ساختار اجتماعی - سیاسی علویون در ترکیه
آرشیو
چکیده
متن
اگرچه مقامات ترکیه آمار واقعی شیعیان را اعلام نمی کنند، جمعیت این گروه در ترکیه قابل توجه است و به عنوان یکی از اقلیت های اصلی محسوب می شوند. در ترکیه این ذهنیت وجود دارد که بسیاری از علویون اسما مسلمانند و اعمال و آئین های خرافی آباء و اجدادی خود را به جامی آورند. در واقع به علت فقدان مطالعات دین شناختی در دوره معاصرصحت این دیدگاه مورد تردید است و درستی این ادعا در مورد برخی ازقبایل شبهه بدوی ترکیه موسوم (یوروک) اثبات نشده است. با وجوداینکه هر ده سال یکبار در جمهوری ترکیه سر شماری صورت می گیرد،وابستگی های دینی و قومی اشخاص مورد سؤال قرار نمی گیرد، از اینروپژوهشگران و محققین به آماری که از سوی اشخاص ارائه شده تکیه می کنند و مسلمٹ اشخاص مذکور بر اساس جهت گیری های شخصی آمارهای متفاوتی از علویون ارائه می دهند. برخی تعداد علویون را 30درصد از جمعیت کل ترکیه بر آورد نموده اند، در حالی که برخی دیگر آمارعلویون را 10 درصد از جمعیت کل ترکیه تخمین زده اند. از اینروتوان تعداد دقیق علویون ترکیه را تخمین زد. با اینکه ارائه آمار دقیق در این مورد بسیار دشوار است، می توان رقم علویون را 20 درصد از جمعیت کل ترکیه تخمین زد. غالب مهاجرین اهل بالکان و به ویژه آلبانیایی هاعلوی می باشند، زیرا بکتاشیه در آلبانی و بالکان بشدت گسترش یافته است، ولی در میان اقوام قرقیز و لاز درصد علویون چندان قابل توجه نیست.
طریقت بکتاشیه یکی از مهمترین طریقت های ترکیه به شمارمی رفته و در میان ینی چریهای عثمانی پیروان بسیاری داشته است. تاقبل از برچیده شدن طریقت های صوفیانه از ترکیه، شبکه گسترده ای ازتکیه های بکتاشی ها در امپراتوری عثمانی وجود داشت و فاصله هریک از این تکیه ها از یکدیگر کمتر از 15 مایل بود. مبانی عقیدتی این طریقت برگرفته تصوف و تشیع است. یکی از ویژگی های بکتاشی های ترکیه که مخالفت اهل سنت را برانگیخته بود به زنان مربوط می شد، زیرادر هنگام برگزاری مراسم ها و آئین های خاص بکتاشی ها، زنان بدون حجاب در مجالس حاضر می شدند. مفسرین بکتاشی معتقدند این سنت از دوره پیش از اسلام بر جای می مانده است. بکتاشی های ترکیه به عنوان گروهی متساهل شناخته می شدند. و به ترویج عقاید مسیحیت و کفر آمیز و باورهای عامیانه متهم می شدند. فرقه بکتاشیه در ترکیه پیروان بسیاری داشت و در قلمرو عثمانیان از اهمیت بسزایی برخورداربود. غالب پیروان فرقه بکتاشیه در روستاهای بخش اروپایی ترکیه ساکن بودند. در پی گسترش این فرقه در آناتولیا و اروپا بسیاری ازمسیحیان به این فرقه گرویدند، از اینرو بکتاشی ها حلقه وصل ترکها ومسیحیان و عامل انتقال اسلام به آنها محسوب می شدند. ینی چریهای عثمانی بشدت از این فرقه استقبال کردند و غالب ائمه جماعت سپاهیان ینی چریها بکتاشی بودند.
سرانجام سلطان محمود دوم در سال 1826 انجمن اخوت بکتاشیه رابه جرم به راه انداختن شورش و مخالفت با برچیده شدن ینی چریها،منحل نمود. سلطان با حمایت مفتی اعظم عثمانی و علما این انجمن را نا مشروع اعلام کرد و اماکن مقدس آنان را ویران نمود و سه تن از سران این انجمن را در ملا عام اعدام کرد و بقیه اعضای انجمن را تبعید نمود.
پیروان این فرقه در میان اقوام ترک و کرد ترکیه به چشم می خورند وپراکندگی علویون در میان این دو قوم یکسان است. علویون ترکیه درعرصه سیاسی بسیار فعالند، از اینرو گاهی با رفتار خشونت آمیزاصولگرایان سنی مواجه می شوند، زیرا اهل سنت علویون را مرتدمی دانند.
شکل گیری ترکیه پس از شکست عثمانیان، اشتیاق و تمایل این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا، مشکلات سیاسی نظیر مسئله قبرس و مسائل مربوط به نقض دموکراسی ویژگیها و شاخصه های اصلی این کشور محسوب می شوند و امروزه ترکیه در غرب با این شاخصه هاشناخته می شود. پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی ترکیه در هفتاد و پنج سال گذشته که تحولات اساسی کشور را در پی داشته ویژگیها وشاخصه های مذکور را چندان تحت الشعاع قرار نداده است. این ویژگیهادر بررسی وضعیت علویون ترکیه و تغییر موضع آنها نسبت به اکثریت سنی مذهب بیش از پیش نمود می یابد. در بدو شکل گیری جمهوری ترکیه غالب علویون در روستاهای مناطق شرقی و جنوب شرقی کشورساکن بودند. در پی سیر پرشتاب مهاجرت در طی دهه های گذشته اکثرعلویون در شهرها سکونت نمودند و امروزه آنان غالبا در حاشیه شهرهای بزرگ نظیر استانبول، آنکارا و ازمیر بسر می برند. در بدو شکل گیری جمهوری ترکیه علویون کمتر شناخته می شدند. روستائیان علوی از وروددیگران به مراسم های خود ممانعت می کردند و باورها و اصول و مبانی عقیدتی خود را برای دیگران تشریح نمی کردند. امروزه حضور علویون دررسانه های عمومی و تلویزیون پر رنگ است. نوارهای موسیقی خاص آنان در همه جا بفروش می رسد و آثار مربوط به این فرقه که غالبا توسطعلویون نگاشته شده در کشور منتشر می گردد. علویون خواستار به رسمیت شناخته شدن فرهنگ خود از سوی دولت می باشند، چرا که این امر بطور رسمی محقق نشده است. در این راستا علویون کتاب درسی دینی خاص خود را برای تدریس در مدارس دولتی تدوین کردند ولی دولت این خواسته آنان را نپذیرفت. امروزه غالب آثاری که در موردعلویون ترکیه منتشر می شود نحوه تغییر جامعه روستایی، دور افتاده،متکثر، درونگرا و oral علویون را به جامعه ای شهر نشین، متجدد، فعال،پویا و سکولار را مد نظر قرار می دهند و فرهنگ متکثر و چند گونه علویون که در گذشته ثبت نشده بود را در قالب جدید ارائه می دهند
علویون ترک و کرد
علویون اقوام مختلفی را در بر می گیرند که اقوام کرد، ترک و گروه های کوچکتر نظیر اقوام ابدال 1 یا تاهتاسی 2 از آن جمله اند. پیروان این فرقه در میان اقوام ترک و کرد ترکیه به چشم می خورند و پراکندگی علویون در میان این دو قوم یکسان است. علویون ترکیه در عرصه سیاسی بسیار فعالند، از اینرو گاهی با رفتار خشونت آمیز اصولگرایان سنی مواجه می شوند، زیرا اهل سنت علویون را مرتد می دانند.
بسیاری بر این باورند که هویت مذهبی علویون بر تفاوتهای قومی غالب است. در واقع این نگرش تا حدی درست است، در برخی مواقع کردهای علوی همسو با کردهای سنی علیه دولت موضع گیری نکرده اند. ( به عنوان مثال تعداد علویون عضو حزب pkkبسیار اندک است).همچنین امروزه بسیاری از آثار علویون جامع گرا و فرا قومی بوده و همه اقوام علوی را تحت الشعاع قرار می دهد و فقط به اقوام ترک و کرد محدودنمی شوند. بطور کلی گروه ها و اقوام مختلف علوی با ورود به عصرمدرنیته به سکولاریسم اجتماعی و فردی گرویده اند. غالب علویون ترک کوچ نشین نمی باشند و در یکجا سکونت کرده اند، آنان به بکتاشی ها یاانجمن اخوت ترکیه وابسته اند. این در حالیست که علویون کرد نسبت به حاجی بکتاش که مقبره آن در غرب کشور واقع است رغبت کمتری نشان می دهند و بیشتر به زیارتگاه های محلی علاقه نشان می دهند.همچنین در حالی که روابط بسیاری از گروه های علوی آناتولیا با اهل تسنن پیچیده و مبهم است و بطور مشخص اهل تسنن را نفی نمی کنند، علویون کرد به طور علنی و با صراحت در مقابل اهل تسنن موضع گیری می نمایند و از ساخت مساجد سنی در مناطق خود بشدت خشمگین می شوند، اختلاف مواضع و جهت گیریهای مذهبی علویون ترک و کرد تا حدودی در نامگذاری گروه های مذکور مشهود است.علویون ترک خود را بکتاشی یا بیرگی 3 می نامند در حالی که علویون کرد خود را قزلباش می نامند. نام اخیر به قبایل شیعه صفوی اشاره داردکه با عثمانیان نبرد کردند و بسیاری بر این باورند که علویون باقزلباش های صفوی متحد شدند. از آنجا که اهل تسنن ترکیه مدتهای مدیدی علویون ترکیه را قزلباش می نامیدند، استعمال معاصر این نام توسط خود علویون به موضع ضد دولتی آنان اشاره دارد. در واقع موضع ضد حکومت این گروه با موضع ضد حکومت بکتاشی ها کاملا متفاوت است. علویون ترک بر هویت و ملیت ترکی خود تاکید می کنند و وجه مشترک اهل تسنن کرد با حکومت مذهب آنان است. در حالی که علویون کرد هیچ تکیه گاهی ندارند و از هرگونه اهرم ملی و دینی بی بهره اند. البته این بدان معنا نیست که علویون کرد در جامعه ترکیه فاقدهر گونه جایگاه اجتماعی می باشند، بلکه برعکس بسیاری از آنان ازموقعیت های بالای اجتماعی برخوردارند. با وجود این احساس طردشدگی به علویون کرد غالب شده، از اینرو وضعیت آنان بی ثبات وخشونت بار است. بخش اعظم پناهندگان اروپا و به ویژه پناهندگان انگلیس را کردهای علوی تشکیل می دهند و برخی از آنان به گرایش های انقلابی الحادی نظیر مارکسیسم روی آورده اند و این درحالیست که چنین گرایش هایی با مواضع سیاسی اکثریت ملت ترکیه درتعارض است.
نام اقوام پس از ظهور تغییر یافته و پس از چندی اهمیت می یابند. ازاینرو جای تعجب است واژه نوظهور (علوی) که یک قرن بیشتر از عمرآن نمی گذرد امروزه تا بدین حد رایج شده است. در واقع علاوه بر واژه (علوی)، واژه های کرد و ترک، اصطلاحاتی نو ظهورند و یا لااقل از زمان شکل گیری جمهوری ترکیه مفهوم آنها بطور بنیادین تغییر نموده است.در واقع شکل گیری گروه های بزرگتر اجتماعی ترکیه به مقوله دولت ملی مربوط می شود. در مبحث دولت ملی هویت ترکی و اسلام سنی به عنوان شاخصه های اصلی هویت تلقی می شوند. از اینرو گروه های مختلف وروستائیان سراسر کشور با انتخاب این دو شاخصه اصلی اجتماع کنونی ترکیه را تشکیل دادند. بدین ترتیب گروه هایی که عقاید مذهبی آنان متزلزل بود به مذهب تسنن گرویدند و از سوی دیگر هویت قومی اقوام متنوع سنی روستایی در هویت غالب جامعه ترکیه ادغام و هضم شد. بااین حال اقوام کرد و علویون بطور نظام یافته یا ناخواسته در هویت ملی ادغام نشده اند. هویت متمایز و منسجم دو گروه مذکور در ادبیات آنهانمود یافته و این هویت متمایز بواسطه سازمان اجتماعی آنان که درمقابل حکومت مرکزی موضع گیری نموده، تقویت شده است. بدین ترتیب آنان تا حدی از دستگاه حاکم مستقل شده اند و این استقلال باهویت دینی و قومی جدید آنها درهم آمیخته است.
