نمود کهن الگوها در افسانه های مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
35 - 68
حوزه های تخصصی:
نشان های ناخودآگاه جمعی به شکل بازنمودهای کهن الگویی در آثار ادبی و از جمله اسطوره، قصّه و افسانه پدیدارمی شود. پرسش این است که چگونه می توان بازنمودهای کهن الگویی را در این متون جستجوکرد. در اینجا به روش یا راهکاری ضابطه مند برای جستجو در متن نیازداریم که مناسب این موضوع باشد. برای چنین روشی، نخست باید شناخت روشنی از ماهیت کهن الگوها داشته باشیم، سپس با الهام از ریخت شناسی قصّه، خویشکاری های کهن الگو در شخصیت های قصّه شناسایی شود. پس از شناخت بازنمودهای کهن الگویی با تحلیل پیشینه اساطیری و نمادگرایانه آن ها، بازنمودهای برجسته کهن الگویی آشکارمی شوند. برای مطالعه موردی و معرفی این روش، بازنمود کهن الگوی پیرخرد در 97 قصه از افسانه های مردم ایران جستجوشد. ابتدا خویشکاری های یاریگری، راهنمایی و بخشندگی بازنمود کهن الگوی پیرخرد را در متن جستجو کردیم. یافته ها نشان می دهند که؛ این خویشکاری ها در شخصیت های قصّه با فراوانی؛ سیمرغ 41، اسب 30، دیو 9، پری 4، آهو 2، پیرزن 2، شیر 2، سگ 2، پرنده پیر 1، پرنده طلایی 1، عقاب 1، کلاغ 1، مار 1، مرغ سخنگو 1، مرغ شکر 1 و مورچه 2 مورد دیده می شوند. حال، می توان به تحلیل این موضوع پرداخت که کدام شخصیت ها می توانند بازنمود کهن الگوی پیرخرد باشند. پاسخ، آن که؛ شخصیت هایی که در کلّ قصّه، صرفاً خویشکاری یاریگری، راهنمایی (رازآموزی) و بخشندگی دارند و همراه عنصر جادویی فراخواننده یاریگر دیده می شوند. بنابراین، از میان بازنمودهای کهن الگویی پیرخرد، بیشترین بسامد نمونه ها از آنِ سیمرغ، اسب، دیو و پری است که هم از ارزش های اساطیری و نمادگرایانه برخوردارند و هم با عنصر جادویی همراه هستند و می توان گفت در نتیجه؛ این شخصیت ها نمود کهن الگوی پیرخرد هستند.