مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ترس
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۷
حوزه های تخصصی:
از جمله ویژگى هاى عبادالرحمان این است که از عذاب آخرت بیمناکند. بدین روى، از پروردگارشان درخواست مى کنند که آن را از ایشان دور گرداند; چراکه دوزخ بد اقامتگاهى است.
آنان اهل تعقّل و تفکرند و در نتیجه، اذعان مى کنند که جهان آفرینش بى هدف و بیهوده آفریده نشده است. به همین دلیل، معاد در نظر آنان ضرورت وجودى عالم خلقت است.
آنان ایمان دارند که در جهان آخرت و معاد، خداوند پاداش همه اعمال نیک و بد را مى دهد، اگرچه به اندازه ذرّه اى باشد. از این رو، در این اندیشه اند که از عذاب آخرت ایمن باشند.
ترس از جمله مهم ترین عوامل بازدارنده است که خداوند یکى از اوصاف پیامبرانش را «نذیر» و هدف از ارسال آنها را «انذار» معرفى کرده است تا بدینوسیله، مردم از گناه سر باز زنند و رو به اصلاح روند.
انذار داراى مراتبى است که هر مرتبه آن براى گروهى کارساز است. کمترین آن انذار از عذاب هاى دنیوى است که براى افرادى که از معارف والاى اسلامى بهره اى ندارند سودمند است. عقل دفع ضرر محتمل را مى پذیرد و بدان امر مى کند. بزرگان ما از بیم عذاب هاى الهى گریه مى کردند، با آنکه اهل گناه نبودند.
این همه از آن روست که عذاب هاى الهى عظیم هستند، هم از لحاظ شدت و هم از لحاظ مدت، به گونه اى که هرگز با عذاب هاى دنیوى قابل مقایسه نیستند.
دیدگاه های روانشناسانه درگرادیوا و عروسک پشت پرده
حوزه های تخصصی:
درگرا دیرا، داستان ویلهلم ینسن، دکتر باستان شناسى به نام نوربرت هانولد، از روى یک نقش برجسته باستانى، مجسمه اى براى خود تهیه مى کند که زنى را در حال راه رفتن نشان مى دهذ و خود نام "گرادیوا" بر آن مى نهد. نوربرت علاقهء فراوانى به این مجسمه پیدا مى کند و به تحقیق دربارهء شیوهء راه رفتن زنى مى پردازد که شبیه به گرادیوا قدم بردارد. سرانجام آن زن را مى یابد و "زوئه"، دوست دوران کودکى نوربرت با جادوى عشق، باعث درمان او مى شود در عروسک پشت پرده، اثر صادق هدایت نیز جوانى به نام مهرداد به عروسک بزرگى که در ویترین مغازه اى در پاریس مى بیند، علاقه مند مى شود، عروسک را خریدارى مى کند و با خود به ایران مى آورد. درخشنده، نامزد مهرداد، سر از راز او، که عروسک را پشت پرده اى مخفى مى کند، د ر مى آورد و با محبت بى دریغ خود سعى در درمان مهرداد مى کند، لیکن سرانجام، خود اوست که قربانى عشق مى شود. در این دو اثر، شباهت هاى عمیقى در احساسات و رفتار این دو شخصیت وجود دارند که مورد بحث قرار مى گیرند.
اضطراب آزمون و راهبردهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب آزمون یکى از ویژگى هاى شخصیتى است که مشخصا و بیثتر براى دانشجویان پیش مى آید. شایان ذکر است که اضطراب را، گاه با فشار و ترس مترادف مى گیرند. مدسن اظهار مى دارد که اکثر دانش آموزان یا دانشجویان پش از زمان شرکت در یک آزمون دچار حالت اضطراب مى شرند. گاه میزان این اضطراب به حدى بالاست که تاثیر منفى بر کنش آنان در آزمون مى گذارد. اما مقدار کمى از اضطراب موجب تحرک و انگیزهء بیشترى مى شود. ساراسون و سایرین معتقدند که اضطراب آزمون، همه را در تمام سطوح آموزشى تحت تاثیر قرار مى دهد. بسسیارى از دانش آموزان/ دانشجویان براى مقابله با تاثیرات منفى اضطراب، از راهبردهاى آزمون استفاده مى کنند و رضایى یکى از عواملى که باعث استفاده بیشتر شرکت کنندگان در آزمون سنجش یادگیرى از راهبردهاى آزمون مى شود بروز اضطراب و ترس از پایین آمدن نمرهء آنان مى داند. مقالهء حاضر به بحث تحلیلى پیرامون اضطراب آزمون مى پردازد و برآن است تا نکاتى سرامرن راهبردهاى مقابله با آن را بررسى مى کند.