علویون ترکیه گروهی منسجم و یکپارچه نیستند و از یک ماهیت تاریخی عینی و ملموس و منسجم برخوردار نمی باشند. با وجود این شاخصه ها و مولفه های اجتماعی (علویت) حائز اهمیت می باشند، و این اهمیت از نحوه برخورد و موضع گیری علویون نسبت به اصول و مبانی ایدئولوژیک جمهوری ترکیه ناشی می شود. مهمترین شاخصه اجتماعی علویون علاقه آنان نسبت به آتاتورک است. میزان علاقه و وفاداری آنان به آتاتورک به حد افراط رسیده است به طوری که آنان وی را به عنوان بنیان گذار ملت، حامی و پشتیبان خود در مقابل خشونت های فرقه ای،رهایی بخش از زیر یوغ حکام بیگانه و شخصیتی روشنگر که ملتی عقب مانده را مدرنیزه نمود تلقی می کنند. از نظر آنان پس از قرون متمادی استیلای تمدن اسلامی - عربی بر این منطقه، آتاتورک تمدن ترکی و آناتولیایی را بنیان نهاد. در دهه 1950 علویون از رویه اسلامی سازی که از سوی احزاب مختلف سیاسی در پیش گرفته شده بود مایوس و سرخورده شدند، از اینرو به ترویج ایده ها و نشر آثار مربوط به دیدگاه های وی پرداختند که این روند با نخستین دوره حکومت حزب مردمی جمهوریخواه مقارن بود. این رویکرد علویون در اشعار و ترانه های آنان به خوبی نمود یافته است. علویون با الهام از تاکیدات آتاتورک مبنی بر تعلیم گسترده روشنگری، به تدریس روی آوردند. همچنین آنان آثارخود را در سطح منطقه ای و ملی منتشر کردند. در برخی از این آثار،دیدگاه های علویون نسبت به آتاتورک در قالب شعر ارائه شده است که اشعار شاعر مشهور علوی (محنتی) از آن جمله است.
گرایش علویون به جریانهای چپ و اصولگرا
علویون وفاداری و علاقه خود را به آتاتورک و جمهوری خواهان به شیوه های مختلف ابراز می کردند که اعلام آمادگی برای شرکت در جنگ و عرصه های اجتماعی و همچنین دفاع و حمایت از کشور در مقابل انتقادها از آن جمله اند. با وجود این آنان نسبت به حکومت مرکزی کاملابدبین بودند و تصور می کردند حکومت ترکیه مانند حکومت عثمانی نسبت به علویون ظلم و بی عدالتی روا داشته و نسبت به آنان موضعی تبعیض آمیز اتخاذ نموده است. از اینرو آنان خود را اقلیتی محروم تلقی می کنند و پیوستن آنان به جناح چپ جمهوری خواه نیز از همین امرناشی می شود. این موضوع در اکثر کتب مربوط به علویون ترکیه منعکس شده است. مطالبی که در ادامه می آید برداشتی از یکی از آثار متاخر دراین زمینه می باشد. کتاب مذکور به نام (پدیده علویون) از آثار ( کمال چنر) می باشد که در سال 1982 منتشر شد. نویسنده در این اثر وضعیت علویون را از زمان فاصله گرفتن آنان از اسلام تا دوره جمهوری خواهان بررسی کرده است. بسیاری از نویسندگان از این الگو پیروی نموده اند وتفاسیر خاص خود را در مورد وضعیت علویون در این مورد ارائه کرده اند.ولی آنچه اثر (چنر) را از دیگر آثار متمایز می سازد، سبک نگارش وی است، چراکه نویسنده استدلالات پیچیده را به زبانی ساده بیان نموده است.
علویون در دوره جمهوری خواهان
جمهوری خواهان در دوره حکومت خود نسبت به علویون موضع مثبتی اتخاذ نمودند، با وجود این علویون نتوانستند از فرصت های موجود بطورشایسته بهره برداری کنند. این امر از آنجا ناشی می شد که آنان مجبوربودند در دور افتاده ترین و محروم ترین مناطق کوهستانی زندگی کنند وارتباط آنان با دنیای خارج بسیار محدود بود. علویون برای تامین معاش خود به اقتصادی بسته و محدود متکی بودند. همه آنان بی سواد بوده وهیچ یک به تجارت اشتغال نداشتند. از اینرو با اینکه در این دوره شرایطبرای آنان مهیا بود، نتوانستند در مراکز شهری جایگاهی برای خودبیابند.
در واقع علویون نتوانستند از این فرصت تاریخی بهره برداری کنند ودر نتیجه در حاشیه باقی مانند. در دوره شکل گیری جمهوری ترکیه،علویون 20 تا 25 در صد جمعیت کل کشور را تشکیل می دادند و اکثریت سنی مذهب در شهرها ساکن بودند. در این دوره بقایای دستگاه عثمانی به حکومت جمهوری خواهان راه یافتند. جمهوری خواهان برای ساماندهی حکومت و دولت خود به زمان احتیاج داشتند. آتاتورک بواسطه اصلاحات سکولاریستی دین و دولت را از یکدیگر جدا نمود. دراین دوره علیرغم وجود آزادی دینی فردی مساجد به مخالفت با حکومت برخاستند. علویون تلاش کردند از این موقعیت استفاده کنند و به مناطق مرکزی عزیمت کنند. آنان درصدد بودند کودکان خود را به مدرسه بفرستند، ولی مساجد و بقایای رژیم گذشته همچنان به حملات خودعلیه حکومت ادامه می دادند. انتظار علویون از حکومت جمهوری خواهان بالا بود ولی این توقعات هرگز برآورده نشد. در دوره حکومت حزب منفرد، تفنگ ژاندارمها همواره روستائیان را نشانه می رفت و این در حالی بود که غالب روستائیان را علویون تشکیل می دادند. علویون کرد ساکن در مناطق شرقی علیه این اقدامات خشونت آمیز حکومت بپا خاستند. در این دوره شورش (درسیم) خونین ترین وبزرگترین شورش علویون علیه حکومت محسوب می شود. از آنجا که علویون در دوره حاکمیت حزب (تنها) رنجها و مرارت های زیادی رامتحمل شدند، برخی از آنان پس از به قدرت رسیدن حزب دموکرات درسال 1950 به حمایت از آن برخاستند. ولی حمایت آنان از این حزب نیزدوام نیافت. در پی موضع گیری حزب دموکرات در قبال مذهبیون وممنوع کردن اذان ترکی در مساجد و دستور اقامه اذان به زبان عربی وموضع گیری های ضد میهن پرستانه آنان حمایت علویون از این حزب پایان یافت.
علویون و اهل سنت
یکی از ویژگی های مهم اسلام در ترکیه، انشقاق علویون و اهل سنت است. در واقع علویون ترکیه معرف فرقه ای نامتعارف می باشند که بعدناشناخته مخفی، اسلام ترکیه را بر می تابانند. با وجود اینکه جمعیت علویون ترکیه قابل توجه است و آنان 25 درصد جمعیت کل کشور راتشکیل می دهند، به علل سیاسی آمار دقیق و واقعی آنان اعلام نمی شود. علویون ترکیه با قزلباش های بلغارستان، بکتاشی های آلبانی و اهل حق ایران و علویون سوریه وجوه تشابه بسیاری دارند. گاهی علویون شیعیان افراطی قلمداد می شوند، در حالی که این طرز تلقی صحیح نیست و در حقیقت این فرقه تفسیری باطنی از اسلام را ارائه نموده اند و وجه تمایز آنان با دیگر فرقه ها آئین های خاص آن است.
ریشه و خواستگاه آئین های علویون بطور دقیق مشخص نشده وپیشینه برخی از این آئینها به دوران پیش از اسلام باز می گردد. تنوع وتکثر علویون از منظر زبانشناختی اعم از گروهک های ترک، کرد، زازا وعرب از یک سو و تنوع شاخصه های فرهنگی و حتی عقیدتی طبقه بندی علویون را دشوار نموده است. از اینرو اهل سنت حتی مسلمان بودن علویون را نفی می کنند و یا آنان را سنی بشمار می آورند، ولی ویژگی ها و آئین های مذکور را انحراف از دین و باورهای باطل تلقی می نمایند. دولتمردان ترکیه ویژگی ها و آئین های خاص علویون را نفی می کنند و یا از منظری فلکلریک به آنها می نگرند. در واقع از نظردولتمردان ترکیه فرقه علویون و ویژگی های آنها پدیده ای فرهنگی تلقی می شود.
علویون ترکیه گروهی سکولار و میهن پرستند که از حقوق برابر با دیگرگروه ها برخوردار نمی باشند. مناسک و اعمال دینی علویون ترکیه ازپیچیدگی های خاصی برخوردار است. ( سم ( یکی از مهمترین مناسک دینی علویون می باشد و این مجموعه اعمال دینی زیر نظر شیخ و بزرگ علویون به نام (دد)، برگزار می گردد. دعا برای حضرت علی (ع)، ذکراسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) و سوگواری برای امام حسین (ع) وامام حسن (ع) جزو آئین های اصلی این مراسم است. به همین علت برخی از ناظرین این گروه را با شیعیان ایران همان می پندارند. تنهامراسم و آئین دینی علویون نیست، بلکه نمازها، ادعیه مختلف، تشییع جنازه و مراسم ازدواج از دیگر آئین های مذهبی علویون ترکیه محسوب می شود. در اینگونه مراسم ها فقط ادعیه ترکی خوانده نمی شود بلکه قرائت قرآن در مساجد اهل سنت و تلفیقی از سنت های مذهبی مختلف در آئین های مذکور بچشم می خورد. در واقع این آئین های سنتی التقاطی و آمیزه ای از آئینهای علویون و اهل سنت می باشند. از آنجا که فقط (ددها) شیخ و بزرگ مراسم "سم) شمرده می شوند و مراسم تحت نظر آنان برگزار می گردد. رسیدگی به امور دینی مساجد و برگزاری نمازجماعت و ادعیه و اهل تسنن توسط شخص دیگری که به امور دینی علاقه مند است برگزار می گردد و وی متکفل نظارت بر امور دینی اهل تسنن می گردد. حتی بسیاری از افراد تلاش می کنند در ( مرکز اموردینی) شغل و جایگاهی بدست بیاورند، ولی فقط تعداد کمی از آنها به این خواسته خود می رسند.
روستاهای علویون و اهل تسنن
روستاهای علویون و اهل سنت فقط از نظر فیزیکی از یکدیگر جدانیستند. بلکه روابط اجتماعی این دو گروه با یکدیگر بسیار ضعیف ومحدود است. تنها درگیری و مناقشه ای که بین دو گروه در گرفت به شورش سال 1980 مربوط می شود. در این دوره هریک از روستاهای علویون یک دیده بان داشتند تا از حمله سنی ها در امان باشند. در این جامعه روستایی تعامل دو فرقه مذکور با یکدیگر بسیار محدود است.بسیاری از سنی ها هرگز روستاهای علوی را ندیده اند و همچنین بسیاری از علویون روستاهای سنی ها را ندیده اند. این امر از آنجا ناشی می شود که هیچ گونه ارتباط و وابستگی خانوادگی بین این دو گروه وجودندارد. در واقع از نظر مردم این منطقه ازدواج به عنوان فرصت و موقعیتی برای تقویت روابط اقتصادی و اجتماعی خانواده ها در آینده تلقی می شودو بطور کلی ازدواج دارای مرزها و محدوده های خاصی و این محدوده هابشدت حفظ می شود، ولی علویون و اهل سنت بندرت با یکدیگرازدواج کنند. بی اعتمادی علویون و اهل سنت بندرت به یکدیگر واختلافات مذهبی عامل اصلی این انشقاق و انفکاک است. بسیاری ازعلویون در مسجد نماز نمی خوانند و در ماه رمضان روزه نمی گیرند و زنان آنان نیز بی بند و بارند، از اینرو اهل تسنن آنان را مسلمان نمی انگارند.علویون از این ذهنیت سنی ها در مورد خودشان آگاهند و آنان را متعصب و متحجر می دانند. آنان اعمال دینی سنی ها را باطل می دانند و معتقدندبرگزاری نماز در یک ردیف در مسجد باطل است. امروزه بسیاری ازروستائیان علوی از رفتن به مناطق سنی نشین اجتناب می کنند و برخی نیز از ترس رفتار خشونت آمیز سنی ها در این مناطق ظاهر نمی شوند.بسیار بندرت پیش می آید که یک علوی به روستایی سنی نشین واردشود و هنگامی که از آنان دعوت می شود به این مناطق بروند با اکراه بسیار به این امر مبادرت می کنند و حتی الامکان سعی می کنند ازپذیرفتن این دعوت خودداری کنند. البته این بی اعتمادی و سوء ظن علویون و اهل تسنن نسبت به یکدیگر موجب نشده رابطه این دو گروه با یکدیگر بطور کامل قطع شود و هر از چند گاهی در موارد معدود و به صورت مقطعی بین آنان ارتباط برقرار می شود. این ارتباط در قالب ازدواج و یا معاملات تجاری بسیار ساده نمود می یابد. گاهی اوقات نیزبرخی از علویون در مواقع ضروری و نیاز شدید به بازارهای هفتگی روستاهای بزرگ سنی نشین می روند.
