نقدى بر معنویت مادیگرایانه و مبانى و شاخصهاى آن عرفان سکولار_2
آرشیو
چکیده
متن
پوچ گرایى روش شناختى که در سلوک عرفانى سکولار به کار مىآید موجب توهم گرایى مىشود. آرامشى که با تکرار مانترا حاصل مىشود در اثر نوعى خستگى ذهنى و از کار افتادن فعالیت آن است یعنى آنچه به عنوان رکن چهارم مدیتیشن از آن یاد شد و عبارت است از نظاره محض یا نگرش بى تفاوت. به باور پاولوف با تکرار هر واژهاى پس از مدتى یک نقطه در مغز دچار خستگى مىشود و پس از آن مهار شده و با بسط این مهار در سطح مغز، نوعى خلسه و رخوت یا آرامش به وجود مىآید که حالتى از ریلکس شدن است(1).
وقتى در اثر تکرار مانترا تا اندازهاى مغز از کار مىافتد، دستگاه عصبى با کاهش فعالیت مواجه شده و ماهیچهها سست مىشود و فشار عضلانى به کاستى مىگراید. در این شرایط مىتوان به نظاره محض یا نگرش بى تفاوت رسید براى درک نظاره محض لازم است توصیف ماهاریشى درباره ذهن را بدانیم.
ماهاریشى ذهن را چون اقیانوسى مىداند که امواجى در سطح و آرامشى در اعماق دارد. فعالیتهاى خودآگاه ( افکار، عواطف و ادراکات) مشابه امواج سطح اقیانوساند که روان ما را متلاطم مىکند اما ژرفاى ذهن را آرامشى عمیق فرا گرفته است. افکار ما از عمق ذهن بر مىآیند و وقتى به سطح آن مىرسند متلاطم و خروشاناند. در روند مدیتیشن شخص از تلاطم سطح که در حالت عادى با آن درگیر است به ژرفاى آرام ذهن مىرود و افکار خود را از آغاز پیدایش مشاهده مىکند و از گرفتارى در ناآرامى سطح خودآگاه ذهن رها مىشود.(2)
لوئیس پروتو با مثالى دیدگاه ماهاریشى را به خوبى آفتابى کرده است. او مىنویسد " حالت خودتان را در شرایطى مجسم کنید که بدون کمترین علاقه و اشتیاقى به یک برنامه تلویزیونى مىنگرید، تنها بدین خاطر که کار دیگرى براى انجام دادن یا مشغول شدن ندارید و توجه دارید که تصاویر ساختگى و غیر واقعى است، نقطه متضاد این حالت درگیر شدن است. براى مثال وضعى را تجسم کنید که شما با هنر پیشه فیلمى که در حال مشاهده آن هستید هماهنگى و همدلى دارید. در این شرایط کلیه اتفاقاتى که براى او به وقوع مىپیوندد، تصور مىکنید که خودتان هم در این ماجراها شریک هستید هر گاه که با جریان رشتهاى از افکار و خیالات متعدد درگیر مىشویم مانند این است که کاست محتوى یک فیلم داستانى را در ویدئو قرار داده ایم. تنها تفاوتى که در این جا وجود دارد، این است که در مورد اول نمایش فیلم یا درگیرى به جاى ویدئو در داخل سرما و در افکار ما عرضه مىشود.(3)
بنابراین نظاره محض به این معناست که ذهن شما ظرف مجموعهاى از تخیلات و توهمات پوچ است و با پى بردن به این موضوع مىتوانید بى تفاوت به آنها بنگرید و از تلاطم سطح به آرامش عمق ذهن برسید و ریلکس شدن را تجربه کنید. در حالت ریلکس که آگاهى متعالى پدیدار مىشود ذهن فقط به اندازهاى که به خواب نرود باید فعال بماند.(4)
البته مسلم است که اگر ما اساسا ذهن و تفکر را مزاحم آرامش بدانیم و بپنداریم که با توقف اندیشه مىتوان به آرامش رسید چارهاى جز این نداریم که این بخش از استعداد آگاهى انسان را ظرف اوهام تلقى کنیم.
اما نماز براستى فرصت تعالى آگاهى انسان از اندیشه تا شهود است. هم از این رو نباید در حالت خستگى و خواب آلودگىبه سوى نماز رفت زیرا در این صورت نمىتوان به معانى آن اندیشید و اسرار آن را مشاهده کرد.(5)
امام صادق(ع) فرموده اند: «هرگاه رو به قبله ایستادى دنیا و هرچه را در آن است و مردم و احوال و اوضاع آنها را یکسره فراموش کن و دلت را از هر آنچه تو را از خدا باز مىدارد، خالى کن و با چشم دل عظمت خداى را ببین و آن روزى را به یاد آر که هر کس کرده خود را مىیابد و همگان به سوى خداوند که صاحب اختیار آنهاست برگردانده مىشوند و درآن روز تو با پاىترس و امید در پیش گاه او مىایستى. هنگام تکبیر گفتن هر آنچه را میان آسمانها و زمین است در برابر کبریایى او ناچیز شمار،»(6)
پس در نماز با اندیشه در حقیقتى برتر، آگاهى انسان در بعد اندیشه و تفکر اوج مىگیرد تا جایى که آن حقیقت نامتناهى را که منبع آرامش و اطمینان نفس است مشاهده مىکند و در برابر او به تواضع مىایستد و رکوع و سجود مىگذارد. و سایر حقایق و خلایق را بندگان و آفریدگان او مىبیند که همه به سوى او باز مىگردند پس در همه هستى حضور خداى مهربان و قدرت بیکران او را مىیابد و غرق در آرامش و آگاهى حقیقى مىگردد.
اما در مدیتیشن تداوم تصورات و افکار مانع پیشرفت کار نیست بلکه نشانه مدیتیشن موفق است و ماهاریشى آن را اصل کامل شدن راه نامیده(7) فقط باید آنها را اوهام و تخیلات پوچ دانست نه حقیقتى برتر از انسان است که به آن بیندیشى و نه عظمتى که در برابر آن متواضع شوى و سبکبار به سوى او پرگشایى. این توهم گرایى نتیجه منطقى پوچ گرایى روش شناختى مدیتیشن است و خود آثارى را در پى دارد که در ادامه به بررسى آن مىپردازیم.
موهم انگارى
نتیجه منطقى توهم گرایى براى رسیدن به آرامش که به عنوان نظاره محض یا نگرش بى تفاوت مطرح شد این است که در واقعیت عالم شک پدید آید و اوهام به انسان هجوم آورد.
یکى از مبانى بودیسم و هندویسم ( بویژه در اندیشههاى شانکارا) که در عرفان سکولار به عنوان مبنا مطرح نمىشود ولىبه صورت یک شاخص از آن گریزى نیست. نظریه مایا maya)) است. بر اساس این نظریه پردهاى از اوهام بر چشم و اندیشه انسان افکنده شده و انسان پدیدههاى جهان را در این پرده جادو مىبیند. جهان پدیدهها چون یک چشم بندىساحرانه، تنها فریبى است. همان گونه که به یارى چشمبندى و جادو، چیزى که واقعیت ندارد، واقعى نشان داده مىشود، در جهان نمودها نیز آنچه دریافت مىشود واقعیت ندارد. این نمودها و پدیدهها آفریده ادراک ماست و در کانون این درک نادرست، پندار وهمى و غیر واقعى جاى دارد(8).
