آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

امروزه در کشور ما پوشش زنان درجه بندى شده است. پس از نیمه برهنگى، بدحجابى را قرار مى‏دهند و سپس از روپوش دارندگان (مانتو پوشان) یاد مى‏کنند و آنگاه «چادر» را «حجاب برتر» مى‏نامند.
جز اینکه باید افزود به موازات هرنوع پوشش، رعایت‏یا ترک پاره‏اى معیاهاست که پوششى خاص را پذیرفته و بهتر یا ناپذیرفته و بدتر معرفى مى‏کند.
در برترى چادر و عباى زنانه بردیگر پوششها تردید نیست اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که چون بانویى چادر مى‏پوشد باید جوانب دیگر لباس و رفتار خود را بیشتر مورد دقت قرار دهد. او چادر را براى «بهتر پوشیده‏دارى‏» آن بر تن مى‏کند نه چیز دیگر. از این رو تحلیل ما از ناکامل بودن پوشش مانتو به معنى توجیه رفتار برخى بانوان چادرى نیست که احیانا منزلت چادر را حفظ نمى‏کنند و پوشش زیر چادر آنان یا دیگر رفتارشان با موازین اسلامى همخوانى ندارد.
سرنوشت مانتو
از نخستین کسانى که پوشش مانتو را پیشنهاد کرد و در واقع هیچ انگیزه بدى نداشت، استاد شهید مرتضى مطهرى(ره) بود.
وى پیش از پیروزى انقلاب شکوهمند ملت مسلمان ایران و زمانى هم به طور رسمى‏تر پس از انقلاب در محیط دانشگاه این پوشش را مورد تبلیغ قرار داد و هدف ایشان جذب بى‏حجابان به پوشش بود که حد میانى بى‏حجابى و چادر پوشى بود. در آن ایام شاید براى عده‏اى پوشیدن چادر پس از سالها بى‏حجابى کارى دشوار بود و این پیشنهاد، نظرى سنجیده و پذیرفته یاد مى‏شد.
ولى طولى نکشید که این طرح با توطئه‏هایى که از سوى بیگانگان تعقیب مى‏شد از هدف خود دور شد و بر خلاف نظریه پردازانش سمت و سوى دیگر پیش گرفت. زمانى نگذشت که بانوان متدین هم که سالها در حکومت‏شاهنشاهى چادر به سر مى‏کردند چون مانتو را پوشش پذیرفته و راحت‏تر دیدند چادر را به مانتو تبدیل کردند.
رفته رفته این مانتو نیز هویت‏خود را تغییر داد و با استقبال عمومى و حتى تایید برخى شخصیتها، براى گروه بیشمارى از زنان، بهانه‏اى براى نپوشیدن چادر گردید و چون چادر به کنار رفت‏بر زن و پوشش او سرنوشتى گذشت که حکایت آن شنیدنى است.
از زمانى که مانتو همردیف چادر معرفى شد و به تعبیر واقع نگرانه‏تر مانتو جایگزین چادر قلمداد گردید. (1) پوشش زنان رفته رفته به وضعى در آمد که زمینه فاصله گرفتن از ارزشهاى مذهبى را بهتر فراهم مى‏کرد. بعد از این انتخاب بود که مقنعه به رو سرى، و شلوار به جوراب تبدیل شد. رو سریها و جورابها روز به روز نازکتر و بى‏خاصیت‏تر شدند. کم کم رو سریها از جلو سر به عقب کشیده شد و همان مانتو نیز به بلوز و شلوار یا پیراهن بلند و جوراب بدل شد. نخست روپوشها و لباسها تنگ نبودند و رنگهاى خیره کننده و جنسهاى چسبنده نداشتند. اما طولى نکشید که ...!
طرز پوشش زنان امروز گاه طورى است که انسان مطمئن مى‏شود اینان اگر در موقعیت آزادترى همانند دوره شاهنشاهى قرار گیرند همین پوشش را هم کنار مى‏گذاشتند. اما این وضع نیز چندان با بى‏حجابى عصر گذشته فاصله ندارد. براى آنها این پوششها نه جلوه چادر را دارد که به مذهبى بودن انگشت نمایشان کند و نه مى‏تواند با وجود آن هر طور که دوست داشته باشند خود نمایى کنند. از اینکه در جمع آدمکهاى هم مرام خود، نماى مذهبیان را ندارند خرسندند و از طرفى مى‏توانند با همین پوشش اندک در مقابل معترضان مذهبى مقاومت کنند و عذر آورند.
دوستى مى‏گفت: زمانى در یکى از شهرها به دخترک بدحجابى گفتم: اگر ناراحت نمى‏شوید رو سرى خود را که بیشتر روى گردن انداخته‏اید به سر کنید!
او جواب داده بود: اى کاش وضعى پیش مى‏آمد که همین رو سرى را هم دور بیندازم!!
به عقیده ما این پوششها را باید بى‏حجابى‏نامید نه بدحجابى، بدحجابى آن است که حجاب دارد اما مختصرى ناکامل است.