ترس از زمان نزد شخصیت های روایتی محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی تصاویر «زمان» در کتاب «جای خالی سلوچ» نزد محمود دولت آبادی می پردازیم. به این منظور، خواهیم دید که آیا در تخیل این شخصیت های روایتی و همین طور راوی روایت، ترس از «زمان» وجود دارد. آنگاه، در صورت حضور این ترس، نشان خواهیم داد که هراس از زمان در چه قالبی به بیان در می آید و چرا، بنابراین تمامی تلاش ما به منظور پاسخگویی به این سئوالات است. باید خاطر نشان کرد. این مطالعه به جنبه های فلسفی تفکر دولت آبادی نمی پردازد. برعکس، به ماده اولیه علاقه مند است یعنی به تصاویر تخیلی. تصاویری هنری که باید آن ها را نماد در نظر گرفت و نه همچون نشانه ای که فردینان دو سوسور از آن سخن گفته است. روش انتخابی برای خوانش یک متن، به تخیل شناسی از نگاه ژیلبر دوران برمی گردد؛ که با انتخاب این روش علمی هدف خود را هم نشان می دهیم: تلاش برای بومی سازی این نظریه تخیلی با کمک گرفتن از آثار ایرانی.
تضادهای لغوی و وصفی در داستان های کوتاه موپاسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۸ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
"برای خلق فانتاستیک، موپاسان به راهکارهای متعددی روی می آورد. او در اواخر عمر توجه خاصی به این سبک نشان می دهد ولی در عین حال نمی خواهد تن به ساده نویسی بدهد که با قرنی که بیش از پیش وجهه علمی به خود می گیرد، در تضاد باشد. او واقع گرایی را به حقیقت نمایی نزدیک می کند تا تردیدی کامل در نزد خواننده اش ایجاد کند به طوری که پس از بستن کتاب هنوز خواننده پاسخ رضایت مندانه ای برای پرسش خویش نیافته باشد. برای ایجاد این تردید، موپاسان به تضادهای گوناگونی متوسل می شود و از توضیحات و استعاره های گوناگونی بهره می جوید. برخلاف ظاهر امر همین تضادها هستند که انسجام داستان را تقویت می کنند. در این مقاله سعی شده است آثار و نتایج استفاده از این شیوه ها به وسیله موپاسان مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.
قرآن و فلسفه حجاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار موضوع فلسفه حجاب در پرتو قرآن بررسی می شود.
نویسنده حجاب را بازتاب حیاء و عفت می داند و بر این باور است که پدیده حیا و عفت ویژگی ذاتی انسان بوده و در زن قوی تر از مرد می باشد. این ویژگی فطری مبنای پیشنهادی چندگانه قرآن است که در آیات گوناگون مطرح شده است مانند: مردان باید چشم شان را فرو گیرند، عورت شان را بپوشانند و سرزده وارد حریم زندگی خصوصی خانواده ها نگردند. زنان چشم شان را فرو گیرند، شرمگاه شان را بپوشانند، از خودنمایی، پای کوبی و با کرشمه صحبت کردن بپرهیزند و اندام و زیور آلات خود را ننمایانند.
نویسنده عقیده دارد که حجاب خواسته مشترک زنان و مردان است و فلسفه آن با مطالعه چهار تقاضای فطری: حیا و آرایش در زنان و غیرت و شهوت در مردان، قابل درک می باشد و برخورد منطقی و درست با این چهار گرایش، ازدواج عاشقانه و پاک و زندگی خانوادگی همراه با آرامش، دوستی و مهربانی فزاینده را امکان پذیر می سازد.
