خردورزى در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام
آرشیو
چکیده
متن
نیرویی به نام «عقل» در درون انسانها و برخی دیگر از موجودات جهان وجود دارد. تشخیص خوب و بد، مفید و زیان بخش و حق و باطل در زندگی انسانها با کمک این نیرو صورت میگیرد. عقل، قطبنمای کشتی وجود انسان در اقیانوس جهان است. انسانها چه به عنوان افراد و چه به عنوان جامعهها و ملتها، به این نیروی الهی مجهز شدهاند. «عقل» نرمافزاری پیش ساخته و داخلی در پیکر افراد جامعه بشری است. انسان در پرتو این فروغ آسمانی فعال میشود و با دیگر انسانها ارتباط برقرار میکند. اگر جسم انسان را سخت افزار بدانیم «عقل و قرآن» بخش نرم افزاری این موجود ناشناخته است. هدایت و فعال سازی انسان با بهرهگیری از دو نرم افزار «عقل» و «وحی» امکانپذیر است. فروغ عقل و انوار وحی هر دو از آسمان بر قلب انسان تابیده است. عقل همزمان با آفرینش به تک تک انسانها هدیه شده است ولی قرآن بر قلب برترین انسان نازل شده و او بشریت را به تلاوت و تدبّر و تفکر و خواندن و شنیدن و دل سپردن به این آوای ملکوتی فراخوانده است.
انسانیت انسان به افروختن این دو مشعل در زندگی او وابسته است. هر چه عقل و وحی در آفاق زندگی انسان بیشتر و بهتر بدرخشد، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی زندگی فرد و جامعه را نورانیتر میکند و انسان از مرزهای طبیعت و حیوانیت فراتر میرود و چیزی به نام «فرهنگ» در جهان پدید میآید، بینش انسانی، نگرش انسانی، انگیزههای انسانی، اخلاق انسانی، رفتار انسانی، باورهای انسانی، عواطف انسانی، شناختها و آگاهیهای انسانی، همه و همه در پرتو عقل و وحی شکل میگیرد. اصولاً «فرهنگ» لباس و زبان و آداب و رسوم و خط و تاریخ و ساختمان و لوازم زندگی نیست. «فرهنگ» جلوههای خردمداری و وحیگرایی انسان است. هر حرکتی که نشان عقل و وحی بر چهره دارد و بازتاب درخشش پیام خدا در ذهن و زندگی است، «میراث فرهنگی» است.
اگر بپذیریم عقل نعمتی بزرگ و آسمانی و نماد ارزشها در جوامع انسانی است، دو مسؤولیت بزرگ بر دوش ما قرار میگیرد:
1. پاسداری از سلامت و قوّت نیروی خردورزی در عموم افراد جامعه.
2. شناخت آفات و موانع تعقّل و تفکر، و مبارزه با موانع خردورزی برای بهرهگیری از این نعمت الهی.
خردورزی مثل هر اقدام دیگر و هر حالت بشری قابل تقویت و تضعیف است و در معرض افزایش و کاهش قرار دارد. شناخت شیوههای تقویت و عوامل توقف و تضعیف این ارمغان الهی، رسالتی سنگین بر عهده ملتها و دولتهاست. برای نگهبانی از فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، راهی جز تقویت خرد فردی و جمعی و تربیت عقلانی فرد و جامعه وجود ندارد و خطری بزرگتر از کاهش خردورزی در جوامع انسانی به چشم نمیخورد.
هر گام عاقلانه و هر اقدام منطقی و خردورزانه، نیروی خرد انسان را استوارتر میسازد و هر حرکت احمقانه و سفیهانه زمینه را برای سفاهتها و سبکسریهای بعدی هموارتر میکند.
پیوند عقل و وحی، پیوندی ملکوتی است. عقل، انسان را به سوی وحی فرامیخواند و وحی، انسان را به تعقل و تدبر دعوت میکند. بهترین راه خردورزی، نشستن عقل در زیر باران وحی است. و بهترین شیوه بهرهبرداری از قرآن و احادیث معصومان(ع) تفکر و اندیشه در سخن خدا و پیشوایان معصوم(ع) است.