شانکارا معتقد است که " نمایش و تظاهر عالم مایاست که یک ماهیت حقیقى نیست، بلکه تنها یک جهل موجب این تظاهر مىشود.(9)
مطالعه فیزیولوژى مدیتیشن به خوبى زمینههاى این مشکل روانى را مشخص مىکند. دو رکن مدیتیشن یکى مکان آرام و دیگرى وضعیت راحت نوعى محرومیت حسى را به وجود مىآورد. براى مدیتیشن باید لباس راحت پوشید و در جایى راحت دراز کشید یا نشست مثلا روى مبل راحتى(10) سپس تمام عضلات را به صورت شل و رها در آورد(11) و چشمها را بست. مدت لازم براى این عمل تا رسیدن به ریلکس حدود سى دقیقه است(12) پس از این مدت محرومیت حسى مادهاى توهم زا در بدن تولید مىشود به نام سروتنین ( serotonin ).
آزمایشهاى (هب) در دانشگاه مک گیل نشان مىدهد که افراد در این وضعیت دورههاى خالى را تجربه کردند که طى آن نمىتوانستند به هیچ وجه درباره چیزى فکر کنند... هیجانهایشان غالبا رمیده بودند... در حدود 80 درصد از آزمودنىهاى (هب) نوعى توهم را گزارش دادند. غالبا نخستین توهم روشن شدن یا درخشنده شدن میدان بینایى آنان بود... به دلایلى که هیچ کس کاملا نمىداند، محتواى این توهمها مافوق کنترل آزمودنىها به نظر مىرسد(13)
با توجه به اینکه استفاده از مانترا نیز موجب خستگى ذهنى مىشود، ملاحظه مىکنید که این عمل نیز حصول آثار محرومیت حسى را تسریع مىکند. بنابراین جاى تعجب نیست که چگونه بوداییان و هندویان که مدیتیشنهاى طولانىهمراه با ترک غذا و زندگى عادى دارند و ریاضت مىکشند همه جهان را رویا مىدانند و کمال انسان را در تجربه خلا و تهى مىپندارند. به همین علت در بودیسم تاکید مىشود که حتى آتمن هم وجود ندارد و توهمى بیش نیست.(14)
موهوم انگارى یا پوچ گرایى فلسفى یک شاخص عرفان سکولار است و هر چند کمى دیریاب مىباشد و ممکن است به آن تصریح نشود ولى کسانى که در تمرینات مدیتیشن استمرار دارند به این شاخص نزدیک شده و در دنیایى موهوم با آرزوها و لذتهاى پندارین بسر مىبرند.
در نماز هرچند که یافتن مکانى آرام و پاکیزه اهمیت دارد ولى چون هوشیارى اندیشه و از آن مهم تر تحرک وجود دارد هیچ گاه محرومیت حسى پدید نمى آید. در نماز انسان بارها دست خود را حرکت مىدهد و به رکوع و سجود و قیام و قعود تغییر حالت پیدا مىکند و افزون بر اینها مدت هر نماز کمتر از مقدارى است که حتى در حالت سکون براى کسانى که ناگزیر خوابیده یا نشسته نماز مىخوانند، محرومیت حسى به دنبال داشته باشد و مورد دیگر اینکه اذکار نماز متنوع است و هر حالت ذکر ویژه اى دارد و بیش از آنها نیز انسان مىتواند در قنوت و رکوع یا سجود اذکار مستحبى را به انتخاب خود بگوید و این همه فعالیت ذهنى را در مسیر تعالى آگاهى و ارتباط معنوى با خداوند به کار مىگیرد.
براى مدیتیشن دو بار در روز یعنى صبح وعصر توصیه مىشود ولى نماز سه بار و در مدت زمانهاى کمترى انجام مىشود و مىتوان آن را تا پنج مرحله در روز نیز به جاى آورد. همه این تفاوتها نشان مىدهد که هدف از نماز شکوفایى معنوى انسان در شناخت حقیقتى برتر است که در همه جهان واقعى آثار او آشکار مىباشد. ولى مدیتیشن فراغتى از فشارهاى روانى و آرامشى موهوم انگار را که در بستر همین زندگى موهوم مادى معنى مىدهد را دنبال مىکند.
آمادگى براى سلطه پذیرى
در زندگى مدرن انسان تمام توان و تمایلات جسمى و روانى خود را براى تمتع هر چه بیشتر از دنیاى پر تزاحم و محدود مادى هزینه مىکند، براى انسانى که استعداد نامحدود براى شناخت خداوند و ارتباط با او دارد، چنین شرایطى فشار شدید روانى و جسمى پدید مىآورد زیرا چیزهاى بسیارى را مىخواهد و با تلاش فراوان به آن نمىرسد و یا اگر مىرسد باز هم بیشتر مىخواهد. کار که مىتوان آن را به صورت راهى براى برآوردن نیازهاى طبیعى و روانى و انسانى و شکوفایى و خلاقیت مورد توجه باشد، امروزه به طور نفس گیرى تا حد یک ضرورت زهراگین اقتصادى تنزل کرده است. حتى تحصیل علم ماهیت خود را از دست داده است. تفریح واوقات فراغت که براى افراد متعادل مىتواند لذت و آرامشى گوارا به همراه داشته باشد امروزه براى کسب لذتهاى بیشتر و هیجان به صورت استرس زایى تداوم وضع ناگوار زندگى کارى شده است.(15)
این پدیده به خاطر استرس دائمى است که در زندگى جدید جریان دارد. دکتر والتر ب. کانن آثار و عوارض وضعیت استرس را مطالعه کرد و پژوهشهاى خود را در قالب نظریه عکس العمل جنگ و گریز ارائه نمود(16). بسیارى از موارد بیمارىهاى قلبى و عروقى و گوارشى و تنفسى در شرایط استرس زا پدید آمده و تشدید مىشوند. 40 تا 50 درصد مراجعان به پزشک مشکل روانى دارند.(17) افسردگىها و اضطرابها که شمار زیادى از مردم جهان را گرفتار نموده نیز از پیامدهاىروانى وضعیت زندگى امروزى است.
