مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی پیامدهای تربیتی گسترش فضای مجازی در وضعیت کرونایی و پسا کرونایی بر دانش آموزان است که به شیوه ی توصیفی با بهره گیری از مقالات مرتبط با موضوع انجام گرفت. 18 مقاله فارسی و انگلیسی مرتبط با بیماری های حاد تنفسی و شرایط تربیتی در فضای مجازی از بانکهای اطلاعاتی PubMed ،Scopus،SID ،Google Scholar ،Direct Science ،Civilica جستجو شد. نتایج نشان داد نفوذ ابعاد مختلف فضای مجازی بر تعلیم و تربیت تأثیرات مختلفی از جمله پیشرفت در حوزه های آموزشی و افزایش کیفیت سیستم های آموزشی را به همراه داشته است. از طرفی دیگر می تواند با آسیب هایی همچون به خطر افتادن امنیت داده های شخصی، قلدری و تهدید در فضای مجازی، دسترسی به اطلاعات نامناسب، دیدار و گفتگو با مخاطبین مجازی، رفتارهای غیراخلاقی، مشکلات ایجاد شده در تعاملات خانوادگی و عدم مشارکت برخی خانواده ها در آموزشهای مجازی همراه باشد. می توان نتیجه گرفت که لازم است به مسأله ی فضای مجازی به عنوان یک فرصت در دوران کرونا و پسا کرونا نگریست و به دانش آموزان و خانواده ها چگونگی استفاده ی درست از این فضا را یاد داد.
نقد و بررسی کتاب اقتصاد کرونا؛ اقتصاد مقاومتی در عصر ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
اثرات ناگوار شیوع بیماری کرونا بر اقتصاد کشورهای جهان، اقتصاددانان را به فکر ارائه تحلیل ها و نظرات کارشناسانه واداشته است. اثر «اقتصاد کرونا؛ اقتصاد مقاومتی در عصر ویروس کرونا» اولین کتاب قابل توجه در این حوزه است که با هدف شناخت مسیرهای بهینه برونرفت اقتصاد ایران از بحران کرونا با رویکرد اقتصاد مقاومتی منتشر شده است. این مقاله با تحلیل و بررسی این اثر در دو محور شکلی و محتوایی به این نتیجه می رسد که این کتاب که حاصل نظرات و تحلیل های جمعی از صاحبنظران اقتصادی است، علیرغم امتیازات زیادی همچون جدید و نوآورانه بودن موضوع و نگارش روان و رسایی که دارد، اما به دلایلی همچون فقدان انسجام و نظم در پرداخت به موضوع، تعجیل در چاپ پیش از روشن شدن ابعاد اقتصادی و اجتماعی شیوع بیماری، انتخاب قالب نامناسب در ارائه مباحث، عدم استفاده کافی از تجربه اقتصادهای جهانی و در نهایت ضعف در جامعیت و عمق تحلیل ها و راهکارها نتوانسته است به اهداف مدنظر دست یابد. این مقاله سعی داشته نکاتی را جهت تقویت اثر از جنبه نگارشی و محتوایی پیشنهاد نماید.
تسامح قانون جدید مستأجر- موجر در شرایط کرونایی و مقارنه آن با اصول حقوق انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بحران اقتصادی کشور در آغاز سال 1399 به واسطه شیوع کرونا و تحریم های غرب علیه ایران، ستاد ملی مقابله با کرونا باهدف کمک به مستأجران، قانونی را مصوب نمود که موجران را ملزم به تمدید قراردادهای اجاره نمود و محدوده خاصی برای افزایش میزان اجاره بها در نظر گرفت. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی باهدف بررسی ماهیت فقهی و حقوقی این مصوبه، و قیاس آن با اصول حقوق بشر انجام شده است. چنین نتیجه شد که باتوجه به شرایط خاص کشور، بر پایه اصول فقهی که تسامح در صدر آن است، وضع چنین قانونی وجاهت داشته و ازنظر اصول حقوقی، باتوجه به نیاز به امنیت مسکن شهروندان و موقتی بودن شرایط خاص کرونایی، این اختیار می تواند به ستاد ملی مقابله با کرونا داده شود. مطابق با اعلامیه حقوق بشر نیز داشتن مسکن مناسب برای زندگی یکی از حقوق اولیه انسان هاست و این قانون کاملاً در راستای اصول حقوق بشر مصوب شده است.
