فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۳۰۱ تا ۷٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهمی که در سال های اخیر، به عنوان عامل بسترساز برای مشارکت های مردمی در شهرها مطرح شده است، مقوله انتخاب شهرداران می باشد که باعث تقویت حس تعلق اجتماعی شهروندان به شهر و نیز حل مشکلات شهری از طریق مشارکت شهروندان و مدیریت شهری می شود. پژوهش حاظر در محدوده شهر برازجان واقع در استان بوشهر در راستای ارزیابی نظرات مردم نسبت به نحوه انتخاب شهردار انجام گرفته است. روش این پژوهش براساس هدف کاربردی و براساس ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد و در انجام این تحقیق و بنا به ضرورت از مطالعات میدانی و اسنادی استفاده شده است در مطالعات میدانی برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را شهروندان برازجانی تشکیل می دهند. که تعداد 382 شهروند با استفاده از جدول استاندارد مورگان و به روش نمونه گیری سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و جهت ارزیابی فرضیه ها از روش آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج برسی ها نشان داد که میزان آگاهی 6 درصد شهروندان نسبت به وظایف و فعالیت های شهرداری، در حدکم، 41.6 درصد متوسط و 52.4 درصد در حد زیاد می باشد. 77.3 درصد شهروندان از نحوه انتخاب شهردار اطلاعات درستی دارند و 22.7 درصد اطلاعات درستی ندارند. همچنین 64.9 درصد شهروندان تمایل دارند که شهردار از طریق رای مردم انتخاب شود، 22 درصد از طریق شورای شهر و 13.1 درصد نیز تمایل دارند که شهردار از طریق دولت انتخاب شود. بنابراین بیشتر شهروندان تمایل دارند که شهردار برازجان از طریق رای مردم انتخاب شود.
بررسی تغییرات فضای سبز با مدل مارکوف و شاخص NDVI و تبیین راهبردها با مدل SWOT مطالعه موردی: منا طق 18 ، 19 و 21 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی ویژگیهای کمی و کیفی فضای سبز در مناطق 18 ، 19و21 شهرداری تهران بوده است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره لندست5 در سالهای1991 ، 2000 و 2010، نقشه تراکم فضای سبز با استفاده از شاخص ان دی وی آی تهیه شده است. همچنین برای پیش بینی روند تغییرات فضای سبز در آینده از مدل زنجیره ای مارکوف استفاده شد. نتایج نشان میدهند بیشترین تغییر کاربریها مربوط به تغییر کاربری فضای سبز به اراضی شهری بوده است. بنابراین می توان چنین ادعا کرد که توسعه شهرنشینی در مناطق مورد مطالعه منجر به از بین رفتن فضای سبز و راضی کشاورزی شده است و کمترین احتمال در رابطه با تغییر سایر کاربریها بوده است. از مقایسه نتایج احتمال تغییر کاربریها با تقسیم بندی ان دی وی آی مشخص میشود که طی سالهای 1991 تا 2010 ، 12.5 هکتار به وسعت اراضی شهری اضافه شده که این امر باعث کاهش فضای سبز مناطق مورد مطالعه شده است. در این تحقیق جهت مدیریت فضای سبز مناطق مورد مطالعه از فنون مدیریت استراتژیک و برای ارزیابی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار از ماتریس سوات استفاده شد. با توجه به امتیاز به دست آمده از عوامل داخلی(2.89) و خارجی(3.23) میتوان نتیجه گرفت که وضعیت فضای سبز مناطق مورد مطالعه در حالت تهاجمی قرار دارد. در چنین شرایطی مناطق میبایست راهبردهای"" قدرت _ فرصت""را در پیش بگیرند. بازنگری در طرح تفصیلی شهر تهران و ارائه الزامات قانونی سختگیرانه تر از جمله راهبردهای پیشنهادی در این تحقیق است.
ارزیابی پتانسیل ها ی مناطق شهری جهت توسعه الگوی بوم شهر نمونه مطالعه: مناطق شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن ایده توسعه پایدار، چالش های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی موجود در شهرها بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفت. رشد شهرها و در پی آن افزایش جمعیت شهری، علاوه بر معضلات اجتماعی و اقتصادی، صدمات زیست محیطی جبران ناپذیری به دنبال داشته به طوری که آینده بلند مدت شهرها به دلیل تحمیل هزینه های غیر قابل جبران بر محیط زیست، به خطر افتاده است. بنابراین، برنامه ریزان شهری، جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار اقدام به طراحی های همگام با محیط زیست نمودند که اکوسیتی یا به عبارتی بوم شهر نمونه ای از آنها است.شهر اصفهان به عنوان سومین کلانشهر کشور، علیرغم دارا بودن پتانسیل های طبیعی جهت تبدیل به بوم شهر، ازجمله شهرهایی است که رشد روزافزون آن می تواند چالش های فراوانی در پی داشته باشد به همین دلیل پژوهش حاضر در پی یافتن منطقه مناسب جهت پیاده سازی الگوهای بوم شهر در آن و طراحی همگام با توسعه پایدار شهری است. روش پژوهشحاضر توصیفی- تحلیلی است.از تکنیک تحلیل عاملی و خوشه ای در محیط نرم افزارSPSS جهت ارزیابی و اولویت بندی مناطق 14 گانه شهر اصفهان استفاده شدهاست.برای دستیابی به هدف مذکور از شاخص های توسعه پایدار با رویکرد بوم شهریاز قبیل شاخص های زیست محیطی، حمل و نقل، اجتماعی و کالبدی بهره گرفته شده است.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از 14منطقه شهری اصفهان، منطقه 12 بالاترین پتانسیل، منطقه 4 دارای پتانسیل متوسط و منطقه 9 کم پتانسیل ترین و سایر مناطق شهر اصفهان (78 در صد مناطق) به لحاظ برخورداری از پتانسیل لازم جهت تبدیل به بوم شهر محروم می باشند. بین میزان برخورداریمناطق از فضاهای سبز شهری و پتانسیل مناطق جهت تبدیل به بوم شهر رابطه مثبت ولی اندکی وجود دارد.بنابراین تنها عامل برخورداری از فضاهای سبز در منطقه برای طراحی بوم شهر کافی نبوده بلکه زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی محل نیز باید در حد قابل قبولی باشد.
تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی (نمونه: بخش سیمکان- شهرستان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به جامعه بالنده و برخودار از توسعه اجتماعی پایدار در گرو داشتن جامعه ای است که کیفیت زندگی آن در مقیاس فردی و جامعه ای وضعیت مطلوب و قابل قبولی قرار داشته باشد. بی گمان این مهم هرگز بدون شناخت و تحلیل دقیق، انتقادی و عالمانه از جامعه محقّق نخواهد شد. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل فضایی کیفیت زندگی در نواحی روستایی بخش سیمکان شهرستان جهرم، عوامل مؤثر بر آن و میزان رضایت مندی روستاییان از کیفیت زندگی است. تحقیق حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات نیز از روش های اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. در همین راستا پرسشنامه ای در قالب 4 شاخص بر اساس طیف لیکرت تنظیم و به صورت تصادفی بین روستاییان توزیع گردید. جامعه آماری پژوهش 17276 نفر می باشد؛ که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 375 نفر انتخاب شد. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از روش آمار توصیفی، آزمون تی و رگرسیون چندمتغیره انجام گردیده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین ابعاد چهارگانه (زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی) و کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود دارد. بدین معنا که با افزایش کیفیت ابعاد چهارگانه، کیفیت زندگی در روستاهای مورد مطالعه افزایش می یابد. بعلاوه، مقدار ضریب همبستگیR)) بین متغیرها، 974/0 می باشد که نشان می دهد بین مجموعه متغیرهای مستقل و متغیر وابسته همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. متغیرهای ابعاد کالبدی با ضریب رگرسیونی 351/0 و ابعاد زیست محیطی با ضریب رگرسیونی 317/0 بیشترین تأثیر را روی متغیر کیفیت زندگی دارند و متغیرهای ابعاد اقتصادی و ابعاد اجتماعی با ضریب رگرسیونی 341/0 و 257/0 در رتبه بعدی قرار دارند.
تبیین ابعاد موثر بر منظر خیابان به منظور ارتقای خوانش منظر فضاهای شهری مطالعه موردی: خیابان های بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
شهرها با منظر خود در معرض قضاوت ناظران قرار می گیرند. اما مسئله مهم در این میان، نحوه درک و خوانش منظر شهری از سوی مردم و کاربران فضاست. در این پژوهش سعی شده، ابعاد و عوامل مؤثر در خوانش منظر خیابان، تبیین و اولویت هر یک از عوامل نسبت به مکان های مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان در راستای ارتقای کیفی منظر فضاهای شهری همدان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا در انجام این پژوهش، این نوشتار از روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و از روش تحقیق موردی و شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی بهره گرفته است. همچنین به منظور تحلیل چارچوب مفهومی پژوهش و پاسخگویی به سئوال های تحقیق، از مدل فرآیند تحلیل شبکه و نرم افزار سوپر دسیژن استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، مؤلفه های خوانش منظر خیابان را می توان در دو بعد عینی و ذهنی و سه مؤلفه، زیباشناختی (عینی_ذهنی)، معنایی_ادراکی، عملکردی_فعالیتی و پنجاه و نه شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. همچنین بررسی ها نشان می دهند، ارزش کیفی منظر خیابان های مرکزی شهر همدان در سطح متوسطی قرار دارد که با استفاده از عواملی چون ارتقای نظم بصری خیابان، ساماندهی جداره ها و بناهای قدیمی، زمینه سازی حضور هنرهای خیابانی و گرافیکی، تعریف و تقویت نشانه ها در بعد معنایی و کالبدی می توان به منظور ارتقای سطح خوانش شهروندان و مطلوبیت منظر این فضاها اقدام نمود.
