آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

متن

حرکت ترجمه قرآن به زبان‏های اروپایی از سده 17م آغاز گردید و در سده 18 مراحل تکامل خود را پیمود، اما در میان ترجمه‏های ارائه شده در این برهه، غالبا ترجمه‏های پیشین ــ نه اصل عربی ــ اساس کار ترجمه جدید بوده است. این مجموعه ترجمه‏ها که می‏توانسته در سطحی محدود قرآن و اسلام را به اروپاییان بشناساند، کما بیش از گرایش‏ها و تعصبات مذهبی به دور نبوده است. از نمونه‏های شاخص ترجمه‏های سده 17م باید به ترجمه آندره دوری‏یه(1) به زبان فرانسه(1647م) اشاره کرد که بیش از دو قرن در صحنه اروپا درخشید و خود پایه بسیاری ترجمه‏های دیگر از قرآن کریم، گشت[1].(2)
همزمان با اروپای غربی، اهل قلم در روسیه نیز به فراهم آوردن ترجمه‏هایی از همان دست روی آوردند که به جز یک استثنا، یعنی کلماکوف، مبنای تمامی آنها ترجمه فرانسه دوری‏یه بود. نخستین ترجمه روسی بر پایه دوری‏یه در اوایل سده 18 توسط
______________________________
1. Andr#233; du Ryer.
2. شماره‏های لاتین در میان چنگک، نشانگر ارجاع به مآخذ مورد استفاده در این مقدمه است. مآخذ یاد شده به ترتیب شماره‏ها در پایان مقدمه آمده است.
________________________________________
پوسنیکوف(1) صورت پذیرفت و در 1716 در سنت پترزبورگ انتشار یافت[2]، ولی سوپیکوف(2)، مورخ ادبیات روسی، و برخی دیگر که از او تأثیر پذیرفته‏اند، آن را به خطا به دیمیتری کانتمیر(3) نسبت داده‏اند[3]. این اثر اگر چه به عنوان نقطه‏ای آغازین شایان ارج گذاری است، اما نه از حیث دقت فنی با استقبال رو به رو شد و نه از حیث سبک ادبی. حرکت آغاز شده از سوی پوسنیکوف در دهه‏های میانی سده 18 نیز ادامه یافت و ثمره آن ترجمه‏هایی بود که در دقت و سبک کار، ترجمه قرآن به روسی را ترقی دادند. از نمونه‏های شناخته شده این ترجمه‏ها، نخست باید به اثری از یک مترجم ناشناس اشاره کرد که در 1776 در سنت پترزبورگ به چاپ رسیده است[4] و دیگر ترجمه‏ای است که نسخه خطی آن را در مجموعه آکادمی علوم سنت پترزبورگ سراغ داریم و به ویژه کراچکوفسکی در معرفی کیفیِ آن اهتمام داشته است[5].
ترجمه وروکین(4) که در 1790 در سنت پترزبورگ منتشر شد و همچون دو ترجمه پیش یاد شده برترجمه دوری‏یه تکیه داشت، نقطه کمال ترجمه‏های سنتی روسی در سده 18م است و به ویژه از نظر پردازش ادبی از ارزش والایی برخوردار است. این ترجمه توانست در شمار آثار ادبی روسیه در روزگار خود جای گیرد و حتی برآثار نویسندگانی چون پوشکین تأثیر گذارد[6]. در 1792 در سنت پترزبورگ ترجمه دیگری نیز از کلماکوف(5) منتشر شد که پایه آن ترجمه انگلیسی سیل(6)(انتشار 1734) بود[7] و از رواج چندانی برخوردار نگردید.
پس از نیم قرن رکود در نیمه نخست سده 18، تحرکی جدید در جهت فراهم آوردن ترجمه‏هایی از قرآن کریم به روسی آغاز شد. در این دوره دانش خاورشناسی روسیه رشد قابل ملاحظه‏ای یافته بود و در مکاتب گوناگون آن به ویژه مکاتب سنت پترزبورگ، مسکو و قازان خاورشناسانی برجسته پرورش یافته بودند. ارتباط اجتماعی و فرهنگی مردم روس ب مسلمانان، هم در حوزه رود ولگا و هم در مناطق آسیای مرکزی که به تازگی به قلمرو روسیه پیوسته بودند، ارتباطی مستقیم بود و این گونه ارتباط نه تنها برای خاورشناسان، بلکه برای گروه‏های گوناگون اجتماعی نیز احساس نیاز به بیشتر دانستن درباره اسلام و به ویژه قرآن را
______________________________
1. P. V. Posnikov.
2. V. S. Sopikov.
3. D. Kantemir.
4. M. I. Ver#235;vkin.
5. A. V. Kolmakov
6. G. Sale. 
________________________________________
پدید آورده بود، پدیده‏ای که گاه در تاریخ اجتماعی روسیه از آن به «شرق گرایی»(1) تعبیر شده است. همین احساس موجب شد تا برخی از خاورشناسان برجسته چون سابلوکوف(2)، بوگوسلاوسکی(3)، کریمسکی(4) یا اهل قلمی چون نیکولایف(5) به ترجمه‏هایی جدید از قرآن کریم دست یازند.