بحران کرونا و نقد فلسفه سیاسی نئولیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری کرونا و گسترش آن در سرتاسر جهان منجر به شکل گیری تحولات گسترده ای در حوزه های مختلف من جمله ، اخلاق، سیاست، اقتصاد ، ایدئولوژی ، تعلیم و تربیت و فرهنگ شده است.این تحول سبب شده است کهبسیاری از متفکران ، فلاسفه و سیاستمداران جهان، بخش مهمی از توجّه خود را به ترسیم سیمای جهان پس از کرونا معطوف نمایند . قریب به اتفاق این صاحب نظران بر این باور هستند که نظم جهانی جدیدی درحال شکل گیری است. ازینروی هرکس برحسب تخصص و موقعیت خود کوشید تا مولفه های این نظم را ترسیم نماید. ترسیم نظم جهانی که به تعبیر بسیاری از تحلیل گران در حال آمدن است، پیش از همه نیازمند نقد نظم موجود است که در قالب نظم فلسفی نئولیبرالی قادر نبوده است به این بحران پاسخی مناسب دهد. ازینروی در این پژوهش تلاش می شوددر چارچوب نقد نظام سیاسی –فلسفی نئولیبرال، به این پرسش پاسخ داده شود که اپیدمی کرونا چگونه توانست ضعف های این نظام را آشکار سازد؟فرضیه ی ما دراین پژوهش این است که که کرونا به مثابه ی یک «رخداد»، شاخص های فلسفی و سیاسی نظام نئولیبرالیسم را با چالش اخلاقی و ناکارآمدی مواجه نموده است.
کرونا، اقتدارگرایی دیجیتال و بن بست های لیبرالیسم در فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی در قرن بیست ویک، عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی اغلب مردم جهان را تحت تأثیر قرار داده است. در غرب نیز افزایش نظارت بر شهروندان به بهانه اجرای قانون ازجمله مهم ترین عرصه های دخالت دولت الکترونیک به شمار می رود که ادعای اکثر فلاسفه غرب جدید در رابطه با تضمین آزادی فرد بر اساس پیشرفت های علوم تجربی و ارزش های لیبرال دموکراسی را زیر سوال برده است. با شیوع پاندمی کرونا، استفاده دولت های غربی ازهوش مصنوعی برای کنترل همه گیری و نظارت بر اجرای قوانین مربوط، شکلی از اقتدارگرایی دیجیتال را نمایان ساخت. از جمله مسائل مطرح در این زمینه استفاده دولت های غربی از فناوری هوش مصنوعی برای کنترل رفتار فرد به بهانه پیشگیری و کنترل ویروس کرونا است. بر این اساس مقاله حاضر سعی دارد با به کارگیری روش توصیفی و کتابخانه ای، به این سوال مهم پاسخ دهد که چگونه از طریق عرصه-های دولت الکترونیک، دال مرکزی فلسفه سیاسی غرب یعنی آزادی فردی محدود، و به اقتدارگرایی دیجیتال منجر شده است؟ یافته ها نشان می دهد دولت های غربی با بهره گیری از فن آوری های دیجیتال و تشویق شهروندان به خودسانسوری، کنترل پیش دستانه، نقض اعتبار اجتماعی، دخالت در حوزه خصوصی و مشروعیت بخشی به زندگی ماشینی، فرایند گذار از لیبرال دموکراسی به اقتدارگرایی دیجیتال را تسریع بخشیده-اند.
واکاوی چگونگی افول هژمونی آمریکا در عرصه جهانی با تاکید بر ویروس کرونا (از منظر حقوقی و سیاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات جهانی از بروز بحرانی جدید در نظم نوین جهانی حکایت دارد. تا مدت زمان زیادی امریکا به عنوان قدرت هژمون نظم بین الملل را بر اساس نظم تک قطبی شکل داده بود. نتایج تحقیق بر این تأکید دارند که کرونا ویروس باعث تغییر در نظریه ها و روایت های کلان و خرد سیاسی به مفاهیم بنیادی حوزه سیاست و علوم سیاسی شده است؛ چنانکه نگرش به دولت بخصوص کارکرد آن تغییر بنیادین یافت.اما اکنون جهان با وقایعی رو به رو شده است که این نظم تک قطبی و به معنایی دیگر هژمونی امریکا را به چالش کشانده است. ما در این مقاله در صدد پاسخ به این سوال هستیم که دلایل افول هژمونی ایالات متحده در دوره زمانی 2003 تا 2020 مبتنی بر چه پارامترهای نظریه های روابط بین الملل می باشد؟ فرضیه ای که برای آن در نظر گرفته شده است این است که امریکا به دلیل سیاست های یکجانبه گرایانه ای که در دهه های اخیر داشته است و از طرف دیگر ظهور قدرت های بزرگی همچون چین و اکنون نیز بحران کووید 19 در حوزه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی رو به ضعف گذاشته و قدرت هژمونیک این کشور رو به افول است. این پژوهش بر روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف استوار بوده و روش به کار برده شده در آن توصیفی- تحلیلی می باشد.