انسان بدون بهرهگیری از عقل و وحی، به جانوری خطرناک تبدیل میشود.
(إِنّ شَرّ الدّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصّمّ الْبُکْمُ الّذینَ لا یَعْقِلُونَ)[1]؛ «براستی بدترین جانوران در نزد خداوند، کر و لالهایی هستند که تعقل نمیکنند».
شاخصترین ویژگیهای انسان، «تعقل»، «شنیدن» و «گفتن» است. کسی که از این سه نعمت برجسته الهی خویش را محروم کرده، از جایگاه انسانیت به سطح جانوران سقوط میکند، آن هم جانوری شرور که بدترین جنبندگان زمین محسوب میشود.
در جای دیگر قرآن از زبان کافران نقل میکند که وقتی در عذاب الهی گرفتار میشوند، چنین میگویند:
(وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أَصْحابِ السّعیرِ)[2] ؛ «اگر سخن حق را میشنیدیم یا از عقل خویش بهره میگرفتیم، در میان جهنمیان نبودیم».
عقل و امامت، دو امانت بزرگ الهی در دسترس انسان است، هر دو ودیعه خداست. عقل از درون ندای خدا را فریاد میزند و امام از بیرون صدای او را منعکس میسازد. سعادت جاودانه انسان در گرو شنیدن و عمل کردن به این دو آوای قدسی است.
تبلیغ «پیام غدیر» و «آوای عقل» مهمترین نیاز امروز جامعه بشری است و استفاده از این دو امانت تنها راه سعادت انسان است. ولی انسان به دلیل «ظلم و جهل» از این دو مشعل آسمانی بهره نمیگیرد و بر خود و بر امانت گرانبهای الهی ستم روا میدارد.[3]
امانت بزرگ الهی، که آسمان و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدند و ترسیدند. ـ چه تکلیف و قانون الهی باشد، چه امامت و ولایت الهی ـ شرط پذیرش آن عقل است. خردورزی پیش نیاز پذیرش قانون الهی و رهبر آسمانی است. و انسانها بر مبنای پذیرش این امانت خدا به سه گروه مؤمن، منافق و مشرک تقسیم میشوند.
هر کار خردمندانه در زندگی، نیاز به رهایی از «ظلم و جهل» دارد. این دو بیماری، دو مانع بزرگ خردورزی است. یکی ریشه در نخواستن دارد، یکی ریشه در ندانستن.
عدم بهرهگیری درست از نعمتهای عقل و وحی، ولایت و رهبری الهی، بزرگترین ستم بر خود و دیگران است. نعمت هر چه برتر و ارزشمندتر، اتلاف و تخریب و رکود آن، گناهی بزرگتر و زیانبارتر است. نیروی عقل در زندگی فردی، کار امام را در زندگی اجتماعی بر عهده دارد. آگاهی بخشی، تصمیمگیری و کنترل نوسانات اجتماعی، کار امام است. چه زیباست عبارت امام صادق(ع) که فرمود:
«إنَّ منزلة القلب من الجسد بمنزلة الامام من الناس الواجب الطاعة علیهم؛ براستی جایگاه قلب (عقل) در بدن، به منزله مقام امام واجب الاطاعة بر مردم است».[4]
همانگونه که جامعه انسانی بدون «غدیر» به سوی فلاح و سعادت راه نمیبرد، افراد انسان هم بدون «تعقل و تفکر» راه نیکبختی و کمال پیدا نمیکنند.
عقل و امامت، دو سرمایه آسمانی برای انسانهاست ولی بهرهگیری از این دو گوهر نورافشان و هماهنگ سازی تلاشها با آن و حرکت در پرتو آن، وظیفه انسان است.
موانع خردورزی
گاهی نیروی خرد از کار میافتد و انسان به دست خویش چراغ هدایت را خاموش میکند و یا به طور کلی آن را میشکند. میگساری و مشروبخواری و تولید و مصرف مواد مخدر معروفترین اقدامات احمقانه در برابر نیروی تعقل و خردورزی است، ولی انواع دیگری از مواد مستیآور وجود دارد که در برخی روایات نسبت به آن هشدار دادهاند.