ترجمه‏ای ناشناس: مقدم بر تمامیِ این چهار ترجمه، نخست باید به اثری اشاره کرد که به سبک ترجمه‏های پیشین، متکی بر ترجمه از زبان فرانسه بوده است. این اثر که تنها ترجمه روسی قرآن بر مبنای ترجمه فرانسویِ ساواری(6) است، در 1844 بدون یادکردی از مترجم و با سکوت از مشخصات ناشر و محل نشر به چاپ رسیده است[8].
ترجمه نیکولایف: دستمایه نیکولایف برای اقدام به ترجمه قرآن نه همچون خاورشناسان معاصر او آگاهی بر زبان عربی، بلکه دانش او به زبان فرانسه بود که امکان دستیابی بر ترجمه‏هایی تازه‏تر و قابل قبول‏تر از قرآن را برای او فراهم می‏ساخت. ترجمه نیکولایف از این نظر که ترجمه‏ای از ترجمه است باید به ترجمه‏های سده 18 الحاق گردد، اما آنچه این نقیصه را در روزگار خود قدری کم رنگ می‏ساخته، قلم توانای مترجم بوده است. کار نیکولایف در حقیقت ترجمه از ترجمه پر شهرت کازیمیرسکی(7)(انتشار 1840) به فرانسه است [9]که در آن عصر ترجمه دوری‏یه را منسوخ کرده بود. شایان ذکر است که نیکولایف تنها چند سالی پس از انتشار کار کازیمیرسکی آن را به روسی ترجمه کرده است. ناقدان ترجمه کازیمیرسکی در عین ارج نهادن به برتری‏های آن نسبت به آثار پیشین، آن را به ویژه از نظر میزان پای‏بندی ترجمه به متن از نظر زبان‏شناختی قابل بحث می‏دانند و طبعا این نقد درباره اثر نیکولایف نیز مصداق خواهد داشت. درواقع ورای این انتقاد، اساسی‏ترین نقدی که بر این
______________________________
1. Orientalism.
2. G. S. Sablukov.
3. D. N. Bogoslavski.
4. A. E. Krymski.
5. K. Nikolaev.
6. C. E. Savary.
7. A. B. Kasimirski. 
________________________________________
ترجمه وارد است این است که نیکولایف بدون دسترسی به متن اصلی قرآن، برداشت‏های کازیمیرسکی از قرآن را به روسی ترجمه کرده است.
جالب توجه است که با وجود ترجمه‏های رقیب از خاورشناسانی عربی‏دان چون سابلوکوف، ترجمه نیکولایف شاید به جهت همان نثر شیوا و ادیبانه، در طول سده 19م از تداول تام برخوردار بود و در فاصله سال‏های 1864 تا 1901 پنج بار به چاپ رسید[10].
ترجمه بوگوسلاوسکی: خاور شناس روس بوگوسلاوسکی در سال 1871 ترجمه‏ای از قرآن برپایه اصل عربی فراهم آورد که به هر دلیل با استقبال لازم مواجه نگردید و هرگز از صورت دست‏نوشته خارج نشد. برپایه نسخه‏ای خطی از این ترجمه که در مجموعه آکادمی علوم سنت‏پترزبورگ نگهداری می‏شود، کراچکوفسکی بررسی‏هایی انجام داده و نتیجه بررسی را که مشتمل بر نگرشی کیفی و محتوایی بر این ترجمه منتشر نشده است، در مقاله‏ای تدوین کرده است[11].
ترجمه سابلوکوف: آن کس که می‏توان ترجمه او را در تاریخ ترجمه‏های روسی قرآن نقطه عطفی مهم به شمار آورد که به رغم انتشار ترجمه نوین کراچکوفسکی هنوز بی‏اعتبار نگشته است، خاورشناس نامدار روسی، گوردی سمنوویچ سابلوکوف (1804ـ1880م) است که بیشترین بخش تحصیلات و به طور کلی بخش عمده حیات او در مناطق مسلمان نشین حوزه ولگا(مانند قازان و اُرنبورگ) سپری شده است. او که به مناسبت تحصیلاتش یک متألّه مسیحی بود، به زبان‏های اسلامی آگاهی داشت و در محیطی زندگی می‏کرد که به طور طبیعی او را با فرهنگ اسلامی آشنا می‏ساخت. او سال‏های متمادی به ترجمه قرآن اشتغال ورزید و تنها دو سال پیش از وفاتش بود که موفق شد ترجمه خود را به طبع رساند(چاپ قازان، 1878م). یک سال بعد اثری کوتاه از او با عنوان تعلیقاتی بر ترجمه قرآن(1) منتشر شد[12].