بحران همه گیری کرونا وضرورت بازتولید اخلاقیِ آزادی انسان در الهیات سیاسی (باتمرکز بر آرا اسپینوزا وکارل اشمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه سیاسی غرب از قرن شانزدهم طرح جدیدی از نسبت اخلاق و سیاست در جهت افزایش ثبات و حفظ حاکمیت سیاسی بدون توجه به الزامات اخلاقی مطرح شد و پس از آن متفکران عصر روشنگری هریک به فراخور بینش و مکتب و اعتقادات خود تصویری از اخلاق و سیاست و انسان ارائه کردند برخی از اندیشمندان غربی، اخلاق را تابع سیاست و بعضی سیاست را تابع اخلاق قلمداد کردند. اما در نهایت همان طرح اولیه برای افزایش ثبات و حفظ حاکمیت سیاسی با تاکید بر ضمانت آزادی فردی حاکم شد؛ برای نمونه اسپینوزا ضمانت آزادی فردی را در اخلاق کاربردی می جوید و کارل اشمیت به دنبال عملکرد دولت در قبال آزادی فردی و اجتماع در مشروعیت الهیاتی و سنتی است. پرسش این است که راهکار اسپینوزا و اشمیت برای ضمانت آزادی فردی و تضمین سلامت شهروندان در شیوع بلای فراگیر هم چون کرونا چیست؟ نتایجی که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده است، نشان می دهد که اسپینوزا آزادی فردی را امری اخلاقی می داند که همه افراد در نوع خود، مسئول رعایت آن هستند؛ از طرف دیگر اشمیت، موضع گیری دولت در قبال بحران های سیاسی- اجتماعی همانند بلایای فراگیر و ضرورت بازتولید ارزش هایی چون آزادی را به باورهای مذهبی و سنت های عرفی شده حاکم بر ذهن و زبان مردم و کارگزاران حکومت مشروط می سازد.
بررسی مقایسه ای مواجهه دولت ها با اپیدمی کرونا از منظر سرمایه اجتماعی (آمریکا، انگلیس و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع اپیدمی کرونا و به هم ریختگی نظم جهانی در پی آن، نظام های سیاسی مختلف در مواجهه با این پدیده تصمیم های متفاوتی اتخاذ کردند. نکته قابل تامل، نوع مواجهه کشورهای غربی با این پدیده است که طبق شاخص های سازمان بین الملل، بانک جهانی و صندوق بین الملل پول بالاترین درجه های حکمرانی متعلق به آنان می باشد. در حالیکه آمارهای سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد نظام حکمرانی این کشورها و همراهی جامعه با تصمیمات اتخاذ شده توسط حاکمان سیاسی با موفقیت همراه نبوده است. از طرفی جمهوری اسلامی ایران نیز بیش از یک سال است که با این پدیده مواجه شده است. اما در این میان نوع برخورد حاکمیت با مردم و حضور نهادهای مردمی و رهبری دینی آن و نقش رهبری در بسیج عمومی و همگانی در مبارزه با کرونا نوع جدیدی از حکمرانی مبتنی بر آموزه های اعتقادی و مسئولیت پذیری اجتماعی را به نمایش گذاشت. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هستیم که از منظر سرمایه اجتماعی نقش ایران و غرب (ایالات متحده و انگلیس) در مواجه با کرونا چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد جمهوری اسلامی حول محوریت نقش رهبری توانست سرمایه های اجتماعی چون بسیج و نهادهای نیمه دولتی و مردمی را فعال و در راستای مدیریت کرونا و خدمت رسانی به جامعه و کمک به کادر درمان به کارگیری کند، در مقابل، آمریکا و انگلیس به دلیل نداشتن چنین ظرفیت هایی در مدیریت کرونا کارنامه ضعیفی ارائه دادند
تغییر ساختار و مولفه های قدرت پس از همه گیری کرونا؛ آینده پژوهی تاریخ اکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا تغییرات زیادی را بر جوامع انسانی تحمیل کرد. فراگیری این بیماری موجب شد ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنیای معاصر به چالش کشیده شود و به دنبال آن ایده های جدیدی در مورد آینده جوامع بشری ارائه شود. از جمله در سطح قدرت سیاسی ایده سقوط قدرت های پیشین، ظهور تمدن های جدید و گذار جوامع انسانی به سوی جنگ های بیولوژیک پدیدار شده است که در آن به نقش فناوری های پیچیده زیستی و تسلط آن ها بر زندگی بشر تاکید می شود. بر اساس این ایده انسان معاصر در مواجهه با شرایط جدید مجبور است از آزادی های خود چشم بپوشد و تن به تسلط فناوری های نوین دهد و حتی روابط اجتماعی خود را از طریق این فناوری ها سامان دهد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که انسان معاصر در مواجهه با تهدیدهای بیولوژیک چگونه از فناوری کمک خواهد گرفت و این امر چه تاثیری در مولفه های قدرت باقی خواهد گذاشت. بر اساس آینده پژوهی تاریخ اکنون و رویکرد دانش قدرت فوکو به نظر می رسد جهشی در استفاده از فناوری های نوین در زندگی انسان معاصر روی خواهد داد و این فناوری ها نظام قدرت فعلی را تغییر خواهد داد به گونه ای که تعریف جدیدی از مفهوم امنیت و قدرت سیاسی بر اساس مشارکت بیشتر مردم شکل خواهد گرفت. واکسیناسیون نیز از مولفه های مهم شکل دهنده قدرت دولت ها محسوب خواهد شد.