این وضعیت دو پیامد خطرناک براى تمدن جدید منافع و نیروهاى سلطه در این تمدن دارد. یکى به وجود آمدن مردمىبیمار و پریشان و سرکش که در قید و بند انضباط سیاسى نیستند(18) و دیگر شکل دیگرى اندیشهاى مخالف که نظام دیگرى را پیشنهاد مىکند و براى دگرگونى نظام موجود مىکوشد.(19)
بنابراین باید براى مشکلات این زندگى چارهاى اندیشید. مراکز علمى که در خدمت نظام لیبرال سرمایه دارى هستند براى حل این مشکل پژوهشهایى انجام دادند که حاصل آن چند چیز بود: یکى طرح شیطانى عصر آکواریوس که(20) به منظور ایجاد گروههاى ابتذال به ویژه بین جوانان تا در رقصهاى تند، سکس، روابط جنسى عجیب و غریب و استفاده از مواد مخدر تخلیه نیرو شوند، و البته این روش مطلوب همه نیست. و دیگرى روشهاى ملایمتر براى تخلیه استرسها و بازسازىتوان جسمى و روانى. در مورد دوم مطالعات شرق شناسى کانونهاى استعمارى به کار آمد و بودیسم وهندویسم به عنوان روشهاى معنوى خنثى مورد توجه قرار گرفت. معنویتى که آرامش، سازگارى با شرایط موجود و بى تفاوتى اخلاقى و سیاسى را در بر دارد و تنها به آرامش و نجات انسان از رنج زندگى مىاندیشد. جیمز هویت مىنویسد "باید با این زندگى به تطابق و همنوایى برسیم یا لااقل به آن نزدیک گردیم... ایجاد تغییر در خودمان خیلى راحت تر و عملى تر از آن است که براىتغییرات و تحولات اساسى و بنیانى در محیط کوشش کنیم(21) "هواداران مدیتیشن در اهمیت و ضرورت روش پیشنهادىشان چنین داد سخن داده اند: " رشد سریع پیشرفت نیازمند آن است که مردم هم با سرعت از استرسهاى درونىخود رها گشته تا مشکل چند تکه شدن فزاینده اجتماع که به صورت بحرانى خارجى ظهور کرده است، حل شود. مردم باید انعطاف پذیر شوند. مردم بدون آنکه به استرس زیادى گرفتار شوند، باید شیوه رویارویى با انواع مختلف نیازهاىعاطفى و جسمى میان افراد را که به سرعت در حال تغییر است، بیاموزند. مردم باید با یافتن طریق رضامندى پایدار میان خود و نه صرفا با نگریستن به نقش هاى اجتماعى خشن براى کام بخشى، خودکفا شوند. در مردم باید توان کامل یکنواخت کردن اختلافات به منظور تقویت غناى زندگى در میان این تغییر شتابان به وجود آید. " (22)
مدیتیشن با نشستن راحت یا خوابیدن و به تصورات فشار آور ذهن بى تفاوت نگریستن وتسلیم آنها شدن و پذیرش محض آنها، تسلیم و پذیرش در برابر فشارهاى تمدن سرمایه دارى را براى مردم درونى مىسازد محرومیت حسى حاصل از مدیتیشن ویژگىهاى روانشناختى سلطه پذیرى را در افراد به وجود مىآورد. از مهمترین آثار محرومیت حسى (اختلالات ادراکى ) و (تلقین پذیرى) است(23) این وضعیت روانشناختى وقتى با فشار تبلیغاتى رسانههاى سرمایه دارى همراه مىشود، ساختار سلطه گرانه و سلطه پذیرانه حیات طبیعى را تثبیت و تحکیم مىکند. حاصل سلطه پذیرى روانشناختى و سلطه گرىتبلیغاتى به صورت نسبى گرایى اخلاقى، مصرف گرایى اقتصادى و غوغا سالارى سیاسى (مبوکراسى) جلوه گر مىشود.
مهمترین کارکرد مدیتیشن نه آرامش بخشى به افراد جوامع پر استرس امروز بلکه تحمل پذیر کردن استیلا و استثمار سلطه گران سرمایه دار جهانى است. اما نماز قیام و حرکت است قیام نماز به معناى آمادگى براى قیام لله و حرکت براى حق است در نظر عارفان مسلمان قیام نماز نمادى از قیام عبد به حق و توحید عملى است(24). هنگام نشستن مستحب است که پاىچپ در زیر بدن قرار گرفته و پاى راست روى آن باشد. به این معنا که من حق را برپا داشته و باطل را از میان مىبرم(25). بنابراین نماز نه آمادگى براى سلطه پذیرى، بلکه آمادگى براى جهاد و سلطه ستیزى است.
این همه سر وصدا و تبلیغات با وصفهاى جذاب هوشیارى خلاق، آرامش، آگاهى متعالى و غیره به ساده ترین بیان پذیرش تسلیم دربرابر نیروى سلطه گر در تمدن سرمایه دارى است.
زنگ تفریحى براى بردگان سرمایه دارى
مدیتیشن آثار مثبتى هم در جسم و روان انسان دارد. هربرت بنسن که به تحقیق روى این آثار پرداخته مجموعه آنها را زیر عنوان عکس العمل ریلکسیشن معرفى کرده است. پیامدهاى مطلوب مدیتیشن عبارت است از کاهش ضربان قلب و فشار خون شریانى، کاهش تعداد حرکات تنفسى و سوخت و ساز سلولى و لاکتات ( ضایعات سوخت و ساز سلولى ) در خون، کاهش فعالیت سیستم عصبى سمپاتیک و افزایش فعالیت پاراسمپاتیک و افزایش امواج آلفا از مغز و کاهش تنش عضلانى.(26)
اگر چه کارکردهاى سیاسى مدیتیشن که در مورد قبل بررسى شد، در شمار کارکردهاى مخفى این عمل است، که هیچ گاه به آن تصریح نمىشود، اما بخش مثبت از کارکردهاى آن مورد تاکید فراوان قرار مىگیرید. و معمولا کتابهایى که در این باره نوشته مىشود به اهمیت مدیتیشن در بازیابى توان جسمى و روانى براى انجام بهینه کارها و وظایف شغلى تاکید مىورزند.
نمىخواهم بگویم تلاش براى سلامتى یا بهبود انجام وظایف شغلى بد است. اما این وضع را در کنار سلطه سیاسى و اقتصادى کسانى در نظر بگیرید که مىکوشند با کنترل فرهنگى معنویت و معرفت مردم را مهار کنند و توانایى آنها را در خدمت به تحکیم شالوده نظام سرمایه دارى و تامین منافع بى پایان سرمایه داران بهبود بخشیده و به کار گیرند.
یکى از ابعاد سکولار بودن این روش معنوى همین است که مهمترین فایدهاى که براى آن معرفى مىشود کامیابى در زندگى مادى و موفقیتهاى اقتصادى و شغلى است(27). یکى از کسانى که در این زمینه آثار بسیارى نگاشته و تلاشهاى زیادى مىکند خانمى تبعه آمریکاست به نام «شاکتى گواین» که حتى نام خود را از هندویسم اقتباس کرده است(28). او که تحت تاثیر سفرش به هند و فراگیرى هندویسم است(29). بر مبانى انسان گرایانه معنویت هندویسم تاکید کرده و مىنویسد: براىخوشبخت و موفق زندگى کردن و استفاده از تجسم خلاق هر چند باید مفاهیم معینى را امکان پذیر بدانید اما لازم نیست که به یکى از آرمانهاى ماوراى طبیعى یا به قدرتى برون از خود ایمان و اعتقاد داشته باشید." (30)
او معتقد است که کافى است ما در خیالمان آنچه مىخواهیم تجسم کنیم و به آن باور داشته باشیم، پس از آن نیروهاىدرونى ما را به سوى آن هدایت کرده و در دستیابى به آن مدد مىرساند.
او براى روند عملى طرح خود چهار مرحله را مىشمارد: (1) هدف خود را تعیین کنید. (2) آرمان یا تصویرى روشن بیافرینید. (3) اغلب اوقات بر آن تمرکز کنید. (4) به آن انرژى مثبت بدهید.(31) براى انجام این مراحل باید در وضعیت آلفا یا حالت مدیتیشن قرار بگیرید.
او مىگوید باید به شهود درونى توجه کرد و آن را به عنوان هدایت گر پذیرفت چون او شما را به سوى بهترین وضعیت هدایت مىکند(32). گواین هیچ گاه معیارى را مشخص نمىکند که صداى درون چیست و چه مىگوید و چرا درست مىگوید و از کجا مىآموزد ؟ ادعاهاى او نه تنها اثبات پذیر نیست بلکه ابطال پذیر هم نیست. زیرا اگر شما به نداى درونتان گوش دهید و نتیجه خوشایندى نگیرید، حتما اشتباه شنیدهاید و آن نداى درونى شما نبوده یا القاى دیگران بوده یا خواستههاى نادرستىکه بر اساس تکیه بر بیرون وجودتان در شما برانگیخته شده است. او تصریح مىکند راه مهارت یافتن در شهود درونىیا شنیدن صداى درون راه سعى و خطاست(33). فقط با این معیار که در نهایت اگر احساس رضایت کردید درست شنیدهاید و در غیر این صورت اشتباه کرده اید.