بررسی و تحلیل فضایی نابرابریهای اجتماعی درمناطق شهری با رویکرد شهر متراکم مطالعه موردی: شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
27 - 38
حوزههای تخصصی:
نابرابری های اجتماعی پدیده ای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسان ها تأثیر می گذارد. تحلیل فضایی توسعه، میزان نابرابری ها و محرومیت نواحی مختلف را مشخص و اولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در ادبیات برنامه ریزی شهری دیدگاه های متفاوتی وجود دارند که سعی نموده اند تراکم را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار در توسعه یافتگی مناطق معرفی نمایند. شهر متراکم یکی از الگوهای فرم پایدار می باشد که با هدف جلوگیری از گسترش شهر، به دنبال توزیع مناسب خدمات و تقویت شاخص های اقتصادی_اجتماعی در بین مناطق است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی است که در آن از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون T و مدل های تصمیم گیری چند معیاره (TOPSIS,SAW,VIKOR) و C.V استفاده شده است. در این تحقیق شاخص های توسعه براساس پنج بعد و 44 متغیر تعریف شده اند و داده های تحقیق نیز از بلوک های آماری سرشماری سال1390 استخراج شده است. جامعه آماری پژوهش، 12 منطقه شهر بابل بوده که محدوده های آن منطبق بر تقسیمات کالبدی مرکز آمار ترسیم شده است. بر اساس نتایج پژوهش، توزیع و پراکنش شاخص های توسعه در شهر بابل نوعی عدم تعادل فضایی را نشان می دهد، به طوری که نزدیک به 8/25 درصد از جمعیت شهر در مناطق توسعه یافته (3، 4و10) ، 5/14 درصد جمعیت در مناطق با توسعه متوسط (7و12) و 5/59 درصد در مناطق ضعیف و کمتر توسعه یافته (1 ،2 ،5 ،6 ، 8 ، 9و11) ساکن هستند. همچنین نواحی مرکزی شهر از سطح توسعه یافتگی بیشتری نسبت به مناطق پیرامونی و نیمه پیرامونی برخوردار می باشند و تفاوت معناداری میان ضریب توسعه در بین مناطق براساس طبقه بندی تراکم ساختمانی دیده می شود؛ به طوری که میانگین این ضریب در مناطق متراکم بیشتر از مناطق کم تراکم است. در نهایت مناطق 3 و 4 به عنوان مناطق توسعه یافته و مناطق 6 و 9 به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته شهر بابل مشخص شده اند.
اثرات گسترش فضای سبز بر الگوی جزیره گرمایی شهری (مطالعه موردی: بوستان ولایت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمعیت شهرنشین زیاد، الگوی شهرسازی نامنظم، سرانه فضای سبز نامناسب و توزیع ناهمگن فضای سبز در شهر تهران سبب افزایش شدت و چندهسته ای شدن جزیره گرمایی شده است. یکی از هسته های مذکور بر فراز بوستان ولایت قرار دارد. با توجه به افزایش فضای سبز در بوستان ولایت طی سال های اخیر و ارتباط بین شدت جزیره گرمایی با فضای سبز، در این پژوهش آثار افزایش فضای سبز بر الگوی جزیره گرمایی در این منطقه بررسی می شود. در راستای هدف مذکور، با استفاده از تصاویر ماهواره گوگل و سنجنده های TM و OLI-TIRS به دلیل در دسترس بودن تصاویر، قدرت تفکیک مکانی مناسب که انطباق پذیری مناسبی را با مدل نشان می داد و سهولت کار با آنها، تغییرات کاربری اراضی و افزایش فضای سبز در بوستان ولایت با استفاده از نرم افزار ENVI 4.7 بررسی شد و نتایج آن به عنوان ورودی به مدل اقلیمی خردمقیاس Envi-met با قدرت تفکیک مکانی 20 متر برای منطقه به ابعاد 4/3 کیلومتر در 6/2 کیلومتر وارد شد. شبیه سازی به صورت ساعتی انجام گرفت که نتایج آن در این پژوهش با فواصل زمانی شش ساعته به نمایش گذاشته شد. نتایج حاکی از هم بستگی معنادار و قوی خروجی مدل با داده های ایستگاه آلودگی سنجی میدان بهمن بود. همچنین محدوده مرکزی بوستان ولایت که پوشش خاک دارد، در اغلب اوقات یک هسته سرمایی در این منطقه ایجاد می کند. همچنین، ساختمان های نسبتاً مرتفع در اطراف بوستان ولایت مانع از نفوذ زبانه هوای خنک پهنه بوستان به اطراف می شود. اثر افزایش فضای سبز بر الگوی جزیره گرمایی در بوستان ولایت با افزایش تفاوت های دمایی بین سطوح مختلف در فصل گرم و کاهش تفاوت های دمایی روزانه بین سطوح در دوره سرد دیده می شود.
