غرب، هویت و اسلام سیاسی: تصورات و پنداشت های غرب از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله «اسلام گرایی» و «اسلام سیاسی» در برگیرندة مباحثی گسترده، دامنه دار و مجادله برانگیز است که ابعاد و دامنههای آن در سال های اخیر به واسطة شکلگیری آثار و نظریات گوناگون، غنیتر شده است. در درون مباحث و نظریات موجود میتوان مجموعهای متنوع و متفرق از مباحثات و مجادلات فکری را در ارتباط با «هویت اسلام سیاسی» و چرایی و چگونگی پدیدار شدن آن، ملاحظه نمود. اما علی رغم این تلاش ها، آنچه که در این زمینه موجب ابهام مفهومی «اسلامگرایی» و «اسلام سیاسی» میشود، ماهیت سیال و مبهم این پدیده است که موجب شده است طیف گستردهای از گفتمان های متفاوت را از جریان های نوگرا، میانهرو و پذیرای تحول، تا رادیکالیسم نامتسامح و خشونت طلب را در برگیرد. پرسش اولیه ما در این پژوهش، این است که منظور از «اسلام سیاسی» چیست؟ در نظریههای متفکرین غربی، هویت اسلام سیاسی چگونه پیبندی میشود؟ اسلامگرایان نیز در ارتباط با «غیریت» متمایز از خود، یعنی «غرب»، چه هویتهایی یافتهاند؟ چه عواملی در «برساخته شدن» هویت سیاسی مسلمانان از سوی متفکرین غربی تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه اصلی در پژوهش حاضر این است که «شناخت غرب از اسلام بیانگر انگارههای پدیدارشناسانه است که مبتنی بر روابط پیچیدة میان متن، کلام، شناخت اجتماعی، قدرت و جامعه است و در پرتو آن تصوراتی درباره «دیگران» در چارچوب گزارههایی قابل بیان ارائه میشود». بنابراین تمرکز بحث ما، بیشتر بر نحوه شکلگیری ایدههایی متمرکز است که دیدگاه غرب نسبت به اسلام سیاسی (به خصوص در یک دهة اخیر) از یک سو و دیدگاه اسلامگرایان را در ارتباط با غرب از سوی دیگر شکل داده است. بر این اساس با بهرهگیری از روش های «پدیدار شناسی» و «تحلیل گفتمان»، درصدد درک چگونگی شکلگیری الگوهای هویتی پیرامون اسلام سیاسی برمیآییم. در ادامه با نگاهی از درون، گفتمان های هویتی شکل گرفته را مورد کندوکاو قرار داده و نحوه به چالش کشیده شدن آنها را مورد مداقه و بررسی قرار می دهیم.