آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

برخی از تحصیل کردگان مسلمان علم گرا در موضوع خلقت انسان، آیات قرآن را بر فرضیه «تحول انواع» تطبیق کرده اند. این مقاله با روش تحلیلی انتقادی برداشت های تفسیری سه تن از علم گرایان مسلمان (یدالله سحابی، عمرو شریف و مهدی بازرگان) را ارزیابی و نقد کرده و خطاهای روشی و معرفتی آنان را در فهم آیات خلقت انسان، نشان داده است. هدف این پژوهش کمک به فهم صحیح متون دینی و پرهیز دادن از مواجهه غیرروشمند با آنهاست. یافته های این پژوهش حاکی است که این دسته از تحصیل کردگان مسلمان در آثار دین پژوهی خود در پی تطبیق مدلول آیات قرآن بر فرضیه «تکامل تدریجی انواع» برآمده اند. این نوع مواجهه با آیات قرآن ریشه در دو مشکل پایه ای در وضع معرفتی آنان دارد: یکی عدم تخصص در علوم دینی، به ویژه تفسیر قرآن؛ و دیگری علم گرایی مفرط، به ویژه اعتباربخشی به فرضیه «تکامل انواع». این دو عاملْ خطا های فاحشی را از سوی آنان در برداشت از آیات آفرینش نخستین انسان موجب شده است. این خطاها برخی به روش تفسیر آیات و بعضی دیگر به فهم مضمونی استدلال مفسران مربوط می شود. در این مقاله این دو قسم خطا به تفصیل در عملکرد تفسیری سه دانشور یاد شده، مصداق یابی و تحلیل گردیده است.

تبلیغات