مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه ی تکامل


۱.

بررسی استدلال تکاملی پلنتینگا علیه طبیعت باوری و نقد سوسا و پاسخ پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم و دین طبیعت باوری نظریه ی تکامل معرفت تأملی الوین پلنتینگا ارنست سوسا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۳۷۲
ا لوین پلنتینگا درباره ی رابطه ی علم و دین دو رویکرد کلی دارد: تدافعی و تهاجمی. در رویکرد اول سعی می کند نشان دهد تعارض عمیق و جدی ای میان علم و دین وجود ندارد. اما در رویکرد دوم می کوشد که نشان دهد برخلاف نظر مشهور، میان علم و طبیعت باوری تعارض عمیقی وجود دارد. او استدلالی را با عنوان «استدلال تکاملی علیه طبیعت باوری» مطرح می کند. ایده ی اصلی استدلال او این است که احتمال اعتمادپذیربودن قوای شناختی انسان، با پذیرش توأمان طبیعت باوری و نظریه ی تکامل، اندک است و این شامل همه ی باورهایی می شود که قوای شناختی انسان تولید می کند، ازجمله باور به طبیعت باوری؛ لذا پذیرش هم زمان طبیعت باوری و نظریه ی تکامل معقول نیست، درحالی که این مشکل در پذیرش هم زمان خداباوری و نظریه ی تکامل وجود ندارد. استدلال پلنتینگا با واکنش ها و انتقادهای فراوانی مواجه شده است. ارنست سوسا با نوشتن دو نقد، از جمله ی این منتقدان است. او با ارجاع به دکارت و تمایزگذاشتن میان معرفت تأملی و غیرتأملی، اشکال پلنتینگا را اساساً ناظر به حوزه ی معرفت تأملی و نه غیرتأملی می داند و آن را نادرست تلقی می کند. ازنظر سوسا، از این جهت وضعیت خداباوری و طبیعت باوری یکسان است. در مقابل، پلنتینگا مشکل اصلی را در معرفت تأملی می داند و معتقد است خداباوری از این جهت بر طبیعت باوری ترجیح دارد؛ چراکه طبیعت باوری برخلاف خداباوری، با ناقض مواجه است.
۲.

اعتبارپذیریِ قوای شناختی؛ نقدِ پلنتینگا بر طبیعت گراییِ خداناباورانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قوای شناختی طبیعت گرایی خداناباورانه نظریه ی تکامل شبه پدیدارگرایی روش شناسی دین پژوهی پلنتینگا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۱ تعداد دانلود : ۴۲۷
  از نظر طبیعت گرایی و تکامل باوری، هدف و کارکرد نهایی قوای شناختی، سازگاری، بقا و تولید مثل است. لذا، قوای شناختی ما نه برای تولید باورهای صادق، بلکه برای رفتار سازگار به وجود آمده اند. آلوین پلنتینگا با این انگاره ی طبیعت گرایی مشکل دارد. از نظر او، اِشکال اصلی طبیعت گرایی آن است که درک درستی از نحوه ی ارتباط بین باور و رفتار را ندارد و اصولاً چنین ارتباطی را ردّ می کند. پلنتینگا با بررسی و نقد پنج دیدگاهِ طبیعت باور درباره ی ارتباط بین باور و رفتار، نتیجه می گیرد که اعتبارپذیریِ قوای شناختی بنابر تکامل باوری طبیعت گرایانه، پایین است و چون هر استدلالی علیه این قوا اقامه شود، نخست، نیاز به اطمینان بخشیِ قوای ادراکی دارد و دوم، اگر هم به عدم اعتمادپذیری این قوا برسیم، باوری خودشکن ایجاد کرده ایم، در هر دو صورت، طبیعت گرایی با انتقاد مواجه است. نقد پلنتینگا بر دیدگاه طبیعت گرایانه در اعتبار قوای شناختی از سوی برخی از فلسفه دانان با اِشکالاتی مواجه شد که عبارتند از: 1. بالا بودن احتمال ربط علّی باور با رفتار، 2. استدلال مبتنی بر ناباوریِ شخصی، 3. عدم تمایز میان معرفت تأملی و غیرتأملی، 4. یافتن شواهد مستقل برای اعتبارپذیری به منظور فرار از خودشکنی، 5. خارجی بودن جایگاه حالات ذهنی و 6. مشکل دور. ما معتقدیم غیر از اِشکال دور، پلنتینگا به درستی توانسته پاسخ مناسبی برای هریک پیدا کند. هدف این نوشتار، تحلیل، تکمیل، توسعه و نقد دیدگاه پلنتینگا در ردّ طبیعت گراییِ خداناباورانه از طریق قابلیت اطمینان بخشیِ قوای شناختی است تا سازگارپذیریِ یافته های علم جدید با باورهای دینی را نشان دهیم.