بررسی شاخصه های هویتی، کالبدی، اجتماعی و ادراکی فلکه های شهری (نمونه های موردی: هشت میدان اصلی کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان فضایی برای تکامل و تعاملات انسان از ابتدای تاریخ اسلام دارای اهمیت بوده است. میادین شهری یکی از فضاهای عمومی در شهر هستند که نقش تأثیرگذاری در هویت بخشی به فضاهای شهری، ادراک شهروندان از محیط، تعلق مکانی ساکنین و خاطره انگیزی شهروندان از شهر را بر عهده دارد. این پژوهش به بررسی شاخصه های هویتی، کالبدی، اجتماعی و ادراکی در هشت فلکه منتخب کلان شیراز، شامل فلکه های آزادی، معلم، شهدا، قائم، ارم، ولی عصر، ستاد و نمازی با کمک روش کاربردی توصیفی پیمایشی پرداخته است. انتخاب نمونه با کمک نمونه گیری دارای معیار بوده است که شامل اهمیت تاریخی، موقعیت قرارگیری در شهر، وسعت آنها، وضعیت تخریبی و یا سلامت است. بر اساس مبانی نظری پژوهش پنج دسته مؤلفه شامل هویتی، زیباشناختی، کیفیت تاریخی، اجتماعی وکالبدی با بیست زیرمؤلفه ارزیابی شده اند. جامعه آماری پژوهش 280 نفر از مردم با نمونه گیری تصادفی ساده بوده اند، پرسشنامه محقق ساخته با کمک نظر متخصصین بکار گرفته شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد هویت مکانی، زیبایی فلکه های آزادی و ارم با میانگین های به ترتیب 92/3 و 26/4، بالاتر از حد مطلوب و P مثبت را به خود اختصاص داده، فلکه نمازی در حد مطلوب با میانگین 13/3 در سطح Pکمتر از 05/0 و فلکه های شهدا، اطلسی، ستاد، ولی عصر و معلم با میانگین های 56/2، 30/2، 56/2، 86/1 پایین تر از حد مطلوب 1 با P منفی می باشد. در بین کل مؤلفه های اصلی در این پژوهش فلکه ارم از مطلوبیت بالا و P مثبت، میانگین بالاتر از میانگین فردی را داراست و فلکه ولی عصر با P منفی با امتیاز بین 1 و 2 و میانگین پایین تر از میانگین فردی از پایین ترین مطلوبیت برخوردار است.
ارزیابی رابطة بین شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی در روستاهای ادغام شده در شهر (مطالعة موردی: محله های خیرآباد و عیش آباد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، مفهومی برای نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی و به عبارتی معیاری برای تعیین رضایت و نارضایتی افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی است. این ابعاد، زمینه های تغذیه ای، آموزشی، بهداشت، امنیت و اوقات فراغت را شامل می شود. از سوی دیگر، امروزه در ادبیات برنامه ریزی توسعه، مباحث کیفیت زندگی به عنوان یک اصل اساسی، پیوسته مورد نظر برنامه ریزان و مدیران توسعه است. با این توصیف، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت زندگی در روستاهای ادغام شده در شهر یزد و بررسی ارتباط میان شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی در روستاهای ادغام شده در شهر یزد، درصدد پاسخگویی به این پرسش هاست که میزان کیفیت زندگی، از نظر جامعة نمونه در دو محلة خیرآباد و عیش آباد چگونه است و آیا بین شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی در دو محلة مورد مطالعه رابطه وجود دارد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه و فرم برداشت میدانی، از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون T، آزمون U مان ویتنی و آزمون خی دو) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعة آماری این پژوهش، دو روستای ادغام شده در شهر یزد (خیرآباد و عیش آباد) با جمعیت 11054 نفر است که در این بین، 370 نفر به عنوان نمونه درنظر گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که براساس دیدگاه جامعة نمونه، به طور کلی، میزان رضایت در همة ابعاد مورد بررسی، کیفیت زندگی (اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی) پایین تر از حد متوسط ارزیابی شده است و تنها در تعدادی از گویه ها، از جمله امنیت اماکن عمومی، میزان وقت آزاد، تسهیلات مناسب منزل و وضعیت زیرساخت ها، میزان رضایت ساکنان تا حدودی بالاتر از متوسط ارزیابی شده است. همچنین براساس نتایج آزمون کای اسکویر، بین شاخص های ذهنی و عینی کیفیت زندگی در روستاهای ادغام شده در شهر یزد رابطه ای وجود ندارد.
تحلیل فضایی توسعه منطقه ای استان کرمانشاه با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. هدف از این پژوهش بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه از شاخص های توسعه به منظور دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در استان مذکور است. جامعه آماری پژوهش را شهرستان های استان کرمانشاه تشکیل می دهد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 61 شاخص بر پایه سالنامه آماری سال 1390 و با بهره گیری از سه مدل VIKOR، ELECTRE، SAW و ادغام نتایج با تکنیک کپلند، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را در میان شهرستان های استان کرمانشاه تعیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و بین شهرستان های استان از نظر میزان توسعه یافتگی نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد و این تفاوت و نابرابری در بخش های مختلف زیربنایی-زیرساختی، اقتصادی، بهداشتی –درمانی، فرهنگی، آموزشی، بهزیستی –اجتماعی می باشد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از مدل کپلند، از مجموعه شهرستان های استان کرمانشاه فقط شهرستان سرپل ذهاب در طبقه توسعه یافته و بقیه در طبقه نیمه توسعه یافته و محروم قرار گرفتند. برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در استان بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که توزیع شاخص های بهداشتی، آموزشی و شاخص های زیرساختی بایستی به سمت رشد متوازن هدایت شوند و در این میان بر شاخص های زیرساختی بیشتر از شاخص های دیگر تأکید شود.