تبیین روان شناختی ناپایداری سلطان محمد و شکست ایرانیان در رویداد حمله چنگیز و مغولان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو نویسندگان بی نفی دیگر علل شکست ایرانیان در برابر حمله مغول، بر عوامل روان شناختی پای فشرده اند. اعتقاد ما بر آن است که سلطان محمد و به تبع او ایرانیان به درماندگی اکتسابی دچار آمده بودند. از این رو ابتدا و به تفصیل روند روز افزون قدرت سلطان محمد احصا شده تا تمهیدی برای انتقال مفهوم روان شناختی زمینه ساز عدم مقابله و قبول شکست تدارک آید. در این جهت به تسخیر مناطقی چون بلخ و هرات و غزنه و مازندران و کرمان و سیستان و سمرقند و بخارا و تضعیف دشمنان دیرینی چون گورخانیان و قراختاییان و غوریان اشاره شده به جایی که مصمم گشت خلیفه الناصر الدین اله را به تایید اقتدار خویش به تمکین وادارد و به بغداد لشکر کشید. برخی همچون جوینی به مذهب خرافه باوران مقابله فعال او با خلیفه را که رفتار معمول سلاطین پر قدرت است و تا به آخر ادامه داشت سرآغاز ادبار و پریشان حالی او دانسته اند. اما درست تر آن است که سلطان در پاسخ به اندیشه های سنجیده سلاطین قراختایی و نایمانی – گورخان و کوچلوک خان – درایت کامل به خرج نداد و با اغوا شدن به روند تصاعدی قدرتش، عملا تمهیدات نظامی زمینه ای برای تهاجم به ایران را از سوی مغولان فراهم ساخت. در روند تسلیم محض سلطان در برابر چنگیز و مغول پذیرفتنی است که عواملی همچون تسلط و غلبه ترکان خاتون بر شخصیت فرزند، خرافه گری و مخالف خوانی متعصبان در اعتراض به حمله بغداد و مرکز خلافت، تقلیل مشروعیت مذهبی، نارضایتی مردمان مناطق از او و کارگزاران او، تبعات سوء نفی بلد و مجازات روحانیون ذی نفوذ، بخشی از علل شکست را تبیین می کنند، اما هر یک و مجموعه آنها عوامل متداول حکومت های شاهی در ایرانند، آنچه بر سر سلطان و ایران و ایرانیان در حمله مغول آمد چیز دیگری است. مستندات تاریخی شواهدی متقن در روند درماندگی رفتاری سلطان نشان می دهند. حتی تا عمل محرک و نابخردانه غایرخان که سلطان از ان حمایت پنهان و آشکار می کرد خللی در عزم سلطان مشاهده نمی شود. اما یکباره بعد مواجهه اولیه وی با پسر چنگیز و درونی کردن هیبت رزمندگی مغولان، اعتماد به نفس از سراسر وجود سلطان رخت بر می بندد و جسارت هر گونه کنش موثری را از او باز می ستاند. بعد از این سلطان نه تنها به تلقینِ نفس، از خویش سلب جرات می کرد، بلکه سرکردگان و لشکریان را نیز از عواقب خطرناک مقاومت می هراسانید. زار و حقیر و درمانده از جایی به جایی دیگر می گریخت و از رقم خوردن تقدیر الهی در روی آوری اقبال به مغولان و ادبار به ایرانیان می گفت. گریز و اجتناب او از پیش روی مغولان، جرات مغولان را تقویت می کرد و ترس فعلیت یافته در او را به ایرانیان تسری می داد. سرانجام این ترسندگی شدید درماندگی اکتسابی که هر گونه رفتاری را بی ثمر در کسب نتیجه دلخواه می سازد و ترکیب آن با تقدیرگرایی که سلطان و خواص و عوام مشترکا ترویجش می کردند آن شکست شوم و ناگواری بود که ابن اثیر بر آن است که تا پایان تاریخ نظیرش را هیچ مردمی نخواهند دید.
ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه از جمله وظایف مهم پیامبران الهی انذار و تبشیر بوده، اما همواره «انذار» بسیار مؤثرتر و کارآمدتر از «تبشیر» است. «ترس» در همه عرصه های زندگی نسبت به «شوق» نیرویی بسیار کارآمدتر میباشد. در خصوص امور معنوی نیز چنین است؛ «ترس» از عقوبت و جهنم بسیار تأثیرگذارتر است از شوق به پاداش های بهشتی.
برخلاف برخی یافته های علم روان شناسی و توصیه های بعضی متخصصان علوم تربیتی غربی، که به طور مطلق ترس را نکوهش کرده، آن را گناهی بزرگ میدانند، در آموزه های قرآنی ترس نقشی سازنده در زندگی انسان ایفا میکند. در آیات بسیاری بر انگیزه ترس از خدا از طریق یادآوری بلاها و عذاب ها تأکید شده و مردم از طریق ایجاد بیم و ترس به سوی عمل صالح رهنمون میشوند.