______________________________
1. YdTZ`PL^T#200; #203; bLdLF`Jj #202;`dB^B.
________________________________________
ترجمه سابلوکوف در 1898 و 1907 تجدید چاپ گردید[13] و تا ظهور ترجمه کراچکوفسکی پس از 85 سال، نزد محققان روسی زبان، یگانه ترجمه بی‏رقیب و قابل پذیرش به شمار می‏آمد[14]. بلیایف(1) در تبیین زمینه‏های احساس نیاز برای ترجمه‏ای جدید در اوایل سده 20م، در یک نقد اجمالی درباره ترجمه سابلوکوف بر آن است که نثر این ترجمه با وجود پیچیدگی‏ها و کاربرد تعبیرات کهن برای عموم مردم دشوار است و از دیدگاه متخصصان خاورشناس نیز دارای بی‏دقتی‏هایی است که تجدید نظر در آن را اقتضا می‏کند[15]. به هر تقدیر باید یادآور شد که این ترجمه به ویژه نزد مسلمانانی که از ترجمه روسی قرآن بهره می‏جستند، بسیار مقبول و پرتداول بوده است[16].
ترجمه کریمسکی: کریمسکی نویسنده و خاورشناسِ بنام اوکراینی از سال 1898 که به تدریس در انستیتوی زبان‏های شرقی(لازارف) در مسکو پرداخت، مطالعات قرآنی را بخشی از کار خود قرار داد و به ایراد سلسله دروسی در این زمینه اقدام کرد. نخستین ثمره این مطالعات ترجمه سوره‏های «متأخر» قرآن (ظاهرا سوره‏های مدنی) بود که به همراه برخی یادداشت‏های تفسیری در 1902 در مسکو منتشر شد. در ادامه این کار، بخش دیگری مشتمل بر ترجمه سوره‏های «متقدم» قرآن (سوره‏های مکی) در 1905 انتشار یافت و هم در این سال بخش پیشین آن تجدید چاپ شد. این ترجمه در واقع نتیجه مکتوب درس‏هایی بود که کریمسکی در انستیتوی زبان‏های شرقی مسکو القا نموده بود[17]. البته کریمسکی در خلال سال‏های 1901ـ1905 منحصرا به پژوهش‏های قرآنی اشتغال نداشت، بلکه شاید بتوان گفت که این دوره در واقع سال‏های نویسندگی و فعالیت ادبی وی بود. انتشار مجموعه‏ای سه جلدی از او با عنوان شاخه‏های نخل از 1901 آغاز شده بود و نیز رمان او با عنوان آندری لاگووسکی در 1905 به چاپ رسید[18]. از این رو انکار نمی‏توان کرد که قلم او در ترجمه قرآن نمی‏تواند از تأثیر ذوق نویسندگی وی به دور بوده باشد و بیراهه نیست اگر گفته شود که در ترجمه او بازتاب ذوق ادبی بیش از دقت‏های فنی بوده است. به هر روی این ترجمه از نظر دقت‏های زبان‏شناختی کمتر مورد توجه بوده و سبک آن در ترتیب سوره‏ها نیز سبکی ویژه است.
______________________________
1. Belyaev. 
________________________________________
کراچکوفسکی و ترجمه قرآن در روسیه سده 20م
اگر کوشش‏های مربوط به 5 سال نخست سده 20م را که در واقع حرکتی پیوسته به جریان سده 19م است، به کوشش‏های همان سده ملحق بدانیم، و اگر جریان نوین روی آوردن به ترجمه‏های روسی قرآن را در دهه 90 به صورت پدیده‏ای ویژه جداگانه مورد بررسی قرار دهیم، باید کوشش در جهت ترجمه قرآن به روسی در سده 20 را تا اواخر این سده به کراچکوفسکی(1) منحصر بدانیم. ترجمه کراچکوفسکی که حرکتی جدید در جهت برگرداندن قرآن به روسی با بهره‏گیری از اصول علمی و دانش زبان‏شناسی بود، در دوره متأخر شوروی در محافل خاورشناسی و اسلام شناسیِ روسی زبان، به عنوان تنها ترجمه قابل قبول قرآن تداول داشته است.