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
«ینبغی للعاقل أن یحترس من سکر المال و سکر القدرة و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فانّ لکلّ ذالک ریاحاً خبیثةً تسلب العقل و تستخف الوقار؛ شایسته است انسان خردمند از مستی ثروت، مستی قدرت، مستی دانش، مستی ستایش و مستی جوانی، خویش را محافظت کند؛ زیرا هر کدام از این امور فضایی پدید میآورد که عقل را سلب میکند و انسان را به سبکسری وامیدارد»[5].
غفلت و غرور، دو مانع بزرگ خردورزی است. گاهی ثروت، گاهی قدرت، و حتی گاهی دانش و ستایش و جوانی، انسان را مست و مخمور میسازد. تبلیغات دروغین، رسانههای دروغپرداز و غفلتآفرین، تحریک آزمندیهای عمومی، انواع تقلید و پیرویهای کورکورانه، شتابزدگی و اقدامات بدون تفکر و تأمل و تحریک احساسات جوانان در مسابقات ورزشی، نوعی جنون ادواری میآفریند که تخریبها و اقدامات دیوانهوار پس از برد و باختهای ورزشی، شاهد زنده آن است.
برنامهریزان و سیاستگذاران باید در رسانهها و صدا و سیما، مرزبان عقل و خرد باشند و فرهنگ قرآنمداری و عقلمحوری را در جامعه حاکم سازند. تبلیغات مصرفگرایی، تبلیغ مسابقات بیهوده ورزشی، مدّاحی و ستایش چهرههای فاقد ارزش انسانی و اخلاقی، تحریک احساسات قومی و جدال و بگومگوهای رسانهای، از موانع بزرگ خردورزی است.
حاکمیت خردورزی بر رسانههای جمعی مهمترین نیاز امروز جامعه بشری است. به هر نسبت که غرایز و شهوات و عادات و تقلید و دروغ و تهمت و لهو و مجادلات بر رسانههای جهانی حاکم باشد، «عقل» و «عدالت» و احسان و ایثار و دانش و خدمت به انزوا رانده میشود و تضعیف و تعطیل میگردد.
رسانهها میتوانند بلندگوی خدا باشند یا صدای شیطان را در جهان بازتاب دهند، رسانهها میتوانند فریاد عرفان و اخلاق و عدالت را به خُرد و کلان جامعه برسانند، یا موزیک رقص شیطان را بنوازند.
بازگشت به خردورزی
مظلومیت فرهنگ و گسیختگی اخلاقی و اجتماعی و بروز نمادهای سلطه شیطان بر اخلاق و رفتار برخی فرزندان اسلام، نشان دهنده دوری از فرهنگ عقل و وحی است.
مدیران فرهنگی کشور با قصور و تقصیرهای خویش جوّ فرهنگی امروز را پدید آوردهاند. در کنار تلاشها و فعالیتهای مثبت و ارزشمند ولی پراکندهای که در کشور انجام شده است، کوتاهیها، بینظمیها، و ناهماهنگیهای فراوان و سیاست و اهداف و روشهای نادرست اتخاذ شده که برآیند آن، بیماریها و ضعفهای فرهنگی امروز کشور است.
به میزانی که جامعه از ایمان و دانش و تقوا و جهاد و خدمترسانی فاصله دارد، از فرهنگ اسلامی به دور است. عبادت و عدالت، دو محور اصلی فرهنگ اسلامی است؛ پاسداری از ایمان و عدالت و ایثار بدون بازگشت به فرهنگ عقل مداری و وحی محوری امکانپذیر نیست.
