چکیده

متن

ماده (51): «هر نظامی که برای فرار از کار یا انجام وظیفه و یا ارعاب و تهدید فرمانده یا رئیس و یا هر مافوق دیگر یا برای تحصیل معافیت از خدمت و یا انتقال به مناطق مناسب‌تر و یا کسب امتیازات دیگر، عمداً به خود صدمه وارد آورد یا تهدید به خودزنی نماید یا به عدم توانایی جسمی یا روحی متعذر شود و بنا به گواهی پزشک نظامی یا پزشکان قانونی تمارض او ثابت گردد و یا در انجام وظایف نظامی بی‌علاقگی خود را در موارد متعدد ظاهر کند، به نحوی که در تضعیف سایر نیروهای نظامی مؤثر باشد؛ علاوه بر جبران خسارت وارده به ترتیب زیر محکوم می‌گردد:
الف – هر گاه در مقابل دشمنان باشد، چنانچه عمل وی موجب اخلال در نظام (بهم خوردن امنیت کشور) و یا شکست جبهه اسلام گردد، به مجازات محارب و در غیر این صورت به حبس از دو تا ده سال.
ب- هر گاه درزمان جنگ باشد ودر مقابل دشمنان نباشد به حبس از یک تا پنج سال.
ج – در سایر موارد به استثناء مواردی که صرفاً تخلف انضباطی محسوب می‌شود به حبس از سه ماه تا یک سال.
تبصره – مرتکبان جرائم مذکور در نتیجه اعمال فوق از هیچ امتیازی برخوردار نمی‌گردند و خدمت خود را مطابق مقررات انجام خواهند داد، مگر آن که ادامه خدمت به هیچ وجه مقدور نباشد.»
شرح ماده:
1- مرتکب جرم: «هر نظامی» می‌تواند مرتکب اعمال مجرمانه موضوع این ماده گردد، همان‌طوری که در شرح مواد قبل از نظر گذشت، منظور از هر نظامی عبارت است از: "کارکنان ستاد کل نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، وزارت دفاع و سازمان های وابسته، کارکنان ناجا، کارکنان وظیفه و محصلان نیروهای مسلح و کسانی که به طور موقت و برابر مقررات استخدامی ن.م از اعضای نیروهای مسلح محسوب می‌شوند."
2- معانی و شرح واژه‌ها:
ارعاب: در لغت به معنای ترسانیدن، به رعب و هراس افکندن است.(1)
تهدید: در لغت به معنای ترساندن، بیم دادن و وعده به شرّ آمده است.
فرمانده: منظور از فرمانده، فرد نظامی است که به لحاظ شغل یا درجه یا مقام و مسئوولیتی که به او محول شده، وظیفه هدایت و فرماندهی یک یگان یا واحد یا قسمت را دارد، برابر مقررات نیروهای مسلح، فرمانده تنها مقامی است که در قبال اعمال و اقداماتی که یگان یا واحد وی انجام می‌دهد؛ جوابگو است و مسؤولیت دارد.
رئیس: فردی است که عنوان فرمانده را ندارد؛ لیکن به لحاظ شغل و جایگاه و مسئوولیتی که برابر مقررات به او واگذار شده است، وظیفه‌ی هدایت و مدیریت و کنترل قسمت و یا اداره‌ی تحت امر خود را با برنامه ریزی مدون دارد.
مافوق: منظور از مافوق یا بالادست، هر نظامی یا کارمندی است که نسبت به نظامی و یا کارمند دیگر، از درجه و یا رتبه بالاتری برخوردار بوده و در صورت تساوی درجه و یا رتبه، شغل سازمانی وی بالاتر باشد.
خودزنی: به معنای صدمه و لطمه به خود وارد نمودن است.
