پوشش ناکامل بانوان (3)
آرشیو
چکیده
متن
امروزه در کشور ما پوشش زنان درجه بندى شده است. پس از نیمه برهنگى، بدحجابى را قرار مىدهند و سپس از روپوش دارندگان (مانتو پوشان) یاد مىکنند و آنگاه «چادر» را «حجاب برتر» مىنامند.
جز اینکه باید افزود به موازات هرنوع پوشش، رعایتیا ترک پارهاى معیاهاست که پوششى خاص را پذیرفته و بهتر یا ناپذیرفته و بدتر معرفى مىکند.
در برترى چادر و عباى زنانه بردیگر پوششها تردید نیست اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که چون بانویى چادر مىپوشد باید جوانب دیگر لباس و رفتار خود را بیشتر مورد دقت قرار دهد. او چادر را براى «بهتر پوشیدهدارى» آن بر تن مىکند نه چیز دیگر. از این رو تحلیل ما از ناکامل بودن پوشش مانتو به معنى توجیه رفتار برخى بانوان چادرى نیست که احیانا منزلت چادر را حفظ نمىکنند و پوشش زیر چادر آنان یا دیگر رفتارشان با موازین اسلامى همخوانى ندارد.
سرنوشت مانتو
از نخستین کسانى که پوشش مانتو را پیشنهاد کرد و در واقع هیچ انگیزه بدى نداشت، استاد شهید مرتضى مطهرى(ره) بود.
وى پیش از پیروزى انقلاب شکوهمند ملت مسلمان ایران و زمانى هم به طور رسمىتر پس از انقلاب در محیط دانشگاه این پوشش را مورد تبلیغ قرار داد و هدف ایشان جذب بىحجابان به پوشش بود که حد میانى بىحجابى و چادر پوشى بود. در آن ایام شاید براى عدهاى پوشیدن چادر پس از سالها بىحجابى کارى دشوار بود و این پیشنهاد، نظرى سنجیده و پذیرفته یاد مىشد.
ولى طولى نکشید که این طرح با توطئههایى که از سوى بیگانگان تعقیب مىشد از هدف خود دور شد و بر خلاف نظریه پردازانش سمت و سوى دیگر پیش گرفت. زمانى نگذشت که بانوان متدین هم که سالها در حکومتشاهنشاهى چادر به سر مىکردند چون مانتو را پوشش پذیرفته و راحتتر دیدند چادر را به مانتو تبدیل کردند.
رفته رفته این مانتو نیز هویتخود را تغییر داد و با استقبال عمومى و حتى تایید برخى شخصیتها، براى گروه بیشمارى از زنان، بهانهاى براى نپوشیدن چادر گردید و چون چادر به کنار رفتبر زن و پوشش او سرنوشتى گذشت که حکایت آن شنیدنى است.
از زمانى که مانتو همردیف چادر معرفى شد و به تعبیر واقع نگرانهتر مانتو جایگزین چادر قلمداد گردید. (1) پوشش زنان رفته رفته به وضعى در آمد که زمینه فاصله گرفتن از ارزشهاى مذهبى را بهتر فراهم مىکرد. بعد از این انتخاب بود که مقنعه به رو سرى، و شلوار به جوراب تبدیل شد. رو سریها و جورابها روز به روز نازکتر و بىخاصیتتر شدند. کم کم رو سریها از جلو سر به عقب کشیده شد و همان مانتو نیز به بلوز و شلوار یا پیراهن بلند و جوراب بدل شد. نخست روپوشها و لباسها تنگ نبودند و رنگهاى خیره کننده و جنسهاى چسبنده نداشتند. اما طولى نکشید که ...!
طرز پوشش زنان امروز گاه طورى است که انسان مطمئن مىشود اینان اگر در موقعیت آزادترى همانند دوره شاهنشاهى قرار گیرند همین پوشش را هم کنار مىگذاشتند. اما این وضع نیز چندان با بىحجابى عصر گذشته فاصله ندارد. براى آنها این پوششها نه جلوه چادر را دارد که به مذهبى بودن انگشت نمایشان کند و نه مىتواند با وجود آن هر طور که دوست داشته باشند خود نمایى کنند. از اینکه در جمع آدمکهاى هم مرام خود، نماى مذهبیان را ندارند خرسندند و از طرفى مىتوانند با همین پوشش اندک در مقابل معترضان مذهبى مقاومت کنند و عذر آورند.