کنش ارتباطی زمینه ساز تحقق مشارکت شهروندان در فرایند توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییر رویکرد به مقوله توسعه باعث شده است که مقولات انسانی نظیر مشارکت به عنوان عامل اصلی برای دستیابی به توسعه شهرها مطرح گردد. این تحولات ادبیات برنامه ریزی شهری در کشورهای در حال توسعه (از جمله ایران) را دچار تحول کرده است، به طوری که بیشتر کارشناسان در این کشورها بر لزوم مشارکت در راستای تحقق توسعه شهری تأکید دارند. با وجود این تأکید و حتی تغییر ساختار مدیریت شهری در ایران (تشکیل شوراهای شهر)، هنوز عدم تحقق مشارکت به عنوان یکی از موانع مهم دستیابی به توسعه مطرح است. تحقیق حاضر نیز به دنبال بررسی این موضوع در شهر گرگان است. تحقیق در سه مرحله توصیف، تبیین و تحلیل به انجام می رسد. نتایج تحقیق در مرحله توصیف نشان می دهد که در فضای موجود شهر گرگان، شهروندان به طور بالقوه تمایل زیادی برای مشارکت دارند، منتها این ذهنیت در عرصه عمل به فعلیت نمی رسد و میزان مشارکت نهادی این افراد پایین است. همچنین آنها آشنایی چندانی با مفهوم شورای شهر به عنوان تجلی جامعه مدنی و فلسفه پیدایش آن ندارند و بیشتر مراجعات آنها به شورای شهر نشان دهنده این ناآگاهی است. نتایج تحقیق در مرحله تبیین بر طبق نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس نیز نشان می دهد که آراسته نبودن فضای شهر گرگان با اصول مورد نظر نظریه کنش ارتباطی سبب فاصله ارکان اصلی شهر (شهروندان، شورای شهر به عنوان عالی ترین نمود جامعه مدنی و شهرداری به عنوان مهم ترین نهاد اداره کننده شهر) از یکدیگر شده است. فضایی که مشخصه اصلی آن ضعف اعتماد است. این فضا مانع مهمی برای تحقیق مشارکت در بعد رسمی و نهادی شده است. نتایج تحقیق در مرحله تحلیل نیز نشان می دهد که تقدم مدرنیسم و مدرنیزاسیون بر مدرنیته (بدون فراهم بودن زمینه های فکری مدرنیته) سبب شده است که نمودهای حاصل از مدرنیسم و مدرنیزاسیون (شوراهای شهر) در این شهر در انتقال معنای خویش ناکام باشند. همچنین در قسمت پیشنهادها نیز تأکید می گردد آراسته شدن فضای شهر گرگان با اصول نظریه کنش ارتباطی می تواند زمینه مناسبی برای نزدیکی ارکان اصلی شهر به یکدیگر، افزایش اعتماد و همچنین فراهم آمدن بسترهای لازم برای انتقال معنای شورای شهر به عنوان تجلی جامعه مدنی گردد.
سنجش کیفیت ذهنی زندگی در محلات شهری با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره (مطالعه موردی: محلات کارمندان و اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراکات و رضایت شهروندان از زندگی شهری و یا با استفاده از شاخص های عینی حاصل از داده های ثانویه و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخص ها اندازه گیری می شود. هدف پژوهش حاضر، سنجش کیفیت زندگی نواحی شهر زنجان نمونه موردی محلات کارمندان و اسلام آباد با استفاده از شاخص های ذهنی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پیمایش خانوارهای شهری در شهر زنجان جمع آوری شده است.برای سنجش کیفیت ذهنی زندگی از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره Vikor و AHP و روش های آماری از قبیل میانگین و تحلیل واریانس، ANOVA و T-testو تحلیل و ارزیابی روابط آن با برخی از خصوصیات فردی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که اولاً میزان رضایت ساکنین براساس شرایط اجتماعی،فرهنگی و مذهبی،اقتصادی،کالبدی و زیست محیطی درمحلات برنامه ریزی شده و سکونتگاه غیررسمی متفاوت است. ثانیاً کیفیت زندگی خانوار با سطوح مختلف وضعیت شغلی،سطح تحصیلات، میزان درآمد،میزان سن،تعداد اتاق برای خانوار و تعداد خانوار در مسکن در محلات برنامه ریزی شده و سکونتگاه غیررسمی تفاوت معناداری وجود دارد.