نگاه رسانه های ایرانی به مواجهه ایران و غرب با گروه های آسیب پذیر در آغاز اپیدمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریسک پذیری سلامت گروه های حساس و پرخطر، موضوعی است که در آغاز اپیدمی کرونا مورد توجه رسانه ها و کاربران رسانه های اجتماعی در ایران قرار گرفت. تحقیق با این فرضیه که نگاه افکار عمومی به سیاست حوزه سلامت این است که گروه های خطرپذیر از جمله گروه سنی سالمندان به طور عادی، نیازمند حمایت بهداشتی، روانی و اجتماعی بیشتری هستند، بالطبع از دولت ها و نظام درمانی انتظار می رود در بحران کرونا، اقدامات بیشتری برای مراقبت از این گروه سنی انجام گیرد. این تحقیق به هدف دست یافتن به رویکرد رسانه ها و فضای مجازی کشور نسبت به سالمندان به عنوان یکی از گروه های حساس و آسیب پذیر در اپیدمی کرونا به دنبال پاسخ به این سوال است که نگاه رسانه ها و کاربران فضای مجازی به سالمندان در ایران و غرب چگونه است؟ پژوهش حاضر به منظور دستیابی به نوع نگاه رسانه های مختلف کشور به موضوع کرونا و سالمندان در ایران و غرب به مطالعه رسانه های چاپی، برخط و شبکه های اجتماعی پرداخته است و برای دست یافتن به نگاه رسانه های مختلف به گروه های پرخطر در بحران کرونا از «داده های بزرگ» و تکنیک «داده کاوی» استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رسانه ها و کاربران ایرانی با رویکردی مثبت، اخلاقی و حمایتی به مراقبت از سالمندان در بحران کرونا تأکید دارند و نسبت به رفتارهای داخلی و خارجی که بی توجه به وضعیت این گروه سنی- اجتماعی در بحران کرونا است به شدت واکنش منفی نشان می دهند. در این میان، برخی از رسانه ها و کاربران به مقایسه برخورد متفاوت ایرانی ها و غربی ها در رابطه با سالمندان به عنوان یکی از گروه های حساس در بحران کرونا پرداخته اند و با رفتارهایی در فضای مجازی همانند هشتک ایران قوی، نظام اجتماعی ایران را اخلاقی تر از غرب دانسته اند.
