ارزیابی رویکرد نیهیلیستی نیچه نسبت به بن مایه ی ارزش های اخلاقی، از منظر اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
اندیشه های اخلاقی در غرب، بیشتر آرمان گرایانه بوده است. اما با ظهور نیهیلیسم، این رویکرد تغییر کرد و تهی شدن ارزش ها، آنگونه که نیچه مطرح می کند، آشکار گردید. انسانی که همواره در سایه ی ارزش های امر قدسی زندگی کرده، ناگهان خویشتن را در بی اساس بودن ارزش ها می یابد. چنین انسانی دیگر نه می تواند زندگی اش را با مُثل افلاطونی معنی بخشد و نه با آرمان های اخلاقی مسیحیت. این بی معنایی زندگی، در نقد نیچه به متافیزیک، دین و اخلاق مسیحی، بیش از پیش نمایان می شود. نیچه هم به عقل گرایی افراطی در متافیزیک یونانی می تازد و آن را سرکوب گر احساسات آدمی می داند، و هم، دین را به خاطر ترویج آنچه او اخلاق بردگی می نامد، نقد می کند. این امر منجر به بی اعتمادی انسان مدرن نسبت به اخلاق الهیاتی شده و در نهایت، انسان به جای خدا، خود، ارزش گذار زندگی اش می شود. پیامدهای این نیهیلیسم را از جنبه های مختلف می توان بررسی نمود. البته نگاه نیچه به اخلاق دینی، مبتنی بر آموزه های مسیحیت بوده اما برخی، نتایج نقد او را به هر گونه اخلاق مبتنی بر دین، تعمیم داده اند. اندک تأملی در آموزه های اخلاق توحیدی اصیل، نشان خواهد داد که انتقادات نیچه به اخلاق مسیحی، نمی تواند اساس اخلاق دینی را که بر معنی بخشی حیات آدمی تأکید می ورزد، هدف گیرد. شماره ی مقاله: ۳