تبیین مکانیزم های اولیه موثردرساختارفضایی منطقه قزوین
حوزههای تخصصی:
هر فضای جغرافیایی در گذر زمان تحت تاثیر مجموعه ای از عوامل طبیعی و انسانی دچار تغییر و تحول شده و نمایش متفاوتی از چیدمان فضایی عناصر را عرضه می کند. در این مقاله ساختار فضایی منطقه قزوین مورد بررسی قرار گرفته و مکانیزم های اولیه موثر در چنین ساختاری تبیین می گردد. روش مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی و از نوع تبیین علی بوده و در چارچوب مطالعات کاربردی قرار می گیرد. مجموعه داده های مورد نیاز این مقاله بر گرفته از مرکز آمار ایران و سازمان های فعال در استان قزوین است. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک های آماری شامل رتبه-اندازه، Global Moran's I،Standard Deviational Ellipse و تابع K استفاده شده است. بر مبنای بررسی های انجام گرفته ساختار فضایی منطقه قزوین یک ساختار متمرکز و تک هسته ای است که بخش قابل توجهی از جمعیت و فعالیت در یک نقطه شهری یعنی شهر قزوین متمرکز شده است و در تبیین چنین ساختار، مکانیزم های اولیه در سطح جهانی، ملی و منطقه مورد بررسی قرار گرفت. که می توان بستر طبیعی، روند تاریخی، تاثیر فرایند صنعتی شدن منطقه، موقعیت مواصلاتی، دولت و ... از فرایندهای اولیه اصلی در شکل یابی ساختار فضایی منطقه است
بررسی انطباق مصالح به کار رفته در ساختمانهای بلند مرتبه با شرایط اقلیمی و آسایش ساکنان(نمونه موردی شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
انسان همواره در طول تاریخ سعی می نماید به منظور ایجاد سرپناهی مناسب برای سکونت آن را با محیط پیرامون خود هماهنگ سازد تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامه حیات خویش ایجاد کند و در حقیقت نوع ساخت و معماری در این شرایط مناسب دخالت مستقیمی دارد. اما امروزه معماری های متفاوتی به وجود آمده که به وسیله عدم توجه به اقلیم و شرایط زیست اقلیمی آسایش را از ساکنین آنها سلب نموده است. مساله این است که آیا مصالحی که امروزه در ساخت بناهای بلندمرتبه مورد استفاده قرار می گیرد با توجه به اقلیم منطقه انتخاب می شود؟ و آیا این موارد می تواند بر آسایش ساکنین تاثیرگذار باشد؟ در این مقاله به عنوان نمونه موردی دو ساختمان بلند مرتبه از دو طیف متفاوت ساختمانهای بلند شهر همدان انتخاب شده است و با استفاده از نظرسنجی از ساکنین ، داده های آن به وسیله نرم افزار spss تحلیل شده است. بدین ترتیب ساکنین ساختمانی که با مصالح وارداتی ساخته شده است در نبود آسایش حرارتی سکونت دارند. تابش آفتاب از جداره های شیشه ای و جریان هوای سرد از درزهای بین مصالح از عوامل برجسته ای است که باعث مختل شدن آسایش ساکنین می شود. توجه به این نکته ضروری است که استفاده از مصالح مناسب در نماسازی و ساخت و ساز ساختمانهای بلند مرتبه یکی از عوامل مهمی است که از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی و دست یابی به آسایش ساکنین نقش اساسی را ایفا می کند.
آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی از ماسه های روان بستر خشک تالاب بین المللی هامون در شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هجوم ماسه های روان و آثار تخریبی آن بلای طبیعی است و خطر عمده ای در زندگی بشر محسوب می شود. متأسفانه، با شروع خشک سالی و با خشک شدن تالاب بین المللی هامون در منطقه ی سیستان، شکل گیری ماسه های روان و هجوم آن ها به سکونتگاه های روستایی همراه با بادهای 120 روزه حاکم بر منطقه آغاز می شود که بروز این پدیده مسائل متعددی را در زندگی روستاییان شهرستان هیرمند به وجود می آورد. بر این اساس، شناسایی و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاه های روس تایی در برابر مخاطرات ناشی از هجوم ماسه های روان در سطح روستاهای این شهرستان برای مقابله با آن اهمیت فراوانی دارد. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه های روستا و خانوار است. در اجرای تحقیق، ابتدا ضمن مصاحبه با کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اس لامی، دهیاران، اعضای ش وراها و خبرگان محلی، از بین 303 روستای واقع در شهرستان هیرمند (جامعه ی آماری تحقیق)، 56 روس تای دارای مشکل ماسه های روان شناسایی گردید. در جمع آوری داده ها، متناسب با گستره ی جغرافیایی محدوده ی مطالعه و شرایط حاکم بر روستاهای این شهرستان به طیف گسترده ای از شاخص ها برای بررسی شدت آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی از ماسه های روان حاصل از فرسایش بادی توجه شد. همچنین، در تجزیه و تحلیل اطلاعات، مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، تحلیل های آماری و تحلیل های فضایی (برای مقایسه ی توأمان اطلاعات مکانی و داده های توصیفی روستاها) و نرم افزارهای Choice Expert، SPSS و ArcGIS استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش، سطح آسیب پذیری روستاهای مورد مطالعه در 38/30 درصد از روستاها شدید یا بسیار شدید است که بخش عمده آن ها در قسمت های شمالی محدوده ی مطالعه و در دهستان های مجاور تالاب خشک هامون واقع شده اند. از طرف دیگر، نتایج تحقیق مؤید آن است که آثار تخریبی ماسه های روان در اراضی کشاورزی و شبکه های آبرسانی بیشتر از سایر بخش هاست
ژئوسیستم تهران و اهمیت آن در ماهیت توسعه ی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوسیستمها یا سیستمهای ژئومورفیک( Geomorphic systems ) عبارت از ساختارهای ارضی با اثرات متقابل فرایندها که به طور مجزا یا مشترک عمل کرده و مجموعه ای از واحد های ارضی را ایجاد می کنند. عناصر ژئوسیستم متشکل از خطوط یا خطواره ها، نقاط، سطوح و احجامی است که نحوه ی روابط این عناصر با هم هویت ساختار فضایی آنها را شکل می دهد. این عناصر در ارتباط با هم فضاهایی را برای کاربریهای مختلف فراهم می کنند. در واقع، الگوهای ساختاری و به تبع آن فضایی عملکردها را جلوه گر می سازند.
