آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

1. خلاقیت یک فرآیند است که از (انسان) شروع می شود و به (سازمان) ختم می شود و این ریشه در (زندگی انسانی) دارد؛ زندگی یعنی پویائی، و فرهنگ نرم افزار، پویائی و زندگی را تشکیل می دهد.زندگی زمانی که ایستاد، مرگ رخ داده است و برای حفظ پویائی خود،فرهنگ را خلق می کند و فرهنگ تا زمانی که پویائی خود را حفظ کند وپویائی زندگی را تامین کند، همراه با زندگی خواهد بود و در چنین فضایی است که خلاقیت رخ می دهد.
   
    2. زمانی که فرهنگ تبدیل به (سنت) می شود و دارای (ثبات بخشی) می شود و این ثبات بخشی، ضد پویائی حرکت می کند وفرهنگ و سنت در مقابل زندگی قرار می گیرد؛ چون سنت سکون می آفریند و زندگی پویائی، پس فرهنگ، ضد زندگی واقع می شود، جنگ (زندگی و فرهنگ) به نفع زندگی تمام خواهد شد، چون زندگی دارای اصالت است و فرهنگ فرع و نتیجه آن است، پس فرهنگ دچار بحران و تغییر و تحول می شود که گاه به (ویرانگری فرهنگی پ، خواهد انجامید.
   
    3. از سوی دیگر، نوآوری و خلاقیتی که در زندگی به وجود می آید اگرساختارمند و فرهنگی نشود نمی تواند دوام بیاورد، بلکه مثل نقش بر آب،خواهد شد، پس نوآوری زندگی محور، بایستی به سرعت در فرهنگ و (سازمان رفتاری)، جای گیرد و این یک نوع ساز و کار می خواهد که (سیاستگذاری) و (برنامه ریزی) و (استراتژی) و (تاکتیک) و(تکنیک) می طلبد.
   
    4. سیاستگذاری به وسیله (رهبران جامعه) و برنامه ریزی به وسیله (دولت) و استراتژی به وسیله (وزارتخانه ها) و تاکتیک ها به وسیله (استان ها) و تکنیک ها به وسیله (شهرستان ها) انجام می شود، اگر این سیر و فرآیند درست رعایت شود می تواند نوآوری های فردی در سطح اجتماعی درونی و تطابق یافته ایجاد کند و نوآوری به سازمان تبدیل می شود و جنبه عمومی پیدا می کند و جامعه نیز از (پیشرفت عام وگسترده و تراکمی) برخوردار می گردد.
   
    5. نوآوری زمانی که تبدیل به سازمان شد، (شکل هنجاری) به خودمی گیرد، به عبارتی اجبار غیر رسمی و عمومی پیدا خواهد کرد، پس یک (جامعه نوآور) رخ می نماید و هر گونه سکون، غیر هنجاری (محکومیت عمومی) پیدا خواهد کرد، حال اگر (محتوای نوآوری) تامین گردد،نوآوری عمق پیدا خواهد کرد ولی اگر محتوای لازم به وجود نیاید (ظاهرسازی نوآوری) بسیار زیاد خواهد شد.
   
    6. نوآوری محتوا دار فقط یک شکل دارد و آن (نوآوری سنت محور)است، یعنی (سنت آوری) جدید و همراه با زمان، سنت که محتوای یک جامعه از نظر فرهنگی را شکل می دهد و ثبات بخشی یک جامعه را به عهده دارد، ولی زندگی که پویاست، بالطبع سنت به عنوان (مغزفرهنگی) نیز بایستی پویا شود و پویائی سنت از درون خودش می جوشد، ولی این در اثر تماس با دیگر سنت ها، به وجود می آید که با(زندگی در سنت) برای (پویائی سنت) را می طلبد.
   
    7. (نوآوری ظاهر گرا) فقط یک شکل دارد و آن (غرب گرایی و غرب زدگی) است، به عبارتی نوآوری در غرب گرایی و سنت گرایی (ضدنوآوری) قلمداد می شود(تاریخ کشورهای غیر غربی شاهدی بر آن است) غرب، آینده کشورهای غیر غربی، ترسیم می شود و سپس براساس آن، نوآوری شکل می گیرد که گاهی شکل (تجدد و نوسازی) وگاهی شکل (توسعه) و گاهی شکل (جهانی شدن) به خود می گیرد ونوآوری، اصلاحات، نام می گیرد.(ارجاع به کتاب سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی نوشته ساموئل هانتینگتون)
   
    8. (خود آگاهی سنت محور) اولین قدم نوآوری عمقی است و خودآگاهی سنت محور زمانی به وجود می آید که یک (مطالعه میان سنتی)رخ دهد، یعنی سنت ایرانی در مقایسه با سنت های متفاوت جهانی، موردمطالعه قرار گیرد. و اینجاست که (سنت ایرانی) با (محتوای ایرانی) و(صورت های جدید جهانی) پا به میدان می گذارد. پس سنت ایرانی درصحنه جهانی امروز فعال خواهد شد و صورت های نو خلق خواهد کرد که سهم خلاقیت ایرانی را در صحنه جهانی به وجود می آورد.
   
    9. دو جریان افراطی سنت گرایی و غرب گرایی، دشمنان نوآوری می باشند که با تعابیر متفاوتی در علوم انسانی ایرانی از آنها به هنر وادبیات و دین و فلسفه و علم یاد شده است و این دو جریان، (گسل معرفتی و ساختاری ایران) را شکل داده اند و سبب (انحطاط و رکودعلمی و عملی) ایران شده اند (گسل مذکور از مشروطه و از سفارت انگلیس شروع شد و به سفارت انگلیس ختم شد).
   
    10. مراکز معرفتی ایرانی یعنی (حوزه و دانشگاه) نقش مثبت ومنفی ای را در رابطه با نوآوری دارند، حوزه های علمیه با (سنت زدگی غیر فعال)، می توانند از نوآوری و دانشگاه ها با (غرب زدگی غیر ناقدانه وبدون تامل) می توانند از نوآوری سنت، جلوگیری کنند. تاریخ این دومرکز معرفتی ایرانی در یکصد و پنجاه ساله اخیر، مؤید و مؤکد بر نکته مذکور می باشد و گسل بین این دو حوزه معرفتی نیز، از همین افراط گری بر سنت و مدرنیسم و تجدد نشات گرفته است.
   
    11. (وحدت حوزه و دانشگاه) در یک ساختار معرفتی ـ ساختاری،نوآوری معرفتی ـ ساختاری جامعه ایران را شکل خواهد داد چون (حوزه حامل سنت ایرانی) و (دانشگاه حامل سنت غربی) است و ساختاری لازم است که این تعامل میان سنت ایرانی و سنت غربی را شکل داده وآن را در جهت فعال شدن سنت ایرانی در جهان امروز فعال کند که این به وسیله (وزارتخانه جدید وزارت دانش انسانی) قابل اجراست.
   
    12. (وزارتخانه دانش انسانی) دارای وظیفه، شکل و (سازماندهی سنت ایرانی) در جهان امروز است که از طریق آن بتواند به (سیاستگذاری کلان کشور) دست یابد. (چون سیاستگذاری هر کشور وملت به عهده علوم انسانی و دانش مربوط به آن است) و این وزارتخانه وظیفه (سازمانی کردن نوآوری ها) را به عهده دارد و از طرف دیگروظیفه جلوگیری از تصلب سازمانی (حوزه و دانشگاه و سازمان های اجرائی) در ممانعت از نوآوری را دارد و (روان سازی سازمانی) برای نوآوری، نیز از کارکردهای این وزارتخانه است.

تبلیغات