دوستى مىگفت: زمانى در یکى از شهرها به دخترک بدحجابى گفتم: اگر ناراحت نمىشوید رو سرى خود را که بیشتر روى گردن انداختهاید به سر کنید!
او جواب داده بود: اى کاش وضعى پیش مىآمد که همین رو سرى را هم دور بیندازم!!
به عقیده ما این پوششها را باید بىحجابىنامید نه بدحجابى، بدحجابى آن است که حجاب دارد اما مختصرى ناکامل است.
در جامعه فعلى ما کم نیستند خانوادههایى که زنانشان چون به موجب افکار عمومى نمىتوانند برهنه بیرون آیند دختران خردسال و بلکه نوجوان خود را بدون کمترین پوشش سرو ساق به همراه خود بیرون مىبرند و گاه به دوچرخه سوارى مىفرستند. و البته با وضعى که پیش آمده بعید نیست روزى همه آنان بتوانند ناپوشیده از خانه بیرون روند و کسى هم به آنها اعتراضى نکند. به راستى که در زمان ما از آنجا که با همین رفتارها بسیارى امور زشت، پذیرفته شده و خوبیها دگرگون شده است تشخیص معروف و منکر دشوار گشته و گاه هر کدام دیگرى را پوشیده است. این رفتارها و واکنشهاى ماست که هویت معروف و منکر را در هم مىآمیزد و معیارها را وارونه مىکند.
افزون بر اینها پوشش جایگزین چادر براى بسیارى زنان سیما و اندامشان را خوشنماتر مىکرد. گاه نیز برخى زنان با سر برهنه هیچ زیبایى ندارند اما با مانتو و رو سرى زیبا جلوه مىنمایند. این پوشش به طور معمول به مراتب زن را از وقتى که چادر پوشیده استخوش نماتر و نظاره اندام او را خوشایندتر مىسازد.
بیشتر مانتو پوشان امروز این نوع لباس را بدین سبب انتخاب کردهاند که حضور اجتماعى آنان را آسانتر مىسازد، نه اینکه مىخواهند پوششى داشته باشند تا کمتر مورد تماشاى افراد قرار گیرند و از خطرهاى بىحجابى مصون باشند، چه اگر چنین باشد انتخاب چادر سزاوارتر بوده است. به علاوه که مانتو کمتر مىتواند نگاهها را از زن دور سازد، مگر آنکه کامل باشد.
مانتو و جوانب شرعى
در پوشش زن علاوه بر آشکار نبودن ظاهر بدن امور دیگرى نیز شرط است که بدون آنها نمىتوان نوعى از پوشش را جایز دانست، چه به مانند چادر باشد یا چیز دیگر. آن شرایط اینهایند:
1 - لباس و روپوش باید علاوه بر پوشاندن بدن، برجستگیهاى اندام زن را هم بپوشاند. بنابراین روپوشهاى تنگ یا چسبنده که برجستگیها را نمىپوشاند نه تنها جایگزین چادر نیست، بلکه پوشیدنش کافى نبوده و جایز نیست، مگر در منطقه و کشورى پوشیده شود که بدان کیفیت، نظر کسى را جلب نکند.
2 - لباس نباید در حضور بیگانه جاذبههاى جنسى زن را بیشتر کند و به اندام و چهره او جذابیتى دهد که نظر نامحرم را به خود متوجه سازد. بنابر این باید علاوه بر پوشاندن برجستگیها، نوع و جنس و مدل آن جلب نظر نکند.
در فتاواى مراجع عالیقدر نیز مىخوانیم: پوشیدن هر لباسى که به داشتن خصوصیتى جلب توجه عمومى کند، جایز نیست، چه براى مرد و یا زن.