مهم ترین فایده نظریات «شاکتى گواین» این است که به اسم گوش دادن به صداى درون ما را مطیع فریادهاى تبلیغاتى زندگىامروزین مىکند، فریادهایى تکرارى که انعکاس آن ناخواسته در درون ما طنین مىافکند.
اگر کمى با روانشناسى تبلیغات آشنا شویم و توجه کنیم که در نظام سرمایه دارى نه تنها اقتصاد، بلکه سیاست و فرهنگ نیز با تبلیغات و دستکارى تمایلات، ذوقیات و اندیشه مردم مدیریت مىشود.(34) آنگاه به خوبى معلوم مىگردد در زمانى که سختگیرىهاى علمى براى اثبات یک نظریه بسیار پیچیده شده است، چگونه نظریات کسى مثل «شاکتى گواین» در کتابها و موسسات بسیارى با حمایت مراکز علمى وابسته در جهان تبلیغ مىشود. معمولا نویسندگانى نظیر «شاکتى گواین»، آنتونى رابینز، وین دایر، ناپلئون هیل، کنت بلانکارد و دیگران که از پوشش تبلیغاتى خوبى برخوردارند، آرامش و شکوفایى و رضایتمندى و کمال فردى را در توفیقات مادى و دانستن راه ثروتمند شدن مىدانند و سعى مىکنند آن را به همه مردم جهان بیاموزند. با این همه معلوم نیست چرا روز به روز تراژدى فقر و گرسنگى در جهان دردناکتر مىشود. حتى در آمریکا که محل زایش این تئورىهاست تعداد افراد بى خانمان رو به افزایش است!
البته حرفهاى آنها براى ما که در تمدن سرمایه دارى زندگى مىکنیم بسیار خوشایند است زیرا راه هماهنگ شدن با ارزشهاى همین تمدن را به ما مىآموزند و سلطه پذیرى سیاسى و اقتصادى را براى ما توجیه مىکنند تا ستمها و سلطه را زیبا ببینیم و راحت و بى درد بپذیریم. یاد مىدهند که مدیتیشن کنید و آنچه دوست دارید به آن برسید به تصور آورید و بعد براىرسیدن به آن تلاش کنید همواره نیمه پر لیوان را ببینید و به فکر پر کرد نیمه خالى آن نباشید. چون نمى توانید جهان را تغییر دهید پس باید هماهنگ شوید به کسانى توجه کنید که ثروتمند شده اند. پس مدیتیشن کنید، ریلکس باشید و در تخیلات خود غوطه ور شوید و بکوشید و از کوششتان لذت ببرید تا بمیرید. البته این آخرى را نمىگویند چون این مطلب رویارویى با حقیقت و کلید معنویت راستین است و با خیالات خوشایندى که رضایت و آرامش و کمال فردى موهوم را براى ما مىسازد تعارض دارد.
معنویت و عرفان اسلامى با شریعتى روشن انسان را از سرگردانى در امکانات نامحدود انتخاب و ناخود آگاه تسلیم خواسته دیگران شدن به سامانى روشن مىرساند و آرامشى مىدهد که خود زمینه رسیدن انسان به کمال حقیقى و شکوفایى معرفت فطرى است.
عرفان سکولار - یعنى عرفان بدون خدا و معاد- عرفان بدون شریعت و آیین خواهد بود و آنگاه که خدا برود باید به انتظار شیطان و غلبه طاغوت نشست. آرامش، تلاش و کوشش، رضایتمندى و نعمت و برخوردارى خوب است و بخشى از تعالیم معنوى اسلام را تشکیل مىدهد اما نه به قیمت از دست رفتن عزت انسانى و نه به بهاى پذیرش ستم و سلطه دنیامداران، بلکه اگر انسان به عظمت وجودى خود در ربط با پروردگار توجه کند و زندگى حقیقى در سراى دیگر را که پایان نخواهد داشت، فراموش نکند عرفان و معنویت او حسینى (ع) مىشود(35) و عزت و ذلت را به درستى تشخیص مىدهد و از چشمه جوشان عرفان و معنویت حقیقى و ابدى بهره مند مىگردد.
پىنوشتها:
1 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 185.
2 - تى ام - دانش هوشیارى خلاق ص 51 - 53.
3 - طریقت آلفا رسیدن به آرامش در پنج گام ص 63.
4 - تى ام - دانش هوشیارى خلاق ص 56.
5 - میزان الحکمة باب صلاة حدیث 10674.
6 - همان حدیث 10670.
7 - تى ام - دانش هوشیارى خلاق ص 66.
8 - جلال الدین آشتیانى، عرفان بودیسم و جینیسم بخش پنجم چاپ اول 1377 شرکت سهامى انتشار ص 313 .
9 - عرفان و دانتا بخش چهارم ص 172.
10 - طریقت آلفا رسیدن به آرامش در پنج گام ص 113.
11 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 85 و 86.
12 - طریقت آلقا رسیدن به آرامش در پنج گام ص 109.
13 - ترجمه و تالیف مهدى محى الدین بناب، روانشناسى احساس و ادراک، چاپ سوم 1381 انتشارات دانا ص 124.
14 - عرفان بودیسم و جینیسم بخش پنجم، ص 218.
15 - تى ام دانش هوشیارى خلاق ص 33.
16 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 42.
17 - ویکتور فرانکل، خدا در ناخودآگاه، ترجمه ابراهیم یزدى، چاپ اول 1375 موسسه خدمات فرهنگى رسا ص 333.
18 - هم از این رو در آمریکا 3 درصد بودجه ملى براى مساله فشار روانى هزینه مىشود. نک: استورا، تنیدگى یا استرس، ترجمه پریرخ دادستان چاپ اول 1377 انتشارات رشد ص 69.
19 - علت حساسیت و مبارزه ابرقدرتهاى اسلامى با انقلاب اسلامى همین است.
20 - جان کولمن، کمیته 300 کانون توطئههاى جهانى، ترجمه یحیى شمس چاپ چهارم 1377 نشر علم ص 96 - 113.
21 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 60.
22 - تى ام دانش هوشیارى خلاق ص 34.
23 - مهدى محى الدین بناب، روانشناسى احساس و ادراک ص 128 و 129.
24 - امام خمینى، آداب نماز چاپ چهارم 1373 موسسه تنظیم و نشر آثار ص 146.
25 - میزان الحکمة باب صلاة حدیث 10666.
26 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 49.
27 - تى ام دانش هوشیارى خلاق ص 365 - 367.
28 - «شاکتى گواین» راه تحول، گیتى خوشدل چاپ اول 1374 انتشارات گیل ص 23.
29 - «شاکتى گواین»، زندگى در روشنایى، ترجمه مژگان بانو مومنى چاپ اول 1373 انتشارات روزبهان ص 5.
30 - «شاکتى گواین»، تجسم خلاق، ترجمه گیتى خوشدل چاپ دوم 1371 نشر روشنگران ص 19 و زندگى در روشنایى ص 74 تا 84.
31 - همان ص 34 و 35.