ایگناتی یولیا نوویچ کراچکوفسکی(1883ـ1951م) در شهر ویلنا(2) در لیتوانی زادگاه خود تحصیلات مقدماتی را انجام داد و از 1901 در انستیتوی زبان‏های شرقی دانشگاه سنت پترزبورگ به فراگیری برخی زبان‏های شرقی از جمله عربی پرداخت. در 1908ـ1910 به عنوان عضوی از یک گروه علمی به کشورهای عربی از جمله مصر و سوریه سفر کرد و در 1921 به عنوان عضو آکادمی علوم روسیه و در 1923 به عنوان عضو المجمع العلمی العربی سوریه انتخاب شد[19]. در سال‏های دهه 20 که هنوز حرکت دین زدایی در روسیه از سوی بلشویک‏های تازه به قدرت رسیده، صورت جدی به خود نگرفته بود، کراچکوفسکی یک دوره 9 ساله را در مطالعات قرآنی سپری کرد. نقطه آغاز این دوره در سال 1921 بود که وی سلسله دروسی تخصصی ر درباره قرآن در دانشگاه لنینگراد / سنت‏پترزبورگ برعهده گرفت. از آن پس تا سال 1930 به طور ناپیوسته و با انقطاع‏های کوتاه و گاه بلند، توانست تقریبا تمام قرآن را در قالب دروس دانشگاهی به زبان روسی تدریس کند. نتیجه این سلسله درس‏ه که در نسخه‏ای منحصر به فرد برجای مانده، یک ترجمه از قرآن است که برخی
______________________________
1. I. Yu. Krachkovski.
2. Vilna / Vilnius.
________________________________________
ملاحظات تفسیری را نیز در بردارد. این ترجمه نه به ترتیب سور قرآن، بلکه به ترتیب تقریر دروس دانشگاهی، به دست خود کراچکوفسکی در طول 9 سال به تدریج قلمی شده و اندک بازمانده از سور قرآنی نیز در سال‏های 1929ـ1930 بدان افزوده شده است[20]. پیش از آن که کراچکوفسکی مجال آن بیابد تا دست نوشته نامنظم خود را سامان بخشد و آن را به طبع رساند، شرایط اجتماعی در روسیه به کلی دگرگون شده بود. اعمال شدید سیاست دین زدایی در دهه‏های 30 و 40 مانع از آن بود تا وی در صدد نشر این ترجمه برآید.
در واقع سال‏ها پس از درگذشت کراچکوفسکی، به دنبال انتشار «آثار برگزیده»(1) او (سال‏های 1955ـ1960م) بود که بلیایف ویراستار این مجموعه بر آن شد تا ترجمه قرآن کریم را نیز به عنوان تکمله‏ای بر این مجموعه منتشر سازد. گریازنویچ(2) از خاورشناسان پرورده مکتب کراچکوفسکی مأمور شد تا براساس دست‏نوشته این ترجمه یک متن ترتیب یافته و منظم ر فراهم آورد و سرانجام ترجمه با کوشش گریازنویچ و با مقدّمه‏ای از بلیایف در 1963 انتشار یافت[21]. در همین سال ترجمه‏ای دیگر نیز از الکساندر بورووکف(3) توسط انتشارات ادبیات مشرق(4) در مسکو منتشر شد که در عرض کار کراچکوفسکی با استقبال چندانی مواجه نگردید[22]. در جریان شرایط خاص سیاسی ـ اجتماعی در فاصله سال‏های 1963 ت 1990، جریان ترجمه قرآن به روسی، یا تکمیل ترجمه‏های پیشین با فترتی مواجه بود؛ به عنوان استثنایی در این باره، آن هم در خارج از اتحاد شوروی، باید به تجدید چاپ ترجمه کراچکوفسکی در سال 1979 در نیویورک اشاره کرد که مقدمه و ملاحظات تفسیری کراچکوفسکی را در بر نداشت[23].
ترجمه‏های قرآن در دهه 90
در سال‏های 1990ـ1991، یعنی در واپسین سال‏های بقای اتحاد شوروی، روسیه و دیگر جمهوری‏های متحد عملاً در یک دوره انتقال سیاسی ـ اجتماعی به سر می‏بردند و فشارهای اجتماعی گذشته تا حد زیادی کاهش یافته بود. در چنین شرایطی به طور طبیعی یک فضای آزاد برای توجه به مذهب نیز پدید آمد که یکی از نتایج آن بذل توجهی خاص به انتشار متون
______________________________
1. SRDdB^^zL e`rT^L^T#200;.
2. P. A. Gryaznevich.
3. A. K. Borovkov.
4. SRJ-F` E`fh`r^`V YThLdBhjdz. 
________________________________________
مذهبی از سوی محافل فرهنگی بود. در این میان ترجمه‏های روسی قرآن، جایگاهی ویژه را دارا بودند و از همان سال 1990 حرکتی چند در این جهت صورت پذیرفت. ترجمه کراچکوفسکی نخست با نگرشی خاورشناختی با نظارت گریازنویچ در میانه سال 1990 اجازه انتشار یافت و در تیراژ 100 هزار نسخه به چاپ رسید. این چاپ در واقع تجدید همان چاپ 1963 بود و تمامی یادداشت‏های تفسیری و تعلیقات کراچکوفسکی را همراه داشت[24]. چاپ دیگری که مجوز انتشار آن در پایان سال 1990 صادر شده است، به سفارش مسلمانان جمهوری خودگردان چچن - اینگوش و به منظور تأمین نیاز مساجد و محافل اسلامی آن جمهوری در 200 هزار نسخه در مسکو انجام پذیرفته است و تفاسیر و تعلیقاتِ مترجم را در برندارد[25]. سرانجام باید از چاپ دیگری در همان سال در مؤسسه یازیچی در باکو یاد کرد که یادداشت‏های تفسیری کراچکوفسکی را نیز در پایان نسخه، ملحق دارد[26].