بررسی تاثیر رسانه های سازمانی و اجتماعی بر پیشگیری از کرونا با میانجیگری ادراک ریسک فردی و نقش تعدیلگر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر رسانه های سازمانی و اجتماعی بر پیشگیری از کرونا با میانجیگری ادراک ریسک فردی و نقش تعدیلگر جنسیت است. پژوهش حاضر، توصیفی پیمایشی است سوال اصلی پژوهش بررسی تاثیر رسانه های سازمانی و اجتماعی در درک افراد از پاندمی کرونا و تاثیردر میزان پیشگری از بیماری کووید19 می باشد. جامعه آماری شامل پرسنل شرکت سایپا که تعداد آنها 7000 نفر که با استفاده از فرمول کوکران 364 نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و از طریق روش دلفی، با استفاده از نظر خبرگان نهائی شده است. پایائی از طریق الفای کرونباخ تائید و با استفاده از نرم افزار PLS3 و روش معادلات ساختاری به تحلیل و آزمون فرضیه ها پرداخته شد. یافته ها حاکی از آن است که شبکه های اجتماعی و سازمانی بر ادراک ریسک فردی دارای تاثیر، رسانه های اجتماعی بر اقدامات پیشگیرانه از بیماری کرونا دارای تاثیر، اما رسانه های سازمانی بر اقدامات پیشگیرانه تاثیر ندارند. از سوی دیگر نقش تعدیل گری جنسیت بر روی شاخصه ها مورد ارزیابی قرار گرفته، و مشخص گردید جنسیت، هیچکدام از شاخص ها را تعدیل نمی کند
کرونا؛ چالشِ سکولاریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اپیدمی کرونا، آنچه که جهانی شد، نه جهانی شدنِ مناسبات دنیوی شده مادی غربی یا الگوی مواجهه اخلاقی و انسانی غرب با بیماری مخصوصاً در سایه بیم و هراس فراگیر آن در اوان داستان، بلکه «همه جهان گیرشدنِ» یک ویروس برای پرده برداشتن از مناسبات تخیلی پایان یافتگی تاریخ و فسون خوانده شدن آن بود. در زمینه و بستری که برای رویکرد انتقادی و پرسش از هنجارهای به چالش فراخوانده شده در عصر پساکرونایی فراهم آمده است، سوال این مقاله به طور مشخص این بود که: اپیدمی و پاندمی ویروس کرونا، چه چالش یا چالش هایی را برای «سکولاریسم» به عنوان ایده و هنجار مرکزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است؟ در بستر مطالعات انتقادی کنونی و با کاربست نظریه «معرفت دینی» و درونداشت های پشتیبان از آن، و طی مطالعه ای اسنادی به دست آمد که با بحران کرونا، هنجارهای الهیاتی و به استضعاف کشیده شده ی «خداپایه» و معنوی، دوباره به عرصه توجهات شناختی آمده اند. در ساحت زندگی بشر امروزی و در چارچوب معناجویی انسانِ به تنگ آمده و مستأصل شده و بهت زده از شرایط پساکرونایی، تأملات نظری در سطوح معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، اخلاق شناختی و جامعه شناسی جدی تر از پیش و با نوعی هنجارگرایی همراه شده است. تأمل در بستر آنها در شرایط پساکرونا، «سکولاریسم» را نیز با چالش ها و پرسش هایی مواجه کرده است، پرسش ها و چالش هایی که به بنیان «معرفت شناختی» قابل ارجاع هستند و دست کم اعتبارِ استدلال ها و استیلای سکولاریسم و فلسفه سیاسی و اجتماعی غرب مبتنی بر آن را مخدوش و قابل نقد و جرح نشان می دهند و از سوی دیگر، قوت و اعتبار استدلال های معرفتی، جهان شناختی، اخلاقی و اجتماعی -سیاسی رقیب یا معارض آن از جمله اصحاب معرفت و سیاست دینی را آشکار می سازند.
کرونا و بازتولید اقتدارگرایی در دولتهای دمکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع پاندمی کرونا، از جمله مسائلی که در حوزه سیاست بحث برانگیز شده است، تأثیر این بیماری بر ویژگی های دموکراتیک کشورهاست. ازآنجایی که برخی دولت ها بحران را عاملی برای انسجام داخلی و تحکیم قدرت خودارزیابی می کنند این احتمال مطرح است که شیوع کرونا بتواند نوع حکمرانی در جهان را به سوی پوپولیسم و اقتدارگرایی سوق دهد. در چرخش به اقتدارگرایی، نظارت دولت بر شهروندان با استفاده از فناوری های نوین تشدید می شود، مکانیسم های پاسخگویی، نظارت و تقسیم قدرت دچار اختلال شده و حقوق اساسی شهروندان همچون آزادی بیان و جریان شفاف اطلاع رسانی با تهدید مواجه می شوند و موضوع سانسور رسانه ها قوت می گیرد. شرایطی که درصورت امکان استقرار به توده ای شدن جوامع می انجامد. نوشتار حاضردر تبیین این جدال، با نظر به مکانیسم های خودسامان بخش خرد سیاسی مدرن در قالب لیبرالیسم، امتناعی بودن چرخش به اقتدارگرایی از نوع چینی و در مقابل درونی کردن و ترویج نوعی خودکنترلی و بسط نوعی اقتدارگرایی مدرن را مورد نشان می دهد و تأکید دارد که در جهان مدرن امروز تنها نظام مردم سالاری دینی می تواند بدون گرفتار آمدن در دوگانه اقتدارگرایی/ حفظ آزادی های فردی، می تواند تناسب گفتمانی خود را حفظ کند و این بیماری را کنترل نماید.