3 - درباره چهره نکاتى حایز اهمیت است:
هر چند به نظر عدهاى زن مىتواند صورت و دستها را نپوشاند اما همه کسانى که چنین فتوا دادهاند به اتحاد نظر فرمودهاند: زن زمانى مىتواند صورت را نپوشاند که شرایط زیر را در نظر گرفته باشد:
الف - چهره را نیاراسته باشد.
در صورتى که چهره آرایش یا اصلاح شده باشد و این آرایش و اصلاح سبب شود که نظرها به وى جلب شود، آشکار بودن چهره جایز نیست.
ب - نا محرم به وى خیره نشود.
در صورتى که سیماى زن به هر علت (مانند زیبایى، آرایش، سفیدى یا گیرایى سیما) سبب شود که افراد به وى خیره نگاه کنند و به گناه افتند آشکار کردن آن حد که نظرها را به وى خیره مىکند، جایز نیست. بنابراین اگر زیبایى زن طورى است که معمولا افراد به چهرهاش چشم مىدوزند - هرچند آرایش و اصلاح نکرده باشد - باید تا آنجا که زیبایىاش پوشیده بماند چهرهاش را نمایان نسازد.
ج - هرگاه آشکار بودن چهره زن براى خود او یا دیگرى سبب رخ دادن فساد و خطرى مانند انحراف شود باید چهره را تا آنجا که او و دیگران را از خطر و فساد حفظ مىکند، بپوشاند.
بسیارجاى اندوه و تعجب است که در میان دینداران هم گاه این نکات مورد توجه قرار نمىگیرد و چون علت پرسیده مىشود، مىگویند: ما در اجراى احکام پیرو مرجع بزرگوارى هستیم که آشکار بودن صورت را براى زن بىاشکال دانسته است! غافل از اینکه هیچ مرجع والامقامى با وجود شرایط نامبرده، فتوا به جواز آشکار بودن صورت صادر نکردهاست. آنجا که ایشان فتوا به جواز صادر کردهاند موردى است که این شرایط در میان نباشد.
گاه عدهاى از بانوان مذهبى در گله از مردان هوسران چنین اظهار مىکنند که: آنها هرچند زنان را با چادر مشاهده کنند باز هم از چشم اندازى اجتناب نمىکنند!
پرسش این است که آیا به چه چیز چشم مىدوزند؟ آیا جز به صورت؟ نقص اصلى از پوشش زن است نه چیز دیگر. پوششى که همه جا را فراگیرد و چهره زیبا و محرک را به رخ کشد، پوشش کامل نیست. به گفته سعدى:
دیدار مىنمایى و پرهیز مىکنى بازار خویش و آتش ما تیز مىکنى
خواستگارى از زن شوهردار
زمانى یکى از دوستان محقق مىگفت: در همسایگى ما خانوادهاى بود که دخترى بسیار زیبا داشت. وى ازدواج کرد و پس از مدتى پدرش به من مراجعه کرد و گفت: براى دختر و دامادم مشکلى پیش آمده است و از شما چاره مىطلبم. مدت دو سال است که دخترم ازدواج کرده و کمتر روزى است که از خانه بیرون رود و کسى مزاحم او نشود. شاید تا حال بیش از یکصد نفر او را در خیابان تعقیب کرده و به در خانه آمدهاند و به گمان اینکه دامادم، برادر این دختر است از او خواستهاند تا اجازه دهد روزى براى خواستگارى دختر به خانه آنها بیایند!
آن دوست محقق پرسیده بود: آیا دختر شما چهره خود را کاملا نمایان مىگذارد؟ وى گفته بود: مگر جز این راهى هم هست؟ گفته بود: بله، از امروز به او بگو صورتش را طورى بپوشاند که زیبایى او پیدا نباشد. بعد هم نتیجه را به من اطلاع ده.
وى مىگوید: پدر دختر پس از مدتى با جعبهاى شیرینى به منزل ما آمد و با خوشحالى مرا به آغوش گرفت و پیوسته دعایم مىکرد. گفت: از آن روز تا حال حتى یک بار هم رخ نداده که کسى مزاحم دخترم شده باشد یا براى خواستگارى به خانهشان آمده باشد.