در عرض تجدید انتشار ترجمه کراچکوفسکی، ترجمه سابلوکوف که از سوی برخی محافل مسلمان بیشتر مورد توجه بود، در 1990 به اهتمام شرکت انتشاراتی «خانه بیرونی»(1) در مسکو به چاپ مجدد رسید[27]. از تلاش‏های انجام گرفته برای انتشار مجدّد ترجمه‏های پیشین در خارج از اتحاد شوروی سابق، به ویژه باید به اقدام ناشر مصری «مؤسسة الزهراء للاعلام العربی» برای چاپ ترجمه سابلوکوف در 1993 در قاهره اشاره کرد[28].
مترجمان مسلمان در دهه حاضر
همزمان با فروپاشی اتحاد شوروی در 1991، در محیط روسی زبان روند رویکرد به ترجمه قرآن شتابی افزون گرفت و علاوه بر حرکت‏هایی در جهت تجدید چاپ ترجمه‏های موجود، کسانی نیز درصدد برآمدند تا ترجمه‏هایی جدید از قرآن ارائه دهند. به خصوص با درک این واقعیت که تا این سال‏ها، جای ترجمه‏ای روسی از سوی یک مترجم مسلمان خالی بوده است، مترجمانی مسلمان در صدد عرضه ترجمه‏ای جدید برآمدند. در این میان آنچه به چاپ رسیده و در دسترس عموم قرار گرفته، ترجمه‏ای به سرپرستی عثمانوف(2)، ترجمه‏ای از پوروخووا(3) و ترجمه‏ای از فرقه احمدیه است.
______________________________
1. I`\ CTdj^T.
2. M. N. Osmanov.
3. Valeriya Porokhova. 
________________________________________
درباره ترجمه مربوط به فرقه احمدیه که گروه عثمانوف نیز در کار خود از آن به سان منبعی بهره جسته‏اند، باید گفت که این ترجمه به سلسله ترجمه‏های این فرقه از قرآن به زبان‏های گوناگون جهان تعلق دارد و ویژگی عمومی این ترجمه‏ها را نیز داراست. این اثر که در شمار ترجمه‏های فرقه‏ای محسوب است، زیر نظارت خلیفه احمدیه در 1987 به چاپ رسیده است[29] و نسبت به دیگر ترجمه‏های صورت گرفته توسط مسلمانان تقدم زمانی دارد.
ترجمه گروه عثمانوف، توسط گروهی از آکادمیسین‏های روسیه و وابستگان مؤسسه خاورشناسی به ریاست م. نوری عثمانوف و همکاری ت. ای. ابراهیم(1)، م. س. کیکتف(2) و ن. ب. کوندیروا(3) فراهم آمده است. عثمانوف اصلاً مسلمان و اهل داغستان در جنوب غرب فدراسیون روسیه، و زمینه اصلی تخصصش زبان و ادبیات فارسی است. متن نهایی این ترجمه در 1992 در مسکو آماده چاپ شده و چاپی از آن در قم به کوشش انتشارات انصاریان انجام شده است[30].
در سخن از منابع ترجمه، باید یادآور شد که در مقدمه این ترجمه، فهرستی از منابع کار به دست داده شده است که در رأس آن، شماری از منابع مشهور تفسیر اهل سنت، چون تفاسیر طبری، قرطبی، زمخشری، بیضاوی و جلالین به چشم می‏آید. به عنوان تفاسیر شیعی، مترجم دو تفسیر مجمع البیان و ابوالفتوح را به عنوان منبع خود شمرده است. بخش سوم منابع، عبارت از ترجمه‏های قرآن به زبان‏های اروپایی است که نام ترجمه‏هایی چون آربری، بلاشر و پارِت در میان آنها به چشم می‏خورد، اگر چه میزان و نوع استفاده مترجم از این ترجمه‏ها مبهم مانده و تبیین نشده است. در بخش چهارم، دو ترجمه فارسی قرآن از ابوالقاسم پاینده و زین العابدین رهنما به عنوان منبع مطرح گردیده و به نظر می‏رسد که استفاده مترجم از آنه در سطحی قابل ملاحظه بوده است. در بخش پنجم، مترجم از دو ترجمه روسی قرآن، یعنی ترجمه کراچکوفسکی و ترجمه فرقه احمدیه به عنوان منبع خودیاد کرده و سرانجام در بخش ششم از دو واژه‏نامه قرآن کریم نام برده است که یکی از آنِ راغب اصفهانی است و دیگری نوشته خاورشناس انگلیسی جان پنریس(4).