32 - «شاکتى گواین»، بازتابههاى نور، ترجمه گیتى خوشدل چاپ سوم 1379 نشر گفتار ص 19 و 20.
73 - زندگى در روشنایى ص 76.
34 - ادوارد برمن، کنترل فرهنگ، ترجمه حمید الیاسى چاپ چهارم 1375نشر نى.
35 - نک: حمیدرضا مظاهرى سیف، عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوک حسینى، مجله معرفت شماره 73 بهمن 1382.
وقتى در اثر تکرار مانترا تا اندازهاى مغز از کار مىافتد، دستگاه عصبى با کاهش فعالیت مواجه شده و ماهیچهها سست مىشود و فشار عضلانى به کاستى مىگراید. در این شرایط مىتوان به نظاره محض یا نگرش بى تفاوت رسید براى درک نظاره محض لازم است توصیف ماهاریشى درباره ذهن را بدانیم.
ماهاریشى ذهن را چون اقیانوسى مىداند که امواجى در سطح و آرامشى در اعماق دارد. فعالیتهاى خودآگاه ( افکار، عواطف و ادراکات) مشابه امواج سطح اقیانوساند که روان ما را متلاطم مىکند اما ژرفاى ذهن را آرامشى عمیق فرا گرفته است. افکار ما از عمق ذهن بر مىآیند و وقتى به سطح آن مىرسند متلاطم و خروشاناند. در روند مدیتیشن شخص از تلاطم سطح که در حالت عادى با آن درگیر است به ژرفاى آرام ذهن مىرود و افکار خود را از آغاز پیدایش مشاهده مىکند و از گرفتارى در ناآرامى سطح خودآگاه ذهن رها مىشود.(2)
لوئیس پروتو با مثالى دیدگاه ماهاریشى را به خوبى آفتابى کرده است. او مىنویسد " حالت خودتان را در شرایطى مجسم کنید که بدون کمترین علاقه و اشتیاقى به یک برنامه تلویزیونى مىنگرید، تنها بدین خاطر که کار دیگرى براى انجام دادن یا مشغول شدن ندارید و توجه دارید که تصاویر ساختگى و غیر واقعى است، نقطه متضاد این حالت درگیر شدن است. براى مثال وضعى را تجسم کنید که شما با هنر پیشه فیلمى که در حال مشاهده آن هستید هماهنگى و همدلى دارید. در این شرایط کلیه اتفاقاتى که براى او به وقوع مىپیوندد، تصور مىکنید که خودتان هم در این ماجراها شریک هستید هر گاه که با جریان رشتهاى از افکار و خیالات متعدد درگیر مىشویم مانند این است که کاست محتوى یک فیلم داستانى را در ویدئو قرار داده ایم. تنها تفاوتى که در این جا وجود دارد، این است که در مورد اول نمایش فیلم یا درگیرى به جاى ویدئو در داخل سرما و در افکار ما عرضه مىشود.(3)
بنابراین نظاره محض به این معناست که ذهن شما ظرف مجموعهاى از تخیلات و توهمات پوچ است و با پى بردن به این موضوع مىتوانید بى تفاوت به آنها بنگرید و از تلاطم سطح به آرامش عمق ذهن برسید و ریلکس شدن را تجربه کنید. در حالت ریلکس که آگاهى متعالى پدیدار مىشود ذهن فقط به اندازهاى که به خواب نرود باید فعال بماند.(4)
البته مسلم است که اگر ما اساسا ذهن و تفکر را مزاحم آرامش بدانیم و بپنداریم که با توقف اندیشه مىتوان به آرامش رسید چارهاى جز این نداریم که این بخش از استعداد آگاهى انسان را ظرف اوهام تلقى کنیم.
اما نماز براستى فرصت تعالى آگاهى انسان از اندیشه تا شهود است. هم از این رو نباید در حالت خستگى و خواب آلودگىبه سوى نماز رفت زیرا در این صورت نمىتوان به معانى آن اندیشید و اسرار آن را مشاهده کرد.(5)
امام صادق(ع) فرموده اند: «هرگاه رو به قبله ایستادى دنیا و هرچه را در آن است و مردم و احوال و اوضاع آنها را یکسره فراموش کن و دلت را از هر آنچه تو را از خدا باز مىدارد، خالى کن و با چشم دل عظمت خداى را ببین و آن روزى را به یاد آر که هر کس کرده خود را مىیابد و همگان به سوى خداوند که صاحب اختیار آنهاست برگردانده مىشوند و درآن روز تو با پاىترس و امید در پیش گاه او مىایستى. هنگام تکبیر گفتن هر آنچه را میان آسمانها و زمین است در برابر کبریایى او ناچیز شمار،»(6)
پس در نماز با اندیشه در حقیقتى برتر، آگاهى انسان در بعد اندیشه و تفکر اوج مىگیرد تا جایى که آن حقیقت نامتناهى را که منبع آرامش و اطمینان نفس است مشاهده مىکند و در برابر او به تواضع مىایستد و رکوع و سجود مىگذارد. و سایر حقایق و خلایق را بندگان و آفریدگان او مىبیند که همه به سوى او باز مىگردند پس در همه هستى حضور خداى مهربان و قدرت بیکران او را مىیابد و غرق در آرامش و آگاهى حقیقى مىگردد.
اما در مدیتیشن تداوم تصورات و افکار مانع پیشرفت کار نیست بلکه نشانه مدیتیشن موفق است و ماهاریشى آن را اصل کامل شدن راه نامیده(7) فقط باید آنها را اوهام و تخیلات پوچ دانست نه حقیقتى برتر از انسان است که به آن بیندیشى و نه عظمتى که در برابر آن متواضع شوى و سبکبار به سوى او پرگشایى. این توهم گرایى نتیجه منطقى پوچ گرایى روش شناختى مدیتیشن است و خود آثارى را در پى دارد که در ادامه به بررسى آن مىپردازیم.
موهم انگارى
نتیجه منطقى توهم گرایى براى رسیدن به آرامش که به عنوان نظاره محض یا نگرش بى تفاوت مطرح شد این است که در واقعیت عالم شک پدید آید و اوهام به انسان هجوم آورد.
یکى از مبانى بودیسم و هندویسم ( بویژه در اندیشههاى شانکارا) که در عرفان سکولار به عنوان مبنا مطرح نمىشود ولىبه صورت یک شاخص از آن گریزى نیست. نظریه مایا maya)) است. بر اساس این نظریه پردهاى از اوهام بر چشم و اندیشه انسان افکنده شده و انسان پدیدههاى جهان را در این پرده جادو مىبیند. جهان پدیدهها چون یک چشم بندىساحرانه، تنها فریبى است. همان گونه که به یارى چشمبندى و جادو، چیزى که واقعیت ندارد، واقعى نشان داده مىشود، در جهان نمودها نیز آنچه دریافت مىشود واقعیت ندارد. این نمودها و پدیدهها آفریده ادراک ماست و در کانون این درک نادرست، پندار وهمى و غیر واقعى جاى دارد(8).
شانکارا معتقد است که " نمایش و تظاهر عالم مایاست که یک ماهیت حقیقى نیست، بلکه تنها یک جهل موجب این تظاهر مىشود.(9)
مطالعه فیزیولوژى مدیتیشن به خوبى زمینههاى این مشکل روانى را مشخص مىکند. دو رکن مدیتیشن یکى مکان آرام و دیگرى وضعیت راحت نوعى محرومیت حسى را به وجود مىآورد. براى مدیتیشن باید لباس راحت پوشید و در جایى راحت دراز کشید یا نشست مثلا روى مبل راحتى(10) سپس تمام عضلات را به صورت شل و رها در آورد(11) و چشمها را بست. مدت لازم براى این عمل تا رسیدن به ریلکس حدود سى دقیقه است(12) پس از این مدت محرومیت حسى مادهاى توهم زا در بدن تولید مىشود به نام سروتنین ( serotonin ).