در میان نامههایى که به ما رسیده و بر پایه نظر خواهىهاى ما، بیشتر افراد چنین اظهار کردهاند که پس از آنکه زنان اندام خود را مىپوشانند بیشترین موضعى که نظاره آن براى ایشان لذت بخش است چهره است. افزون بر اینکه پوشیده دارى سراسر بدن و هویدا سازى یک قسمت، به طور طبیعى نمود آن قسمت را بیشتر مىکند.
به هر تقدیر رو پوش زنان امروز اگر چه از نظرهایى بهتر از ناپوشیدگى است، هرگز جایگزین چادر نیست. چه فلسفه پوشش زن که همانا در امان بودن او از نگاهها و خطرهاستبا وجود مانتو همچنان تحقق نیافته است.
حکایتشیخ بهایى
شیخ بهایى عاملى در یکى از کتابهاى خود مىنویسد:
روزى زنى نزد قاضى از شوهر خود شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از او طلب دارد و او به وى نمىدهد.
قاضى شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار کرد و یا فراموش کرده بود.
قاضى از زن پرسید: آیا برگفته خود شاهدى دارى؟
زن گفت: آرى، آن دو مرد شاهدند.
قاضى از شهود پرسید: گواهى دهید زنى که مقابل شماست پانصد مثقال طلا از شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است.
گواهان گفتند: سزاست این زن پوشیهاى را که در مقابل صورت خود قرار داده عقب بزند تا ما لحظهاى وى را رستبشناسیم که او همان زن است، تا آنگاه گواهى دهیم.
چون زن این سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد بر آورد: شما چه گفتید؟ براى پانصد مثقال طلا، همسر من چهرهاش را به شما نشان دهد؟! هرگز! من پانصد مثقال طلا خواهم داد و رضایت نمىدهم که چهره همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردى و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایتخود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.
چه خوب بود آن مرد با غیرت، امروز جامعه ما را هم مىدید که چگونه زنان نه براى پانصد مثقال طلا و نه حتى یک مثقال نقره، رخ و ساق به همگان نشان مىدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات مىکنند.
پىنوشت:
1 - گاه در مجامع عمومى و در اماکن مقدس از برخى شنیده مىشود که در حضور صدها هزار نماز گزار مىگویند: مانتو مىتواند جایگزین چادر باشد!
جز اینکه باید افزود به موازات هرنوع پوشش، رعایتیا ترک پارهاى معیاهاست که پوششى خاص را پذیرفته و بهتر یا ناپذیرفته و بدتر معرفى مىکند.
در برترى چادر و عباى زنانه بردیگر پوششها تردید نیست اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که چون بانویى چادر مىپوشد باید جوانب دیگر لباس و رفتار خود را بیشتر مورد دقت قرار دهد. او چادر را براى «بهتر پوشیدهدارى» آن بر تن مىکند نه چیز دیگر. از این رو تحلیل ما از ناکامل بودن پوشش مانتو به معنى توجیه رفتار برخى بانوان چادرى نیست که احیانا منزلت چادر را حفظ نمىکنند و پوشش زیر چادر آنان یا دیگر رفتارشان با موازین اسلامى همخوانى ندارد.
سرنوشت مانتو
از نخستین کسانى که پوشش مانتو را پیشنهاد کرد و در واقع هیچ انگیزه بدى نداشت، استاد شهید مرتضى مطهرى(ره) بود.
وى پیش از پیروزى انقلاب شکوهمند ملت مسلمان ایران و زمانى هم به طور رسمىتر پس از انقلاب در محیط دانشگاه این پوشش را مورد تبلیغ قرار داد و هدف ایشان جذب بىحجابان به پوشش بود که حد میانى بىحجابى و چادر پوشى بود. در آن ایام شاید براى عدهاى پوشیدن چادر پس از سالها بىحجابى کارى دشوار بود و این پیشنهاد، نظرى سنجیده و پذیرفته یاد مىشد.
ولى طولى نکشید که این طرح با توطئههایى که از سوى بیگانگان تعقیب مىشد از هدف خود دور شد و بر خلاف نظریه پردازانش سمت و سوى دیگر پیش گرفت. زمانى نگذشت که بانوان متدین هم که سالها در حکومتشاهنشاهى چادر به سر مىکردند چون مانتو را پوشش پذیرفته و راحتتر دیدند چادر را به مانتو تبدیل کردند.