______________________________
1. T. I. Ibragim.
2. M. S. Kiktev.
3. N. B. Kondyreva.
4. J. Penrice.
________________________________________
با وجود این که ترجمه عثمانوف را باید در زمره ترجمه‏های مستقیم از زبان عربی قلمداد کرد، اما تأثیر ترجمه‏های فارسی قرآن و نیز ترجمه روسی کراچکوفسکی، در متن آن قابل توجه است و این نکته‏ای است که جز اشاره در مقدمه، از لا به لای ترجمه نیز احساس می‏گردد. و نیز، همان گونه که در عنوان اثر بازتاب یافته است، در این ترجمه افزون بر متن عربی قرآن، تفاسیر نیز نقش مهمی داشته‏اند و لذا می‏توان آن را ترجمه‏ای زبان‏شناختی - سنتی محسوب داشت.
ترجمه سوم اثر خانم والیریا پوروخووا از اهالی اوختا در شمال غرب روسیه است. او بانویی مسلمان است و در ترجمه قرآن به روسی از کمک همسرش آقای محمد سعید الرشد اهل سوریه برخوردار بوده است. ترجمه، آن گونه که مترجم خود مطرح کرده، از سوی جمعی از علمای کشورهای اسلامی مورد تأیید ضمنی قرار گرفته است. چنان که در صفحه عنوان کتاب مطرح شده، مترجم در این اثر، ترجمه‏ای مفهومی از قرآن ارائه کرده و چندان در قید ترجمه لفظ به لفظ و رعایت ظرایف زبان‏شناختی نبوده است. مترجم، با توجه به این که متخصص در زبان انگلیسی است و بی‏تردید استفاده وی از متن عربی قرآن محدود بوده است، چنان که خود در مصاحبه‏ای بیان داشته، در ترجمه قرآن کریم به طور جدی از ترجمه‏های انگلیسی آربری، پیکتهال و عبداللّه‏ یوسف علی سود برده است.
ترجمه پوروخووا در چاپ نخست، ترجمه کاملی نبوده و بخشی از قرآن کریم، مشتمل بر سوره‏های 10 تا 35 را در بر نداشته است. این چاپ نا تمام در 1993 در مسکو انتشار یافته است[31]، اما در چاپ جدید این نقص بر طرف گردیده و اثر متضمن ترجمه‏ای از تمامی سوره‏های قرآن است. در این ویرایش کامل که در 1375ش / 1996 در تهران نیز به چاپ رسیده است، به ضمیمه، بخش گسترده‏ای نیز به عنوان ملاحظات ملحق شده که در بردارنده نکاتی تفسیری و توضیحی است.
مآخذ مقدمه
1. Blach#232;re, R., Introduction au Coran, Paris, 1959, pp.267-271.
2. WdBr#215;`Ff#215;TV, adTZ`PL^T#200; #215; bLdLF`JB W`dB^B, Moscow, 1963, p.693; Binark, I. H. Eren, World Bibliography of Translations of the Meanings of the Holy Quran, Printed Translations 1515- 1980, ed. E. Ihsanog#207;lu, Istanbul, 1406/1986, No. 1420.
3. Binark Eren, World Bibliography..., No. 1425.
________________________________________
4. Mingana, A., "Qur''an-Translations", Encyclopaedia of Religion and Ethics, 1980, #215;/550.
5. WdBr#215;`Ff#215;TV, SRDdB^^zL e`rTL^T#200;, Moscow/ Leningrad, 1955-1960, I/ 175-181.
6. Id., adTZ`P., p. 693; CLZ#200;LF, E. T a. Gd#200;R^LFTr, adLJTfZ`FTL #215; bLdLF`JB W`dB^B WdBr#215;`Ff#215;`H`, p. 14; Binark Eren, World Bibliography..., No. 1430.
7. Id., SRD. e`r., I/ 181; id. Prilozh., p. 693; Binark Eren, World Bibliography..., No. 1417.
8. Binark Eren, World Bibliography..., No. 1431.
9. ]T#215;`ZBLF, A., W`dB^ [BH`\LhB,, Moscow, SRJ. WZ#192;#215;T^B, P. 1; also: Blach#232;re, R., Introduction, pp. 271-272; Kasimirski, Le Coran, Paris, 1970.
10. WdBr#215;`Ff#215;TV, adTZ`P., p. 693; Binark Eren, World Bibliography..., No. 1420-1424.
11. Id., SRD. e`r., V/128, 185, 444; also: Bulletin of New York Public Library, #215;LI/ 101; CLZ#200;LF, p. 20.
12. C`Z|tB#200; e`FLhf#215;B#200; K^pT#215;Z`bLJT#200;, 3th ed., #215;#215;II/ 1419.
13. WdBr#215;`Ff#215;TV, adTZ`P., p. 693; Pearson, J. D., "al-Kur''an-Translations", The Encyclopedia of Islam, 2nd ed., V/ 431-432; eBDZj#215;`F, W`dB^, Moscow, 1990, F`fbd`TRFLJL^TL TRJ. 1907 H., I/1; Binark Eren, World Bibliography..., No. 1427-1429.