تمارض: در لغت به معنای خود را به بیماری زدن و بیمار نمودن است.(2)
دشمن: منظور از دشمن، اشرار، گروه‌ها و دولت‌هایی هستند که با نظام جمهوری اسلامی ایران در حال جنگ بوده یا قصد براندازی وی را دارند و یا اقدامات آنان بر ضد امنیت ملی است.(3)
اخلال در نظام: اخلال در نظام به مفهوم «به هم خوردن امنیت کشور» آمده است و منظور از امنیت ملی «حفظ قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در نتیجه، حفظ حکومت و اعمال حاکمیت در امور داخلی و خارجی علیه نفوذ بیگانگان و جلوگیری از هر گونه عملیات غیر قانونی که منظور آن تضعیف و یا انهدام حکومت و ملت باشد، است.»(4)
شکست جبهه اسلام: مراد و مقصود از شکست جبهه اسلام، منطقه‌ای است که واحد نظامی ‌در آن، درگیری سریع و مستقیم با دشمن دارد و یا مأموریت آن را دریافت کرده باشد. به هر حال به مفهوم تمام جبهه‌ای که نیروهای خودی در آن با دشمن درگیری دارند، نیست.
3- عناصر مادی عناوین کیفری مذکور در ماده:
رکن مادی موضوع ماده (51) از چند قسمت تشکیل شده است. به عبارت دیگر ارکان مادی موضوع ماده عبارتند از:
الف) خودزنی ( ایراد صدمه بدنی عمدی به خود)
ب ) تهدید به خودزنی
ج) تمارض (متعذر شدن به عدم توانایی جسمی یا روحی)
د) بی علاقگی در انجام وظایف نظامی
4- عنصر معنوی بزه:
ارکان معنوی بزه های مندرج در ماده عبارت است از:1- سوء نیت عام یا قصد عام که همان علم و آگاهی ومعرفت فاعل به نامشروع بودن عملی ارتکابی یا ارتکاب عمل از روی عمد و قصد و اراده است. 2- سوء نیت خاص یا قصد خاص که انجام اعمال به قصد فرار از کار یا انجام وظیفه یا ارعاب یا تهدید فرمانده یا رئیس و یا هر مافوق دیگر یا تحصیل معافیت از خدمت یا انتقال به مناطق مناسب‌تر و یا کسب سایر امتیازات است.
بنابراین اگر فردی به علل مشکلات فردی یا روحی یا خانوادگی و یا عاطفی، اقدام به خودزنی نماید و قصد مواردی را که ذکر شده نداشته باشد، عمل وی مشمول مقررات این ماده نمی‌گردد.
5- مرعوب شدن فرمانده یا مافوق و یا مؤثر بودن تهدید و همچنین موفقیت در حصول نتیجه مانند تحصیل معافیت از خدمت و یا انتقال به منطقه‌ی مناسب تر و یا کسب هر نوع امتیاز دیگر، شرط نبوده و مؤثر در موضوع نیست و صرف قصد حصول نتایج مزبور، جهت تعقیب کیفری و مجازات مرتکب کفایت می‌کند.
6- مافوق در این ماده اعم است از مافوقی که در سلسله مراتب فرماندهی فرد مادون و یا یگان و یا سازمان متبوع او قرار دارد و یا هر بالادستی که نسبت به مرتکب از درجه و یا رتبه بالاتری برخوردار بوده و یا در صورت تساوی درجه و رتبه، شغل سازمانی وی بالاتر باشد، عبارت «و یا هر ما فوق دیگر» مذکور در ماده، مؤید این نظریه است.
7- منظور از امتیازات دیگر، هر نوع امتیازی است که برابر مقررات نیروهای مسلح بتوان به افرادی که از سلامتی کامل برخوردار نیستند، داد؛ مانند معافیت از رزم و امور رزمی، تقلیل ساعات خدمت، مرخصی استعلاجی و استراحت پزشکی، عدم اشتغال به مشاغل سخت، انتصاب به شغل دیگر، تغییر محل خدمت و...
