صحت سنجی دیدگاه های کارن بائر در تحلیل سنت تفسیری مسلمانان سده های میانی تا مدرن در تفسیر آیات ناظر بر سلسله مراتب جنسیتی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
«سلسله مراتب جنسیتی» به معنای ترسیم برتری برای یکی از دو جنس زن یا مرد است. وجود سلسله مراتب جنستی در قرآن و نحوه تعامل مفسران با آیاتی که مضمون «سلسله مراتب جنسیتی» را در بر دارند، همواره محل بحث مفسران بوده است. کارن بائر، اندیشمند زن غیرمسلمانی است که در کتاب سلسله مراتب جنسیتی در قرآن: تفاسیر کهن، پاسخ های نو، با تمرکز بر سه مبحث «شهادت، خلقت، و ازدواج»، با اتخاذ «رویکردی درزمانی»[1] به بررسی تحلیلیِ سنت تفسیری مسلمانانِ سده های میانی تا مدرن، در تفسیر آیات ناظر بر «سلسله مراتب جنسیتی» پرداخته است. بائر مفسران را به دو دسته سده های میانی (قرن 2 تا 12 هجری) و مدرن (اواسط قرن 13 تا کنون) تقسیم کرده است. وی معتقد است که عالمان سده های میانی، سلسله مراتب جنسیتی در قرآن را امری بدیهی تلقی کرده اند؛ اما عالمان مدرن به بازتفسیر این گونه آیات پرداخته اند. به نظر بائر، عالمان پیشامدرن معتقد بودند که قرآن در ذات خود معنادار است؛ برخلاف عالمان پسامدرن که متن را خالی از معنا و نیازمند تفسیر می دانند. بائر دخالت دادن دستاوردهای تجربی در علوم تفسیر را ویژه مفسران مدرن می داند؛ همچنان که کاربرد استدلال های عقلی در تفاسیر مدرن پررنگ تر است. عالمان مدرن برخلاف مفسران سده های میانی، به مباحث اجتماعی عصر خود، مثل حقوق زن، نظر ویژه ای داشته اند. قرآن کریم، احادیث پیامبر، و مکتب فقهی مفسر، منابع ثابتی هستند که مفسران در تفسیر از آن ها استفاده می کردند؛ اما برخی از منابع در دوره های مختلف، از جایگاهی ویژه برخوردار بود. برای مثال، تفاسیر متقدم به مراجع اولیه، تفاسیر کلاسیک به احادیث پیامبر ، و تفاسیر مدرن به استدلال های عقلی و نظریه های علمی اعتبار بیشتری می بخشیدند.Validation of Karen Bauer’s Views in the Analysis of the Tafsīr (Arabic: تفسیر, Quranic Exegesis) Tradition of Muslims of the Middle to Modern Centuries in the Tafsīr of Verses Regarding the Gender Hierarchy
“Gender hierarchy” means depicting superiority for one of the two sexes, female or male. The existence of gender hierarchy in the Noble Quran and the way of the mufassirūn (Arabic: مفسِّرون, an author of a tafsīr) interacting with verses that contain the content of “gender hierarchy” has always been a topic of discussion among mufassirūn. Karen Bauer is a non-Muslim thinker who, in her book “Gender Hierarchy in the Qurʾān: Medieval Interpretations, Modern Responses” focuses on three topics of “legal testimony,” “marriage,” and “human creation,” by taking a “diachrony approach,” has analyzed the tafsīr (Arabic: تفسیر, Quranic Exegesis) tradition of Muslims of the middle to modern centuries in the tafsīr of verses regarding the gender hierarchy. Bauer has divided mufassirūn into two categories: Middle (second to twelfth century) and modern (mid-thirteenth century to the present). She believes that medieval scholars have considered the gender hierarchy in the Noble Quran as an obvious fact, but modern scholars have reviewed such verses. In Bauer’s view, early modern scholars believed that the Noble Quran was meaningful in its essence, unlike postmodern scholars who consider the text to be meaningless and in need of tafsīr. Bauer considers the involvement of empirical achievements in the studies of tafsīr to be exclusively for modern mufassirūn, as well as the application of rational reasoning in modern interpretations is more prominent. Modern scholars, unlike those of the middle centuries, have had a special view on social issues of their time, such as women’s rights. The Holy Quran, the Prophet’s aḥādīth and the jurisprudential school of the tafsīr of mufassirūn are constant sources that mufassirūn used in the tafsīr, but some sources had a special place in different periods, for example, earlier tafāsīr gave more credibility to early references, classical tafāsīr to the Prophet’s aḥādīth, and modern tafāsīr gave more credibility to rational arguments (reasoning) and scientific theories.