پاندمی کوید-19 در ایران: تلاشی برای تبیینی میان رشته ای از منظر شناخت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری ویروس کرونا پدیده ای است که هم اکنون بسیاری از نقاط جهان را درگیر کرده است. مواجهه ملتها با این همه-گیری به شیوه های متفاوتی بروز کرده است، چرا که همه گیر شدن یک ویروس (اعم از کرونا یا هر ویروس دیگری) یک پدیده ی صرفاً زیست شناختی نیست و فی الذاته یک پدیده ی فرهنگی است که دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و بین المللی می باشد. اما، معمولاً اولین چیزی که در زمان بروز یک همه گیری به ذهن متبادر می شود، این است که ویروس ها، پدیده هایی زیست شناختی با راه حل پزشکی محض هستند. هدف این مقاله تبیین بروز همه گیری کوید-19 به مثابه یک پدیده ی فرهنگی-سیاسی-اقتصادی در ایران و ارائه ی برخی راه کارها می باشد. مواجهه دولت ملت ایران با این پدیده در چهارچوب نظریه اِسناد (Attribution Theory) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که مواجهه دولت ملت ایران تحت تاثیر مختصات فرهنگی-سیاسی-اقتصادی ایران بوده است. همچنین "اِسناد بیرونی" توسط دولت-ملت ایران نمی تواند راه حل مناسبی برای مواجهه با این تهدید مرگبار باشد. مواجهه با این ویروس نیازمند یک رویکرد یکپارچه نگر توسط دولت ملت نه صرفا بعنوان یک پدیده زیست شناختی، بلکه به مثابه یک پدیده زیستی- فرهنگی-سیاسی-روانی- اقتصادی مبتنی بر ویژگیهای فرهنگ ایران می باشد.
رابطه جو عاطفی خانواده با رشد خودمختاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه در ایام کرونا
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان جوعاطفی خانواده با رشدخودمختاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه در ایام کرونا بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد که مطابق با آمار های دریافتی حجم جامعه 1400 نفر برآورد شده است. نمونه این پژوهش 300 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و بر اساس جدول انتخاب نمونه کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه جوعاطفی خانواده نودرگاه فرد (1373)، پرسشنامه رشد خودمختاری آیووا (1986) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و روش های آمار استنباطی مانند ضریب همبتگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد میان نمره کل جوعاطفی خانواده با نمره کل رشد خودمختاری و حیطه های آن در سطح آلفای p<0.05 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و زیر مقیاس های وابستگی متقابل، استقلال عاطفی-والدین و استقلال عاطفی دوستان و همسالان بیشترین ارتباط را با جوعاطفی خانواده دارند (p<0.01). همچنین دیگر یافته پژوهش نشان داد بین نمره کل جو عاطفی خانواده با نمره کل احساس تعلق به مدرسه و زیرمقیاس های آن در سطح آلفای p<0.5 رابطه منفی و معناداری وجود دارد و زیر مقیاس های مشارکت در اجتماع، مشارکت علمی و احساس احترام بیشترین ارتباط را با جوعاطفی خانواده دارند (p<0.01).
کاوشی فقهی حقوقی درباره کتمان بیماری های واگیردار به ویژه کرونا
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲
143 - 175
حوزههای تخصصی:
بیماری های واگیردار به خصوص کرونا [کووید 19] از مسائل چالش برانگیز در جهان است که همه ابعاد زندگی بشر را تحت شعاع خودش قرار داده است. از عوامل اساسی در شیوع این بیماری ها کتمان آن ها از دیگران است. این مقاله در زمان شیوع بیماری کرونا در جهان با روش تحقیق توصیفی تحلیلی و اسناد کتابخانه ای نگارش یافته و تازه ترین دست آوردهای فقهی و حقوقی را درباره بیماری های واگیردار به ویژه کرونا و کتمان آن ها ارائه کرده است. ادله فراوانی ازجمله قاعده نفی ضرر، قاعده لزوم دفع ضرر محتمل، عمومات و اطلاقات ادله ممنوعیت قتل و اصل احتیاط بر حرمت و ممنوعیت کتمان بیماری های واگیردار مانند کرونا دلالت دارند. کتمان کننده براساس قاعده اتلاف، قاعده تسبیب، قاعده غرور، قاعده ممنوعیت کتمان حقیقت، قاعده لزوم ارشاد جاهل، قاعده تعهد ایمنی و قاعده تعهد به مراقبت متعارف ضامن زیان و مرگ دریافت کننده بیماری از وی است و دیه از مال وی دریافت می شود. انتقال دهنده بیماری طبق قاعده تحذیر، قاعده اقدام و قاعده قوی تر بودن مباشر از سبب با افشای بیماری ضمان و مسئولیت مدنی نخواهد داشت. در صورت مرگ دریافت کننده بیماری قصاص منتفی بوده و باید دیه پرداخت شود؛ زیرا قصاص در قتل عمد مشروط به مباشرت در نزد برخی فقهاء و غالبی بودن فعل در کشندگی در نزد همه فقهاء است، درحالی که در این جا محل تردید است، بنابراین طبق قاعده احتیاط در دماء و قاعده درء قصاص اجرا نمی شود. در قتل شبیه عمد و قتل خطای محض قصاص از نظر فقهاء درکل ازجمله این جا منتفی است.