تربیت عقلانی و قرآنی نسلهای جدید، تنها راه مصونیت در برابر فرهنگ بیگانه است. اگر امروز از گسترش خرافات شکوهها داریم باید بدانیم «خرافات» مولود دوری از خردورزی و قرآن محوری است. اگر هنوز التقاط و جمود نسل امروز را تهدید میکند، به دلیل مهجور بودن قرآن و تعقل در نظام تبلیغی و آموزشی و رسانهای کشور است. بازگشت به قرآن سالهاست که از سوی رهبری و دلسوزان نظام مطرح شده است ولی در کنار آن، بلکه قبل از آن بازگشت به تعقل و تفکر در جوامع اسلامی ضرورت دارد.
داروی جامعه بشری، بازگشت به قرآن و خردورزی است.
خردورزی در برابر خرافات؛
خردورزی در برابر التقاط؛
خردورزی در برابر جمود؛
خردورزی در برابر بدعتها و دروغها؛
خردورزی در برابر تحریفها و روضههای دروغین؛
خردورزی در برابر منفعتگرایی؛
خردورزی در برابر استبداد فکری؛
خردورزی در برابر تنبلی فکری و عملی؛
خردورزی در برابر مسابقات تجملگرایی و مصرفزدگی؛
خردورزی در برابر تلقین یأس و نومیدی؛
خردورزی در برابر احتکار و انحصار علمی؛
خردورزی در برابر دانشگریزی و علمزدگی؛
خردورزی در برابر قناعت علمی؛
خردورزی در برابر شرم و حیای بیجا در یادگیری؛
خردورزی در برابر هیاهوی رسانههای بیگانه؛
خردورزی نسبت به مسابقات غفلت آفرین ورزشی؛
خردورزی در برابر مقررات و قوانین بیمنطق حاکم بر نظام اداری؛
خردورزی در برابر شهوتگرایی و رسانههای عفتسوز جهانی؛
خردورزی در برابر فرضیههای استعماری در مدیریت، اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی؛
خردورزی در برابر رفاهگرایی و خوشگذرانی؛
خردورزی در برابر تز سازش و نرمش و تساهل و تسامح در اجرای قانون الهی.
و در یک کلام، شکوفایی استعدادها و نوآوری در زندگی انسانی، به خردورزی نیاز دارد. خردورزی هم در میدان اندیشه و سیاست و برنامهریزی، هم در نهادسازی و هم در میدان اخلاق و رفتار فردی نیاز امروز جامعه جهانی است. و پیامبر اعظم فرمود: «افضل الناس، اعقل الناس؛ برترین مردم، عاقلترین ایشان است».[6]
امروز بشر بیش از آنچه به «سوادآموزی» و «فنآوری» نیاز دارد، به تعقل و خردورزی محتاج است.
پینوشتها
1 . انفال / 22.
2 . ملک / 10.
3 . احزاب / 72.
4 . میزان الحکمة، ج3، ص2035.
5 . غررالحکم، ح10948
6 . عوالم العلوم، ج2، ص29.
انسانیت انسان به افروختن این دو مشعل در زندگی او وابسته است. هر چه عقل و وحی در آفاق زندگی انسان بیشتر و بهتر بدرخشد، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی زندگی فرد و جامعه را نورانیتر میکند و انسان از مرزهای طبیعت و حیوانیت فراتر میرود و چیزی به نام «فرهنگ» در جهان پدید میآید، بینش انسانی، نگرش انسانی، انگیزههای انسانی، اخلاق انسانی، رفتار انسانی، باورهای انسانی، عواطف انسانی، شناختها و آگاهیهای انسانی، همه و همه در پرتو عقل و وحی شکل میگیرد. اصولاً «فرهنگ» لباس و زبان و آداب و رسوم و خط و تاریخ و ساختمان و لوازم زندگی نیست. «فرهنگ» جلوههای خردمداری و وحیگرایی انسان است. هر حرکتی که نشان عقل و وحی بر چهره دارد و بازتاب درخشش پیام خدا در ذهن و زندگی است، «میراث فرهنگی» است.
اگر بپذیریم عقل نعمتی بزرگ و آسمانی و نماد ارزشها در جوامع انسانی است، دو مسؤولیت بزرگ بر دوش ما قرار میگیرد:
1. پاسداری از سلامت و قوّت نیروی خردورزی در عموم افراد جامعه.
