تحلیل گفتمان پیامبران در سوره هود براساس الگوی استدلالی پاتریک چاردو (گفتمان حضرت نوح و حضرت شعیب علیهما السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای زبان در جهت تأثیرگذاری بر دیگری استدلال کردن است. استدلال ها در جهت اقناع مخاطب به کار می روند؛ زیرا سعی دارند مخاطب را قانع کنند که این تفکر درست است و یا به نفع اوست که تابع این نگاه یا اعتقاد باشد.نظریه ها و دیدگاه های متفاوتی در استدلال مطرح شده است. الگوی سوم در پژوهش های این نظریه که امتداد پژوهش های پرلمان در راستای احیای بلاغت ارسطویی است، به بررسی استدلال درون یک گفتمان می پردازد.در این رویکرد به بررسی مسأله انواع گفتمان ها در رابطه با استدلال پرداخته و روش هایی که گفتمان شفاهی و مکتوب از طریق آن سعی در تأثیر گذاری در مخاطب دارد، مورد تدقیق و دسته بندی قرار می گیرد.از آنجا که قرآن کریم در بردارنده گفتمان هایی با محوریت موضوعاتی همچون: نفی شرک و بت پرستی،دعوت به توحید، دعوت به عدل،نفی فساد بر روی زمین و...است،می توان متن قرآن کریم را گفتمانی استدلالی قلمداد کنیم که در پی اصلاح گری است. از سوی دیگر،متن استدلال محور، ویژگی هایی دارد که موجب تمایز آن با سایر متون می گردد؛ یکی از این ویژگی ها وجود دو طرف یا یک طرف منازع در آن است که این ویژگی نیز در قرآن بویژه سوره هود که گفت و گوی پیامبران را در خود دارد، قابل مشاهده است. بر همین اساس در این جستار برآنیم تا گفتمان های موجود در این سوره را طبق الگوی استدلالی «پاتریک شاردو» مورد تحلیل قرار دهیم.