این نوشتار به تفصیل به موضوع ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی پرداخته است.
گستره و نقش سازنده خوف و رجاء در زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خوف» و «رجاء» دو عامل سرنوشت ساز و نقش آفرین در زندگی انسان است. در آموزه های دینی اسلام، «ترس» از عقوبت و گرفتار آمدن به غضب الهی و «رجاء» و امید به رحمت بیکران او، هر دو، مورد توجه قرار گرفته اند و بر ضرورت حفظ تعادل میان آنها تأکید شده است. مؤلف محترم در این مبحث با استفاده از آیات الهی و روایات اهل بیت علیهم السلام به ذکر مصادیق عدم تعادل در این زمینه میپردازد و در این زمینه به «استدراج» اشاره میفرماید. بر این اساس، افراط در امید به خداوند موجب احساس ایمنی از عذاب خدا میشود و شخص با غرق شدن در لذت های دنیوی از بندگی و یاد آخرت باز میماند. از سوی دیگر، افراط در ترس و خوف موجب یأس از رحمت الهی خواهد شد. مراتب خوف و رجا به تناسب مراتب وجودی بندگان متفاوت است، ولی آنچه مسلّم است این حقیقت است که امید به رحمت الهی بدون انجام عمل مناسب نوعی خودفریبی است.
رابطه ی افسردگی، اضطراب، عزت نفس، رضایت زناشویی و عوامل جمعیت شناختی با ترس از زایمان در زنان نخست زا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مطالعه رابطهی افسردگی، اضطراب، عزت نفس، رضایت زناشویی، عوارض مادری زودرس و عوامل جمعیتشناختی با ترس از زایمان در زنان نخستزا بررسی گردید.
روشکار: این مطالعه از نوع همبستگی و روی 100 زن نخستزا با سن حاملگی کامل( ترم ) که در تابستان و پاییز سال 1389 در بیمارستان امالبنین (س) مشهد بستری شدند، انجام شد. از مراجعان پس از اخذ رضایت آگاهانه، اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامههای مشخصات جمعیتشناختی و اجتماعی، پرسشنامهی ترس از زایمان خودساختهی پژوهشگر، پرسشنامهی رضایت زناشویی انریچ، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، آزمون اضطراب اشپیل برگر و آزمون افسردگی بک، گردآوری شد. سپس سرنوشت زایمان آنها ثبت و اطلاعات حاصل توسط آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و رتبهای اسپیرمن،یو منویتنی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 13 تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین سنی شرکت کنندگان 7/3± 54/22 با محدودهی سنی36-16 سال بود. بین سطح اضطراب آشکار و پنهان فرد با ترس از زایمان رابطهی مستقیم معنیدار (05/0P<)، بین سطح آگاهی از فرآیند زایمان طبیعی، میزان همکاری در زایمان و نمرهی آپگار نوزاد با ترس از زایمان، رابطهی معکوس و معنیداری وجود داشت (05/0P<). بین میزان عزت نفس، افسردگی، رضایت زناشویی، سن، سطح تحصیلات، میزان درآمد و عوارض مادری زودرس با ترس از زایمان، رابطهی معنیداری مشاهده نشد (5/0P>).
نتیجهگیری: ترس از زایمان در زنان نخستزا با میزان اضطراب آشکار و پنهان آنان ارتباط مستقیم و معنیداری دارد، اما با سطح آگاهی آنان از فرآیند زایمان طبیعی و میزان همکاری در زمان زایمان و آپگار نوزاد، رابطهی معکوسی وجود دارد.
بررسی رابطه بین اعتماد به مدیریّت و به اشتراک گذاشتن دانش و نقش میانجی ترس از دست دادن اعتبار و مستند سازی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اشتراک گذاشتن دانش از امور حیاتی برای سازمان هاست و در این میان، اعتماد متقابل بین افراد و به طور خاص اعتماد به مدیریت، عاملی تاثیرگذار در آن مهم است. با توجه به مشهود نبودن رابطه بین اعتماد متقابل و اشتراک دانش، مطالعه حاضر سعی نموده با استفاده از متغیرهای میانجی ""ترس از دست دادن اعتبار شخصی فرد"" و ""مستند سازی دانش""، رابطه میان اعتماد به مدیریت و به اشتراک گذاشتن دانش را مورد بررسی قرار دهد. روش شناسی پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی است و با توجه به محدود بودن جامعه آماری، یعنی کارکنان منطقه 9 شهرداری مشهد، نمونه گیری به روش سرشماری انجام شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته های این پژوهش دارای کاربردهای مهمی در دو سطح نظری و مدیریتی است. این مقاله در سطح مدیران بر نقش اصلی افراد در روند به اشتراک گذاشتن دانش نسبت به دو مؤلفه مستند سازی دانش و ترس از دست دادن اعتبار شخصی فرد تاکید می کند. در سطح نظری نیز شواهد تجربی را برای دو مکانیزم که کمک به بیان تاثیر اعتماد به مدیریت بر به اشتراک گذاشتن دانش می کند، فراهم می نماید.