روابط علویون و اهل سنت در مرکز
اکثر روستائیان بجز خانواده های فقیر بطور منظم به بازار می روند.هنگامی که علویون و سنی ها از روستا به شهر می روند به محل هایی که توسط هم کیشانشان اداره می شود می روند و پیروان هر دو فرقه ازیکدیگر کناره گیری می کنند. اکثر علویون ساکن شهرها، فروشگاه،رستوران و یا چایخانه دارند. معمولا علویون روستایی مشتری های دائمی این مراکزند و هرگز به فروشگاه یا رستوران های سنی ها نمی روند.یک گاراژ و تعمیرگاه وسایل نقلیه نیز در شهر وجود دارد که صاحب آن علوی است و همه علویون روستایی ماشینها و وسایل نقلیه خود را برای تعمیر نزد او می برند. ولی تعداد تعمیرگاه های سنی ها زیاد است و آنان نیزماشین های خود را برای تعمیر به این تعمیر گاهها می برند. در گیری وخصومت بین علویون و سنی ها در بازارها پدیده ای بسیار نادر است وهمواره فضای بازار آرام است. تنها در گیری که در بازار مشاهده شده به نزاع دو گروه کرد مربوط می شده است. آخرین درگیری مهم فرقه ای درسال 1980 و درست قبل از کودتای نظامی اتفاق افتاد. در طی این درگیری سنی های متعصب مغازه ها و فروشگاه های علویون را ویران کردند و بسیاری از علویون ساکن شهر مجبور شدند خانه و کاشانه خود راترک کنند. با این همه پیروان هر دو فرقه در ماه رمضان به یکدیگرنزدیکترند می شوند. در طول ماه رمضان خیابانها شلوغ تر از روزهای معمولی است و مردان سرتاسر روز را به گفتگو با دوستان خود و تماشای مردم خیابان و بازار می کنند. رستورانهای سنی ها در ماه رمضان در طول روز تعطیل است و قبل از افطار باز می شود. در این موقع رستورانها مملواز جمعیت مردم روزه دار می شود که برای صرف غذا به آنجا آمده اند.نانوایی ها تا پاسی از شب کار می کنند و نانهای محلی خاصی را می پزند.در هنگام سحر، نوازندگان علوی در خیابانها موسیقی می نوازند و با این آهنگ مردم را برای خوردن سحری از خواب بیدار می کنند. رستورانهای علویون در طول روزهای ماه رمضان باز است ولی شیشه ها و پنجره های رستوران با روزنامه پوشیده می شود. علت باز بودن این رستورانها اینست که در اوایل ماه رمضان علویون از روستاها به شهر می آیند، آنان بشدت مشتاقند سنی های روزه دار را تماشا کنند. برخی از سنی ها که نمی خواهند روزه بگیرند از این فرصت استفاده می کنند و به رستورانهای علویون می روند و چون شیشه ها و پنجره های رستوران با روزنامه پوشیده شده با خیال آسوده و بدون ترس از ریخته شدن آبرویشان غذاصرف می کنند. با اینکه صلح و آرامش بر منطقه برقرار است همواره علویون احساس ناراحتی می کنند. آنان از بحث و مذاکره در مورد سنتها،آداب و رسوم و عقاید دینی خود با اهل تسنن خودداری می کنند. اکثریت جمعیت شهر را اهل تسنن تشکیل می دهند، از اینرو علویون نمی توانندبا آزادی کامل عقاید خود را بیان کنند. در اوقات شرعی از پنج مسجداهل تسنن و مسجد بزرگ شهر که معماری آن به سبک عثمانیان است و در مرکز شهر قرار دارد صدای اذان در شهر طنین اندازه می شود، ازاینرو علویون بیشتر احساس انزوا و قربت می کنند.
روستائیان سنی و علوی دارای مشترکات زیادی می باشند، ولی موضع آنها در قبال دولت کاملا متفاوت است. هر دو گروه سعی می کنند به استخدام دولت در آیند و کارمند شوند و وقتی به این پست دست یافتنددر کنار یکدیگر کار می کنند. علویون و اهل تسنن مایل نیستند مناطق خود را از یکدیگر جدا کنند و منطقه و قلمرو مستقلی ایجاد نمایند. آنان به آتاتورک و تلاشهای وی برای ایجاد ترکیه مدرن مباهات می کنند. هردو گروه معتقدند دولت بسیار ثروتمند است و می تواند همه نیازهای آنان را بر آورده کند و مردم باهوش و زیرک می توانند از امکانات دولت استفاده کنند. این ضرب المثل که در میان علویون و اهل تسنن رایج است به دیدگاه هر دو گروه نسبت به دولت اشاره دارد: ( دارایی و ثروت دولت به اندازه یک اقیانوس است، هر کس از این اقیانوس بهره نبرد احمق است). این ذهنیت و نگرش به ویژه در جوامع روستایی رایج است، زیرادولت در این مناطق تنها نهادی است که برای انجام پروژه های بزرگ،پول و قدرت در اختیار دارد.
علویون و اهل سنت با موضع دولت در قبال مذهب مخالفند. با اینکه سنی ها بشدت به گرایش های مدرنیستی آتاتورک مباهات می کنند، ولی با رفرمهای سکولاریستی وی در حوزه دین کاملا مخالفند. اگرچه اکثرسنی ها بطور علنی از اقدامات آتاتورک انتقاد نمی کنند ولی عملگرایان آنها نسبت به وی دیدگاهی دوگانه دارند. گرچه همه سنی ها عملگرانیستند ولی طیف عملگرای مذکور از گرایش های دین ستیز حکومت پیشین اظهار انزجار می کنند. البته احساس آنان نسبت به مواضع دین ستیز آتاتورک فقط به این انزجار محدود نمی شود، بلکه آنان معتقدنددولت باید بطور جدی از اسلام حمایت کند و آنرا ضامن بقای خود بداند.علویون بر خلاف اهل سنت دولت را به عنوان دژ و سدی در مقابل اسلام اهل سنت می پندارند و آتاتورک را موجد شیوه زندگی ایده آل مدرن تلقی می کنند و این نگرش یکی از ابعاد و ویژگی های فرهنگی آنان محسوب می شود. امروزه علویون از اینکه دولت در مقابل مذهب سنی هاموضع گیری نمی کند اظهار نارضایتی می کنند.تاسیس مدارس دینی برای آموزش مبلغین سنی که بیشتر دانش آموزان آنرا تشکیل می دهند،گسترش انجمن های اخوت اهل تسنن، پخش برنامه های تلویزیونی دینی در جهت تبلیغ مذهب اهل تسنن، فعالیت دفاتر (مفتو) یا دفاتراستخدام کارمندان امور دینی در مراکز روستاها و بخشها، آموزش دروس مذهبی در مدارس و ساخت مساجد بزرگ در بسیاری از روستاها از جمله مواردی است که موجبات نارضایتی و نگرانی علویون را فراهم آورده است. این در حالیست که سنی های عملگرا بطور فزاینده ای اعتباریافته اند. به عنوان مثال غذا خوردن یا سیگار کشیدن در ماه رمضان برای علویون بسیار دشوار است و معلمین علوی در مدارس با دانش آموزانی مواجه می شوند که والدین آنها، آنان را از محاسبه میزان سود دردرس ریاضی منع می کنند. از طرف دیگر سنی هایی که اعتقادات دینی آنان ضعیف است نیز با مشکل روبرو شده اند. به عنوان مثال عملگرایان سنی با مشروب نوشیدن علویون و سنی های سست اعتقاد در مجامع عمومی بشدت برخورد می کنند و آنان را از این عمل منع می کنند، این درحالی است که از نظر قانون هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد.
امروزه انشقاق و جدایی علویون و اهل سنت همچنان استمرار یافته است. با این حال در گذشته این وضعیت وجود نداشته است. روستائیان علوی و سنی معتقدند در اعصار گذشته اکثریت جمعیت این منطقه علوی مذهب بوده اند ولی در دوره امپراطوری عثمانی، آنان به تدریج به مذهب تسنن گرویدند. روستائیانی که بر کیش خود باقی ماندند و سنی نشدند تحت فشار قرار گرفته و آزار و اذیت شدند. به نقل از منابع محلی،(یاووز سلیم) از سلاطین عثمانی در قرن هفدهم، مشهور به سلطان (گریم) یکی از دشمنان اصلی علویون بود. وی هنگام لشگر کشی به ایران در روستاهای کوهستانی این منطقه اردو زد. بنابراین مردم که چاره ای جز تغییر مذهب و گرویدن به مذهب تسنن نداشتند سنی شدندو پس از رفتن او از این منطقه بر آیین خود باقی ماندند. تغییر مذهب علویون به مذهب سنی تا دوره اخیر استمرار یافته است. البته این بدان معنی نیست که علویون بصورت جمعی و دفعی به این کیش در آمدند،بلکه آنان به مرور زمان و به تدریج سنتها و آئین های اهل سنت را درپیش گرفتند تا جائیکه هویت دینی پیشین آنان کمرنگ شد و دیگر خودرا علوی تلقی نکرده و سنی شدند. امروزه روستاهایی که نو کیشان مذکوردر آن ساکنند در زبان ترکی (دنک) به معنای (تغییر یافته) نامیده می شوند. در این رابطه و در مورد مردم این روستاها روایت دیگری نیزوجود دارد که بدین قرار است : (در پی بالا گرفتن مناقشات ساکنین روستاهای این منطقه، بزرگان روستاها به مردم گفتند سنی ها در یک طرف و علویون در طرف دیگر جمع شوند. بدین ترتیب علویون دریکطرف و سنی ها در طرف دیگر قرار گرفتند، ولی برخی از روستائیان مردد بودند و نمی دانستند به کدام گروه بپیوندند، بنابراین در میان این دوگروه باقی ماندند. از آن پس این گروه را (طرف سیز) به معنای گروه بیطرف نامیدند. این گروه با هیچ یک از طرفین سنی و علوی بیعت نکردند و در نزاع علویون و سنی ها بیطرف باقی ماندند. برخی معتقدندعلویون هرگز سنی نشده اند و این امر پدیده ای غیر ممکن است، زیراآنان نمی توانند گذشته و سابقه تاریخی خود را فراموش کنند.
علویون، مدرنیزاسیون و تحولات اجتماعی
علویون منطقه آناتولیا نسبتا از فرآیند مدرنیزاسیون منتفع شدند.تحولات اجتماعی ناشی از فرآیند مدرنیزاسیون شرح و تفصیل گسترده ای را می طلبد و ارائه خلاصه و چشم انداز اجمالی نتایج حاصل از این پدیده امر دشواری است، با این حال در اینجا شمه ای از نتایج این فرآیند ارائه می گردد. متاسفانه هنوز برخی از مردم علوی ساکن این منطقه از گرسنگی رنج می برند و دچار سوء تغذیه اند، در عین حال بطورکلی مواد غذایی در آناتولیا فراوان، ارزان و متنوع است. خدمات شهری بی نظم و آشفته است ولی در عین حال به عموم مردم ارائه می گردد. زیرساخت های توسعه هماهنگ با رشد و توسعه کشور در منطقه مورد توجه قرار گرفته و رشد و توسعه در حوزه های ارتباطات، بهداشت و درمان وآموزش با دیگر مناطق کشور متوازن بوده و همچنان این روند استمراریافته است. توسعه در حوزه رسانه ها که از بدو شکل گیری جمهوری ترکیه مورد توجه قرار گرفته بود در سالهای اخیر شدت بیشتری گرفته وشبکه ها و ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی متعددی تاسیس شده وتوسعه در بخش مطبوعات رشد بسیاری داشته و امروزه روزنامه ها ومجلات مختلفی در این منطقه منتشر می شوند. سرمایه گذاری دربخش راهسازی بطور مداوم استمرار یافته که این امر رونق اشتغال دربخش حمل و نقل را در پی داشته است. بخش خدمات حمل و نقل بین شهری در سرتاسر کشور خدمات مطلوبی را به مردم ارائه می دهد و دراین حوزه نیز مشکل خاصی وجود ندارد.
