امیر مومنان علیه السلام و پیشتازى در اسلام
آرشیو
چکیده
متن
یکی از امتیازات بزرگ مسلمانان صدر اسلام این بود که سابقه افراد در پیشی گرفتن بر مسلمان شدن در نظر گرفته میشد. بدین جهت، برخی از مورخان و سیرهنویسان، نام برخی از مسلمانان را که در مکه اسلام آوردند، به ترتیب شمارهگذاری کردهاند؛ مثلاً گفتهشده اولین مسلمان علی بن ابیطالب(ع)، سپس خدیجه، نفر سوم جعفربن ابیطالب و پس از او زید بن حارثه بودند[1] و یا طبری درباره اسلام آوردن عمر بن خطاب گفته است که وی پس از 45 مرد و 21 زن اسلام آورد.[2]
چنانکه گفته شد، تقدم در اسلام آوردن، امتیاز و افتخار بزرگی به شمار میرود که در این زمینه امیرمؤمنان(ع) گوی سبقت را از همگان ربوده است، اما برخی به فکر افتادهاند تا این افتخار بزرگ را از آن حضرت سلب و به دیگری واگذار کنند. این مقاله، نگرشی کوتاه به این حقیقت تاریخی دارد.
اولین مسلمان
هنوز ده سال از عمر شریف و پربرکت امیرمؤمنان(ع) سپری نشده بود که نبوت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) آغاز شد و از همان ابتدای امر، علی(ع) تسلیم اراده و فرمان خدا و پیامبر(ص) بود و به عنوان یاوری باکفایت، بازویی توانا، سربازی فداکار و جان برکف و نمایندهای امین و صادق در کنار آن حضرت قرار گرفت. به اعتقاد تمام مورخان شیعه و سنّی، علی بن ابیطالب(ع) نخستین کسی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد.
شیخ مفید در ارشاد مینویسد: «او اولین کسی بود که به خدا و رسولش ایمان آورد و در میان مردان، نخستین مردی بود که پیامبر(ص) او را به اسلام فراخواند و وی اجابت کرد».[3]
دریافت بزرگترین افتخار از پیامبر(ص)
به دنبال این اقدام صادقانه از طرف امیرمؤمنان(ع) ، رسول خدا(ص) در گفتاری آشکار، نشان پیشتازی در اسلام را به وی داد و در این باره چنین فرمود: «یا علیّ أنت أول المسلمین إسلاماً و أول المؤمنین ایماناً؛ ای علی! تو نخستین مسلمان و اولین مؤمنی».[4]
در حدیث دیگری که از ابن عباس نقل شده، رسول خدا فرمود: «علی أوّل من آمن بی و صدّقنی؛ علی نخستین کسی بود که به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد».[5]
گواهی صحابه پیامبر(ص)
به دنبال پرسشهای زیادی که از یاران پیامبر(ص) و از تابعان میشد که نخسین یار پیامبر کیست؟ آنان ضمن بیان واقعیت، به علی بن ابیطالب اشاره میکردند. از جمله یارانی که بیپرده در این زمینه سخن گفتند، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود کندی، عمار بن یاسر، زید بن صوحان، حذیفة بن یمان، ابوهیثم بن التیهان، خزیمة بن ثابت، ابوایوب انصاری، ابوسعید خدری، ابورافع، سعد بن ابی وقاص، ابوموسی اشعری، انس بن مالک، ابوطفیل عامر بن واثله، جبیر بن مطعم، عمرو بن حمق خزاعی، حبّة عرنی، جابر حضرمی، حارث اعور، عبایه أسدی، مالک بن حویرث، قثم بن العباس، سعد بن قیس، مالک اشتر، هاشم بن عتبه، محمد بن کعب و غیر اینها بود.
ادعاهای دروغین و پوچ
این افتخار بزرگ، سبب شد که برخی از دشمنان امیرمؤمنان(ع) سخت به وحشت و تکاپو بیفتند و بدین جهت ادعاهای دروغینی را مطرح ساختند تا به خیال خود این افتخار بزرگ را از دست امیرمؤمنان بگیرند. به برخی از این ادعاها اشاره میکنیم:
ادعای اول: ابوبکر نخستین مسلمان بود
برخی به پیروی از روایت ابوهریره و شعر حسان بن ثابت، بر این باورند که اولین مسلمان ابوبکر بود، نه علی بن ابیطالب.