رابطه باورهای فراشناختی با علایم اضطراب اجتماعی ( اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیک) در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی در جمعیت غیربالینی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 300 (166زن و 134 مرد) دانشجوی دانشگاه ایلام بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای از میان افراد جامعه مزبور انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های فرم کوتاه پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و سیاهه فوبیای اجتماعی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارد(05/0P<). همچنین، نتایج ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که قوی ترین پیش بینی کننده ها برای نشانه های اضطراب اجتماعی؛ برای مؤلفه اجتناب، خرده مقیاس های کنترل ناپذیری فکرو خطر و خود آگهی شناختی؛ برای مؤلفه ترس، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر؛ برای مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر وخطر، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی هستند(05/0P≤). یافته های حاضر باحمایت از مدل فراشناختی ولز و میتوز برای اضطراب اجتماعی نشان می دهد که باورهای فراشناختی در ارتباط با علایم اضطراب اجتماعی نقش مهمی دارند. بنابراین، تغییر باورهای فراشناختی با توجه به اهمیت نقش آنها در مؤلفه های اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیکی می تواند به عنوان مانعی در تشدید و تداوم علائم اضطراب اجتماعی باشد.
رابطه باورهای فراشناختی با علایم اضطراب اجتماعی ( اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیک) در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی در جمعیت غیربالینی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 300 (166زن و 134 مرد) دانشجوی دانشگاه ایلام بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای از میان افراد جامعه مزبور انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های فرم کوتاه پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و سیاهه فوبیای اجتماعی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارد(05/0P<). همچنین، نتایج ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که قوی ترین پیش بینی کننده ها برای نشانه های اضطراب اجتماعی؛ برای مؤلفه اجتناب، خرده مقیاس های کنترل ناپذیری فکرو خطر و خود آگهی شناختی؛ برای مؤلفه ترس، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر؛ برای مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر وخطر، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی هستند(05/0P≤). یافته های حاضر باحمایت از مدل فراشناختی ولز و میتوز برای اضطراب اجتماعی نشان می دهد که باورهای فراشناختی در ارتباط با علایم اضطراب اجتماعی نقش مهمی دارند. بنابراین، تغییر باورهای فراشناختی با توجه به اهمیت نقش آنها در مؤلفه های اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیکی می تواند به عنوان مانعی در تشدید و تداوم علائم اضطراب اجتماعی باشد.
واکاوی مفهوم «ترس» با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«ترس» یکی از مهم ترین ویژگی های اخلاقی است که به حسب متعلق آن به دو قسم ارزشی و ضدارزشی تقسیم می شود؛ گاه فضیلت و گاه رذیلت به شمار می آید. دستة اول، از مهم ترین فضایل اخلاق است که نقشی سازنده در تربیت انسان ها دارد و موجب نجات از خطراتی است که انسان را تهدید می کند. دستة دیگر، که در زمرة رذایل اخلاقی قرار می گیرد، مایة ذلت و زبونی و مانع رشد و تعالی انسان می گردد. در قرآن، چند واژه معادل مفهومی ترس شناخته شده اند. عام ترین این واژگان «خوف» است. برخی دیگر از واژه هایی که معنایی قریب به خوف داشته و غالباً ترس معنا شده اند، عبارتند از: «خشیت»، «وجلة»، «رهبة»، «روع»، «رعب»، «فزع» و «اشفاق». ترس از فقر، مرگ و طاغوت از مهم ترین ترس های ضدارزشی در قرآن می باشند. اقدام به جنایت، پذیرش ولایت شیطان، عدم انفاق و اعراض از جهاد در راه خدا، تزلزل و دوستی با شیطان، خروج از حالت تعادل، برخی از پیامدهای ترس های ضدارزشی در قرآن هستند. ضعف ایمان، وابستگی مادی، عملکرد ظالمانه، عدم اعتماد به رزاقیت خدا، احساس ضعف و زبونی در خویشتن و مبهوت قدرت دیگران شدن، از عوامل ترس های ضدارزشی معرفی شده اند. این نوشتار، پس از بررسی واژگان قریب المعنی با ترس، به بیان ترس های ضدارزشی، آثار و عوامل می پردازد.