رفته رفته این مانتو نیز هویتخود را تغییر داد و با استقبال عمومى و حتى تایید برخى شخصیتها، براى گروه بیشمارى از زنان، بهانهاى براى نپوشیدن چادر گردید و چون چادر به کنار رفتبر زن و پوشش او سرنوشتى گذشت که حکایت آن شنیدنى است.
از زمانى که مانتو همردیف چادر معرفى شد و به تعبیر واقع نگرانهتر مانتو جایگزین چادر قلمداد گردید. (1) پوشش زنان رفته رفته به وضعى در آمد که زمینه فاصله گرفتن از ارزشهاى مذهبى را بهتر فراهم مىکرد. بعد از این انتخاب بود که مقنعه به رو سرى، و شلوار به جوراب تبدیل شد. رو سریها و جورابها روز به روز نازکتر و بىخاصیتتر شدند. کم کم رو سریها از جلو سر به عقب کشیده شد و همان مانتو نیز به بلوز و شلوار یا پیراهن بلند و جوراب بدل شد. نخست روپوشها و لباسها تنگ نبودند و رنگهاى خیره کننده و جنسهاى چسبنده نداشتند. اما طولى نکشید که ...!
طرز پوشش زنان امروز گاه طورى است که انسان مطمئن مىشود اینان اگر در موقعیت آزادترى همانند دوره شاهنشاهى قرار گیرند همین پوشش را هم کنار مىگذاشتند. اما این وضع نیز چندان با بىحجابى عصر گذشته فاصله ندارد. براى آنها این پوششها نه جلوه چادر را دارد که به مذهبى بودن انگشت نمایشان کند و نه مىتواند با وجود آن هر طور که دوست داشته باشند خود نمایى کنند. از اینکه در جمع آدمکهاى هم مرام خود، نماى مذهبیان را ندارند خرسندند و از طرفى مىتوانند با همین پوشش اندک در مقابل معترضان مذهبى مقاومت کنند و عذر آورند.
دوستى مىگفت: زمانى در یکى از شهرها به دخترک بدحجابى گفتم: اگر ناراحت نمىشوید رو سرى خود را که بیشتر روى گردن انداختهاید به سر کنید!
او جواب داده بود: اى کاش وضعى پیش مىآمد که همین رو سرى را هم دور بیندازم!!
به عقیده ما این پوششها را باید بىحجابىنامید نه بدحجابى، بدحجابى آن است که حجاب دارد اما مختصرى ناکامل است.
در جامعه فعلى ما کم نیستند خانوادههایى که زنانشان چون به موجب افکار عمومى نمىتوانند برهنه بیرون آیند دختران خردسال و بلکه نوجوان خود را بدون کمترین پوشش سرو ساق به همراه خود بیرون مىبرند و گاه به دوچرخه سوارى مىفرستند. و البته با وضعى که پیش آمده بعید نیست روزى همه آنان بتوانند ناپوشیده از خانه بیرون روند و کسى هم به آنها اعتراضى نکند. به راستى که در زمان ما از آنجا که با همین رفتارها بسیارى امور زشت، پذیرفته شده و خوبیها دگرگون شده است تشخیص معروف و منکر دشوار گشته و گاه هر کدام دیگرى را پوشیده است. این رفتارها و واکنشهاى ماست که هویت معروف و منکر را در هم مىآمیزد و معیارها را وارونه مىکند.
افزون بر اینها پوشش جایگزین چادر براى بسیارى زنان سیما و اندامشان را خوشنماتر مىکرد. گاه نیز برخى زنان با سر برهنه هیچ زیبایى ندارند اما با مانتو و رو سرى زیبا جلوه مىنمایند. این پوشش به طور معمول به مراتب زن را از وقتى که چادر پوشیده استخوش نماتر و نظاره اندام او را خوشایندتر مىسازد.