8- منظور از منطقه‌ی مناسب‌تر، مناسب از نظر مرتکب است نه مناسب از لحاظ ارزیابی امکانات رفاهی، شهری، منطقه‌ای و غیره؛ به عنوان مثال اگر سرباز وظیفه‌ی متاهلی که در تهران خدمت می‌کند و خانواده وی در ایلام سکونت دارند با خودزنی یا تمارض، قصد انتقال به شهر خودش را داشته باشد تا بتواند در کنار خانواده و بستگان خود باشد، بدون تردید شهر ایلام برای او از لحاظ خدمتی مناسب‌تر از تهران است، گرچه تهران از نظرامکانات وضعیت بهتری نسبت به ایلام دارد و در ارزیابی کلی از نظر عرف، مناسب‌تر از شهر مورد اشاره محسوب می‌شود.
9- کمیسیون قضایی و حقوقی سازمان، در پاسخ به این سؤال که هزینه درمان سربازان وظیفه که اقدام به خودزنی می نمایند و در مظان اتهام قرار دارند، در زمان نقاهت با توجه به اینکه قرار یا حکمی از سوی مرجع قضایی صادر نشده است، به عهده چه کسی است؛ اعلام نموده که در فرض سؤال هزینه درمان به عهده‌ی شخصی است که اقدام به خودزنی نموده است نه یگان مربوط.(5)
10- هر چند که بی علاقگی در انجام وظایف نظامی‌در صورتی که در موارد متعدد ظاهر شود و به نحوی در تضعیف روحیه‌ی سایر کارکنان نظامی مؤثر باشد، با اجتماع سایر شرایط، قابل تعقیب کیفری است، اما به هر حال موضوع «بی‌علاقگی در امور خدمتی» با توجه به اینکه یک حالت و امر درونی و باطنی است، شایسته است از متن قانون جزا، جرم زدایی شده و پاسخ انضباطی جایگزین پاسخ کیفری گردد.
11- اگر فردی با استفاده از سلاح، مبادرت به خودزنی نماید یعنی مرتکب اعمال مجرمانه "تیراندازی غیرمجاز" و "خودزنی" شود، با عنایت به اینکه منشأ و سبب عناوین مجرمانه مزبور فعل واحد است؛ به نظر می‌رسد مرتکب باید با رعایت مقررات تعدد معنوی جرم، قابل مجازات ‌باشد، این تفسیر و برداشت قضایی به نفع متهم نیز است.
12- از لحاظ مجازات اگر اعمال ارتکابی در مقابل دشمنان باشد و عمل موجب اخلال در نظام به مفهوم به هم خوردن امنیت کشور و یا شکست جبهه اسلام گردد، مرتکب به مجازات محارب و در غیر این صورت به حبس از دو تا ده سال محکوم می‌شود. هر گاه در زمان جنگ باشد ولی در مقابل دشمن نباشد به حبس از یک تا پنج سال و در سایر موارد به استثنای مواردی که صرفاً تخلف انضباطی محسوب می‌شود، به سه ماه تا یک سال حبس محکوم می‌گردد.
13- به موجب ماده 5 دستورالعمل اجرایی موضوع ماده (130) قانون مجازات جرایم ن. م، ایراد صدمه به خود (خودزنی)، تهدید به خودزنی، تمارض و بی‌علاقگی به خدمت در موارد ذیل، صرفاً تخلف انضباطی محسوب می‌شود:
1- اعلام و اظهار ایراد صدمه به خود.
2- تهدید فرمانده به خودزنی در غیر از مناطق جنگی و عملیاتی و شرایط بحرانی و رزمایش‌های با آتش.
3- تسهیل شرایط، تعلیم و تحریک دیگران برای ایراد صدمه به خود یا تهدید به خودزنی.
4- تمارض برای عدم انجام امور غیر رزمی.
5- تهدید به خودزنی، تمارض در برابر فرمانده، رئیس یا مافوق خارج از سلسله مراتب.
6- تظاهر به بی علاقگی به خدمت در موارد متعدد در غیر از شرایط رزمی، جنگی و بحرانی .
7- ایراد صدمه جزیی به خود به گونه ای که وقفه‌ای در انجام وظایف روزانه وی ایجاد نشود.