بررسی نقش هراس اجتماعی در انزوای اجتماعی زنان روستایی مورد مطالعه روستاهای دالاهو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی در حوزه علوم اجتماعی و بویژه در جامعه شناسی، بحث انزوای اجتماعی [1] زنان است. بدون شک، مشارکت اجتماعی به معنی هماهنگی و درگیر شدن همه اجزای نظام اجتماعی در جهت دستیابی به اهداف نظام، یکی از خصوصیات مهم جامعه مطلوب است. این امر هنگامی حاصل می گردد که اعضای آن جامعه به عنوان عناصر تشکیل دهنده اجزای نظام اجتماعی وظایف خود را شناخته، به آن عمل نمایند. هدف اصلی این مطالعه، بررسی نقش هراس اجتماعی در انزوای اجتماعی زنان روستایی در شهرستان دالاهوست. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و از طریق ابزار پرسشنامه استاندارد شده انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه کل زنان مناطق روستایی دالاهوست. تعداد 400 نفر از جامعه آماری به شیوه تصادفی طبقه ای با استفاده از جدول لین برای مطالعه انتخاب شدند . از اعتبار صوری و سازه برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار پژوهش استفاده شد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیات و تکنیک رگرسیون برای سنجش مدل پژوهش استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، رابطه بین متغیرهایی، چون سن(25/0- = r )، میزان تحصیلات (41/0- = r ) و میزان درآمد (081/0= r ) است. مقدار Beta برای هراس اجتماعی برابر 47/0 بیانگر این است که به ازای یک واحد افزایش در میزان هراس اجتماعی، متغیر وابسته انزوای اجتماعی برابر 47/0 تغییر می کند. مقدار R² نشان می دهد این متغیر به تنهایی توانسته است 42/0 از واریانس متغیر وابسته (انزوای اجتماعی) را تبیین کند (42/0= R² ). میانگین نمره هراس اجتماعی افراد در بعد ترس اجتماعی برابر 43/19، در بعد اجتناب اجتماعی برابر 15/23 و در بعد ناراحتی فیزیولوژیک برابر 12/16 است. بین میانگین های هر بعد با هم تفاوت است و این تفاوت مشاهده شده براساس آزمون F با مقدار 528/4 و در سطح معنی داری 003/0 تأیید شده است.
پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی (ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژی) براساس طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی (ترس، اجتناب، ناراحتی فیزیولوژیک) با استفاده از طرحواره های ناسازگار اولیه بود. نمونه پژوهش شامل 200 دانشجوی دانشگاه ایلام بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت-کنندگان پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره یانگ (YSQ-SF) و سیاهه اضطراب اجتماعی (SPIN) را تکمیل نمودند. نتایج بیانگر رابطه معنادار طرحواره های ناسازگار اولیه و علائم ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژی ک بود. طرحواره ان زوای اجتماعی/ بیگان گی ب ه طرز معناداری هر سه علامت را پیش بینی کرد. به علاوه، بخشی از واریانس های هر نشانه توسط طرحواره های خاصی به صورت معنی داری پیش بینی ش د. اگر چه بخشی از نتایج به دست آمده با یافت ه های ت حقیقات دیگر هماهنگ می باشد، اما در مورد نتایج باید با احتیاط برخورد شود و پژوهش های بین- فرهنگی و درون- فرهنگی می تواند به تدقیق یافته ها کمک نماید.
