مطالب مرتبط با کلیدواژه

کولی کنارآتش


۱.

بررسی ومقایسه پروتوتایپ در داستان های«زنی که مردش را گم کرد» و «کولی کنار آتش»

کلیدواژه‌ها: پروتوتایپ زنی که مردش را گم کرد صادق هدایت کولی کنارآتش منیرو روانی پور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۳۹۹
هر نویسنده ای در زندگی واقعی خود با افرادی روبه رو می شود که ذهن او را برای خلق شخصیت های داستانش برمی انگیزاند؛ نویسندهخرده اطلاعاتی را که از برخورد با شخصیت های گوناگون به دست آورده با نیروی تخیل خود در هم می آمیزد و کاراکترهای داستانش را می سازد؛ این پیش زمینه یشکل گیریشخصیت های یک داستان، پروتوتایپ نام دارد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با روش تحلیلی-توصیفی به تعیین پروتوتایپ های داستان «زنی که مردش را گم مرد» از «صادق هدایت» و رمان «کولی کنارآتش» از «منیرو روانی پور» بپردازد. از این رو ابتدا ساختارشخصیت های اصلی و فرعی هر اثر و نوع پروتوتایپهای آن مشخص می شود، سپس پروتوتایپهای این دو اثر باهم مقایسهمی شوند. برآیند تحقیق نشان می دهد که «منیرو روانی پور» در خلق شخصیت های رمانِ«کولی کنار آتش» به شخصیت های داستانِ «زنی که مردش را گم کرد» توجه داشته است؛ همچنین هر دو نویسنده از «پروتوتایپهای طبقاتی» استفاده کرده اند با این تفاوت که دو نویسنده گروه های مختلف اجتماعی را مد نظر داشته اند؛ ویژگی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی شخصیت های هر دو طبقه در وجود یک یا چند شخصیت از داستان مشاهده می شود.
۲.

بررسی افول فراروایت ها در رمان «کولی کنار آتش» منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افول فراروایت پسامدرن روانی پور رمان کولی کنارآتش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۲۲۰
فراروایت ها نظام های عقیدتی و فلسفی فراگیرند که به فعالیت ها، نهادها و ساختار اجتماعی، ارزش ها و اشکال فرهنگی مشروعیت می بخشند. این روایت ها که دارای خاستگاه زیستی، مذهبی، اجتماعی و رفتارهای خردگرا و دانش محور بودند، در عصر مدرنیته تصویری امیدبخش از آینده بشر ترسیم می کردند. اما در دنیای پست مدرن، نتوانسته اند زندگی انسان ها را سازماندهی کنند و اعتبار خود را از دست داده اند. بر این مبنا، پست مدرن را شکاکیت در فراروایت ها توصیف می کنند. منیرو روانی پور رمان های خود را در فضای پست مدرنیستی نوشته است که با مطالعه و تحلیل آن ها، می توان از چگونگی و انواع فراروایت هایی که در جامعه هدف فرو می-پاشند، آگاهی یافت. بدین منظور پژوهش حاضر افول فراروایت ها را در رمان «کولی کنار آتش» از این نویسنده بررسی کرده است. چنانکه شواهد و تحلیل جستار حاضر نشان می دهد، روانی پور برای روایت افول فراروایت ها در فضای پسامدرن، صحنه زندگی سنتی را در یک داستان بازسازی کرده و با نمادپردازی ماهرانه، به خوبی توانسته است فضای پیچیده و درهمی را بیافریند که مهم ترین ویژگی انسان پسامدرن، یعنی بی هویتی را ترسیم نماید. فروپاشی سنت های اجتماعی، تردید در فراروایت های سیاسی چند دهه از تاریخ ایران و نقض اصول داستان نویسیِ شیوه کلاسیک – به عنوان یک روایت بزرگ - موضوعاتی هستند که این مقاله آن ها را در رمان «کولی کنار آتش» بازیابی و تحلیل کرده است.