14. WdBr#215;`Ff#215;TV, SRD. e`r., V/129; Gd#200;R^LFTr. adLJTfZ`FTL #215; Fh`d`\j TRJB^T#192; bLdLF`JB WdBr#215;`Ff#215;`H`, 1990, p. 9.
15. CLZ#200;LF, pp. 16-17; also: Gd#200;R^LFTr, ibid, p. 9.
16. به عنوان نمونه، نک: احمد رائف، مقدمه عربی بر ترجمه سابلوکوف، قاهره، 1993م، ص 2.
17. WdBr#215;`Ff#215;TV, adTZ`P., p. 694; Binark Eren, World Bibliography..., No. 1432-1434.
18. C`Z|tB. e`F. K^p., #215;III/ 1537.
19. Ibid., #215;III/ 1054.
20. Gd#200;R^LFTr, adTZ`P., #215; bLdLF`Jj WdBr#215;`Ff#215;`H`, 1963, p. 661-663.
21. CLZ#200;LF, pp. 24; Gd#200;R^LFTr, adLJTfZ`FTL, p. 9; Binark Eren, World Bibliography..., No. 1418.
22. Binark Eren, World Bibliography..., No. 1416.
23. Ibid., No. 1419.
24. W`dB^, aLdLF`J Wdr#215;`Ff#215;`H`, 2th ed., Moscow, 1990.
25. W`dB^, a`JH`h`FZL^ #215; bLrBhT qLrL^`-T^Hjtf#215;T\ #215;^TP^z\ TRJBhLZxfhF`\ bdT jrBfhTT kTd\z e#215;TbbLd, Moscow, 1990.
________________________________________
26. W`dB^, aLdLF`J WdBr#215;`Ff#215;`H`, Baku, TRJ. #194;Rzrz, 1990.
27. W`dB^, aLdLF`J eBDZj#215;`H`, E`fbd`TRFLJL^TL TR. 1907 H., Moscow/ S. Petersburg, 1990.
28. نک: احمد رائف، صص 2ـ4.
29. eF#200;vL^^zV W`dB^, _bjDZT#215;`FB^ b`J b`#215;d`FThLZxfhF`\ qLhFLdh`H` mBZTkB `DLh`FB^^`H` [LffTT T GZBFz An\BJTVf#215;`H` JFTPL^T#200;, 1987.
30. W`dB^, aLdLF`J f BdBDf#215;`H` S #215;`\\L^hBdTV [. - ]. _f\B^`FB, introduction: Moscow, 1992.
31. W`dB^, aLdLF`J f\zfZ`F T #215;`\\L^hBdTV EBZLdTT a`d`n`F`V, Moscow, 1993.
نقدی کوتاه بر ترجمه نیکولایف
پیش‏تر در شمارش یکایک ترجمه‏های روسی قرآن، ترجمه نیکولایف نیز معرفی شد و هم در آن جا مطرح گردید که مهم‏ترین نقد وارد بر این ترجمه، شکل گرفتن آن برپایه ترجمه فرانسه کازیمیرسکی است و اصل عربی از دسترس مترجم به دور بوده است. شیوه ترجمه با واسطه و کهنگی تعبیرات در این ترجمه از خصوصیاتی است که آن را به ترجمه‏های سده 18م ملحق می‏سازد و از همین رو انگیزه‏ای برای نقد تفصیلی این ترجمه احساس نمی‏گردد. به هرتقدیر در یک نگرش مختصر انتقادهای وارد بر این ترجمه که غالبا بر ترجمه فرانسه کازیمیرسکی نیز وارد می‏گردند، از باب نمونه از این قرارند:
1. کاربرد اصطلاحات متداول در فرهنگ مسیحی برای جایگزینی تعبیرات قرآنی، مانند: ترجمه «اللّه‏» به C`H، «الصلوة» به [`ZThFB، و «رسول» به Bb`fh`Z.
2. ترجمه یک اصطلاح مشخص اسلامی به گونه‏ای که آن را از صورت اصطلاح خارج ساخته است، مانند ترجمه «حجّ» به: bjhLtLfhFTL #215; J`\j fF#200;h`\j
تحت تأثیر ترجمه کازیمیرسکی به صورت:p#232;lerinage de la maison sainte
3. ترجمه‏هایی غیر دقیق و حتی غلط از تعبیرهای تکرار شونده و پرکاربرد قرآنی مانند:
ترجمه «العالمین» (فاتحه / 2) به صورت «FfLZL^^B#200;»، در فرانسه «lunivers»، در هر دو زبان به معنی «گیتی» و «کائنات» (این واژه جمع عالم تلقی شده است).
ترجمه «ربّ» (فاتحه / 2) به صورت FZBfhThLZx به معنی «حاکم».