رشد شهر نشینی
بواسطه فرآیند مدرنیزاسیون و تحولات اقتصادی متعاقب آن، بافت جمعیتی ترکیه و به ویژه علویون تحت الشعاع قرار گرفت. گرچه همواره صحت آمارهای اعلام شده مورد تردید است ولی بنظر می رسد در سال 1923 جمعیت شهری ترکیه به دو میلیون نفر می رسیده که معادل 14درصد از جمعیت کل کشور بوده است. در سال 2002 جمعیت شهر نشین ترکیه به 40 میلیون نفر رسید که 60 درصد از جمعیت کل کشور راتشکیل می دهند. نتیجه این رشد تصاعدی جمعیت، گسترش و رشدشهرهای بزرگ و مهاجرت سیل روستائیان به شهرها بود. با اینکه این پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است ولی فقط یکی از ابعاد تغییرجمعیتی را بر می تاباند. جمعیت شهرهای استانبول، ازمیر، و آنکاراامروزه به بیست میلیون نفر می رسد. این بدان معنا است که بقیه جمعیت شهرنشین ترکیه، یعنی 20 میلیون نفر دیگر در شهرهای کوچکتر نظیر (برسه)، (کنیه) و دیگر شهرها ساکنند. بنابراین درسرتاسر منطقه آناتولیا، هزاران روستا و شهرستان با یکدیگر رقابت می کنند. شهرهایی که در این رقابت برنده می شوند جمعیت قابل توجهی را در خود جای می دهند و بدین ترتیب بین شهرهای بزرگ واین مناطق توازن جمعیتی برقرار می گردد، و مناطقی که از قافله رشدعقب مانده اند در بعد جمعیتی و ادبیات علمی کمتر مورد توجه قرارمی گیرند.
علویون، مدرنیزاسیون و توسعه شهری
اهل تسنن منطقه آناتولیایی ترکیه از مرحله گذار جوامع روستایی به جوامع شهری بیشترین بهره برداری را نمودند، این در حالیست که جوامع روستایی علوی در حفظ موجودیت و بافت جمعیتی خود ناکام ماندند و جوامع سازمان یافته و ارگانیک روستایی شکل ندادند. گرچه دربرخی از موارد شهرها یا شهرستان های مستقل بزرگ و تمرکزجمعیتی در این مناطق از امتیازات ویژه برخوردار شوند. برعکس اهل تسنن روستاهای خود را توسعه داده و شهرهای بزرگتری را تشکیل دادند، در نتیجه بافت همگون جمعیتی اهل تسنن گسترش یافت.
بخشها
در بخشها و جامعه روستایی آناتولیا مالکین و زمینداران بزرگ وجودندارند. معمولا مزارع و زمین های اطراف هر روستا به اهالی آن تعلق دارد. کشاورزان زمین های خود را با گاو آهن یا تراکتور شخم می زنند،ولی امروزه استفاده از گاو آهن کمتر متداول است. بندرت کشاورزان زمین های خود را آبیاری می کنند و بیشتر کشت آنان دیم است.خانواده هایی که به تراکتور دسترسی ندارند با خیش هایی چوبی زمین راشخم می زنند و مراحل کاشت، داشت و برداشت را با دست انجام می دهند. زندگی کشاورزان بسیار سخت و مشقت بار است. غالبا اراضی روستاها رسی و یا صخره ای است. حتی هنگامی که برای شخم زدن اراضی از تراکتور استفاده می شود محصول قابل توجهی بدست نمی آید ومعمولا نسبت کاشت به برداشت در بدترین حالت آن یک به یک و نیم ودر بهترین حالت آن یک به پانزده است. کشاورزان ممکن است محصولات خود را در بازار به فروش برسانند، ولی کشاورزان این منطقه بر خلاف کشاورزان دیگر مناطق ترکیه غالبا محصولات خود را برای مصرف خود می کارند. دامداری بشکل بسیار محدود نیز در کنارکشاورزی در میان آنان متداول است. پرداخت دستمزد بصورت منظم بندرت در جامعه روستایی این منطقه دیده می شود. ممکن است یکی ازاعضای خانواده از راه کارهای مقطعی در آمد اندکی کسب کند. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد اصطبلی بسازد برای ساخت آن دستمزد اندکی رابصورت روزانه یا در حین کار به همسایگان خود می پردازد. تعداد کسانی که از راههای دیگر نظیر ساخت وسایل کشاورزی و یا قالیبافی امرارمعاش می کنند بسیار کم است. برخی از روستائیان مستمری بگیرند وپس از گذراندن دوره کاری خود در شهرهای یا در کشور آلمان به روستاهای خود باز می گردند و از حقوق بازنشستگی خود ارتزاق می کنند.در برخی از روستاها زنان از راه قالیبافی درآمد خوبی کسب می کنند. بغیراز صندوق های دولتی، پول از طریق بستگان روستائیان که در شهرهای دیگر و یا خارج از کشور کار می کنند به دست آنان می رسد. خانواده هایی که یکی از اعضای آنها در شهر و یا در خارج از کشور کار می کنند نسبتازندگی مطلوب و راحتی دارند زیرا نیازهای غذایی آنان از طریق محصولات کشاورزی و دامی تامین می شود و مبالغی را که بطور منظم ازکشور و یا از خارج از کشور بدست آنان می رسد، صرف امور دیگر می کنند.خانواده هایی که از چنین در آمدی محرومند از طریق کار سخت کشاورزی و کارگری مخارج خود را تامین می کنند. در جامعه روستایی این منطقه دسته بندی طبقاتی و شغلی وجود ندارد و تنها ملاک دسته بندی مردم و تفکیک آنان از یکدیگر، مذهب می باشد. بدین ترتیب مردم به دو گروه علوی و سنی تقسیم می شوند. به جز کارکنان دولتی که در این منطقه ساکنند، هفتاد و چهار روستا کاملا سنی مذهب اند وساکنین بیست روستا علوی مذهب می باشند. دو روستا دارای جمعیت مختلط سنی و علوی می باشند، هرچند که آنان در محله های مجزا ازیکدیگر بسر می برند. بنابراین در روستاهای این منطقه مردم باگرایش های دینی متفاوت و جدا از هم زندگی می کنند. اکثریت جمعیت شهری که در این منطقه واقع شده سنی مذهب اند، بطوریکه 95 درصداز جمعیت شهر را تشکیل می دهند. با اینکه مردم ساکن در روستاهای این منطقه از نژادهای مختلف می باشند، به استثناء سه گروه از آنان،بقیه خود را ترک می دانند. گروه هایی که خارج از این جرگه قرار دارندعبارتند از: اقوام قرقیز، مهاجرینی که از این منطقه آمده اند و روستایی که اقوام کرد و ترک بطور مختلط در آن زندگی می کنند. غالب مهاجرین این روستاها را ترک کرده و به استانبول رفته اند و تعداد معدودی از آنان در روستا باقی مانده اند. روستایی که قرقیزها در آن ساکنند رونق یافته وبه عنوان روستایی آباد و صنعتی شناخته می شود. سکونت اقوام کرد دراین منطقه از سیاست های پیشین دولت ناشی می شود.
علویون و حکومت ترکیه
علویون مخالفت با حکومت و استقلال طلبی را به شیوه ای متفاوت درپیش گرفته اند. در این شیوه آنان بواسطه تاکید بر قومیت و مذهب خاص خود هویت مستقل خود را مطرح می کنند. در واقع مولفه های اخلاقی وفلسفی و در مجموع ماهیت این فرقه علاوه بر ابعاد مذهبی جنبه سکولار زندگی را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. مایکل میکر4 اثر خودبه حس تمایز یافتگی شدید علویون اشاره نموده است. وی تحلیل تاریخی مفصل شهر آف 5 واقع در سواحل دریای سیاه به این مهم اشاره نموده که فرقه های متنوع سنی ساکن این منطقه بواسطه برخورداری از نمادها، عادات و سیاق بیان مشترک با یکدیگر و با دیگرگروه ها و اقوام تعامل دارند و با آزادی کامل و به سهولت با یکدیگر ارتباطبرقرار می کنند. این بدان معنی است که اگرچه اقوام گوناگون و متکثرسنی در جمهوری سکولار ترکیه به سر می برند ولی بواسطه احساس تعلق پذیری به جامعه اسلامی جنبه ها و تفاوت های قومی خود را نادیده می گیرند، در حالی که اقوام کرد آناتولیای شرقی با تاکید بر هویت قومی خود به عنوان عنصرهای نا همگون نمود یافته اند. بدین ترتیب از نظر(میکر) گروه های مختلف قومی، زبانی و ملی ترکیه به سهولت و بدون اصطکاک و تنش جامعه چند گونه و در عین حال یکپارچه ترکیه معاصررا تشکیل داده اند و تنها استثنا در این زمینه اقوام کرد منطقه آناتولیای شرقی می باشند. از طرف دیگر علویون ترکیه بواسطه مشارکت فعال درجامعه ای فرا مذهبی کوشیده اند روابط اجتماعی خود را گسترش دهند.در واقع آنان شهروندی و تعلق پذیری به جامعه سکولار را بر دیگرگزینه ها ترجیح داده اند. مع الوصف هویت ملی فقط یکی از ابعاد مفهوم شهروندی اسلامی - ترکی را تشکیل میدهد، و در نتیجه علویون ترکیه بطور نسبی و ناقص مشمول تعبیر شهروندی می گردند. علویون ترکیه به امور دینی نظیر روزه، نماز جماعت و مبانی عقیدتی کم توجهی نشان میدهند، از اینرو آنان از یکی از مهمترین مولفه های جامعه پذیری بی بهره اند. در هر حال حس نا یکسانی و افتراق علویون نیز مانند اقوام کردبواسطه سازمان اجتماعی متمایز و مبتنی بر عدم تعلق پذیری به نظام حاکم ترکیه، تقویت شده است. اگرچه تفاوتهای بسیاری بین مناطق،اقوام و گروه های مختلف ترکیه وجود دارد ولی می توان تفاوتها و وجوه تمایز عمده جامعه علویون با اهل سنت را در این موارد خلاصه کرد:
الف. نظام سلسله مراتبی مقدس که بر اساس آن فقط برخی افرادخاص می توانند به عنوان رهبر دینی خود برگزیده شوند.
ب. آرمان های باطنی متاثر از تفاسیر عرفانی از دین.
ج. مراسم ها و آئین های جمعی و انحصاری که مردان و زنان در آن شرکت می کنند.
این ساختار اجتماعی علویون موجب شده سنت فرهنگی و دینی آنان که مورد تایید اهل سنت و حکومت نیست، استمرار یافته و منتقل شود.همچنین علویون برای حل و فصل مناقشات خود از این ساختاراجتماعی منتفع شده اند و بواسطه این ساختار توانسته اند استقلال خود ازحکومت مرکزی را اعلام کنند. بنابراین عامل تمایز و برجستگی علویون ترکیه، مانند اقوام کرد از موضع گیری و مقاومت آنها در برابر حکومت ناشی می شود.
بسیاری از اوقات علویون مورد استهزا قرار می گیرند و به آنان توهین می شود. البته تبعیض علیه علویون ترکیه فقط به این حد محدودنمی شود، بلکه گاهی تبعیض علیه علویون شکل خشونت آمیزی بخودمی گیرد. این مواضع خشونت آمیز بیشتر در هنگام تشدید تنشهای ملی و سیاسی نمود می یابد. واقعه مربوط به همایش حزب اسلام گرای رفاه نمونه ای از اقدامات خشونت آمیز علیه علویون است. حزب اسلامگرای رفاه در دوره اوج قدرت و اعتبار خود همایشی فرهنگی را در شهر(سیواس) برگزار کرد. این همایش با همکاری علویون و جناح چپ سکولار برگزار شد و چهره های مشهوری نظیر (عزیز نسین) در آن شرکت کردند. اسلامگرایان تندرو پس از تظاهرات هتل محل اقامت شرکت کنندگان در همایش را محاصره کردند و آنرا به آتش کشیدند.محاصره کنندگان هتل از فرار اعضای همایش به خارج از مهلکه ممانعت کردند و نیروهای امدادی نیز با تاخیر و به کندی به محل واقعه رسیدند. در نتیجه شرکت کنندگان در شعله های آتش سوختند و جان سپردند. در واقع این واقعه هشدار و اعلام خطری جدی به طیف سکولاریست محسوب می شد. واقعه مذبور از وقایع مهم جامعه علوی ترکیه بشمار می رود و از نظر آنان استمرار دوران سرکوب عثمانیان تلقی می گردد. با ان همه تبعیض علیه علویون در جامعه کنونی ترکیه به طورعلنی نمود یافته است و (علوی بودن) به عنوان معیار و ملاک تعیین هویت، عامل تبعیض علیه آنان تلقی نمی شود. البته چون علویون ازنظام سلسله مراتبی بکتاشی ها الهام گرفته اند، حکومت جمهوری خواه ترکیه در بدو شکل گیری آن فعالیت انجمن اخوت که علویون نیز شامل آن می شدند را ممنوع اعلام کرد، ولی با وجود این علویون می توانستنداعمال و مناسک دینی خود را در جوامع روستایی خود انجام دهند.همچنین آنان در عرصه های اجرایی، سیاسی، هنری، نظامی و درجنب شهای چپ حضوری پر رنگ دارند و گاهی نقش آنان در جمهوری ترکیه تعیین کننده بوده است. در اینجا لازم به ذکر است که علویون مناطق مرکزی و غربی ترکیه از نظر ایدئولوژیکی و جغرافیایی به حکومت نزدیک ترند.نسبت به علویون مناطق شرقی ترکیه و اقوام علوی کرد این منطقه کمتر مورد ظلم و تبعیض واقع شده اند.
