیفری و مدنی از نظریات آن¬ها به عنوان کارشناس استفاده می¬شود.
روان¬پزشکان اعتقاد دارند که خصوصیات اخلاقی (حسد، شجاعت و طمع) گاهی به جایی می¬رسد که باعث ناهماهنگی میان فرد و اجتماع می¬شود و ممکن است در لحظه¬ی ارتکاب جرم بی پروایانه عمل کند. نمونه¬ی بارز تأثیر ویژگی¬های اخلاقی فرد در بروز حالت خطرناک، خست بیش از اندازه می¬باشد. اشخاص خسیس بدون این که مبتلا به بیماری روانی دیگر باشند- به مرحله¬ای می¬رسند که به خاطر مقدار ناچیزی مال یک انسان را به قتل می¬رسانند و یا جرایم دیگری را نسبت به اشخاص مرتکب می شوند.
برای پیش¬گیری از حسد ما نباید بگذاریم آرزوهای پلید و تمایلات پست، که زندگی را بر انسان تلخ و ناگوار می¬سازند، جلوی تکامل و تعالی روحمان سدی ایجاد کند، بلکه باید افکار خود را متوجه¬ی اهداف¬ عالی نموده و صفات و مزایای برجسته¬ی انسانی را پیوسته آرزو کنیم؛ زیرا داشتن آرزوهای دل¬پذیر و شایسته و تلاش در تغییر جهت افکار، نتیجه بخش خواهد بود و عاقبت روزی انسان به هدف¬ها و آمال نیک و پسندیده خود خواهد رسید. دکتر "ماردن" می¬گوید: «اگر مغزتان به روی اوصافی که آرزوی داشتن آن¬ها را می¬کند، تکیه کند، بالأخره به همین اوصاف نایل می¬شود. وجود طبیعی زاینده¬ی یک فکر طبیعی است اگر در آرزوی تنبلی و عیاشی باشید بالأخره تنبل و عیاش بار خواهید آمد و اگر آرزوی داشتن خصایص اخلاقی خوب را می¬کنید با عناد و ثبات آن را بخواهید. در سایه¬ی این ثبات ذهنتان را آماده-ی پذیرایی مشخصات اخلاقی خوبی خواهید کرد و خصایصی را که می¬خواهید، بدست خواهید آورد. از تکرار آرزوها و هدف¬هایتان باکی نداشته باشید، خواسته¬های خود را روی پیشانیتان حک کنید، به همه کس اعلام کنید که می¬خواهید به این آرزوها برسید، پس از مدت کمی خواهید دید که چگونه مغزتان مانند مغناطیسی شما را به سوی آن هدف می¬کشاند، فهم حقایق کمک مؤثری در طرز فکر و خواسته¬های انسان دارد، پرده¬ی هوس است که همیشه جلوی دیدگان فکر را گرفته در قوه¬ی ادراک تاریکی و اختلال به وجود می¬آورد.»
سزاوار است ابتدا آیینه¬ی فکر و عقل را با تقوا صیقل داد تا بتوان واقعیات را در آن مشاهده کرد، سپس با اراده¬ی قوی و مجاهدت پیگیر باید نقش بدخواهی و هوس¬های زهرآلود را از لوح دل زدود و به جای آن حس خیرخواهی را- که از لوازم و صفات انسانی است- جایگزین کرد. هم¬چنین قرائت اذکار و توکل بر خدا، استتار نعمت، احسان، خود نگه داری و خویشتن داری، توجه به عواقب و سرانجام حسد در پیش¬گیری از آن نقش مهمی خواهد داشت.
حسودان افرادی هستند که برخلاف اعتقاد برخی از حقوق¬دانان کیفر هیچ گونه تأثیری در آنان ندارد، برای دفاع اجتماعی آنان را باید درمان کرد تا راه انسانی را در پیش گیرند و به جز این به چاره¬ای دیگر نمی¬توان اندیشید باید کوشید تا این نگون¬بختان را درک و با حوصله و شکیبایی تام به آنان کمک کرد تا به شرکت در یک کار منظم و زندگی در یک محیط لطف آمیز ولی جدی عادت نمایند وظیفه¬ی ما این است که آن¬ها را به رفتاری نیکو برانگیزیم و رغبت به نیکوکاری را در آنان به وجودآوریم، با درمان و ایجاد رفاه و آسایش، موجد تجلی رضایت خاطر و وقار و مناعت طبع آنان گردیم. هم¬چنین می¬توان از طریق جرم شناسی بالینی یا درمانگاهی- که شاخه¬ای از جرم شناسی کاربردی است- این افراد را از نقطه نظر پزشکی و روانی مورد مطالعه قرار داد و مطالعات این رشته از جرم شناسی را برای شناخت علت جرم و تحقیقات اجتماعی برای تشخیص تأثیر عوامل نفوذبخش و درمان¬ها و معالجات لازم برای مرحله¬ی دادرسی و ارائه¬ی اطلاعات و نتایج حاصله به قاضی به منظور اتخاذ تصمیم مقتضی قرار داد.