تحلیل و بررسی همه درخداانگاری به روایت چارلز هارتسهورن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 118
حوزه های تخصصی:
چارلز هارتسهورن (1897-2000 م) سرشناس ترین فیلسوف و الهیدان پویشی، پس از وایتهد (1861-1947 م)، است. وی در پیِ نقد این وجه از خداباوری سنتی، که به واسطه تعالی گرایی، مانع ارتباط دوسویه میان خدا و جهان است، بدیل متفاوتی را مطرح می کند، که مطابق آن، خدا واجد دو قطب انتزاعی و غیرانتزاعی (بالفعل)، فرض می شود. به زعم او، قطب انتزاعی خداوند مطلق و تغییر ناپذیر است و قطب بالفعل او نسبی و تغییر پذیر؛ و به واسطه همین قطب تغییرپذیر است که خداوند، جهان را در خود جای می دهد. به نظر می رسد، همین نگرش دوقطبی هارتسهورن به ساحت الهی است که به نظریه «همه درخداانگاری» انجامیده است. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی-انتقادی، ضمن تحلیل نظریه «همه درخداانگاری» و استخراج مشخصه های آن از آثار هارتسهورن، به بررسی خداباوری دوقطبی به عنوان بن مایه اصلی «همه در خداانگاری» می پردازد. یافته های پژوهش پیش رو حکایت از این دارند که «همه درخداانگاری»، متضمّن پیامدهایی، چون زمانمند شدن خدا و علم او، تغییرپذیری کمال الهی، تأثیرپذیری خدا از مخلوقات، حلول خدا در جهان و محدودیت قدرت الهی است. دیدگاه های هارتسهورن، همچنین به خاطر تأکید بر پویش و تغییرپذیری خداوند، نمی تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای خداباوری سنتی پذیرفته شود. با وجود این، در جهان شناسی هارتسهورن، چون خدا و مخلوقات به عنوان هویّاتِ متمایز از یکدیگر، به رسمیت شناخته شده اند، نظام فکری او متمایز از اندیشه «همه خداانگاری» است که یکسانی و همسانی خدا و جهان را مسلم فرض می کند.