پاسخ میدهیم: سعد بن ابی وقاص با اینکه رابطه خوبی با علی(ع) نداشت، امّا در برابر این سؤال که از وی پرسیدند: آیا پیش از همه شما ابوبکر اسلام آورد؟ پاسخ داد: خیر، بلکه پیش از او پنجاه نفر اسلام آورده بودند.[6]
افزون بر این، ابن شهر آشوب ضمن رد چنین روایاتی مینویسد:
«فأمّا شعر حسان بأن أبابکر أوّل من أسلم، فهو شاعر و عناده لعلیٍّ ظاهر، و أما روایة أبی هریره فهو من الخاذلین و قد ضربه عمر بالدرّه لکثرة روایته و قال إنه کذوب؛ سروده حسان که در آن میگوید: ابوبکر نخستین مسلمان بوده است، صحیح نیست؛ چرا که حسّان فردی شاعر است و عناد و مخالفت او با علی(ع) آشکار و ظاهر است، و امّا روایت ابوهریره بازهم از درجه اعتبار ساقط است؛ چرا که او از کسانی بود که مردم را از پیروی علی بن ابیطالب نهی میکرد و وی کسی بود که عُمَر او را به خاطر کثرت روایاتش تازیانه زد و دربارهاش گفت که وی بسیار دروغ میگوید».[7]
ثانیاً، این چه اظهار نظر بیهودهای است! در حالی که خود ابوبکر پیوسته میگفت: ای کاش، من اولین کسی بودم که به پیامبر(ص) ایمان میآوردم!
ابوذرعه دمشقی و ابواسحاق ثعلبی نقل میکنند که ابوبکر میگفت:
«یا أسفی علی ساعة تقدّمنی فیها علی بن ابیطالب، فلو سبقته لکان لی سابقة الأسلام؛ چه بسیار جای تأسف است بر آن ساعتی که علی بن ابیطالب در اسلام بر من پیشی گرفت که اگر من بر او پیشی گرفته بودم، گوی سبقت در اسلام را من برده بودم».[8]
ادعای دوم: اظهار اسلام ابوبکر پیش از علی بود
دومین تلاش مذبوحانهای که شده، این است که برخی همانند محبّ الدین طبری در ذخائر العقبی ضمن آنکه میگوید امیرمؤمنان نخستین مسلمان بود، امّا نتوانسته از کنار گفتههایی که در آن از تقدم اسلام ابوبکر سخن به میان آمده، بگذرد و از این روی، به تأیید و توجیه چنین سخنانی پرداخته و گفته است که «ابوبکر اولین کسی بود که اسلام خود را اظهار کرد و علی اولین کسی بود که اسلام را پذیرفت». سپس برای فرار از پاسخ گویی به اشکالات، تفصیل در این بحث را به کتاب دیگرش به نام الریاض النضرة ارجاع میدهد.[9]
از محبّ الدین طبری باید پرسید که ایشان در برابر روایاتی که خود در بخش دیگری از زندگانی امیرمؤمنان آورده که در آنها اشاره شده آن حضرت نخستین کسی بود که نماز خوانده است، چه میکند و چه جوابی میدهد؟ نیز برای سه روایتی که خود او از ابوعمر و احمد نقل کرده که امیرمؤمنان فرمود: «عبدتُ الله من قبل أن یعبده أحد من هذه الامة خمس سنین؛ من پنج سال پیش از دیگران به عبادت خدا پرداختم» و یا فرمود: «أسلمت قبل أن یسلم الناس بسبع سنین؛ من هفت سال پیش از دیگران اسلام آوردم»[10] و یا فرمود: «صلیت قبل أن یصلی الناس سبع سنین؛ من هفت سال پیش از دیگران نماز گزاردم»،[11] چه جوابی آماده کرده است؟ آیا کسی که پنج یا هفت سال پیش از دیگران به نماز پرداخته، هنوز اسلام خود را اظهار نکرده است، امّا کسی که پس از هفت سال مسلمان شده، او اولین نفری بوده که اسلام را آشکار کرده است؟! آیا این توجیه از چنین فردی پذیرفتنی است؟!
اگر گفته شود که ممکن است امیرمؤمنان در این چند سال نماز خود را پنهانی میخوانده است، پاسخ میدهیم: به فرض که سه سال اول از آغاز بعثت که در آن روزگار دعوت علنی نبود، حضرت اسلامش را پنهان کرد، امّا در مورد چهار سال بعد که دعوت پیامبر(ص) آشکار شد، چه میگویید؟ آیا باز هم نماز پنهانی بود؟!
افزون بر این، تاریخ شهادت میدهد حتی در روزهایی که هیچ مسلمانی در جزیرة العرب جز پیامبر و علی و خدیجه وجود نداشت، اینان در مسجد الحرام نماز جماعت داشتند. مفید در ارشاد مینویسد:
«یحیی بن عفیف از پدرش نقل میکند که وی میگفت: پیش از آنکه دعوت پیامبر(ص) علنی گردد، روزی در مکه در کنار عباس فرزند عبدالمطلب نشسته بودم. در این بین جوانی وارد مسجد الحرام شد. ابتدا نگاهی به آسمان کرد، در وقتی که آفتاب حلقه زده بود. آن گاه رو به کعبه کرده برای نماز از جای برخاست. سپس پسری از راه رسید و در طرف راست آن جوان قرار گرفت و پس از او بانویی از راه رسید و در پشت سر آن جوان ایستاد. پس آن جوان خم شد] و به رکوع رفت[ و آن دو نیز خم شدند. جوان سربرداشت، آن دو نیز سربرداشتند. جوان سر به سجده گذارد، آن دو نیز سر به سجده گذاردند. به عباس گفتم: ای عباس! من امر بسیار بزرگی را میبینم. عباس گفت: آری، امر عجیبی است. سپس اضافه کرد: آیا میدانی این جوان کیست؟ این محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب فرزند برادر من است. آیا میدانی آن پسر کیست؟ آن کودک، علی بن ابیطالب فرزند برادر من است. آیا میدانی آن زن کیست؟ آن خدیجه دختر خویلد است. بدان که برادر زادهام محمد(ص) به من خبر داد که خدایش، خدای آسمانها و زمین، او را بر این دینی که اکنون بر آن است، دستور داده. به خدا قسم، هرگز بر روی این زمین کسی جز این سه نفر بر این دین نیست».[12]
ادعای سوم: اسلام خدیجه پیش از علی بود
سومین تلاشی که برخی از ناآگاهان کردهاند، این است که گفتند اولین کسی که از زنان اسلام آورد، خدیجه همسر پیامبر بود و اولین کسی که از مردان به پیامبر ایمان آورد، علی بود.