آزمایشهاى (هب) در دانشگاه مک گیل نشان مىدهد که افراد در این وضعیت دورههاى خالى را تجربه کردند که طى آن نمىتوانستند به هیچ وجه درباره چیزى فکر کنند... هیجانهایشان غالبا رمیده بودند... در حدود 80 درصد از آزمودنىهاى (هب) نوعى توهم را گزارش دادند. غالبا نخستین توهم روشن شدن یا درخشنده شدن میدان بینایى آنان بود... به دلایلى که هیچ کس کاملا نمىداند، محتواى این توهمها مافوق کنترل آزمودنىها به نظر مىرسد(13)
با توجه به اینکه استفاده از مانترا نیز موجب خستگى ذهنى مىشود، ملاحظه مىکنید که این عمل نیز حصول آثار محرومیت حسى را تسریع مىکند. بنابراین جاى تعجب نیست که چگونه بوداییان و هندویان که مدیتیشنهاى طولانىهمراه با ترک غذا و زندگى عادى دارند و ریاضت مىکشند همه جهان را رویا مىدانند و کمال انسان را در تجربه خلا و تهى مىپندارند. به همین علت در بودیسم تاکید مىشود که حتى آتمن هم وجود ندارد و توهمى بیش نیست.(14)
موهوم انگارى یا پوچ گرایى فلسفى یک شاخص عرفان سکولار است و هر چند کمى دیریاب مىباشد و ممکن است به آن تصریح نشود ولى کسانى که در تمرینات مدیتیشن استمرار دارند به این شاخص نزدیک شده و در دنیایى موهوم با آرزوها و لذتهاى پندارین بسر مىبرند.
در نماز هرچند که یافتن مکانى آرام و پاکیزه اهمیت دارد ولى چون هوشیارى اندیشه و از آن مهم تر تحرک وجود دارد هیچ گاه محرومیت حسى پدید نمى آید. در نماز انسان بارها دست خود را حرکت مىدهد و به رکوع و سجود و قیام و قعود تغییر حالت پیدا مىکند و افزون بر اینها مدت هر نماز کمتر از مقدارى است که حتى در حالت سکون براى کسانى که ناگزیر خوابیده یا نشسته نماز مىخوانند، محرومیت حسى به دنبال داشته باشد و مورد دیگر اینکه اذکار نماز متنوع است و هر حالت ذکر ویژه اى دارد و بیش از آنها نیز انسان مىتواند در قنوت و رکوع یا سجود اذکار مستحبى را به انتخاب خود بگوید و این همه فعالیت ذهنى را در مسیر تعالى آگاهى و ارتباط معنوى با خداوند به کار مىگیرد.
براى مدیتیشن دو بار در روز یعنى صبح وعصر توصیه مىشود ولى نماز سه بار و در مدت زمانهاى کمترى انجام مىشود و مىتوان آن را تا پنج مرحله در روز نیز به جاى آورد. همه این تفاوتها نشان مىدهد که هدف از نماز شکوفایى معنوى انسان در شناخت حقیقتى برتر است که در همه جهان واقعى آثار او آشکار مىباشد. ولى مدیتیشن فراغتى از فشارهاى روانى و آرامشى موهوم انگار را که در بستر همین زندگى موهوم مادى معنى مىدهد را دنبال مىکند.
آمادگى براى سلطه پذیرى
در زندگى مدرن انسان تمام توان و تمایلات جسمى و روانى خود را براى تمتع هر چه بیشتر از دنیاى پر تزاحم و محدود مادى هزینه مىکند، براى انسانى که استعداد نامحدود براى شناخت خداوند و ارتباط با او دارد، چنین شرایطى فشار شدید روانى و جسمى پدید مىآورد زیرا چیزهاى بسیارى را مىخواهد و با تلاش فراوان به آن نمىرسد و یا اگر مىرسد باز هم بیشتر مىخواهد. کار که مىتوان آن را به صورت راهى براى برآوردن نیازهاى طبیعى و روانى و انسانى و شکوفایى و خلاقیت مورد توجه باشد، امروزه به طور نفس گیرى تا حد یک ضرورت زهراگین اقتصادى تنزل کرده است. حتى تحصیل علم ماهیت خود را از دست داده است. تفریح واوقات فراغت که براى افراد متعادل مىتواند لذت و آرامشى گوارا به همراه داشته باشد امروزه براى کسب لذتهاى بیشتر و هیجان به صورت استرس زایى تداوم وضع ناگوار زندگى کارى شده است.(15)
این پدیده به خاطر استرس دائمى است که در زندگى جدید جریان دارد. دکتر والتر ب. کانن آثار و عوارض وضعیت استرس را مطالعه کرد و پژوهشهاى خود را در قالب نظریه عکس العمل جنگ و گریز ارائه نمود(16). بسیارى از موارد بیمارىهاى قلبى و عروقى و گوارشى و تنفسى در شرایط استرس زا پدید آمده و تشدید مىشوند. 40 تا 50 درصد مراجعان به پزشک مشکل روانى دارند.(17) افسردگىها و اضطرابها که شمار زیادى از مردم جهان را گرفتار نموده نیز از پیامدهاىروانى وضعیت زندگى امروزى است.