14- مرتکبان اعمال مذکور در ماده از هیچ امتیازی برخورددار نمی‌گردند و خدمت خود را برابر مقررات انجام خواهند داد؛ مگر آنکه ادامه خدمت به هیچ وجه مقدور نباشد.
ماده (52): «هر نظامی حین خدمت یا در ارتباط با آن، با علم و آگاهی در مقابل مأموران نظامی و انتظامی حین انجام وظیفه آنان مقاومت یا به آنان حمله نماید، متمرد محسوب و به ترتیب زیر محکوم می‌شود:
الف – در صورتی که تمرد با اسلحه صورت گرفته باشد به حبس از دو تا پنج سال.
ب – در صورتی که تمرد بدون سلاح به عمل آید به حبس از شش ماه تا سه سال.
تبصره: اگر متمرد در موقع تمرد مرتکب جرم دیگری هم بشود به مجازات آن نیز محکوم می‌گردد.
شرح ماده:
1- مرتکب جرم: «هر نظامی» می‌تواند مرتکب این جرم باشد که شرح آن در ماده قبل از نظر گذشت.
2- عنصر مادی جرم: رکن مادی جرم "مقاومت در مقابل مأموران نظامی و انتظامی حین انجام وظیفه یا حمله به آنان" است.
3- تمرد در لغت به معنای گردن کشی کردن، سرپیچی کردن و نافرمانی کردن آمده است.(6)
از لحاظ تعریف حقوقی نیز ماده (52) متمرد را فردی دانسته است که با علم و آگاهی در مقابل مأموران نظامی و انتظامی حین انجام وظیفه آنان مقاومت یا به آن حمله نماید.
4- تمرد نظامی‌باید در حین خدمت یا در ارتباط با آن باشد در غیر این صورت مشمول مقررات این ماده نمی‌گردد.
5- مرتکب باید نسبت به هویت و مأموریت مأموران علم و آگاهی داشته باشد، یعنی مرتکب باید بداند که مأمور نظامی و انتظامی‌در حین انجام وظیفه است؛ به عبارت دیگر اگر مأمور هویت خود را آشکار نسازد و از ارائه حکم مأموریت خود نیز امتناع ورزد، مقاومت در برابر وی مشمول مقررات این ماده نمی‌گردد.
هیأت عمومی‌دیوانعالی کشور در رأی شماره 129-21/1/1341 آورده است: «اگر شاکی مأمور خفیه آگاهی بوده، چون اصل بر عدم شناسایی او از طرف اشخاص است، لذا چنانچه مورد ایراد ضرب و جرح واقع شود مشمول عنوان تمرد نیست؛ زیرا این اتهام زمانی وارد است که متهم علم به مأمور دولت بودن وی، داشته باشد»(7)
6- ماده (62) قانون مجازات اسلامی، اشعار می‌دارد: «مقاومت در برابر قوای تأمینی و انتظامی‌در مواقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند، دفاع محسوب نمی‌شود ولی هر گاه قوای مزبور از حدود وظیفه خود خارج شوند و حسب ادله و قرائن موجود، خوف آن باشد که عملیات آنان موجب قتل یا جرح یا تعرض به عرض یا ناموس گردد، در این صورت دفاع جایز است. بنابراین اگر مأموران از حدود وظایف و اختیارات خود ومأموریت محوله خارج شوند و به شخصی تعرض یا حمله نمایند، فرد مورد تعرض چنانچه با رعایت موازین قانونی از خود دفاع نماید و در نتیجه به مأمور تعرضی صورت گیرد، عمل ارتکابی مشمول مقررات این ماده نخواهد بود. اداره حقوقی قوه قضاییه در یک نظریه مشورتی اعلام کرده که اگر کارمند دولت در حین انجام وظیفه مرتکب ایراد ضرب شود و سپس مضروب او را بزند، عمل ضارب اهانت به مأمور دولت تلقی نمی‌شود.»(8)
7- صرف عدم اجرای حکم را نمی‌توان تمرد محسوب نمود؛ مگر آنکه عدم اجرا توأم با مقاومت یا حمله نسبت به مأموران صورت گیرد. اداره حقوقی قوه قضائیه در این مورد در یک نظریه مشورتی اعلام نموده که: «صرف اظهار به اینکه زمین یا خانه را تحویل نمی‌دهیم، تمرد نیست. ولی اگر حمله یا مقاومتی با اقدام عملی به طور تجری صورت پذیرد، از مصادیق تمرد خواهد بود.»(9)
8- عمل مأمور نظامی یا انتظامی‌باید قانونی و وفق مقررات باشد و صرف انجام مأموریت کفایت نمی‌کند.