بیشتر مانتو پوشان امروز این نوع لباس را بدین سبب انتخاب کردهاند که حضور اجتماعى آنان را آسانتر مىسازد، نه اینکه مىخواهند پوششى داشته باشند تا کمتر مورد تماشاى افراد قرار گیرند و از خطرهاى بىحجابى مصون باشند، چه اگر چنین باشد انتخاب چادر سزاوارتر بوده است. به علاوه که مانتو کمتر مىتواند نگاهها را از زن دور سازد، مگر آنکه کامل باشد.
مانتو و جوانب شرعى
در پوشش زن علاوه بر آشکار نبودن ظاهر بدن امور دیگرى نیز شرط است که بدون آنها نمىتوان نوعى از پوشش را جایز دانست، چه به مانند چادر باشد یا چیز دیگر. آن شرایط اینهایند:
1 - لباس و روپوش باید علاوه بر پوشاندن بدن، برجستگیهاى اندام زن را هم بپوشاند. بنابراین روپوشهاى تنگ یا چسبنده که برجستگیها را نمىپوشاند نه تنها جایگزین چادر نیست، بلکه پوشیدنش کافى نبوده و جایز نیست، مگر در منطقه و کشورى پوشیده شود که بدان کیفیت، نظر کسى را جلب نکند.
2 - لباس نباید در حضور بیگانه جاذبههاى جنسى زن را بیشتر کند و به اندام و چهره او جذابیتى دهد که نظر نامحرم را به خود متوجه سازد. بنابر این باید علاوه بر پوشاندن برجستگیها، نوع و جنس و مدل آن جلب نظر نکند.
در فتاواى مراجع عالیقدر نیز مىخوانیم: پوشیدن هر لباسى که به داشتن خصوصیتى جلب توجه عمومى کند، جایز نیست، چه براى مرد و یا زن.
3 - درباره چهره نکاتى حایز اهمیت است:
هر چند به نظر عدهاى زن مىتواند صورت و دستها را نپوشاند اما همه کسانى که چنین فتوا دادهاند به اتحاد نظر فرمودهاند: زن زمانى مىتواند صورت را نپوشاند که شرایط زیر را در نظر گرفته باشد:
الف - چهره را نیاراسته باشد.
در صورتى که چهره آرایش یا اصلاح شده باشد و این آرایش و اصلاح سبب شود که نظرها به وى جلب شود، آشکار بودن چهره جایز نیست.
ب - نا محرم به وى خیره نشود.
در صورتى که سیماى زن به هر علت (مانند زیبایى، آرایش، سفیدى یا گیرایى سیما) سبب شود که افراد به وى خیره نگاه کنند و به گناه افتند آشکار کردن آن حد که نظرها را به وى خیره مىکند، جایز نیست. بنابراین اگر زیبایى زن طورى است که معمولا افراد به چهرهاش چشم مىدوزند - هرچند آرایش و اصلاح نکرده باشد - باید تا آنجا که زیبایىاش پوشیده بماند چهرهاش را نمایان نسازد.
ج - هرگاه آشکار بودن چهره زن براى خود او یا دیگرى سبب رخ دادن فساد و خطرى مانند انحراف شود باید چهره را تا آنجا که او و دیگران را از خطر و فساد حفظ مىکند، بپوشاند.
بسیارجاى اندوه و تعجب است که در میان دینداران هم گاه این نکات مورد توجه قرار نمىگیرد و چون علت پرسیده مىشود، مىگویند: ما در اجراى احکام پیرو مرجع بزرگوارى هستیم که آشکار بودن صورت را براى زن بىاشکال دانسته است! غافل از اینکه هیچ مرجع والامقامى با وجود شرایط نامبرده، فتوا به جواز آشکار بودن صورت صادر نکردهاست. آنجا که ایشان فتوا به جواز صادر کردهاند موردى است که این شرایط در میان نباشد.
گاه عدهاى از بانوان مذهبى در گله از مردان هوسران چنین اظهار مىکنند که: آنها هرچند زنان را با چادر مشاهده کنند باز هم از چشم اندازى اجتناب نمىکنند!