در جامعه فعلى ما کم نیستند خانواده‏هایى که زنانشان چون به موجب افکار عمومى نمى‏توانند برهنه بیرون آیند دختران خردسال و بلکه نوجوان خود را بدون کمترین پوشش سرو ساق به همراه خود بیرون مى‏برند و گاه به دوچرخه سوارى مى‏فرستند. و البته با وضعى که پیش آمده بعید نیست روزى همه آنان بتوانند ناپوشیده از خانه بیرون روند و کسى هم به آنها اعتراضى نکند. به راستى که در زمان ما از آنجا که با همین رفتارها بسیارى امور زشت، پذیرفته شده و خوبیها دگرگون شده است تشخیص معروف و منکر دشوار گشته و گاه هر کدام دیگرى را پوشیده است. این رفتارها و واکنش‏هاى ماست که هویت معروف و منکر را در هم مى‏آمیزد و معیارها را وارونه مى‏کند.
افزون بر اینها پوشش جایگزین چادر براى بسیارى زنان سیما و اندامشان را خوش‏نماتر مى‏کرد. گاه نیز برخى زنان با سر برهنه هیچ زیبایى ندارند اما با مانتو و رو سرى زیبا جلوه مى‏نمایند. این پوشش به طور معمول به مراتب زن را از وقتى که چادر پوشیده است‏خوش نماتر و نظاره اندام او را خوشایندتر مى‏سازد.
بیشتر مانتو پوشان امروز این نوع لباس را بدین سبب انتخاب کرده‏اند که حضور اجتماعى آنان را آسانتر مى‏سازد، نه اینکه مى‏خواهند پوششى داشته باشند تا کمتر مورد تماشاى افراد قرار گیرند و از خطرهاى بى‏حجابى مصون باشند، چه اگر چنین باشد انتخاب چادر سزاوارتر بوده است. به علاوه که مانتو کمتر مى‏تواند نگاهها را از زن دور سازد، مگر آن‏که کامل باشد.
مانتو و جوانب شرعى
در پوشش زن علاوه بر آشکار نبودن ظاهر بدن امور دیگرى نیز شرط است که بدون آنها نمى‏توان نوعى از پوشش را جایز دانست، چه به مانند چادر باشد یا چیز دیگر. آن شرایط اینهایند:
1 - لباس و روپوش باید علاوه بر پوشاندن بدن، برجستگیهاى اندام زن را هم بپوشاند. بنابراین روپوشهاى تنگ یا چسبنده که برجستگیها را نمى‏پوشاند نه تنها جایگزین چادر نیست، بلکه پوشیدنش کافى نبوده و جایز نیست، مگر در منطقه و کشورى پوشیده شود که بدان کیفیت، نظر کسى را جلب نکند.
2 - لباس نباید در حضور بیگانه جاذبه‏هاى جنسى زن را بیشتر کند و به اندام و چهره او جذابیتى دهد که نظر نامحرم را به خود متوجه سازد. بنابر این باید علاوه بر پوشاندن برجستگیها، نوع و جنس و مدل آن جلب نظر نکند.
در فتاواى مراجع عالیقدر نیز مى‏خوانیم: پوشیدن هر لباسى که به داشتن خصوصیتى جلب توجه عمومى کند، جایز نیست، چه براى مرد و یا زن.
3 - درباره چهره نکاتى حایز اهمیت است:
هر چند به نظر عده‏اى زن مى‏تواند صورت و دستها را نپوشاند اما همه کسانى که چنین فتوا داده‏اند به اتحاد نظر فرموده‏اند: زن زمانى مى‏تواند صورت را نپوشاند که شرایط زیر را در نظر گرفته باشد:
الف - چهره را نیاراسته باشد.
در صورتى که چهره آرایش یا اصلاح شده باشد و این آرایش و اصلاح سبب شود که نظرها به وى جلب شود، آشکار بودن چهره جایز نیست.
ب - نا محرم به وى خیره نشود.
در صورتى که سیماى زن به هر علت (مانند زیبایى، آرایش، سفیدى یا گیرایى سیما) سبب شود که افراد به وى خیره نگاه کنند و به گناه افتند آشکار کردن آن حد که نظرها را به وى خیره مى‏کند، جایز نیست. بنابراین اگر زیبایى زن طورى است که معمولا افراد به چهره‏اش چشم مى‏دوزند - هرچند آرایش و اصلاح نکرده باشد - باید تا آنجا که زیبایى‏اش پوشیده بماند چهره‏اش را نمایان نسازد.
ج - هرگاه آشکار بودن چهره زن براى خود او یا دیگرى سبب رخ دادن فساد و خطرى مانند انحراف شود باید چهره را تا آنجا که او و دیگران را از خطر و فساد حفظ مى‏کند، بپوشاند.