2. شناخت آفات و موانع تعقّل و تفکر، و مبارزه با موانع خردورزی برای بهرهگیری از این نعمت الهی.
خردورزی مثل هر اقدام دیگر و هر حالت بشری قابل تقویت و تضعیف است و در معرض افزایش و کاهش قرار دارد. شناخت شیوههای تقویت و عوامل توقف و تضعیف این ارمغان الهی، رسالتی سنگین بر عهده ملتها و دولتهاست. برای نگهبانی از فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، راهی جز تقویت خرد فردی و جمعی و تربیت عقلانی فرد و جامعه وجود ندارد و خطری بزرگتر از کاهش خردورزی در جوامع انسانی به چشم نمیخورد.
هر گام عاقلانه و هر اقدام منطقی و خردورزانه، نیروی خرد انسان را استوارتر میسازد و هر حرکت احمقانه و سفیهانه زمینه را برای سفاهتها و سبکسریهای بعدی هموارتر میکند.
پیوند عقل و وحی، پیوندی ملکوتی است. عقل، انسان را به سوی وحی فرامیخواند و وحی، انسان را به تعقل و تدبر دعوت میکند. بهترین راه خردورزی، نشستن عقل در زیر باران وحی است. و بهترین شیوه بهرهبرداری از قرآن و احادیث معصومان(ع) تفکر و اندیشه در سخن خدا و پیشوایان معصوم(ع) است.
انسان بدون بهرهگیری از عقل و وحی، به جانوری خطرناک تبدیل میشود.
(إِنّ شَرّ الدّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصّمّ الْبُکْمُ الّذینَ لا یَعْقِلُونَ)[1]؛ «براستی بدترین جانوران در نزد خداوند، کر و لالهایی هستند که تعقل نمیکنند».
شاخصترین ویژگیهای انسان، «تعقل»، «شنیدن» و «گفتن» است. کسی که از این سه نعمت برجسته الهی خویش را محروم کرده، از جایگاه انسانیت به سطح جانوران سقوط میکند، آن هم جانوری شرور که بدترین جنبندگان زمین محسوب میشود.
در جای دیگر قرآن از زبان کافران نقل میکند که وقتی در عذاب الهی گرفتار میشوند، چنین میگویند:
(وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أَصْحابِ السّعیرِ)[2] ؛ «اگر سخن حق را میشنیدیم یا از عقل خویش بهره میگرفتیم، در میان جهنمیان نبودیم».
عقل و امامت، دو امانت بزرگ الهی در دسترس انسان است، هر دو ودیعه خداست. عقل از درون ندای خدا را فریاد میزند و امام از بیرون صدای او را منعکس میسازد. سعادت جاودانه انسان در گرو شنیدن و عمل کردن به این دو آوای قدسی است.
تبلیغ «پیام غدیر» و «آوای عقل» مهمترین نیاز امروز جامعه بشری است و استفاده از این دو امانت تنها راه سعادت انسان است. ولی انسان به دلیل «ظلم و جهل» از این دو مشعل آسمانی بهره نمیگیرد و بر خود و بر امانت گرانبهای الهی ستم روا میدارد.[3]
امانت بزرگ الهی، که آسمان و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدند و ترسیدند. ـ چه تکلیف و قانون الهی باشد، چه امامت و ولایت الهی ـ شرط پذیرش آن عقل است. خردورزی پیش نیاز پذیرش قانون الهی و رهبر آسمانی است. و انسانها بر مبنای پذیرش این امانت خدا به سه گروه مؤمن، منافق و مشرک تقسیم میشوند.
هر کار خردمندانه در زندگی، نیاز به رهایی از «ظلم و جهل» دارد. این دو بیماری، دو مانع بزرگ خردورزی است. یکی ریشه در نخواستن دارد، یکی ریشه در ندانستن.
