از نظریه پایان تاریخ فوکومایا تا پیدایش نارویداد بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
127 - 140
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی انتقادی به واکاوی و مقایسه دو الگوی تأثیرگذار از مفهوم پایان یعنی نظریه پایان تاریخ ارائه شده توسط فرانسیس فوکویاما و نظریه پایان در پیدایش نارویداد ارائه شده توسط ژان بودریار می پردازد. از دیدگاه فوکویاما، تاریخ در نظامی بازار محور برخاسته از آرمان های رژیم لیبرال دموکرات موجود در ایالت متحده آمریکا به هدف نهایی خود یعنی ایجاد آزادی عالم گیر رسیده است. فوکویاما نظریه پایان تاریخ خود را بر پایهپیشرفت و توسعه علوم مدرن و فن آوری های نوین به همراه خوانشی نه چندان صحیح از نظریه «تکاپو برای واشناسی» هگل بنا می نماید. از سوئی دیگر، برخلاف فرانسیس فوکویاما که علوم و فن آوری های نوین را عامل هم گن سازی جوامع بشری و ساخت آرمان شهر در سایه نظام لیبرال دموکراسی می داند، ژان بودریار مدعی است که رویداد ها به دلیل سرعت حاصل از علوم و فن آوری های مدرن اهمیت خود را از دست داده اند و رقابت برای انتقال و تفسیر رویداد بسیار مهم تر از خود رویداد است. همچنین، بودریار پیدایش نارویداد را ازجمله مهم ترین اهداف نظام نوین جهانی تحت آمریکا می داند.