این پژوهش در چارچوب روش تحلیل سیستمهای ژئومورفیک و همچنین تحلیل تحولات تاریخی و الگوی دیرینه شناسی مدنیت گذشته واقع بر روی پهنه ی تهران صورت گرفته است. برای این کار از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، DEM تولید شده 20 متر توسط رادار، عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای لند ست و همچنین گوگل ارث استفاده گردیده است.
یافته های تحقیق بیانگر این هستند که پهنه ای که کلان شهر تهران بر روی آن قرار گرفته را می توان یک پهنه ی گلاسیو-فلوویالی (Glacio-fluvial) نامید. پهنه ای که فرایند های یخی و جریانی به صورت متناوب در کواترنربه عنوان دینامیک بیرونی بیشترین اثرگذاری را در تغییر شکل ساختار اولیه ی آن به مثابه پهنه یا پهنه های زیست- مکان انسانی داشته اند. بعلاوه، فعالیت گسلها ی شمال و جنوب تهران بر گسیختگی و ایجاد ناهمواری و پراکندگی این پهنه ها نقش زیادی ایفا کرده اند. بدین ترتیب، ژئوسیستم تهران را می توان متشکل از مرز، ساختار،عملکرد(رفتار)، دالان، جهت، تحول تاریخی منحصر به فرد، کلیت و انسجام، و ویژگیهای اقلیمی خاص دانست. این عناصر در ارتباط با هم عوارض ژئومورفیکی را شکل داده اند که می توانند الگوی ساخت های شهری و کاربری های اراضی قرار بگیرند. درک این عناصر در چارچوب یک ژئوسیستم با ماهیت منحصر به فرد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که سازگاری و انطباق ساخت های شهر بر این عناصر به شهر ارگانیک و پایدار انجامیده و می تواند به مثابه نقطه عطفی در شهر سازی قرار بگیرد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل ریشه ای تأثیرگذار در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای مورد مطالعاتی: استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد جهانی شدن و تغییرات سریع در فضای جهانی، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. یکی از پیامدهای جهانی شدن، ظهور اقتصادهای منطقه ای قدرتمندی است که تولید ناخالص منطقه ای برخی از آن ها زیادتر از تولید ناخالص ملی بیشتر کشورهاست. از این رو، از دهه 1990 میلادی، مفهوم رقابت پذیری منطقه ای در محافل عمومی کشورهای توسعه یافته و برخی کشورهای در حال توسعه به یک موضوع غالب تبدیل شده است تا کشورها از طریق آن به مجموعه روشنی از سیاست ها برای تقویت توسعه مناطق خود دست یابند. با این ذهنیت، هدف مقاله ی حاضر شناسایی و اولویت بندی مهم ترین عوامل رقابت پذیری است، که در توسعه استان کردستان تأثیرگذار هستند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، که با استفاده از داده های کمی و کیفی انجام می گیرد. داده های کمی پژوهش به روش اسنادی و داده های کیفی به روش پیمایشی و از طریق توزیع پرسشنامه گردآوری شده است. این پژوهش در گام نخست، عوامل ارزیابی رقابت پذیری منطقه ای را متشکل از 4 عامل اصلی، 26 معیار و 62 زیرمعیار، تدوین کرده و در گام بعدی با کاربست این عوامل و مدل تحلیلی MSA و نرم افزار اکسل ضمن تحلیل داده هایی که از طریق توزیع پرسشنامه در میان 29 نفر از نخبگان 8 پیشران اصلی منطقه، گردآوری شده بود، به شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در رقابت پذیری استان کردستان پرداخته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که در سطح عامل ها، عامل اقتصادی با 24/0 و عامل نهادی- سیاسی با 18/0 و در سطح دوم معیارهایی چون کارآمدی نظام تولید با 44/0 و سیاست گذاری دولتی با 43/0 بیشترین تأثیر را در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای استان کردستان دارند و در بخش پیشرانهای اقتصادی منطقه هم بخش های جنگلداری، ساختمان و کشاورزی به ترتیب با 32/1، 17/1 و 04/1 رقابت پذیرترین بخش های فعالیتی استان محسوب می شوند.