تغییرات آیین های سوگواریِ متوفی پس از کرونا و ارزیابی تاثیرات آن بر صاحبان عزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع چشم گیر کرونا و کاهش مراسم عزاداری برای متوفی یا لغو کامل آن ها و انتقال یافتن هرچه بیشترِ این آیین های سوگواری به فضای مجازی، این مسئله برای محقق بوجود آمد که بازماندگان متوفی تا چه حد توانسته اند احساس همدردی و التیام یافتنِ غم عزیز از دست رفته شان را به واسطه ی تسلیت گفتن های مجازیِ خویشاوندان بدست آورند؛ و آیا اساسا فضای مجازی بستر مناسبی برای این نوع آیین ها است یا خیر. برای یافتن پاسخ، با تمرکز بر وجه آیینی و ارتباطاتی این پدیده، از 19 نفر از افرادی که از ابتدای شیوع کرونا تاکنون، کسی از نزدیکان خود را از دست داده اند، مصاحبه ی آنلاین انجام شد. نتایج بدست آمده، ذیل دو مقوله ی اصلی یعنی «تغییراتِ آیین های سوگواری به مثابه ی فرصت» و «تغییرات آیین های سوگواری به مثابه ی تهدید» گنجانده شدند. پررنگ تر شدن ابعاد معنویِ آیین های سوگواری برای شخص متوفی که پیش از این بسیار کمرنگ شده بود، مزیتی است که به وسیله ی تغییرات آیینی دوران کرونا، نمود یافته است؛ در کنار چنین مزیتی، افسردگیِ ناشی از تخلیه نشدن احساسات، ناباوریِ مرگ متوفی و سیطره ی حس تنهایی، علی رغم ابراز همدردی های مجازی، از جمله آسیب هایی است که در طول زمان می تواند تاثیرات شگرفی بر روح و روان صاحبان عزا باقی گذارد. بنابراین آشکار است که فضای مجازی بستری مناسب برای شریک شدن در غم صاحبان عزا نیست. براساس نظریه ی ارتباطات آیینی می توان گفت این آیین های سوگواریِ رسانه ای شده اگرچه می توانند بر بعد حضوریِ آیین غلبه ایجاد کنند و شرایطی را برای ابراز همدردی های غیرحضوری فراهم سازند، اما همچنان نمی توانند جایگزینی برای آیین های سوگواریِ حضوری باشند.
ویژگی های روانسنجی مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 (CTSS) در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
295 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 بود که اثرات ویروس کرونا را بر جنبه های مختلف زندگی مردم ایران مورد بررسی قرار می دهد. روش :پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افرد بزرگسال شهر تهران در دامنه سنی 17 تا 72 سال بود. 461 نفر از طریق فراخوانی اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو روی آورد کلاسیک و نظریه سؤال- پاسخ و از نرم افزارهای آماری Spss نسخه 26 و نرم افزار R نسخه 4.0.1 استفاده شد. یافته ها : نتایج بررسی روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییی )نظریه کلاسیک (و مدل های چندبعدی )نظریه سؤال پاسخ (، سه عامل مربوط به مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 را تأیید کرد. همچنین روایی ملاکی، همگرا و واگرای ابزار نیز مورد تأیی قرار گرفت. اعتبار مقیاس نیز با روش آلفای کرونباخ (مقادیر آلفای بالای 70/0 برای هر سه عامل و نمره کل) و روش باز آزمایی (همبستگی درون طبقه ای بالا بین دو مرحله اندازه گیری) در روی آورد کلاسیک آزمون تأیی شد. براساس نظریه سؤال پاسخ نیز اعتبار داده ها با استفاده از تابع آگاهی و خطای اندازه گیری بررسی شد که تابع آگاهی مقیاس نشان داد که هر سه عامل در محدوده سطح صفت بین 2- تا 2، بیشترین آگاهی دهندگی و کمترین خطای اندازه گیری داشتند (01/0> p). نتیجه گیری: مقیاس استرس آسیب زای کوید-19 از اعتبار و روایی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی معتبر برای ارزیابی اثرات ویروس کرونا بر جنبه های مختلف زندگی مردم ایران استفاده کرد.