این وضعیت دو پیامد خطرناک براى تمدن جدید منافع و نیروهاى سلطه در این تمدن دارد. یکى به وجود آمدن مردمىبیمار و پریشان و سرکش که در قید و بند انضباط سیاسى نیستند(18) و دیگر شکل دیگرى اندیشهاى مخالف که نظام دیگرى را پیشنهاد مىکند و براى دگرگونى نظام موجود مىکوشد.(19)
بنابراین باید براى مشکلات این زندگى چارهاى اندیشید. مراکز علمى که در خدمت نظام لیبرال سرمایه دارى هستند براى حل این مشکل پژوهشهایى انجام دادند که حاصل آن چند چیز بود: یکى طرح شیطانى عصر آکواریوس که(20) به منظور ایجاد گروههاى ابتذال به ویژه بین جوانان تا در رقصهاى تند، سکس، روابط جنسى عجیب و غریب و استفاده از مواد مخدر تخلیه نیرو شوند، و البته این روش مطلوب همه نیست. و دیگرى روشهاى ملایمتر براى تخلیه استرسها و بازسازىتوان جسمى و روانى. در مورد دوم مطالعات شرق شناسى کانونهاى استعمارى به کار آمد و بودیسم وهندویسم به عنوان روشهاى معنوى خنثى مورد توجه قرار گرفت. معنویتى که آرامش، سازگارى با شرایط موجود و بى تفاوتى اخلاقى و سیاسى را در بر دارد و تنها به آرامش و نجات انسان از رنج زندگى مىاندیشد. جیمز هویت مىنویسد "باید با این زندگى به تطابق و همنوایى برسیم یا لااقل به آن نزدیک گردیم... ایجاد تغییر در خودمان خیلى راحت تر و عملى تر از آن است که براىتغییرات و تحولات اساسى و بنیانى در محیط کوشش کنیم(21) "هواداران مدیتیشن در اهمیت و ضرورت روش پیشنهادىشان چنین داد سخن داده اند: " رشد سریع پیشرفت نیازمند آن است که مردم هم با سرعت از استرسهاى درونىخود رها گشته تا مشکل چند تکه شدن فزاینده اجتماع که به صورت بحرانى خارجى ظهور کرده است، حل شود. مردم باید انعطاف پذیر شوند. مردم بدون آنکه به استرس زیادى گرفتار شوند، باید شیوه رویارویى با انواع مختلف نیازهاىعاطفى و جسمى میان افراد را که به سرعت در حال تغییر است، بیاموزند. مردم باید با یافتن طریق رضامندى پایدار میان خود و نه صرفا با نگریستن به نقش هاى اجتماعى خشن براى کام بخشى، خودکفا شوند. در مردم باید توان کامل یکنواخت کردن اختلافات به منظور تقویت غناى زندگى در میان این تغییر شتابان به وجود آید. " (22)
مدیتیشن با نشستن راحت یا خوابیدن و به تصورات فشار آور ذهن بى تفاوت نگریستن وتسلیم آنها شدن و پذیرش محض آنها، تسلیم و پذیرش در برابر فشارهاى تمدن سرمایه دارى را براى مردم درونى مىسازد محرومیت حسى حاصل از مدیتیشن ویژگىهاى روانشناختى سلطه پذیرى را در افراد به وجود مىآورد. از مهمترین آثار محرومیت حسى (اختلالات ادراکى ) و (تلقین پذیرى) است(23) این وضعیت روانشناختى وقتى با فشار تبلیغاتى رسانههاى سرمایه دارى همراه مىشود، ساختار سلطه گرانه و سلطه پذیرانه حیات طبیعى را تثبیت و تحکیم مىکند. حاصل سلطه پذیرى روانشناختى و سلطه گرىتبلیغاتى به صورت نسبى گرایى اخلاقى، مصرف گرایى اقتصادى و غوغا سالارى سیاسى (مبوکراسى) جلوه گر مىشود.
مهمترین کارکرد مدیتیشن نه آرامش بخشى به افراد جوامع پر استرس امروز بلکه تحمل پذیر کردن استیلا و استثمار سلطه گران سرمایه دار جهانى است. اما نماز قیام و حرکت است قیام نماز به معناى آمادگى براى قیام لله و حرکت براى حق است در نظر عارفان مسلمان قیام نماز نمادى از قیام عبد به حق و توحید عملى است(24). هنگام نشستن مستحب است که پاىچپ در زیر بدن قرار گرفته و پاى راست روى آن باشد. به این معنا که من حق را برپا داشته و باطل را از میان مىبرم(25). بنابراین نماز نه آمادگى براى سلطه پذیرى، بلکه آمادگى براى جهاد و سلطه ستیزى است.
این همه سر وصدا و تبلیغات با وصفهاى جذاب هوشیارى خلاق، آرامش، آگاهى متعالى و غیره به ساده ترین بیان پذیرش تسلیم دربرابر نیروى سلطه گر در تمدن سرمایه دارى است.
زنگ تفریحى براى بردگان سرمایه دارى
مدیتیشن آثار مثبتى هم در جسم و روان انسان دارد. هربرت بنسن که به تحقیق روى این آثار پرداخته مجموعه آنها را زیر عنوان عکس العمل ریلکسیشن معرفى کرده است. پیامدهاى مطلوب مدیتیشن عبارت است از کاهش ضربان قلب و فشار خون شریانى، کاهش تعداد حرکات تنفسى و سوخت و ساز سلولى و لاکتات ( ضایعات سوخت و ساز سلولى ) در خون، کاهش فعالیت سیستم عصبى سمپاتیک و افزایش فعالیت پاراسمپاتیک و افزایش امواج آلفا از مغز و کاهش تنش عضلانى.(26)
اگر چه کارکردهاى سیاسى مدیتیشن که در مورد قبل بررسى شد، در شمار کارکردهاى مخفى این عمل است، که هیچ گاه به آن تصریح نمىشود، اما بخش مثبت از کارکردهاى آن مورد تاکید فراوان قرار مىگیرید. و معمولا کتابهایى که در این باره نوشته مىشود به اهمیت مدیتیشن در بازیابى توان جسمى و روانى براى انجام بهینه کارها و وظایف شغلى تاکید مىورزند.
نمىخواهم بگویم تلاش براى سلامتى یا بهبود انجام وظایف شغلى بد است. اما این وضع را در کنار سلطه سیاسى و اقتصادى کسانى در نظر بگیرید که مىکوشند با کنترل فرهنگى معنویت و معرفت مردم را مهار کنند و توانایى آنها را در خدمت به تحکیم شالوده نظام سرمایه دارى و تامین منافع بى پایان سرمایه داران بهبود بخشیده و به کار گیرند.
یکى از ابعاد سکولار بودن این روش معنوى همین است که مهمترین فایدهاى که براى آن معرفى مىشود کامیابى در زندگى مادى و موفقیتهاى اقتصادى و شغلى است(27). یکى از کسانى که در این زمینه آثار بسیارى نگاشته و تلاشهاى زیادى مىکند خانمى تبعه آمریکاست به نام «شاکتى گواین» که حتى نام خود را از هندویسم اقتباس کرده است(28). او که تحت تاثیر سفرش به هند و فراگیرى هندویسم است(29). بر مبانى انسان گرایانه معنویت هندویسم تاکید کرده و مىنویسد: براىخوشبخت و موفق زندگى کردن و استفاده از تجسم خلاق هر چند باید مفاهیم معینى را امکان پذیر بدانید اما لازم نیست که به یکى از آرمانهاى ماوراى طبیعى یا به قدرتى برون از خود ایمان و اعتقاد داشته باشید." (30)
او معتقد است که کافى است ما در خیالمان آنچه مىخواهیم تجسم کنیم و به آن باور داشته باشیم، پس از آن نیروهاىدرونى ما را به سوى آن هدایت کرده و در دستیابى به آن مدد مىرساند.
او براى روند عملى طرح خود چهار مرحله را مىشمارد: (1) هدف خود را تعیین کنید. (2) آرمان یا تصویرى روشن بیافرینید. (3) اغلب اوقات بر آن تمرکز کنید. (4) به آن انرژى مثبت بدهید.(31) براى انجام این مراحل باید در وضعیت آلفا یا حالت مدیتیشن قرار بگیرید.
او مىگوید باید به شهود درونى توجه کرد و آن را به عنوان هدایت گر پذیرفت چون او شما را به سوى بهترین وضعیت هدایت مىکند(32). گواین هیچ گاه معیارى را مشخص نمىکند که صداى درون چیست و چه مىگوید و چرا درست مىگوید و از کجا مىآموزد ؟ ادعاهاى او نه تنها اثبات پذیر نیست بلکه ابطال پذیر هم نیست. زیرا اگر شما به نداى درونتان گوش دهید و نتیجه خوشایندى نگیرید، حتما اشتباه شنیدهاید و آن نداى درونى شما نبوده یا القاى دیگران بوده یا خواستههاى نادرستىکه بر اساس تکیه بر بیرون وجودتان در شما برانگیخته شده است. او تصریح مىکند راه مهارت یافتن در شهود درونىیا شنیدن صداى درون راه سعى و خطاست(33). فقط با این معیار که در نهایت اگر احساس رضایت کردید درست شنیدهاید و در غیر این صورت اشتباه کرده اید.