در پاسخ میگوییم: ما منکر فضایل حضرت خدیجه کبرا(س) نیستیم؛ چرا که این بانوی فداکار بزرگترین خدمت را به عالم اسلام و به شخص پیامبر(ص) کرد. امّا این، بدان معنا نیست که تمام سخنان پیامبر را نادیده بگیریم و یا آنها را در این رابطه توجیه کنیم.
آیا این عایشه دختر ابوبکر نیست که از پیامبر(ص) نقل کرد که فرمود: «یا عائشة دعی لی أخی فإنه اول الناس إسلاماً...؛[13] ای عایشه! برادرم را بخوان که اوست اولین فردی که از مردم مسلمان شد...».
آیا این عمر بن خطاب نیست که از پیامبر نقل کرده که فرمود: «یا علی أنت أول المسلمین إسلاماً ...».[14]
آیا این ابن عباس نیست که از پیامبر نقل میکند: «علی أول من آمن بی و صدّقنی؛[15] علی نخستین کسی است که به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد».
آیا خدیجه جزء ناس و مسلمانان نبود؟! اگر چنین است، پس چرا پیامبر(ص) فرمود: «یا علی أنت أول المسلمین» و یا اینکه فرمود: «أول الناس أسلاماً»؛ در حالی که اگر خدیجه پیش از علی اسلام آورده بود، این جمله صحیح نخواهد بود.
ادعای چهارم: علی به حد بلوغ نرسیده بود
ادعای گزاف و واهی دیگر در این زمینه که برای کاستن از ارزش اسلام علی(ع) است اینکه، درست است که او نخستین مسلمان بود، امّا وی به هنگام مسلمان شدن هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. ابن البیّع در کتاب معرفة اصول الحدیث مینویسد:
«لا أعلم خلافاً بین أصحاب التواریخ أن علی بن أبی طالب اوّل الناس إسلاماً، إنّما اختلفوا فی بلوغه؛ من هرگز علم به اختلاف در بین تاریخ نگاران در این موضوع ندارم؛ زیرا همه آنها بر این نظر هستند که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که اسلام آورد؛ امّا در این مسئله با هم اختلاف دارند که آیا وی در آن زمان به حد بلوغ رسیده بود یا نه!؟»[16]
گویا این اختلاف روشنگر این است که برای اسلامِ پیش از بلوغ چندان ارزشی قائل نیستند؛ در حالی که اولاً، اگر کمترین توجهی داشتند، میفهمیدند که این سخن طعن و اهانت به رسول الله است؛ چرا که این پیامبر بزرگوار اسلام بود که علی را به اسلام دعوت کرد و علی نیز پذیرفت.
ثانیاً، این تلاشگران ناموفق چیزی بیان کردهاند که اگر توجه میکردند، به یقین آن را بیان نمیکردند؛ چون ایمان علی(ع) در حال کودکی و پیش از بلوغ، یکی از فضایل بسیار بزرگ او به حساب میآید.
برخی همانند شافعی برای فرار از مشکل گفتهاند: به این دلیل ما حکم به اسلام علی کردیم که پایینترین حد بلوغ، نُه سال است. برخی دیگر با بالابردن سن امیرمؤمنان(ع) اسلام وی را در پانزده سالگی دانستهاند.[17] این در حالی است که همه میدانیم اسلامِ وی پیش از بلوغ بوده و در نتیجه، باید گفت: اثر این تلاشها جز رسوایی برای دشمنان امیرمؤمنان علی(ع) چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت.
پینوشتها
1 . مناقب آل ابیطالب،ج2، ص4.
2 . همان.
3 . ارشاد، مفید، ص3.
4 . مناقب آل ابی طالب، ج2، ص6.
5 . همان.
6 . مناقب آل ابیطالب، ج2، ص4.
7 . همان، ص5.
8 . همان، ص4.
9 . ذخائر العقبی، ص58.
10 . همان، 60.
11 . همان.
12 . ارشاد، ص13.
13 . فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج1، ص208.
14 . مناقب آل ابیطالب، ج2، ص6.
15 . همان.
16 . همان، ج2، ص11.
17 . همان، ص12.