تحلیل سیستمی متغیرهای راهبردی توسعة منطقه ای در برنامه ریزی سناریومبنا (مورد مطالعه: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر عصری است که تحولات سریع و شگفت انگیز به دلیل پیشرفت سریع علم و فناوری، تصمیم گیری های سیاسی دولت ها و عوامل دیگر خرد و کلان به طور برق آسا از راه می رسند و آثاری عمیق بر روندهای حاکم می گذارند. از این رو، برای تدوین سناریوهای توسعة منطقه ای در این عصر، شناخت واقع گرایانه و سیستمی حوزة راهبردی برنامه ریزی در افق طرح ضروری است. تمرکز و هدف پژوهش حاضر با رویکردی توسعه ای و با کاربرد نظریة سیستم ها، ارزیابی و تحلیل متغیرهای راهبردی توسعة استان مازندران به عنوان داده های اصلی سناریونگاری توسعة منطقه ای در افق 1410 بوده است. روش تحقیق حاضر تحلیل ساختاری است. این تحقیق از نظر ماهیت داده ها، کیفی و بر اساس روش گردآوری داده ها، اسنادی و پیمایشی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها روش تحلیل آثار متقاطع و نرم افزار میک مک به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد متغیرهای اصلی راهبردی توسعة استان مازندران در افق 1410 شامل «شیوة مدیریت کلان کشور»، «تورم»، «شیوة مدیریت استان»، «تحقیق و توسعه (R&D)»، «سطح فناوری اطلاعات»، «جمعیت» و «همکاری های بین نهادی» است. همچنین، قابلیت های اصلی و اولویت دار توسعة استان مازندران در افق 1410 شامل «محصولات زراعی»، «باغ ها و قلمستان ها»، «آبزی پروری»، «منطقة ویژة اقتصادی امیرآباد»، «گردشگری»، «بندر فریدونکنار» و «بندر امیرآباد» است.
تحلیل جایگاه پیرانشهر بر اساس شاخص های استراتژی توسعه شهری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی شهر پیرانشهر بر اساس اصول چهارگانه استراتژی توسعه شهری و شاخص های آن است تا با دیدی مشارکتی و با مشارکت ساکنان و ذی نفعان پیرانشهر به سؤال اصلی پژوهش که ""آیا شاخص های استراتژی توسعه شهری در پیرانشهر در وضع مطلوبی قرار دارد؟""، پاسخی از دیدِ ساکنان این شهر داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها نیز به صورت میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده که بدین ترتیب، داده های تحقیق از سه گروه جامعه آماری یعنی شهروندان، مسوولین و نخبگان، جمع آوری و جهت تحلیل این داده ها از نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده شده است. همچنین برای تصویرسازی داده ها نرم افزار ArcGis به کار رفته است. نتایج نشان می دهد که میانگین کلی گروه هایِ شهروندان، مسوولین و نخبگان به ترتیب معادل 42/2، 31/2 و 15/2 بوده و هر سه گروه وضعیت پیرانشهر را به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS مطلوب ارزیابی نکرده اند. تفاوت دیدگاه گروه ها با استفاده از آزمون مانووا حاکی از تفاوت معنادارِ دیدگاه گروه های شهری دارد، به گونه ای که بین دیدگاه گروه ها در رابطه با همه شاخص های CDS به جز شاخص ""حکمروایی"" تفاوت معناداری وجود دارد. استنباط آماری مدل معادلات ساختاری در رابطه با معنی داری تفاوت ها و اثرگذاری متغیرها بر یکدیگر نیز نشانگر آنست این نسبت در مدل گروه ""شهروندان"" به صورت ""رابطه منفی"" در ضریب همبستگی بین شاخص های CDS ارزیابی شده است که ناشی از تمرکزگرایی شدید اداری و مدیریتی، کم توجهی به یکپارچگی نهادهای حکومتی و نبود نظام مناسب رقابتی و بانکی بودن است که سبب تفاوت معنی دار بین محلات شهری در سطح توسعه شهری شده است. در نهایت بر پایه استدلال آماری آزمون کروسکال والیس، محله ""فرهنگیان"" با بیشترین میانگین رتبه ای (18/255) در رتبه اول قرار دارد و بنابراین، این گونه استنباط می شود که ساکنان محلات پیرانشهر در رابطه با وضعیت شاخص های CDS دیدگاه متفاوتی داشته اند.
ارزیابی هویت اجتماعی در محله های شهری (مطالعه موردی: محله اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه هویت، از مهم ترین دغدغه های انسان است. شهر و به دنبال آن، محله های شهری به عنوان زیستگاه دائمی و مکان زندگی، توسط انسان تشخص یافته اند و همواره متأثر از فرهنگ انسانی درحال تحول اند. از نگاه محله ای، بعد اجتماعی، هویت پایه و اساس شکل گیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محله اوین، با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، متأثر از شرایطی دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محله اوین، متأثر از کاهش حس تعلق به گروه های محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعه محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است. در بررسی هویت محله اوین، این نتیجه به دست آمد که در محله شهری اوین، رابطه معناداری بین گروه های سنی، تحصیلات، شغل و هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات و افزایش سن، بر میزان هویت اجتماعی افراد نیز افزوده می شود و برعکس.