مهم ترین فایده نظریات «شاکتى گواین» این است که به اسم گوش دادن به صداى درون ما را مطیع فریادهاى تبلیغاتى زندگىامروزین مىکند، فریادهایى تکرارى که انعکاس آن ناخواسته در درون ما طنین مىافکند.
اگر کمى با روانشناسى تبلیغات آشنا شویم و توجه کنیم که در نظام سرمایه دارى نه تنها اقتصاد، بلکه سیاست و فرهنگ نیز با تبلیغات و دستکارى تمایلات، ذوقیات و اندیشه مردم مدیریت مىشود.(34) آنگاه به خوبى معلوم مىگردد در زمانى که سختگیرىهاى علمى براى اثبات یک نظریه بسیار پیچیده شده است، چگونه نظریات کسى مثل «شاکتى گواین» در کتابها و موسسات بسیارى با حمایت مراکز علمى وابسته در جهان تبلیغ مىشود. معمولا نویسندگانى نظیر «شاکتى گواین»، آنتونى رابینز، وین دایر، ناپلئون هیل، کنت بلانکارد و دیگران که از پوشش تبلیغاتى خوبى برخوردارند، آرامش و شکوفایى و رضایتمندى و کمال فردى را در توفیقات مادى و دانستن راه ثروتمند شدن مىدانند و سعى مىکنند آن را به همه مردم جهان بیاموزند. با این همه معلوم نیست چرا روز به روز تراژدى فقر و گرسنگى در جهان دردناکتر مىشود. حتى در آمریکا که محل زایش این تئورىهاست تعداد افراد بى خانمان رو به افزایش است!
البته حرفهاى آنها براى ما که در تمدن سرمایه دارى زندگى مىکنیم بسیار خوشایند است زیرا راه هماهنگ شدن با ارزشهاى همین تمدن را به ما مىآموزند و سلطه پذیرى سیاسى و اقتصادى را براى ما توجیه مىکنند تا ستمها و سلطه را زیبا ببینیم و راحت و بى درد بپذیریم. یاد مىدهند که مدیتیشن کنید و آنچه دوست دارید به آن برسید به تصور آورید و بعد براىرسیدن به آن تلاش کنید همواره نیمه پر لیوان را ببینید و به فکر پر کرد نیمه خالى آن نباشید. چون نمى توانید جهان را تغییر دهید پس باید هماهنگ شوید به کسانى توجه کنید که ثروتمند شده اند. پس مدیتیشن کنید، ریلکس باشید و در تخیلات خود غوطه ور شوید و بکوشید و از کوششتان لذت ببرید تا بمیرید. البته این آخرى را نمىگویند چون این مطلب رویارویى با حقیقت و کلید معنویت راستین است و با خیالات خوشایندى که رضایت و آرامش و کمال فردى موهوم را براى ما مىسازد تعارض دارد.
معنویت و عرفان اسلامى با شریعتى روشن انسان را از سرگردانى در امکانات نامحدود انتخاب و ناخود آگاه تسلیم خواسته دیگران شدن به سامانى روشن مىرساند و آرامشى مىدهد که خود زمینه رسیدن انسان به کمال حقیقى و شکوفایى معرفت فطرى است.
عرفان سکولار - یعنى عرفان بدون خدا و معاد- عرفان بدون شریعت و آیین خواهد بود و آنگاه که خدا برود باید به انتظار شیطان و غلبه طاغوت نشست. آرامش، تلاش و کوشش، رضایتمندى و نعمت و برخوردارى خوب است و بخشى از تعالیم معنوى اسلام را تشکیل مىدهد اما نه به قیمت از دست رفتن عزت انسانى و نه به بهاى پذیرش ستم و سلطه دنیامداران، بلکه اگر انسان به عظمت وجودى خود در ربط با پروردگار توجه کند و زندگى حقیقى در سراى دیگر را که پایان نخواهد داشت، فراموش نکند عرفان و معنویت او حسینى (ع) مىشود(35) و عزت و ذلت را به درستى تشخیص مىدهد و از چشمه جوشان عرفان و معنویت حقیقى و ابدى بهره مند مىگردد.
پىنوشتها:
1 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 185.
2 - تى ام - دانش هوشیارى خلاق ص 51 - 53.
3 - طریقت آلفا رسیدن به آرامش در پنج گام ص 63.
4 - تى ام - دانش هوشیارى خلاق ص 56.
5 - میزان الحکمة باب صلاة حدیث 10674.
6 - همان حدیث 10670.
7 - تى ام - دانش هوشیارى خلاق ص 66.
8 - جلال الدین آشتیانى، عرفان بودیسم و جینیسم بخش پنجم چاپ اول 1377 شرکت سهامى انتشار ص 313 .
9 - عرفان و دانتا بخش چهارم ص 172.
10 - طریقت آلفا رسیدن به آرامش در پنج گام ص 113.
11 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 85 و 86.
12 - طریقت آلقا رسیدن به آرامش در پنج گام ص 109.
13 - ترجمه و تالیف مهدى محى الدین بناب، روانشناسى احساس و ادراک، چاپ سوم 1381 انتشارات دانا ص 124.
14 - عرفان بودیسم و جینیسم بخش پنجم، ص 218.
15 - تى ام دانش هوشیارى خلاق ص 33.
16 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 42.
17 - ویکتور فرانکل، خدا در ناخودآگاه، ترجمه ابراهیم یزدى، چاپ اول 1375 موسسه خدمات فرهنگى رسا ص 333.
18 - هم از این رو در آمریکا 3 درصد بودجه ملى براى مساله فشار روانى هزینه مىشود. نک: استورا، تنیدگى یا استرس، ترجمه پریرخ دادستان چاپ اول 1377 انتشارات رشد ص 69.
19 - علت حساسیت و مبارزه ابرقدرتهاى اسلامى با انقلاب اسلامى همین است.
20 - جان کولمن، کمیته 300 کانون توطئههاى جهانى، ترجمه یحیى شمس چاپ چهارم 1377 نشر علم ص 96 - 113.
21 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 60.
22 - تى ام دانش هوشیارى خلاق ص 34.
23 - مهدى محى الدین بناب، روانشناسى احساس و ادراک ص 128 و 129.
24 - امام خمینى، آداب نماز چاپ چهارم 1373 موسسه تنظیم و نشر آثار ص 146.
25 - میزان الحکمة باب صلاة حدیث 10666.
26 - ریلکسیشن و مدیتیشن ص 49.
27 - تى ام دانش هوشیارى خلاق ص 365 - 367.
28 - «شاکتى گواین» راه تحول، گیتى خوشدل چاپ اول 1374 انتشارات گیل ص 23.
29 - «شاکتى گواین»، زندگى در روشنایى، ترجمه مژگان بانو مومنى چاپ اول 1373 انتشارات روزبهان ص 5.
30 - «شاکتى گواین»، تجسم خلاق، ترجمه گیتى خوشدل چاپ دوم 1371 نشر روشنگران ص 19 و زندگى در روشنایى ص 74 تا 84.
31 - همان ص 34 و 35.
32 - «شاکتى گواین»، بازتابههاى نور، ترجمه گیتى خوشدل چاپ سوم 1379 نشر گفتار ص 19 و 20.
73 - زندگى در روشنایى ص 76.
34 - ادوارد برمن، کنترل فرهنگ، ترجمه حمید الیاسى چاپ چهارم 1375نشر نى.
35 - نک: حمیدرضا مظاهرى سیف، عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوک حسینى، مجله معرفت شماره 73 بهمن 1382.