مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه نسبیت


۱.

حرکت تألیفی جوهر و نقد نظریة نسبیت انیشتین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا نظریه نسبیت اصل حرکت جوهری حرکت تألیفی جوهر انیشتین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹۳ تعداد دانلود : ۱۶۹۴
اصل حرکت جوهری نظریه فلسفی بنیان برانداز و حتمی ای بوده است که در عین این که مخالفت های بسیاری برانگیخته است، سرانجام، در جمع فیلسوفان مسلمان - و به ویژه شیعی - دو سه سده اخیر عموماً مقبول افتاده است. نظریه نسبیت انیشتین نیز نظریه علمی بنیان برافکن و مهمی بوده است که باز، به رغم مخالفت های فراوانی که در میان فیزیک دانان پدید آورده است، بالاخره در عالَم فیزیک ریاضی تثبیت شده است.نویسندة محترم مقاله بسیار کوتاهِ زیر در طی دو سه صفحه، طرحی به نظر بلندپروازانه درانداخته است؛ یعنی هم به تعمیم حرکت جوهری صدرایی دست یازیده و هم این صورت تعمیم یافته را دست مایه نقد نسبیت انیشتین ساخته است. در همین جا، هم از نویسنده مقاله خواستار بسط و تفصیل آن برای نشر در شماره های آینده نقدونظر هستیم و هم از محققان و متفکران مطلع از حرکت جوهری ملاصدرا و یا نسبیت انیشتین می خواهیم که نقد این مقاله را وجهه همت خود قرار دهند و حاصل نقد را برای انتشار در اختیار مجله نقدونظر بگذارند، به نظر هم تعمیم حرکت جوهری رأی تأمل برانگیزی است و هم نقد نظریة نسبیت.
۲.

آفرینشِ جهان : تعقل یا تصادف؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آفرینش فلسفه اولی نظریه نسبیت نظریه کوانتوم جهان های بی شمار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۴۳۲
در نظریه های علمی امروز، جهان های فیزیکی بی شماری پیش بینی می شوند که در هر کدام، بسته به شرایط آغازین تصادفی خود، ممکن است قانون های فیزیکی متفاوتی حاکم باشند و مسیر تکاملی متفاوتی پیموده شود. ما نیز به تصادف در کسر بسیار کوچکی از این جهان ها زندگی می کنیم که شرایط مناسب برای پیدایش و تکامل زندگی تا رسیدن به موجودات هوشمند را دارند. این در حالی است که در فلسفه اولی، تصادف در آفرینش جهان هستی راه ندارد. آفرینش بر تعقل موجود مجرد استوار است؛ همچنین اصلِ ماده طبیعت به تبعِ وجود عقل های مجرد، همواره موجود است. جهان طبیعت سرآغاز زمانی ندارد؛ اما حوادث آن زمانمند هستند و پی درپی رخ می دهند. با این وصف، مفهوم آفرینش بر اصل جهان نیست؛ بلکه بر حوادث آن به کار می آید. در این گفتار، دو دیدگاه متمایز علمی و فلسفی یادشده در باب آفرینش جهان به تصویر و نقد کشیده می شود. در جمع بندی نهایی، چاره ای برای ربط دادن این دو دیدگاه و پاسخ گویی به پرسش عنوان مقاله، اندیشیده می شود.
۳.

نسبیّت اینشتین و مسئله معقولیت علمی در فلسفه کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه نسبیت کاسیرر اینشتین کانت قاعده فهم فضا زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۳۱۰
با ظهور نظریه نسبیّت خاص، که در آن مفاهیم زمان و فضای مطلق کنار گذاشته می شوند و نسبیّت عام، که با تعبیرِ تجربی از هندسه و توجه به هندسه نااُقلیدسی همراه است، برخی عناصر مبنایی در نقد اول کانت، از جمله مفاهیم زمان و فضای مطلق و جایگاه هندسه اُقلیدسی به عنوان گنجانیده شهودِ فضاییِ محض، متزلزل گشتند و همین امر واکنش های متفاوتی را برانگیخت. نظریه نسبیّت اینشتین از سه بابت در فلسفه کاسیرر ثمربخش ظاهر می شود. الف) اندراج نظریه نسبیّت اینشتین به عنوان تاییدی بر معرفت شناسی عمومی وی، ب) اثبات کارایی اصول معرفت شناسانه کانت - ایدئالیسم انتقادی - در تحلیل نظریه نسبیّت، ج) کاربستِ اصل نسبیّت بر خودِ «نقد شناخت» و تبیین پروژه فلسفه صورت های سمبولیک. کاسیرر در فلسفه کانت «قاعده فهم» را دارای نقشی بنیادی در ایجاد نسبت های زمانی و فضایی می داند و هندسه اُقلیدسی را همبسته ضروری صورتِ پیشینیِ ادراکِ فضایی در فلسفه کانت نمی داند. همچنین از دید کاسیرر به دلیل وجود ضروریِ صورت های مفهومی ناوردا (مانند زمان، مکان، عدد و تابع) در نظریه ها، مقایسه بین نظریه ها امکان پذیر می شود و می توان نتیجه گرفت که با پیشروی علم، نظریات علمیِ جامع تر (به لحاظ گستره تبیینی) و پالوده تر (به لحاظ کنار گذاشتنِ دیدگاه های جوهری) می شوند. در نتیجه گذار از نظریات علمی متقدم به متأخر به شکلی تصادفی و اختیاری صورت نمی گیرد و تابع ضرورتی عینی ست؛ اگرچه نظریه فیزیکی عالی ترین صورت شناخت نیست و در کنار سایر صورت های نمادین بخشی از فعالیت نمادپردازی انسان محسوب می شود.