طریقت بکتاشیه یکی از مهمترین طریقت های ترکیه به شمارمی رفته و در میان ینی چریهای عثمانی پیروان بسیاری داشته است. تاقبل از برچیده شدن طریقت های صوفیانه از ترکیه، شبکه گسترده ای ازتکیه های بکتاشی ها در امپراتوری عثمانی وجود داشت و فاصله هریک از این تکیه ها از یکدیگر کمتر از 15 مایل بود. مبانی عقیدتی این طریقت برگرفته تصوف و تشیع است. یکی از ویژگی های بکتاشی های ترکیه که مخالفت اهل سنت را برانگیخته بود به زنان مربوط می شد، زیرادر هنگام برگزاری مراسم ها و آئین های خاص بکتاشی ها، زنان بدون حجاب در مجالس حاضر می شدند. مفسرین بکتاشی معتقدند این سنت از دوره پیش از اسلام بر جای می مانده است. بکتاشی های ترکیه به عنوان گروهی متساهل شناخته می شدند. و به ترویج عقاید مسیحیت و کفر آمیز و باورهای عامیانه متهم می شدند. فرقه بکتاشیه در ترکیه پیروان بسیاری داشت و در قلمرو عثمانیان از اهمیت بسزایی برخورداربود. غالب پیروان فرقه بکتاشیه در روستاهای بخش اروپایی ترکیه ساکن بودند. در پی گسترش این فرقه در آناتولیا و اروپا بسیاری ازمسیحیان به این فرقه گرویدند، از اینرو بکتاشی ها حلقه وصل ترکها ومسیحیان و عامل انتقال اسلام به آنها محسوب می شدند. ینی چریهای عثمانی بشدت از این فرقه استقبال کردند و غالب ائمه جماعت سپاهیان ینی چریها بکتاشی بودند.
سرانجام سلطان محمود دوم در سال 1826 انجمن اخوت بکتاشیه رابه جرم به راه انداختن شورش و مخالفت با برچیده شدن ینی چریها،منحل نمود. سلطان با حمایت مفتی اعظم عثمانی و علما این انجمن را نا مشروع اعلام کرد و اماکن مقدس آنان را ویران نمود و سه تن از سران این انجمن را در ملا عام اعدام کرد و بقیه اعضای انجمن را تبعید نمود.
پیروان این فرقه در میان اقوام ترک و کرد ترکیه به چشم می خورند وپراکندگی علویون در میان این دو قوم یکسان است. علویون ترکیه درعرصه سیاسی بسیار فعالند، از اینرو گاهی با رفتار خشونت آمیزاصولگرایان سنی مواجه می شوند، زیرا اهل سنت علویون را مرتدمی دانند.
شکل گیری ترکیه پس از شکست عثمانیان، اشتیاق و تمایل این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا، مشکلات سیاسی نظیر مسئله قبرس و مسائل مربوط به نقض دموکراسی ویژگیها و شاخصه های اصلی این کشور محسوب می شوند و امروزه ترکیه در غرب با این شاخصه هاشناخته می شود. پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی ترکیه در هفتاد و پنج سال گذشته که تحولات اساسی کشور را در پی داشته ویژگیها وشاخصه های مذکور را چندان تحت الشعاع قرار نداده است. این ویژگیهادر بررسی وضعیت علویون ترکیه و تغییر موضع آنها نسبت به اکثریت سنی مذهب بیش از پیش نمود می یابد. در بدو شکل گیری جمهوری ترکیه غالب علویون در روستاهای مناطق شرقی و جنوب شرقی کشورساکن بودند. در پی سیر پرشتاب مهاجرت در طی دهه های گذشته اکثرعلویون در شهرها سکونت نمودند و امروزه آنان غالبا در حاشیه شهرهای بزرگ نظیر استانبول، آنکارا و ازمیر بسر می برند. در بدو شکل گیری جمهوری ترکیه علویون کمتر شناخته می شدند. روستائیان علوی از وروددیگران به مراسم های خود ممانعت می کردند و باورها و اصول و مبانی عقیدتی خود را برای دیگران تشریح نمی کردند. امروزه حضور علویون دررسانه های عمومی و تلویزیون پر رنگ است. نوارهای موسیقی خاص آنان در همه جا بفروش می رسد و آثار مربوط به این فرقه که غالبا توسطعلویون نگاشته شده در کشور منتشر می گردد. علویون خواستار به رسمیت شناخته شدن فرهنگ خود از سوی دولت می باشند، چرا که این امر بطور رسمی محقق نشده است. در این راستا علویون کتاب درسی دینی خاص خود را برای تدریس در مدارس دولتی تدوین کردند ولی دولت این خواسته آنان را نپذیرفت. امروزه غالب آثاری که در موردعلویون ترکیه منتشر می شود نحوه تغییر جامعه روستایی، دور افتاده،متکثر، درونگرا و oral علویون را به جامعه ای شهر نشین، متجدد، فعال،پویا و سکولار را مد نظر قرار می دهند و فرهنگ متکثر و چند گونه علویون که در گذشته ثبت نشده بود را در قالب جدید ارائه می دهند
علویون ترک و کرد
علویون اقوام مختلفی را در بر می گیرند که اقوام کرد، ترک و گروه های کوچکتر نظیر اقوام ابدال 1 یا تاهتاسی 2 از آن جمله اند. پیروان این فرقه در میان اقوام ترک و کرد ترکیه به چشم می خورند و پراکندگی علویون در میان این دو قوم یکسان است. علویون ترکیه در عرصه سیاسی بسیار فعالند، از اینرو گاهی با رفتار خشونت آمیز اصولگرایان سنی مواجه می شوند، زیرا اهل سنت علویون را مرتد می دانند.
بسیاری بر این باورند که هویت مذهبی علویون بر تفاوتهای قومی غالب است. در واقع این نگرش تا حدی درست است، در برخی مواقع کردهای علوی همسو با کردهای سنی علیه دولت موضع گیری نکرده اند. ( به عنوان مثال تعداد علویون عضو حزب pkkبسیار اندک است).همچنین امروزه بسیاری از آثار علویون جامع گرا و فرا قومی بوده و همه اقوام علوی را تحت الشعاع قرار می دهد و فقط به اقوام ترک و کرد محدودنمی شوند. بطور کلی گروه ها و اقوام مختلف علوی با ورود به عصرمدرنیته به سکولاریسم اجتماعی و فردی گرویده اند. غالب علویون ترک کوچ نشین نمی باشند و در یکجا سکونت کرده اند، آنان به بکتاشی ها یاانجمن اخوت ترکیه وابسته اند. این در حالیست که علویون کرد نسبت به حاجی بکتاش که مقبره آن در غرب کشور واقع است رغبت کمتری نشان می دهند و بیشتر به زیارتگاه های محلی علاقه نشان می دهند.همچنین در حالی که روابط بسیاری از گروه های علوی آناتولیا با اهل تسنن پیچیده و مبهم است و بطور مشخص اهل تسنن را نفی نمی کنند، علویون کرد به طور علنی و با صراحت در مقابل اهل تسنن موضع گیری می نمایند و از ساخت مساجد سنی در مناطق خود بشدت خشمگین می شوند، اختلاف مواضع و جهت گیریهای مذهبی علویون ترک و کرد تا حدودی در نامگذاری گروه های مذکور مشهود است.علویون ترک خود را بکتاشی یا بیرگی 3 می نامند در حالی که علویون کرد خود را قزلباش می نامند. نام اخیر به قبایل شیعه صفوی اشاره داردکه با عثمانیان نبرد کردند و بسیاری بر این باورند که علویون باقزلباش های صفوی متحد شدند. از آنجا که اهل تسنن ترکیه مدتهای مدیدی علویون ترکیه را قزلباش می نامیدند، استعمال معاصر این نام توسط خود علویون به موضع ضد دولتی آنان اشاره دارد. در واقع موضع ضد حکومت این گروه با موضع ضد حکومت بکتاشی ها کاملا متفاوت است. علویون ترک بر هویت و ملیت ترکی خود تاکید می کنند و وجه مشترک اهل تسنن کرد با حکومت مذهب آنان است. در حالی که علویون کرد هیچ تکیه گاهی ندارند و از هرگونه اهرم ملی و دینی بی بهره اند. البته این بدان معنا نیست که علویون کرد در جامعه ترکیه فاقدهر گونه جایگاه اجتماعی می باشند، بلکه برعکس بسیاری از آنان ازموقعیت های بالای اجتماعی برخوردارند. با وجود این احساس طردشدگی به علویون کرد غالب شده، از اینرو وضعیت آنان بی ثبات وخشونت بار است. بخش اعظم پناهندگان اروپا و به ویژه پناهندگان انگلیس را کردهای علوی تشکیل می دهند و برخی از آنان به گرایش های انقلابی الحادی نظیر مارکسیسم روی آورده اند و این درحالیست که چنین گرایش هایی با مواضع سیاسی اکثریت ملت ترکیه درتعارض است.
نام اقوام پس از ظهور تغییر یافته و پس از چندی اهمیت می یابند. ازاینرو جای تعجب است واژه نوظهور (علوی) که یک قرن بیشتر از عمرآن نمی گذرد امروزه تا بدین حد رایج شده است. در واقع علاوه بر واژه (علوی)، واژه های کرد و ترک، اصطلاحاتی نو ظهورند و یا لااقل از زمان شکل گیری جمهوری ترکیه مفهوم آنها بطور بنیادین تغییر نموده است.در واقع شکل گیری گروه های بزرگتر اجتماعی ترکیه به مقوله دولت ملی مربوط می شود. در مبحث دولت ملی هویت ترکی و اسلام سنی به عنوان شاخصه های اصلی هویت تلقی می شوند. از اینرو گروه های مختلف وروستائیان سراسر کشور با انتخاب این دو شاخصه اصلی اجتماع کنونی ترکیه را تشکیل دادند. بدین ترتیب گروه هایی که عقاید مذهبی آنان متزلزل بود به مذهب تسنن گرویدند و از سوی دیگر هویت قومی اقوام متنوع سنی روستایی در هویت غالب جامعه ترکیه ادغام و هضم شد. بااین حال اقوام کرد و علویون بطور نظام یافته یا ناخواسته در هویت ملی ادغام نشده اند. هویت متمایز و منسجم دو گروه مذکور در ادبیات آنهانمود یافته و این هویت متمایز بواسطه سازمان اجتماعی آنان که درمقابل حکومت مرکزی موضع گیری نموده، تقویت شده است. بدین ترتیب آنان تا حدی از دستگاه حاکم مستقل شده اند و این استقلال باهویت دینی و قومی جدید آنها درهم آمیخته است.
علویون ترکیه گروهی منسجم و یکپارچه نیستند و از یک ماهیت تاریخی عینی و ملموس و منسجم برخوردار نمی باشند. با وجود این شاخصه ها و مولفه های اجتماعی (علویت) حائز اهمیت می باشند، و این اهمیت از نحوه برخورد و موضع گیری علویون نسبت به اصول و مبانی ایدئولوژیک جمهوری ترکیه ناشی می شود. مهمترین شاخصه اجتماعی علویون علاقه آنان نسبت به آتاتورک است. میزان علاقه و وفاداری آنان به آتاتورک به حد افراط رسیده است به طوری که آنان وی را به عنوان بنیان گذار ملت، حامی و پشتیبان خود در مقابل خشونت های فرقه ای،رهایی بخش از زیر یوغ حکام بیگانه و شخصیتی روشنگر که ملتی عقب مانده را مدرنیزه نمود تلقی می کنند. از نظر آنان پس از قرون متمادی استیلای تمدن اسلامی - عربی بر این منطقه، آتاتورک تمدن ترکی و آناتولیایی را بنیان نهاد. در دهه 1950 علویون از رویه اسلامی سازی که از سوی احزاب مختلف سیاسی در پیش گرفته شده بود مایوس و سرخورده شدند، از اینرو به ترویج ایده ها و نشر آثار مربوط به دیدگاه های وی پرداختند که این روند با نخستین دوره حکومت حزب مردمی جمهوریخواه مقارن بود. این رویکرد علویون در اشعار و ترانه های آنان به خوبی نمود یافته است. علویون با الهام از تاکیدات آتاتورک مبنی بر تعلیم گسترده روشنگری، به تدریس روی آوردند. همچنین آنان آثارخود را در سطح منطقه ای و ملی منتشر کردند. در برخی از این آثار،دیدگاه های علویون نسبت به آتاتورک در قالب شعر ارائه شده است که اشعار شاعر مشهور علوی (محنتی) از آن جمله است.