عدم بهرهگیری درست از نعمتهای عقل و وحی، ولایت و رهبری الهی، بزرگترین ستم بر خود و دیگران است. نعمت هر چه برتر و ارزشمندتر، اتلاف و تخریب و رکود آن، گناهی بزرگتر و زیانبارتر است. نیروی عقل در زندگی فردی، کار امام را در زندگی اجتماعی بر عهده دارد. آگاهی بخشی، تصمیمگیری و کنترل نوسانات اجتماعی، کار امام است. چه زیباست عبارت امام صادق(ع) که فرمود:
«إنَّ منزلة القلب من الجسد بمنزلة الامام من الناس الواجب الطاعة علیهم؛ براستی جایگاه قلب (عقل) در بدن، به منزله مقام امام واجب الاطاعة بر مردم است».[4]
همانگونه که جامعه انسانی بدون «غدیر» به سوی فلاح و سعادت راه نمیبرد، افراد انسان هم بدون «تعقل و تفکر» راه نیکبختی و کمال پیدا نمیکنند.
عقل و امامت، دو سرمایه آسمانی برای انسانهاست ولی بهرهگیری از این دو گوهر نورافشان و هماهنگ سازی تلاشها با آن و حرکت در پرتو آن، وظیفه انسان است.
موانع خردورزی
گاهی نیروی خرد از کار میافتد و انسان به دست خویش چراغ هدایت را خاموش میکند و یا به طور کلی آن را میشکند. میگساری و مشروبخواری و تولید و مصرف مواد مخدر معروفترین اقدامات احمقانه در برابر نیروی تعقل و خردورزی است، ولی انواع دیگری از مواد مستیآور وجود دارد که در برخی روایات نسبت به آن هشدار دادهاند.
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
«ینبغی للعاقل أن یحترس من سکر المال و سکر القدرة و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فانّ لکلّ ذالک ریاحاً خبیثةً تسلب العقل و تستخف الوقار؛ شایسته است انسان خردمند از مستی ثروت، مستی قدرت، مستی دانش، مستی ستایش و مستی جوانی، خویش را محافظت کند؛ زیرا هر کدام از این امور فضایی پدید میآورد که عقل را سلب میکند و انسان را به سبکسری وامیدارد»[5].
غفلت و غرور، دو مانع بزرگ خردورزی است. گاهی ثروت، گاهی قدرت، و حتی گاهی دانش و ستایش و جوانی، انسان را مست و مخمور میسازد. تبلیغات دروغین، رسانههای دروغپرداز و غفلتآفرین، تحریک آزمندیهای عمومی، انواع تقلید و پیرویهای کورکورانه، شتابزدگی و اقدامات بدون تفکر و تأمل و تحریک احساسات جوانان در مسابقات ورزشی، نوعی جنون ادواری میآفریند که تخریبها و اقدامات دیوانهوار پس از برد و باختهای ورزشی، شاهد زنده آن است.
برنامهریزان و سیاستگذاران باید در رسانهها و صدا و سیما، مرزبان عقل و خرد باشند و فرهنگ قرآنمداری و عقلمحوری را در جامعه حاکم سازند. تبلیغات مصرفگرایی، تبلیغ مسابقات بیهوده ورزشی، مدّاحی و ستایش چهرههای فاقد ارزش انسانی و اخلاقی، تحریک احساسات قومی و جدال و بگومگوهای رسانهای، از موانع بزرگ خردورزی است.
حاکمیت خردورزی بر رسانههای جمعی مهمترین نیاز امروز جامعه بشری است. به هر نسبت که غرایز و شهوات و عادات و تقلید و دروغ و تهمت و لهو و مجادلات بر رسانههای جهانی حاکم باشد، «عقل» و «عدالت» و احسان و ایثار و دانش و خدمت به انزوا رانده میشود و تضعیف و تعطیل میگردد.
رسانهها میتوانند بلندگوی خدا باشند یا صدای شیطان را در جهان بازتاب دهند، رسانهها میتوانند فریاد عرفان و اخلاق و عدالت را به خُرد و کلان جامعه برسانند، یا موزیک رقص شیطان را بنوازند.