فرصت ها و تهدیدهای آزمون های بر خط از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان؛ مطالعه ای با رویکرد پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
آموزش های مبتنی بر فناوری های نوین و اینترنت، با تغییرات بنیادینی که در مفاهیم آموزش سنتی ایجاد کرده، توانسته است بسیاری از ناکارآمدی های نظام های سنتی آموزشی را در تغییرات و شرایط بحرانی رفع کرده و دگرگونی های اساسی را در شیوه ارائه آموزش و دانش آفرینی به وجود آورد. شیوع ویروس کرونا از آن دست تغییراتی است که جوامع را به مقابله، پاسخگویی و سازگاری به موقع و راه حل های جامع فرا خواند و در بخش آموزش عمومی و عالی تداوم جریان آموزش را با آموزش مجازی امکان پذیر دانست. هدف اصلی مقاله حاضر، شناسایی" فرصت ها و تهدیدهای آزمون های برخط از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان اصفهان " است. تعداد 13نفر ازخبرگان دانشگاهی و مطلع نسبت به یادگیری الکترونیک و آزمون های برخط به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرارگرفتند. در نهایت برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. در نتیجه ی این مطالعه اعضای هیأت علمی در مقوله تهدیدها؛ افزایش نادرستی و غش در بین دانشجویان در زمان برگزاری آزمون (تقلب)، ضعف ساختاری سیستم LMS، عدم آشنایی اعضای هیأت علمی با فناوری اطلاعات و عدم اطمینان از ارزشیابی انجام شده، درمقوله فرصت ها؛ صرفه جویی در هزینه ها، امکان استفاده در هر زمان و مکان، افزایش دانش و مهارت فناوری اطلاعات اعضای هیئت علمی، انتقال تجارب، فرصت یادگیری، سرعت عمل در تصحیح آزمون و اعلام نتایج و بهره گیری از رویکرد تعاملی و در عوامل موثر در برگزاری آزمون برخط؛ فراهم کردن زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، اینترنت پرسرعت، برگزاری کارگاه های آموزشی ویژه اعضای هیأت علمی و دانشجویان و ارائه اینترنت رایگان و یا ارزان ویژه اعضای هیأت علمی و دانشجویان اشاره کردند و وضعیت موجود دانشگاه فرهنگیان درباره فرصت ها و تهدیدهای آزمون های برخط را نیاز به آموزش بیشتر در حوزه یادگیری الکترونیک دانستند.
اهریمن طبیعت و تراژدی کرونا؛ بازخوانی هامارتیا در بوطیقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
153 - 166
حوزههای تخصصی:
در فهم عامل سوء سرنوشتِ قهرمان تراژدی واژه کلیدی هامارتیا ( ἁμαρτία ) با دریافتهای چندگانهای همراه بوده است. در مقاله حاضر، ضمن مفتوحدانستن امکان بازبینی تفاسیر موجود از این اصطلاح، فاجعه کرونا بهعنوان طغیانی کور و خارج از ضوابطِ جهان منضبط مدرن، به خصیصه وحشی طبیعت بازگردانده میشود؛ درنتیجه این تفسیر منتخب، هامارتیا معادل با توهم تسلط تام بر محیط و تلقی کرنش مداوم طبیعت در برابر خرد انسانی است. این تفسیرِ مبتنی بر جولان بخت و اتفاق در مناسبات حیات انسان، هرچند با فقرات مهمی از اندیشه ارسطو سازگار نیست، با بخشی دیگر از نگرش او، یعنی شناخت واقعنگر و غیرالوهی از طبیعت تناسب دارد. پیداست که در فهم افراطی از این تفسیر، انسان در برابر اهریمن طبیعت یکسره تسلیم بخت و اتفاق خواهد بود؛ اما میتوان با ارجاع دوباره به رئالیسم ترکیبی از تنظیمات عقل و سرکشیهای طبیعت را به رسمیت شناخت.