واکاوی در آیات الهی نشان می دهد خداوند مالک هستی است و بر همه چیز سلطه دارد و این تسلط حقیقی و تکوینی خویش را به طور اعتباری و قراردادی، به انسان ها نیز سپرده است. این نوشتار به شیوه تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای در صدد آن است که با بهره از آیات دال بر مالکیت پروردگار ثابت کند که نه تنها خداوند مالک آسمان ها و زمین است، بلکه در مملوک خویش نفوذ دارد و آنها را تدبیر می کند؛ همچنین خداوند این مالکیت را به گونه ای اعتباری به انسان ها تفویض کرده و آدمی باید از این مالکیت اعتباری جهت ارتقای وجودی خویش بهره ببرد. حال با حصول این اعتقاد اگر انسان ها مستکبرانه از این مالکیت سوء استفاده کنند، از مکر خداوند غافل شده اند؛ هرچند درک مالک حقیقی بودن پروردگار برای همگان میسر نیست و ظهور این عقیده ظرف متناسب خویش را می طلبد؛ از این روست که مستکبران از مکر الهی غافل بوده و موحدان فرصت را غنیمت شمرده اند و با دارایی خویش، خیر را به سوی خود روانه می سازند. باور به اینکه انسان ها تنها کارگزار حق تعالی هستند و سرمایه شان از اوست، از بروز صفات رذیله جلوگیری می کند و ثمرات اعتقادی آن در جامعه و روابط میان مؤمنان ظاهر می شود. این پژوهش در تلاش است با استفاده از آیات الهی، مالکیت حقیقی خداوند و در ادامه، مالکیت اعتباری انسان ها را به اثبات برساند و به تأثیر این نگاه در عمل ایمان آورندگان بپردازد.