گرایش علویون به جریانهای چپ و اصولگرا
علویون وفاداری و علاقه خود را به آتاتورک و جمهوری خواهان به شیوه های مختلف ابراز می کردند که اعلام آمادگی برای شرکت در جنگ و عرصه های اجتماعی و همچنین دفاع و حمایت از کشور در مقابل انتقادها از آن جمله اند. با وجود این آنان نسبت به حکومت مرکزی کاملابدبین بودند و تصور می کردند حکومت ترکیه مانند حکومت عثمانی نسبت به علویون ظلم و بی عدالتی روا داشته و نسبت به آنان موضعی تبعیض آمیز اتخاذ نموده است. از اینرو آنان خود را اقلیتی محروم تلقی می کنند و پیوستن آنان به جناح چپ جمهوری خواه نیز از همین امرناشی می شود. این موضوع در اکثر کتب مربوط به علویون ترکیه منعکس شده است. مطالبی که در ادامه می آید برداشتی از یکی از آثار متاخر دراین زمینه می باشد. کتاب مذکور به نام (پدیده علویون) از آثار ( کمال چنر) می باشد که در سال 1982 منتشر شد. نویسنده در این اثر وضعیت علویون را از زمان فاصله گرفتن آنان از اسلام تا دوره جمهوری خواهان بررسی کرده است. بسیاری از نویسندگان از این الگو پیروی نموده اند وتفاسیر خاص خود را در مورد وضعیت علویون در این مورد ارائه کرده اند.ولی آنچه اثر (چنر) را از دیگر آثار متمایز می سازد، سبک نگارش وی است، چراکه نویسنده استدلالات پیچیده را به زبانی ساده بیان نموده است.
علویون در دوره جمهوری خواهان
جمهوری خواهان در دوره حکومت خود نسبت به علویون موضع مثبتی اتخاذ نمودند، با وجود این علویون نتوانستند از فرصت های موجود بطورشایسته بهره برداری کنند. این امر از آنجا ناشی می شد که آنان مجبوربودند در دور افتاده ترین و محروم ترین مناطق کوهستانی زندگی کنند وارتباط آنان با دنیای خارج بسیار محدود بود. علویون برای تامین معاش خود به اقتصادی بسته و محدود متکی بودند. همه آنان بی سواد بوده وهیچ یک به تجارت اشتغال نداشتند. از اینرو با اینکه در این دوره شرایطبرای آنان مهیا بود، نتوانستند در مراکز شهری جایگاهی برای خودبیابند.
در واقع علویون نتوانستند از این فرصت تاریخی بهره برداری کنند ودر نتیجه در حاشیه باقی مانند. در دوره شکل گیری جمهوری ترکیه،علویون 20 تا 25 در صد جمعیت کل کشور را تشکیل می دادند و اکثریت سنی مذهب در شهرها ساکن بودند. در این دوره بقایای دستگاه عثمانی به حکومت جمهوری خواهان راه یافتند. جمهوری خواهان برای ساماندهی حکومت و دولت خود به زمان احتیاج داشتند. آتاتورک بواسطه اصلاحات سکولاریستی دین و دولت را از یکدیگر جدا نمود. دراین دوره علیرغم وجود آزادی دینی فردی مساجد به مخالفت با حکومت برخاستند. علویون تلاش کردند از این موقعیت استفاده کنند و به مناطق مرکزی عزیمت کنند. آنان درصدد بودند کودکان خود را به مدرسه بفرستند، ولی مساجد و بقایای رژیم گذشته همچنان به حملات خودعلیه حکومت ادامه می دادند. انتظار علویون از حکومت جمهوری خواهان بالا بود ولی این توقعات هرگز برآورده نشد. در دوره حکومت حزب منفرد، تفنگ ژاندارمها همواره روستائیان را نشانه می رفت و این در حالی بود که غالب روستائیان را علویون تشکیل می دادند. علویون کرد ساکن در مناطق شرقی علیه این اقدامات خشونت آمیز حکومت بپا خاستند. در این دوره شورش (درسیم) خونین ترین وبزرگترین شورش علویون علیه حکومت محسوب می شود. از آنجا که علویون در دوره حاکمیت حزب (تنها) رنجها و مرارت های زیادی رامتحمل شدند، برخی از آنان پس از به قدرت رسیدن حزب دموکرات درسال 1950 به حمایت از آن برخاستند. ولی حمایت آنان از این حزب نیزدوام نیافت. در پی موضع گیری حزب دموکرات در قبال مذهبیون وممنوع کردن اذان ترکی در مساجد و دستور اقامه اذان به زبان عربی وموضع گیری های ضد میهن پرستانه آنان حمایت علویون از این حزب پایان یافت.
علویون و اهل سنت
یکی از ویژگی های مهم اسلام در ترکیه، انشقاق علویون و اهل سنت است. در واقع علویون ترکیه معرف فرقه ای نامتعارف می باشند که بعدناشناخته مخفی، اسلام ترکیه را بر می تابانند. با وجود اینکه جمعیت علویون ترکیه قابل توجه است و آنان 25 درصد جمعیت کل کشور راتشکیل می دهند، به علل سیاسی آمار دقیق و واقعی آنان اعلام نمی شود. علویون ترکیه با قزلباش های بلغارستان، بکتاشی های آلبانی و اهل حق ایران و علویون سوریه وجوه تشابه بسیاری دارند. گاهی علویون شیعیان افراطی قلمداد می شوند، در حالی که این طرز تلقی صحیح نیست و در حقیقت این فرقه تفسیری باطنی از اسلام را ارائه نموده اند و وجه تمایز آنان با دیگر فرقه ها آئین های خاص آن است.
ریشه و خواستگاه آئین های علویون بطور دقیق مشخص نشده وپیشینه برخی از این آئینها به دوران پیش از اسلام باز می گردد. تنوع وتکثر علویون از منظر زبانشناختی اعم از گروهک های ترک، کرد، زازا وعرب از یک سو و تنوع شاخصه های فرهنگی و حتی عقیدتی طبقه بندی علویون را دشوار نموده است. از اینرو اهل سنت حتی مسلمان بودن علویون را نفی می کنند و یا آنان را سنی بشمار می آورند، ولی ویژگی ها و آئین های مذکور را انحراف از دین و باورهای باطل تلقی می نمایند. دولتمردان ترکیه ویژگی ها و آئین های خاص علویون را نفی می کنند و یا از منظری فلکلریک به آنها می نگرند. در واقع از نظردولتمردان ترکیه فرقه علویون و ویژگی های آنها پدیده ای فرهنگی تلقی می شود.
علویون ترکیه گروهی سکولار و میهن پرستند که از حقوق برابر با دیگرگروه ها برخوردار نمی باشند. مناسک و اعمال دینی علویون ترکیه ازپیچیدگی های خاصی برخوردار است. ( سم ( یکی از مهمترین مناسک دینی علویون می باشد و این مجموعه اعمال دینی زیر نظر شیخ و بزرگ علویون به نام (دد)، برگزار می گردد. دعا برای حضرت علی (ع)، ذکراسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) و سوگواری برای امام حسین (ع) وامام حسن (ع) جزو آئین های اصلی این مراسم است. به همین علت برخی از ناظرین این گروه را با شیعیان ایران همان می پندارند. تنهامراسم و آئین دینی علویون نیست، بلکه نمازها، ادعیه مختلف، تشییع جنازه و مراسم ازدواج از دیگر آئین های مذهبی علویون ترکیه محسوب می شود. در اینگونه مراسم ها فقط ادعیه ترکی خوانده نمی شود بلکه قرائت قرآن در مساجد اهل سنت و تلفیقی از سنت های مذهبی مختلف در آئین های مذکور بچشم می خورد. در واقع این آئین های سنتی التقاطی و آمیزه ای از آئینهای علویون و اهل سنت می باشند. از آنجا که فقط (ددها) شیخ و بزرگ مراسم "سم) شمرده می شوند و مراسم تحت نظر آنان برگزار می گردد. رسیدگی به امور دینی مساجد و برگزاری نمازجماعت و ادعیه و اهل تسنن توسط شخص دیگری که به امور دینی علاقه مند است برگزار می گردد و وی متکفل نظارت بر امور دینی اهل تسنن می گردد. حتی بسیاری از افراد تلاش می کنند در ( مرکز اموردینی) شغل و جایگاهی بدست بیاورند، ولی فقط تعداد کمی از آنها به این خواسته خود می رسند.
روستاهای علویون و اهل تسنن
روستاهای علویون و اهل سنت فقط از نظر فیزیکی از یکدیگر جدانیستند. بلکه روابط اجتماعی این دو گروه با یکدیگر بسیار ضعیف ومحدود است. تنها درگیری و مناقشه ای که بین دو گروه در گرفت به شورش سال 1980 مربوط می شود. در این دوره هریک از روستاهای علویون یک دیده بان داشتند تا از حمله سنی ها در امان باشند. در این جامعه روستایی تعامل دو فرقه مذکور با یکدیگر بسیار محدود است.بسیاری از سنی ها هرگز روستاهای علوی را ندیده اند و همچنین بسیاری از علویون روستاهای سنی ها را ندیده اند. این امر از آنجا ناشی می شود که هیچ گونه ارتباط و وابستگی خانوادگی بین این دو گروه وجودندارد. در واقع از نظر مردم این منطقه ازدواج به عنوان فرصت و موقعیتی برای تقویت روابط اقتصادی و اجتماعی خانواده ها در آینده تلقی می شودو بطور کلی ازدواج دارای مرزها و محدوده های خاصی و این محدوده هابشدت حفظ می شود، ولی علویون و اهل سنت بندرت با یکدیگرازدواج کنند. بی اعتمادی علویون و اهل سنت بندرت به یکدیگر واختلافات مذهبی عامل اصلی این انشقاق و انفکاک است. بسیاری ازعلویون در مسجد نماز نمی خوانند و در ماه رمضان روزه نمی گیرند و زنان آنان نیز بی بند و بارند، از اینرو اهل تسنن آنان را مسلمان نمی انگارند.علویون از این ذهنیت سنی ها در مورد خودشان آگاهند و آنان را متعصب و متحجر می دانند. آنان اعمال دینی سنی ها را باطل می دانند و معتقدندبرگزاری نماز در یک ردیف در مسجد باطل است. امروزه بسیاری ازروستائیان علوی از رفتن به مناطق سنی نشین اجتناب می کنند و برخی نیز از ترس رفتار خشونت آمیز سنی ها در این مناطق ظاهر نمی شوند.بسیار بندرت پیش می آید که یک علوی به روستایی سنی نشین واردشود و هنگامی که از آنان دعوت می شود به این مناطق بروند با اکراه بسیار به این امر مبادرت می کنند و حتی الامکان سعی می کنند ازپذیرفتن این دعوت خودداری کنند. البته این بی اعتمادی و سوء ظن علویون و اهل تسنن نسبت به یکدیگر موجب نشده رابطه این دو گروه با یکدیگر بطور کامل قطع شود و هر از چند گاهی در موارد معدود و به صورت مقطعی بین آنان ارتباط برقرار می شود. این ارتباط در قالب ازدواج و یا معاملات تجاری بسیار ساده نمود می یابد. گاهی اوقات نیزبرخی از علویون در مواقع ضروری و نیاز شدید به بازارهای هفتگی روستاهای بزرگ سنی نشین می روند.