بسیارجاى اندوه و تعجب است که در میان دینداران هم گاه این نکات مورد توجه قرار نمى‏گیرد و چون علت پرسیده مى‏شود، مى‏گویند: ما در اجراى احکام پیرو مرجع بزرگوارى هستیم که آشکار بودن صورت را براى زن بى‏اشکال دانسته است! غافل از اینکه هیچ مرجع والامقامى با وجود شرایط نامبرده، فتوا به جواز آشکار بودن صورت صادر نکرده‏است. آنجا که ایشان فتوا به جواز صادر کرده‏اند موردى است که این شرایط در میان نباشد.
گاه عده‏اى از بانوان مذهبى در گله از مردان هوسران چنین اظهار مى‏کنند که: آنها هرچند زنان را با چادر مشاهده کنند باز هم از چشم اندازى اجتناب نمى‏کنند!
پرسش این است که آیا به چه چیز چشم مى‏دوزند؟ آیا جز به صورت؟ نقص اصلى از پوشش زن است نه چیز دیگر. پوششى که همه جا را فراگیرد و چهره زیبا و محرک را به رخ کشد، پوشش کامل نیست. به گفته سعدى:
دیدار مى‏نمایى و پرهیز مى‏کنى بازار خویش و آتش ما تیز مى‏کنى
خواستگارى از زن شوهردار
زمانى یکى از دوستان محقق مى‏گفت: در همسایگى ما خانواده‏اى بود که دخترى بسیار زیبا داشت. وى ازدواج کرد و پس از مدتى پدرش به من مراجعه کرد و گفت: براى دختر و دامادم مشکلى پیش آمده است و از شما چاره مى‏طلبم. مدت دو سال است که دخترم ازدواج کرده و کمتر روزى است که از خانه بیرون رود و کسى مزاحم او نشود. شاید تا حال بیش از یکصد نفر او را در خیابان تعقیب کرده و به در خانه آمده‏اند و به گمان اینکه دامادم، برادر این دختر است از او خواسته‏اند تا اجازه دهد روزى براى خواستگارى دختر به خانه آنها بیایند!
آن دوست محقق پرسیده بود: آیا دختر شما چهره خود را کاملا نمایان مى‏گذارد؟ وى گفته بود: مگر جز این راهى هم هست؟ گفته بود: بله، از امروز به او بگو صورتش را طورى بپوشاند که زیبایى او پیدا نباشد. بعد هم نتیجه را به من اطلاع ده.
وى مى‏گوید: پدر دختر پس از مدتى با جعبه‏اى شیرینى به منزل ما آمد و با خوشحالى مرا به آغوش گرفت و پیوسته دعایم مى‏کرد. گفت: از آن روز تا حال حتى یک بار هم رخ نداده که کسى مزاحم دخترم شده باشد یا براى خواستگارى به خانه‏شان آمده باشد.
در میان نامه‏هایى که به ما رسیده و بر پایه نظر خواهى‏هاى ما، بیشتر افراد چنین اظهار کرده‏اند که پس از آنکه زنان اندام خود را مى‏پوشانند بیشترین موضعى که نظاره آن براى ایشان لذت بخش است چهره است. افزون بر اینکه پوشیده دارى سراسر بدن و هویدا سازى یک قسمت، به طور طبیعى نمود آن قسمت را بیشتر مى‏کند.
به هر تقدیر رو پوش زنان امروز اگر چه از نظرهایى بهتر از ناپوشیدگى است، هرگز جایگزین چادر نیست. چه فلسفه پوشش زن که همانا در امان بودن او از نگاهها و خطرهاست‏با وجود مانتو همچنان تحقق نیافته است.
حکایت‏شیخ بهایى
شیخ بهایى عاملى در یکى از کتابهاى خود مى‏نویسد:
روزى زنى نزد قاضى از شوهر خود شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از او طلب دارد و او به وى نمى‏دهد.
قاضى شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار کرد و یا فراموش کرده بود.
قاضى از زن پرسید: آیا برگفته خود شاهدى دارى؟
زن گفت: آرى، آن دو مرد شاهدند.
قاضى از شهود پرسید: گواهى دهید زنى که مقابل شماست پانصد مثقال طلا از شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است.
گواهان گفتند: سزاست این زن پوشیه‏اى را که در مقابل صورت خود قرار داده عقب بزند تا ما لحظه‏اى وى را رست‏بشناسیم که او همان زن است، تا آنگاه گواهى دهیم.
چون زن این سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد بر آورد: شما چه گفتید؟ براى پانصد مثقال طلا، همسر من چهره‏اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! من پانصد مثقال طلا خواهم داد و رضایت نمى‏دهم که چهره همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردى و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت‏خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.
چه خوب بود آن مرد با غیرت، امروز جامعه ما را هم مى‏دید که چگونه زنان نه براى پانصد مثقال طلا و نه حتى یک مثقال نقره، رخ و ساق به همگان نشان مى‏دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات مى‏کنند.
پى‏نوشت:
1 - گاه در مجامع عمومى و در اماکن مقدس از برخى شنیده مى‏شود که در حضور صدها هزار نماز گزار مى‏گویند: مانتو مى‏تواند جایگزین چادر باشد!

تبلیغات