زایش اخلاق از دل تراژدی‘ دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطوئی، یکی از ژانرهای مهم هنر نمایش و محور مباحث ارسطو در کتاب بوطیقا، تراژدی است. نزد ارسطو اقسام شعر، اموری مصنوع که حاصل میمسیس کارکرد آدمی است، به شمار می روند که از میان آنها شعر تراژیک نه فقط به لحاظ فرم و صورت بلکه به لحاظ محتوا، از جایگاهی ممتاز برخوردار است؛ زیرا قادر است با انگیزش شفقت و ترس در مخاطب، موجب کاتارسیس (پالایش) این عواطف شود. تفاسیر مختلفی از کاتارسیس به عمل آمده، از جمله تفسیر روانشناسانه، شناخت شناسانه، اخلاقی و طبی، اما قدر مسلم آن که غایت اخلاقی درجایگاهی برتر از سایر غایات قراردارد. این مقاله برآن است نشان دهد که ژانرهنری تراژدی را می توان عاملی درخور توجه در آراستن نفوس انسانی به فضائل اخلاقی از طریق ایجاد اعتدال در نفس ادمی دانست که خود فراهم کننده زمینة سعادت و نیک بختی، که غایت قصوای اخلاق ارسطوست، به شمار می آید. از رهگذر این تفسیر، پیوند وثیق هنر و اخلاق نزد ارسطو روشن می شود.
رابطه بین سیستم جنگ/ گریز/ بهت (FFFS) و جامعه ستیزی اولیه: نقش تعدیل-گر سیستم بازداری رفتاری (BIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه ستیزی اولیه که گاه به عنوان یک اختلال شخصیت در میان بزهکاران و گاه به عنوان جامعه ستیزی موفق در بین افراد بهنجار جامعه مطرح می شود غالباً شامل ویژگی هایی مانند خودخواه، عدم احساس همدلی و فریبکاری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل گر سیستم بازداری رفتاری (BIS) بخصوص ابعاد کنترل شده آن در رابطه بین ترس و جامعه ستیزی اولیه، در چهارچوب آخرین نسخه نظریه تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت بوده است. برای این منظور 375 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تبریز و دانشگاه پیام نور تبریز (247 نفر دختر و 128نفر پسر) با میانگین سنی 14/22 و انحراف استاندارد 43/2 با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. شرکت نندگان پرسشنامه BIS/BAS کارور و وایت و مقیاس خودگزارشی جامعه ستیزی لونسون را تکمیل کردند. در ابتدا، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه کارور و وایت عامل ترس از زیرمقیاس BIS استخراج گردید، سپس داده ها، از طریق تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که بین جامعه ستیزی اولیه و FFFS همبستگی منفی و معناداری وجود دارد؛ هر چند همبستگی معناداری بین جامعه ستیزی اولیه و BIS وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که اثر تعاملی (BIS×FFFS) فراتر از پ یش بینی کننده های اصلی، جام عه ستیزی اولیه را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ارتباط بین جامعه ستیزی اولیه و FFFS که به صورت خودکار باعث شکل گیری هجان ترس می شود تحت تأثیر ابعاد کنترل شده BIS، شامل فرایندهای شناختی و کارکردهای اجرایی می باشد.
О стыде и страхе в «Женитьбе» Н.В. Гоголя (شرم و ترس در نمایشنامه «عروسی»، اثر نیکالای واسیلویچ گوگول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نمایشنامه «عروسی» یکی از مشهورترین آثار نیکالای واسیلیویچ گوگول می پردازد. هدف از آن، تعریف نقش احساس ترس در این نمایشنامه کمدی است. نویسنده مقاله نتیجه می گیرد که یکی از اصلی ترین سرچشمه های این احساس، ذهنیت های کلیشه ای مرتبط با جنسیت است. تمامی قهرمانان زن نمایشنامه «عروسی»، و بیش از همه خودِ عروس، ترس را نشان می دهند. دودلی و ضعف ویژگی بارز و اصلی آگافیا تیخونووا است که به او امکان می دهد به یک زندگی متفاوت، یعنی زندگی مشترک پابگذارد. در همان حال، ترس غریزیِ دختری از طبقه کاسب، زیر شرم و حیای ظاهری و نمایشی پوشانده می شود؛ در حالی که ترس در وجود داماد با هنجارهای متداول رفتاری در تقابل قرار می گیرد و درک کاملاً متفاوتی از واقعیت را نشان می دهد. پرتگاه هستی باعث سلب آسایش قهرمان شده و کابوس ابهام و اجتناب ناپذیری انتخاب، او را عذاب می دهد. پریدن پادکالیوسین از پنجره نیز خصلت نمادین عمیقی دارد و می توان آن را تلاشی برای گریز از حد و مرز واقعیت های موجود و غلبه بر ترس ذاتی خود تعبیر کرد.