روابط علویون و اهل سنت در مرکز
اکثر روستائیان بجز خانواده های فقیر بطور منظم به بازار می روند.هنگامی که علویون و سنی ها از روستا به شهر می روند به محل هایی که توسط هم کیشانشان اداره می شود می روند و پیروان هر دو فرقه ازیکدیگر کناره گیری می کنند. اکثر علویون ساکن شهرها، فروشگاه،رستوران و یا چایخانه دارند. معمولا علویون روستایی مشتری های دائمی این مراکزند و هرگز به فروشگاه یا رستوران های سنی ها نمی روند.یک گاراژ و تعمیرگاه وسایل نقلیه نیز در شهر وجود دارد که صاحب آن علوی است و همه علویون روستایی ماشینها و وسایل نقلیه خود را برای تعمیر نزد او می برند. ولی تعداد تعمیرگاه های سنی ها زیاد است و آنان نیزماشین های خود را برای تعمیر به این تعمیر گاهها می برند. در گیری وخصومت بین علویون و سنی ها در بازارها پدیده ای بسیار نادر است وهمواره فضای بازار آرام است. تنها در گیری که در بازار مشاهده شده به نزاع دو گروه کرد مربوط می شده است. آخرین درگیری مهم فرقه ای درسال 1980 و درست قبل از کودتای نظامی اتفاق افتاد. در طی این درگیری سنی های متعصب مغازه ها و فروشگاه های علویون را ویران کردند و بسیاری از علویون ساکن شهر مجبور شدند خانه و کاشانه خود راترک کنند. با این همه پیروان هر دو فرقه در ماه رمضان به یکدیگرنزدیکترند می شوند. در طول ماه رمضان خیابانها شلوغ تر از روزهای معمولی است و مردان سرتاسر روز را به گفتگو با دوستان خود و تماشای مردم خیابان و بازار می کنند. رستورانهای سنی ها در ماه رمضان در طول روز تعطیل است و قبل از افطار باز می شود. در این موقع رستورانها مملواز جمعیت مردم روزه دار می شود که برای صرف غذا به آنجا آمده اند.نانوایی ها تا پاسی از شب کار می کنند و نانهای محلی خاصی را می پزند.در هنگام سحر، نوازندگان علوی در خیابانها موسیقی می نوازند و با این آهنگ مردم را برای خوردن سحری از خواب بیدار می کنند. رستورانهای علویون در طول روزهای ماه رمضان باز است ولی شیشه ها و پنجره های رستوران با روزنامه پوشیده می شود. علت باز بودن این رستورانها اینست که در اوایل ماه رمضان علویون از روستاها به شهر می آیند، آنان بشدت مشتاقند سنی های روزه دار را تماشا کنند. برخی از سنی ها که نمی خواهند روزه بگیرند از این فرصت استفاده می کنند و به رستورانهای علویون می روند و چون شیشه ها و پنجره های رستوران با روزنامه پوشیده شده با خیال آسوده و بدون ترس از ریخته شدن آبرویشان غذاصرف می کنند. با اینکه صلح و آرامش بر منطقه برقرار است همواره علویون احساس ناراحتی می کنند. آنان از بحث و مذاکره در مورد سنتها،آداب و رسوم و عقاید دینی خود با اهل تسنن خودداری می کنند. اکثریت جمعیت شهر را اهل تسنن تشکیل می دهند، از اینرو علویون نمی توانندبا آزادی کامل عقاید خود را بیان کنند. در اوقات شرعی از پنج مسجداهل تسنن و مسجد بزرگ شهر که معماری آن به سبک عثمانیان است و در مرکز شهر قرار دارد صدای اذان در شهر طنین اندازه می شود، ازاینرو علویون بیشتر احساس انزوا و قربت می کنند.
روستائیان سنی و علوی دارای مشترکات زیادی می باشند، ولی موضع آنها در قبال دولت کاملا متفاوت است. هر دو گروه سعی می کنند به استخدام دولت در آیند و کارمند شوند و وقتی به این پست دست یافتنددر کنار یکدیگر کار می کنند. علویون و اهل تسنن مایل نیستند مناطق خود را از یکدیگر جدا کنند و منطقه و قلمرو مستقلی ایجاد نمایند. آنان به آتاتورک و تلاشهای وی برای ایجاد ترکیه مدرن مباهات می کنند. هردو گروه معتقدند دولت بسیار ثروتمند است و می تواند همه نیازهای آنان را بر آورده کند و مردم باهوش و زیرک می توانند از امکانات دولت استفاده کنند. این ضرب المثل که در میان علویون و اهل تسنن رایج است به دیدگاه هر دو گروه نسبت به دولت اشاره دارد: ( دارایی و ثروت دولت به اندازه یک اقیانوس است، هر کس از این اقیانوس بهره نبرد احمق است). این ذهنیت و نگرش به ویژه در جوامع روستایی رایج است، زیرادولت در این مناطق تنها نهادی است که برای انجام پروژه های بزرگ،پول و قدرت در اختیار دارد.
علویون و اهل سنت با موضع دولت در قبال مذهب مخالفند. با اینکه سنی ها بشدت به گرایش های مدرنیستی آتاتورک مباهات می کنند، ولی با رفرمهای سکولاریستی وی در حوزه دین کاملا مخالفند. اگرچه اکثرسنی ها بطور علنی از اقدامات آتاتورک انتقاد نمی کنند ولی عملگرایان آنها نسبت به وی دیدگاهی دوگانه دارند. گرچه همه سنی ها عملگرانیستند ولی طیف عملگرای مذکور از گرایش های دین ستیز حکومت پیشین اظهار انزجار می کنند. البته احساس آنان نسبت به مواضع دین ستیز آتاتورک فقط به این انزجار محدود نمی شود، بلکه آنان معتقدنددولت باید بطور جدی از اسلام حمایت کند و آنرا ضامن بقای خود بداند.علویون بر خلاف اهل سنت دولت را به عنوان دژ و سدی در مقابل اسلام اهل سنت می پندارند و آتاتورک را موجد شیوه زندگی ایده آل مدرن تلقی می کنند و این نگرش یکی از ابعاد و ویژگی های فرهنگی آنان محسوب می شود. امروزه علویون از اینکه دولت در مقابل مذهب سنی هاموضع گیری نمی کند اظهار نارضایتی می کنند.تاسیس مدارس دینی برای آموزش مبلغین سنی که بیشتر دانش آموزان آنرا تشکیل می دهند،گسترش انجمن های اخوت اهل تسنن، پخش برنامه های تلویزیونی دینی در جهت تبلیغ مذهب اهل تسنن، فعالیت دفاتر (مفتو) یا دفاتراستخدام کارمندان امور دینی در مراکز روستاها و بخشها، آموزش دروس مذهبی در مدارس و ساخت مساجد بزرگ در بسیاری از روستاها از جمله مواردی است که موجبات نارضایتی و نگرانی علویون را فراهم آورده است. این در حالیست که سنی های عملگرا بطور فزاینده ای اعتباریافته اند. به عنوان مثال غذا خوردن یا سیگار کشیدن در ماه رمضان برای علویون بسیار دشوار است و معلمین علوی در مدارس با دانش آموزانی مواجه می شوند که والدین آنها، آنان را از محاسبه میزان سود دردرس ریاضی منع می کنند. از طرف دیگر سنی هایی که اعتقادات دینی آنان ضعیف است نیز با مشکل روبرو شده اند. به عنوان مثال عملگرایان سنی با مشروب نوشیدن علویون و سنی های سست اعتقاد در مجامع عمومی بشدت برخورد می کنند و آنان را از این عمل منع می کنند، این درحالی است که از نظر قانون هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد.
امروزه انشقاق و جدایی علویون و اهل سنت همچنان استمرار یافته است. با این حال در گذشته این وضعیت وجود نداشته است. روستائیان علوی و سنی معتقدند در اعصار گذشته اکثریت جمعیت این منطقه علوی مذهب بوده اند ولی در دوره امپراطوری عثمانی، آنان به تدریج به مذهب تسنن گرویدند. روستائیانی که بر کیش خود باقی ماندند و سنی نشدند تحت فشار قرار گرفته و آزار و اذیت شدند. به نقل از منابع محلی،(یاووز سلیم) از سلاطین عثمانی در قرن هفدهم، مشهور به سلطان (گریم) یکی از دشمنان اصلی علویون بود. وی هنگام لشگر کشی به ایران در روستاهای کوهستانی این منطقه اردو زد. بنابراین مردم که چاره ای جز تغییر مذهب و گرویدن به مذهب تسنن نداشتند سنی شدندو پس از رفتن او از این منطقه بر آیین خود باقی ماندند. تغییر مذهب علویون به مذهب سنی تا دوره اخیر استمرار یافته است. البته این بدان معنی نیست که علویون بصورت جمعی و دفعی به این کیش در آمدند،بلکه آنان به مرور زمان و به تدریج سنتها و آئین های اهل سنت را درپیش گرفتند تا جائیکه هویت دینی پیشین آنان کمرنگ شد و دیگر خودرا علوی تلقی نکرده و سنی شدند. امروزه روستاهایی که نو کیشان مذکوردر آن ساکنند در زبان ترکی (دنک) به معنای (تغییر یافته) نامیده می شوند. در این رابطه و در مورد مردم این روستاها روایت دیگری نیزوجود دارد که بدین قرار است : (در پی بالا گرفتن مناقشات ساکنین روستاهای این منطقه، بزرگان روستاها به مردم گفتند سنی ها در یک طرف و علویون در طرف دیگر جمع شوند. بدین ترتیب علویون دریکطرف و سنی ها در طرف دیگر قرار گرفتند، ولی برخی از روستائیان مردد بودند و نمی دانستند به کدام گروه بپیوندند، بنابراین در میان این دوگروه باقی ماندند. از آن پس این گروه را (طرف سیز) به معنای گروه بیطرف نامیدند. این گروه با هیچ یک از طرفین سنی و علوی بیعت نکردند و در نزاع علویون و سنی ها بیطرف باقی ماندند. برخی معتقدندعلویون هرگز سنی نشده اند و این امر پدیده ای غیر ممکن است، زیراآنان نمی توانند گذشته و سابقه تاریخی خود را فراموش کنند.
علویون، مدرنیزاسیون و تحولات اجتماعی
علویون منطقه آناتولیا نسبتا از فرآیند مدرنیزاسیون منتفع شدند.تحولات اجتماعی ناشی از فرآیند مدرنیزاسیون شرح و تفصیل گسترده ای را می طلبد و ارائه خلاصه و چشم انداز اجمالی نتایج حاصل از این پدیده امر دشواری است، با این حال در اینجا شمه ای از نتایج این فرآیند ارائه می گردد. متاسفانه هنوز برخی از مردم علوی ساکن این منطقه از گرسنگی رنج می برند و دچار سوء تغذیه اند، در عین حال بطورکلی مواد غذایی در آناتولیا فراوان، ارزان و متنوع است. خدمات شهری بی نظم و آشفته است ولی در عین حال به عموم مردم ارائه می گردد. زیرساخت های توسعه هماهنگ با رشد و توسعه کشور در منطقه مورد توجه قرار گرفته و رشد و توسعه در حوزه های ارتباطات، بهداشت و درمان وآموزش با دیگر مناطق کشور متوازن بوده و همچنان این روند استمراریافته است. توسعه در حوزه رسانه ها که از بدو شکل گیری جمهوری ترکیه مورد توجه قرار گرفته بود در سالهای اخیر شدت بیشتری گرفته وشبکه ها و ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی متعددی تاسیس شده وتوسعه در بخش مطبوعات رشد بسیاری داشته و امروزه روزنامه ها ومجلات مختلفی در این منطقه منتشر می شوند. سرمایه گذاری دربخش راهسازی بطور مداوم استمرار یافته که این امر رونق اشتغال دربخش حمل و نقل را در پی داشته است. بخش خدمات حمل و نقل بین شهری در سرتاسر کشور خدمات مطلوبی را به مردم ارائه می دهد و دراین حوزه نیز مشکل خاصی وجود ندارد.
رشد شهر نشینی
بواسطه فرآیند مدرنیزاسیون و تحولات اقتصادی متعاقب آن، بافت جمعیتی ترکیه و به ویژه علویون تحت الشعاع قرار گرفت. گرچه همواره صحت آمارهای اعلام شده مورد تردید است ولی بنظر می رسد در سال 1923 جمعیت شهری ترکیه به دو میلیون نفر می رسیده که معادل 14درصد از جمعیت کل کشور بوده است. در سال 2002 جمعیت شهر نشین ترکیه به 40 میلیون نفر رسید که 60 درصد از جمعیت کل کشور راتشکیل می دهند. نتیجه این رشد تصاعدی جمعیت، گسترش و رشدشهرهای بزرگ و مهاجرت سیل روستائیان به شهرها بود. با اینکه این پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است ولی فقط یکی از ابعاد تغییرجمعیتی را بر می تاباند. جمعیت شهرهای استانبول، ازمیر، و آنکاراامروزه به بیست میلیون نفر می رسد. این بدان معنا است که بقیه جمعیت شهرنشین ترکیه، یعنی 20 میلیون نفر دیگر در شهرهای کوچکتر نظیر (برسه)، (کنیه) و دیگر شهرها ساکنند. بنابراین درسرتاسر منطقه آناتولیا، هزاران روستا و شهرستان با یکدیگر رقابت می کنند. شهرهایی که در این رقابت برنده می شوند جمعیت قابل توجهی را در خود جای می دهند و بدین ترتیب بین شهرهای بزرگ واین مناطق توازن جمعیتی برقرار می گردد، و مناطقی که از قافله رشدعقب مانده اند در بعد جمعیتی و ادبیات علمی کمتر مورد توجه قرارمی گیرند.