بازگشت به خردورزی
مظلومیت فرهنگ و گسیختگی اخلاقی و اجتماعی و بروز نمادهای سلطه شیطان بر اخلاق و رفتار برخی فرزندان اسلام، نشان دهنده دوری از فرهنگ عقل و وحی است.
مدیران فرهنگی کشور با قصور و تقصیرهای خویش جوّ فرهنگی امروز را پدید آوردهاند. در کنار تلاشها و فعالیتهای مثبت و ارزشمند ولی پراکندهای که در کشور انجام شده است، کوتاهیها، بینظمیها، و ناهماهنگیهای فراوان و سیاست و اهداف و روشهای نادرست اتخاذ شده که برآیند آن، بیماریها و ضعفهای فرهنگی امروز کشور است.
به میزانی که جامعه از ایمان و دانش و تقوا و جهاد و خدمترسانی فاصله دارد، از فرهنگ اسلامی به دور است. عبادت و عدالت، دو محور اصلی فرهنگ اسلامی است؛ پاسداری از ایمان و عدالت و ایثار بدون بازگشت به فرهنگ عقل مداری و وحی محوری امکانپذیر نیست.
تربیت عقلانی و قرآنی نسلهای جدید، تنها راه مصونیت در برابر فرهنگ بیگانه است. اگر امروز از گسترش خرافات شکوهها داریم باید بدانیم «خرافات» مولود دوری از خردورزی و قرآن محوری است. اگر هنوز التقاط و جمود نسل امروز را تهدید میکند، به دلیل مهجور بودن قرآن و تعقل در نظام تبلیغی و آموزشی و رسانهای کشور است. بازگشت به قرآن سالهاست که از سوی رهبری و دلسوزان نظام مطرح شده است ولی در کنار آن، بلکه قبل از آن بازگشت به تعقل و تفکر در جوامع اسلامی ضرورت دارد.
داروی جامعه بشری، بازگشت به قرآن و خردورزی است.
خردورزی در برابر خرافات؛
خردورزی در برابر التقاط؛
خردورزی در برابر جمود؛
خردورزی در برابر بدعتها و دروغها؛
خردورزی در برابر تحریفها و روضههای دروغین؛
خردورزی در برابر منفعتگرایی؛
خردورزی در برابر استبداد فکری؛
خردورزی در برابر تنبلی فکری و عملی؛
خردورزی در برابر مسابقات تجملگرایی و مصرفزدگی؛
خردورزی در برابر تلقین یأس و نومیدی؛
خردورزی در برابر احتکار و انحصار علمی؛
خردورزی در برابر دانشگریزی و علمزدگی؛
خردورزی در برابر قناعت علمی؛
خردورزی در برابر شرم و حیای بیجا در یادگیری؛
خردورزی در برابر هیاهوی رسانههای بیگانه؛
خردورزی نسبت به مسابقات غفلت آفرین ورزشی؛
خردورزی در برابر مقررات و قوانین بیمنطق حاکم بر نظام اداری؛
خردورزی در برابر شهوتگرایی و رسانههای عفتسوز جهانی؛
خردورزی در برابر فرضیههای استعماری در مدیریت، اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی؛
خردورزی در برابر رفاهگرایی و خوشگذرانی؛
خردورزی در برابر تز سازش و نرمش و تساهل و تسامح در اجرای قانون الهی.
و در یک کلام، شکوفایی استعدادها و نوآوری در زندگی انسانی، به خردورزی نیاز دارد. خردورزی هم در میدان اندیشه و سیاست و برنامهریزی، هم در نهادسازی و هم در میدان اخلاق و رفتار فردی نیاز امروز جامعه جهانی است. و پیامبر اعظم فرمود: «افضل الناس، اعقل الناس؛ برترین مردم، عاقلترین ایشان است».[6]
امروز بشر بیش از آنچه به «سوادآموزی» و «فنآوری» نیاز دارد، به تعقل و خردورزی محتاج است.
پینوشتها
1 . انفال / 22.
2 . ملک / 10.
3 . احزاب / 72.
4 . میزان الحکمة، ج3، ص2035.
5 . غررالحکم، ح10948
6 . عوالم العلوم، ج2، ص29.