پرسش این است که آیا به چه چیز چشم مىدوزند؟ آیا جز به صورت؟ نقص اصلى از پوشش زن است نه چیز دیگر. پوششى که همه جا را فراگیرد و چهره زیبا و محرک را به رخ کشد، پوشش کامل نیست. به گفته سعدى:
دیدار مىنمایى و پرهیز مىکنى بازار خویش و آتش ما تیز مىکنى
خواستگارى از زن شوهردار
زمانى یکى از دوستان محقق مىگفت: در همسایگى ما خانوادهاى بود که دخترى بسیار زیبا داشت. وى ازدواج کرد و پس از مدتى پدرش به من مراجعه کرد و گفت: براى دختر و دامادم مشکلى پیش آمده است و از شما چاره مىطلبم. مدت دو سال است که دخترم ازدواج کرده و کمتر روزى است که از خانه بیرون رود و کسى مزاحم او نشود. شاید تا حال بیش از یکصد نفر او را در خیابان تعقیب کرده و به در خانه آمدهاند و به گمان اینکه دامادم، برادر این دختر است از او خواستهاند تا اجازه دهد روزى براى خواستگارى دختر به خانه آنها بیایند!
آن دوست محقق پرسیده بود: آیا دختر شما چهره خود را کاملا نمایان مىگذارد؟ وى گفته بود: مگر جز این راهى هم هست؟ گفته بود: بله، از امروز به او بگو صورتش را طورى بپوشاند که زیبایى او پیدا نباشد. بعد هم نتیجه را به من اطلاع ده.
وى مىگوید: پدر دختر پس از مدتى با جعبهاى شیرینى به منزل ما آمد و با خوشحالى مرا به آغوش گرفت و پیوسته دعایم مىکرد. گفت: از آن روز تا حال حتى یک بار هم رخ نداده که کسى مزاحم دخترم شده باشد یا براى خواستگارى به خانهشان آمده باشد.
در میان نامههایى که به ما رسیده و بر پایه نظر خواهىهاى ما، بیشتر افراد چنین اظهار کردهاند که پس از آنکه زنان اندام خود را مىپوشانند بیشترین موضعى که نظاره آن براى ایشان لذت بخش است چهره است. افزون بر اینکه پوشیده دارى سراسر بدن و هویدا سازى یک قسمت، به طور طبیعى نمود آن قسمت را بیشتر مىکند.
به هر تقدیر رو پوش زنان امروز اگر چه از نظرهایى بهتر از ناپوشیدگى است، هرگز جایگزین چادر نیست. چه فلسفه پوشش زن که همانا در امان بودن او از نگاهها و خطرهاستبا وجود مانتو همچنان تحقق نیافته است.
حکایتشیخ بهایى
شیخ بهایى عاملى در یکى از کتابهاى خود مىنویسد:
روزى زنى نزد قاضى از شوهر خود شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از او طلب دارد و او به وى نمىدهد.
قاضى شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار کرد و یا فراموش کرده بود.
قاضى از زن پرسید: آیا برگفته خود شاهدى دارى؟
زن گفت: آرى، آن دو مرد شاهدند.
قاضى از شهود پرسید: گواهى دهید زنى که مقابل شماست پانصد مثقال طلا از شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است.
گواهان گفتند: سزاست این زن پوشیهاى را که در مقابل صورت خود قرار داده عقب بزند تا ما لحظهاى وى را رستبشناسیم که او همان زن است، تا آنگاه گواهى دهیم.
چون زن این سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد بر آورد: شما چه گفتید؟ براى پانصد مثقال طلا، همسر من چهرهاش را به شما نشان دهد؟! هرگز! من پانصد مثقال طلا خواهم داد و رضایت نمىدهم که چهره همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردى و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایتخود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.
چه خوب بود آن مرد با غیرت، امروز جامعه ما را هم مىدید که چگونه زنان نه براى پانصد مثقال طلا و نه حتى یک مثقال نقره، رخ و ساق به همگان نشان مىدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات مىکنند.
پىنوشت:
1 - گاه در مجامع عمومى و در اماکن مقدس از برخى شنیده مىشود که در حضور صدها هزار نماز گزار مىگویند: مانتو مىتواند جایگزین چادر باشد!