در یک رأی شعبه پنجم دیوانعالی کشور آمده است:«اگر ثابت شود که عمل مأمورین برخلاف وظیفه بوده مانند اینکه شبانه وارد منزل فردی ‌شوند، مقاومت در برابر آن‌ها، مقاومت نسبت به مأمور دولت در حین انجام وظیفه تلقی نمی‌شود.»(10)
9- از کلمات "حمله" و "مقاومت" این معنا فهمیده می‌شود که تمرّد باید ارتجالی نباشد یعنی قبل از انجام وظیفه مأمور صورت نگیرد بلکه باید مأمور وظیفه خود را شروع کند و حمله یا مقاومت بعد از آن شروع شود که البته تشخیص زمان شروع وظیفه، مهم است.(11)
10- اداره حقوقی قوه قضائیه، عدم توجه متهم به تعقیب و اخطار ایست مأمورین و فرار متهم را از مصادیق تمرد ندانسته و اضافه نموده که در فرار، موضوع حمله یامقاومت در برابر مأموران منتفی است."(12)
11- اسلحه اعم است از اسلحه سرد و گرم، ضمن اینکه صرف ظاهرساختن سلاح کفایت می‌کند و استفاده از آن شرط تحقق نیست. البته اگر مرتکب، اسلحه خود را پنهان نماید و آشکار نسازد، در استناد به بند "الف" تردید وجود دارد و نمی‌توان عمل را تمرد با اسلحه تلقی نمود. ماده (607) قانون مجازات اسلامی، مجازات نشان دادن اسلحه و دست به اسلحه بردن را به تفکیک بیان نموده است. از ماده (607) نیز می‌توان استفاده کرد که تمردی مسلحانه محسوب می‌شود که مرتکب حداقل اسلحه خود را نشان دهد.
12- اگر متمرد در موقع تمرد، مرتکب جرم دیگری بشود مانند اینکه مأمور را مورد ایراد ضرب و جرح قرار دهد و یا اموال دولتی را تخریب نماید، با رعایت مقررات تعدد جرم، به مجازات جرایم مزبور نیز محکوم می‌شود.
13- مجازات تمرد با اسلحه حبس از دو تا پنج سال و مجازات تمرد بدون سلاح حبس از شش ماه تا سه سال خواهد بود.
ادامه دارد...
پی‌‌نوشت‌ها:
1و2- فرهنگ معین، جلد اول، ص 202 و 1137.
3- ماده (25) قانون مجازات جرایم ن.م.
4- رستمی، محمود، فرهنگ واژه‌های نظامی.
5- نظریه مشورتی شماره 654/34/7 – 5/6/84.
6- فرهنگ معین، جلد اول، ص 1140.
7- زراعت، عباس، شرح قانون مجازات اسلامی _ بخش تعزیرات،2.
8- نظریه مشورتی شماره 3253/7 _22/6/59.
9- نظریه مشورتی شماره 4954/7 – 16/9/66.
10- رأی شماره 2763، مجموعه متین.
11- زارعت، عباس، شرح قانون مجازات اسلامی – بخش تعزیرات،2.
12- نظرهای مشورتی شماره های 5056/7- 14/8/78 و 7891/7 – 21/8/81.

تبلیغات