علویون، مدرنیزاسیون و توسعه شهری
اهل تسنن منطقه آناتولیایی ترکیه از مرحله گذار جوامع روستایی به جوامع شهری بیشترین بهره برداری را نمودند، این در حالیست که جوامع روستایی علوی در حفظ موجودیت و بافت جمعیتی خود ناکام ماندند و جوامع سازمان یافته و ارگانیک روستایی شکل ندادند. گرچه دربرخی از موارد شهرها یا شهرستان های مستقل بزرگ و تمرکزجمعیتی در این مناطق از امتیازات ویژه برخوردار شوند. برعکس اهل تسنن روستاهای خود را توسعه داده و شهرهای بزرگتری را تشکیل دادند، در نتیجه بافت همگون جمعیتی اهل تسنن گسترش یافت.
بخشها
در بخشها و جامعه روستایی آناتولیا مالکین و زمینداران بزرگ وجودندارند. معمولا مزارع و زمین های اطراف هر روستا به اهالی آن تعلق دارد. کشاورزان زمین های خود را با گاو آهن یا تراکتور شخم می زنند،ولی امروزه استفاده از گاو آهن کمتر متداول است. بندرت کشاورزان زمین های خود را آبیاری می کنند و بیشتر کشت آنان دیم است.خانواده هایی که به تراکتور دسترسی ندارند با خیش هایی چوبی زمین راشخم می زنند و مراحل کاشت، داشت و برداشت را با دست انجام می دهند. زندگی کشاورزان بسیار سخت و مشقت بار است. غالبا اراضی روستاها رسی و یا صخره ای است. حتی هنگامی که برای شخم زدن اراضی از تراکتور استفاده می شود محصول قابل توجهی بدست نمی آید ومعمولا نسبت کاشت به برداشت در بدترین حالت آن یک به یک و نیم ودر بهترین حالت آن یک به پانزده است. کشاورزان ممکن است محصولات خود را در بازار به فروش برسانند، ولی کشاورزان این منطقه بر خلاف کشاورزان دیگر مناطق ترکیه غالبا محصولات خود را برای مصرف خود می کارند. دامداری بشکل بسیار محدود نیز در کنارکشاورزی در میان آنان متداول است. پرداخت دستمزد بصورت منظم بندرت در جامعه روستایی این منطقه دیده می شود. ممکن است یکی ازاعضای خانواده از راه کارهای مقطعی در آمد اندکی کسب کند. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد اصطبلی بسازد برای ساخت آن دستمزد اندکی رابصورت روزانه یا در حین کار به همسایگان خود می پردازد. تعداد کسانی که از راههای دیگر نظیر ساخت وسایل کشاورزی و یا قالیبافی امرارمعاش می کنند بسیار کم است. برخی از روستائیان مستمری بگیرند وپس از گذراندن دوره کاری خود در شهرهای یا در کشور آلمان به روستاهای خود باز می گردند و از حقوق بازنشستگی خود ارتزاق می کنند.در برخی از روستاها زنان از راه قالیبافی درآمد خوبی کسب می کنند. بغیراز صندوق های دولتی، پول از طریق بستگان روستائیان که در شهرهای دیگر و یا خارج از کشور کار می کنند به دست آنان می رسد. خانواده هایی که یکی از اعضای آنها در شهر و یا در خارج از کشور کار می کنند نسبتازندگی مطلوب و راحتی دارند زیرا نیازهای غذایی آنان از طریق محصولات کشاورزی و دامی تامین می شود و مبالغی را که بطور منظم ازکشور و یا از خارج از کشور بدست آنان می رسد، صرف امور دیگر می کنند.خانواده هایی که از چنین در آمدی محرومند از طریق کار سخت کشاورزی و کارگری مخارج خود را تامین می کنند. در جامعه روستایی این منطقه دسته بندی طبقاتی و شغلی وجود ندارد و تنها ملاک دسته بندی مردم و تفکیک آنان از یکدیگر، مذهب می باشد. بدین ترتیب مردم به دو گروه علوی و سنی تقسیم می شوند. به جز کارکنان دولتی که در این منطقه ساکنند، هفتاد و چهار روستا کاملا سنی مذهب اند وساکنین بیست روستا علوی مذهب می باشند. دو روستا دارای جمعیت مختلط سنی و علوی می باشند، هرچند که آنان در محله های مجزا ازیکدیگر بسر می برند. بنابراین در روستاهای این منطقه مردم باگرایش های دینی متفاوت و جدا از هم زندگی می کنند. اکثریت جمعیت شهری که در این منطقه واقع شده سنی مذهب اند، بطوریکه 95 درصداز جمعیت شهر را تشکیل می دهند. با اینکه مردم ساکن در روستاهای این منطقه از نژادهای مختلف می باشند، به استثناء سه گروه از آنان،بقیه خود را ترک می دانند. گروه هایی که خارج از این جرگه قرار دارندعبارتند از: اقوام قرقیز، مهاجرینی که از این منطقه آمده اند و روستایی که اقوام کرد و ترک بطور مختلط در آن زندگی می کنند. غالب مهاجرین این روستاها را ترک کرده و به استانبول رفته اند و تعداد معدودی از آنان در روستا باقی مانده اند. روستایی که قرقیزها در آن ساکنند رونق یافته وبه عنوان روستایی آباد و صنعتی شناخته می شود. سکونت اقوام کرد دراین منطقه از سیاست های پیشین دولت ناشی می شود.
علویون و حکومت ترکیه
علویون مخالفت با حکومت و استقلال طلبی را به شیوه ای متفاوت درپیش گرفته اند. در این شیوه آنان بواسطه تاکید بر قومیت و مذهب خاص خود هویت مستقل خود را مطرح می کنند. در واقع مولفه های اخلاقی وفلسفی و در مجموع ماهیت این فرقه علاوه بر ابعاد مذهبی جنبه سکولار زندگی را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. مایکل میکر4 اثر خودبه حس تمایز یافتگی شدید علویون اشاره نموده است. وی تحلیل تاریخی مفصل شهر آف 5 واقع در سواحل دریای سیاه به این مهم اشاره نموده که فرقه های متنوع سنی ساکن این منطقه بواسطه برخورداری از نمادها، عادات و سیاق بیان مشترک با یکدیگر و با دیگرگروه ها و اقوام تعامل دارند و با آزادی کامل و به سهولت با یکدیگر ارتباطبرقرار می کنند. این بدان معنی است که اگرچه اقوام گوناگون و متکثرسنی در جمهوری سکولار ترکیه به سر می برند ولی بواسطه احساس تعلق پذیری به جامعه اسلامی جنبه ها و تفاوت های قومی خود را نادیده می گیرند، در حالی که اقوام کرد آناتولیای شرقی با تاکید بر هویت قومی خود به عنوان عنصرهای نا همگون نمود یافته اند. بدین ترتیب از نظر(میکر) گروه های مختلف قومی، زبانی و ملی ترکیه به سهولت و بدون اصطکاک و تنش جامعه چند گونه و در عین حال یکپارچه ترکیه معاصررا تشکیل داده اند و تنها استثنا در این زمینه اقوام کرد منطقه آناتولیای شرقی می باشند. از طرف دیگر علویون ترکیه بواسطه مشارکت فعال درجامعه ای فرا مذهبی کوشیده اند روابط اجتماعی خود را گسترش دهند.در واقع آنان شهروندی و تعلق پذیری به جامعه سکولار را بر دیگرگزینه ها ترجیح داده اند. مع الوصف هویت ملی فقط یکی از ابعاد مفهوم شهروندی اسلامی - ترکی را تشکیل میدهد، و در نتیجه علویون ترکیه بطور نسبی و ناقص مشمول تعبیر شهروندی می گردند. علویون ترکیه به امور دینی نظیر روزه، نماز جماعت و مبانی عقیدتی کم توجهی نشان میدهند، از اینرو آنان از یکی از مهمترین مولفه های جامعه پذیری بی بهره اند. در هر حال حس نا یکسانی و افتراق علویون نیز مانند اقوام کردبواسطه سازمان اجتماعی متمایز و مبتنی بر عدم تعلق پذیری به نظام حاکم ترکیه، تقویت شده است. اگرچه تفاوتهای بسیاری بین مناطق،اقوام و گروه های مختلف ترکیه وجود دارد ولی می توان تفاوتها و وجوه تمایز عمده جامعه علویون با اهل سنت را در این موارد خلاصه کرد:
الف. نظام سلسله مراتبی مقدس که بر اساس آن فقط برخی افرادخاص می توانند به عنوان رهبر دینی خود برگزیده شوند.
ب. آرمان های باطنی متاثر از تفاسیر عرفانی از دین.
ج. مراسم ها و آئین های جمعی و انحصاری که مردان و زنان در آن شرکت می کنند.
این ساختار اجتماعی علویون موجب شده سنت فرهنگی و دینی آنان که مورد تایید اهل سنت و حکومت نیست، استمرار یافته و منتقل شود.همچنین علویون برای حل و فصل مناقشات خود از این ساختاراجتماعی منتفع شده اند و بواسطه این ساختار توانسته اند استقلال خود ازحکومت مرکزی را اعلام کنند. بنابراین عامل تمایز و برجستگی علویون ترکیه، مانند اقوام کرد از موضع گیری و مقاومت آنها در برابر حکومت ناشی می شود.
بسیاری از اوقات علویون مورد استهزا قرار می گیرند و به آنان توهین می شود. البته تبعیض علیه علویون ترکیه فقط به این حد محدودنمی شود، بلکه گاهی تبعیض علیه علویون شکل خشونت آمیزی بخودمی گیرد. این مواضع خشونت آمیز بیشتر در هنگام تشدید تنشهای ملی و سیاسی نمود می یابد. واقعه مربوط به همایش حزب اسلام گرای رفاه نمونه ای از اقدامات خشونت آمیز علیه علویون است. حزب اسلامگرای رفاه در دوره اوج قدرت و اعتبار خود همایشی فرهنگی را در شهر(سیواس) برگزار کرد. این همایش با همکاری علویون و جناح چپ سکولار برگزار شد و چهره های مشهوری نظیر (عزیز نسین) در آن شرکت کردند. اسلامگرایان تندرو پس از تظاهرات هتل محل اقامت شرکت کنندگان در همایش را محاصره کردند و آنرا به آتش کشیدند.محاصره کنندگان هتل از فرار اعضای همایش به خارج از مهلکه ممانعت کردند و نیروهای امدادی نیز با تاخیر و به کندی به محل واقعه رسیدند. در نتیجه شرکت کنندگان در شعله های آتش سوختند و جان سپردند. در واقع این واقعه هشدار و اعلام خطری جدی به طیف سکولاریست محسوب می شد. واقعه مذبور از وقایع مهم جامعه علوی ترکیه بشمار می رود و از نظر آنان استمرار دوران سرکوب عثمانیان تلقی می گردد. با ان همه تبعیض علیه علویون در جامعه کنونی ترکیه به طورعلنی نمود یافته است و (علوی بودن) به عنوان معیار و ملاک تعیین هویت، عامل تبعیض علیه آنان تلقی نمی شود. البته چون علویون ازنظام سلسله مراتبی بکتاشی ها الهام گرفته اند، حکومت جمهوری خواه ترکیه در بدو شکل گیری آن فعالیت انجمن اخوت که علویون نیز شامل آن می شدند را ممنوع اعلام کرد، ولی با وجود این علویون می توانستنداعمال و مناسک دینی خود را در جوامع روستایی خود انجام دهند.همچنین آنان در عرصه های اجرایی، سیاسی، هنری، نظامی و درجنب شهای چپ حضوری پر رنگ دارند و گاهی نقش آنان در جمهوری ترکیه تعیین کننده بوده است. در اینجا لازم به ذکر است که علویون مناطق مرکزی و غربی ترکیه از نظر ایدئولوژیکی و جغرافیایی به حکومت نزدیک ترند.نسبت به علویون مناطق شرقی ترکیه و اقوام علوی کرد این منطقه کمتر مورد ظلم و تبعیض واقع شده اند.