مطالب مرتبط با کلیدواژه

روایت علّی


۱.

استدلال های مخالفان اصلاحات امیرکبیر از منظر انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امیرکبیر اصلاحات انتخاب عقلانی مخالفان اصلاحات روایت علّی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار روابط خارجی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار شخصیتها
تعداد بازدید : ۲۰۲۸ تعداد دانلود : ۹۷۰
در مقاله پیش رو، برای بررسی استدلال های مخالفان اصلاحات در بازة زمانی 1267-1264 ق یعنی اصلاحات میرزا تقی خان امیرکبیر، با بهره گیری از رویکردِ انتخاب عقلانی به مثابه یکی از نظریه های عمومی جامعه شناسی تاریخی، به روایت علّی استدلال های مخالفان در قالبِ چهار گروهِ روحانیان، درباریان، دیوانیان و زنان حرم سرا پرداخته ایم. نظریه انتخاب عقلانی، که در آن فرد (در این جا مخالفان اصلاحات) عامل علّی و عقلانیتِ ابزاریِ به کار گرفته شده توسط آنان (که در این جا مخالفت آنان با اقداماتِ اصلاحی را در پی دارد) سازوکار علّی است، امکان ارزیابیِ رویه «عقلانیِ» انتخابِ این مخالفان برای مخالفتشان با اقداماتِ اصلاحی را فراهم می آورد. پس از بررسی استدلال های هر یک از این چهار گروه مخالفِ اصلاحات (با حذف روحانیان بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل)، استدلال های مشترک که با تکیه بر روش های «توافق» و «تغییرات متقارن» میل، در میانِ گروه های استدلال کننده به دست می آیند، عبارت اند از: «بی توجهی به جایگاه طبقاتی مخالف»، «رعایت نکردن حقوق مردم» و «کوتاه شدن دست وارثان قدرت از قدرت». این استدلال ها نشان می دهد مخالفان امیرکبیر در بیان مخالفت با اصلاحاتِ او، نه بر منافع کلان که بر منافع فردی یا طبقاتی بیش تر تأکید داشته اند.
۲.

بررسی جامعه شناختیِ استدلال های مخالفان اصلاحات میرزا حسین خان سپهسالار از دیدگاه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتخاب عقلانی میرزا حسین خان سپهسالار اصلاحات دوره قاجار مخالفان اصلاحات روایت علّی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۱ تعداد دانلود : ۶۰۷
در مقاله پیش رو، یکی از مهم ترین دوره های اصلاحات عصر قاجار و ناکامی آن، با بررسی استدلال های مخالفان اصلاحات میرزا حسین خان سپهسالار مورد تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله، با بهره گیری از رویکردِ انتخاب عقلانی، به روایت علّی استدلال های مخالفان در قالبِ سه گروهِ روحانیان، درباریان، و دیوانیان پرداخته شده است. پس از بررسی استدلال های هر یک از این سه دسته بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل، استدلال های مشترک در میانِ گروه های استدلال کننده، «عملکرد اقتصادی مصلح و/یا همراهان وی»، «در خطر افتادن کیان پادشاهی ناصرالدین شاه»، و «بی توجهی به جایگاه طبقاتی مخالفان» بود. در کنارِ این استدلال های پرتکرار، «مغایرت اقدامات اصلاحی مصلح و/یا همراهان وی با دین»، «فساد اقتصادی وی»، «کوتاه شدن دست وارثان قدرت از قدرت»، «حضور بیگانگان در ایران»، «از بین رفتن تمامیت ارضی»، «مستعمره-شدن ایران»، «عدم پایبندی مصلح و/یا همراهان وی به سنت»، «نگرانی از امتزاج فرهنگی» و «ویژگی های رفتاری مصلح و/یا همراهان وی» استدلال هایی هستند که توسطِ دو گروهِ استدلال کننده عنوان شده اند. «تلاش برای تغییر نظام پادشاهی»، «تلاش برای تغییر سلسله پادشاهی»، «برهم خوردن امنیت داخلی»، «وابستگی مصلح و/یا همراهان وی به دو کشور روسیه و انگلستان»، و «عدم رعایت حقوق شهروندی» استدلال هایی اند که تنها یکی از گروه های مخالفِ اصلاحات به آن استناد کرده است.