4. ترجمه همراه با تفسیر که در واقع پای فرانهادن از دایره ترجمه است، مانند:
________________________________________
ترجمه «العجل» (بقره / 92) به R`Z`h`L hLZxpL که قید R`Z`h`L به معنی «طلایی» در آن یک افزوده است.
ترجمه (ما ننسخ من آیة او) «ننسها» (بقره / 106) به: «... ^T `J^`H` TR ^Tn ^L j^Trh`PT\ F bB\#200;hT hF`LV» در روسی، بر اساس ترجمه فرانسه: «... ni nen ferons effacer un seul de ta m#233;moire» به معنی «و نه هیچ یک از آنها را از خاطره تو محو سازیم».
5. آوردن دو ترجمه تفسیر گونه در عرض هم از یک عبارت، مانند: ترجمه «یوم الدین» (فاتحه / 4) به:
«J^#200; fjJB, J^#200; F`RJB#200;^T#200;»
یعنی «روز داوری، روز جزا».
6. گاه نیز ترجمه‏ای غیر دقیق حتی از متن فرانسه به چشم می‏خورد، مثلاً:
واژه «المتقین» در متن فرانسه به صورت: «ceux qui craignent le Seigneur»
برگردانده شده است، یعنی «کسانی که از ربّ بیم دارند». نیکولایف آن را چنین ترجمه کرده است: «^`rThB#192;vTn G`fb`JB»، یعنی «حرمت گزاران بر ربّ».
مورد دیگر، ترجمه واژه «انذار» (در ترکیب ءأنذرتهم، بقره / 6) است که در فرانسه «avertir» به معنی «آگاه کردن» و «هشدار دادن» است و در روسی به «`DdvBhxf#200;» به معنی «روی کردن» و «رجوع نمودن» ترجمه شده است.
نقد و بررسی مواردی در ترجمه سابلوکوف
اگر در نگرش به ترجمه سابلوکوف، هدف بررسی کارآیی آن به عنوان یک ترجمه قابل قبول در عصر حاضر برای علاقه‏مندان روسی زبان بوده باشد، نخستین مانعی که در این جهت رخ می‏نماید، گونه‏های مختلف از کهنه‏گرایی در متن و نوشتار آن است. متن سابلوکوف، هم از نظر واژگان و هم از حیث اسلوبِ جمله سازی به صورت آشکاری از کهنه‏گرایی برخوردار است. نمونه‏های آن در اثر مورد نظر بسیار متنوع است و از جمله آنها می‏توان به ضبط کهنه b`\`vx به جای ضبط معاصر b`\`rx به عنوان یک نمونه واژگانی، و به صرف فعل Lfhx در اوّل شخص مفرد به صورت Lf\x (در ألست بربّکم، مائده / 171) که امروزه متروک است، به عنوان یک نمونه دستوری اشاره کرد. الفبای به کار رفته در سراسر این ترجمه نیز الفبای متداول در دوره تزاری است که با الفبای نوین روسی تفاوت‏هایی دارد. مجموع آنچه یاد شد، در زمان فراهم آمدن این ترجمه، یعنی در سده 19م، امری طبیعی بوده است، اما برای یک روسی‏دان امروزی خصوصیات متن و هم الفبای نوشتار آن کاملاً کهنه جلوه می‏کند.
آن گونه که زبان‏شناسان نیمه نخست سده 20م در مقام نقد ترجمه سابلوکوف به طور خاص و ترجمه‏های قرن 19 به طور عام معتقد بودند، در این ترجمه نیز، جا به جا، نمونه‏هایی از نقل به معنی، تفسیر به جای ترجمه و به طور کلی ضعف در جهت تقید به متن و ارائه یک ترجمه زبان‏شناختی به دور از برداشت‏های استحسانی دیده می‏شود. به کار بردن عباراتی که بیش از آن که ترجمه متن عربی باشند، تفسیری بر متن تلقی می‏گردند، یکی از نقاط ضعف اساسی در ترجمه سابلوکوف است که نمونه‏های آن در سراسر ترجمه بسیار پرشمار است و تقریبا در برگ برگ آن به چشم می‏آید. در سطور بعد نمونه‏هایی پراکنده از این ترجمه‏های تفسیری را بررسی کرده‏ایم:
1. ترجمه «مالک یوم الدین» (فاتحه / 4) به:
»ILdPBvL\j F fF`L\ dBfb`d#200;PL^TT JL^x fjJB«
یعنی «آن کس که روز داوری را تحت امر خود گرفته است».
2.ترجمه «... اوّل بیت ...» (آل عمران / 96) به: «bLdFzV \`ZThFL^^zV J`\»، یعنی «نخستین خانه عبادت».
3.ترجمه «... الامانة» (احزاب / 72) به: «RBZ`H FLdz» یعنی «امانتِ ایمان».
در مواردی حتی دیده می‏شود که ترجمه سابلوکوف فاقد پشتوانه‏ای تفسیری است و جز استحسان برای آن مبنای دیگری نمی‏توان یافت. به عنوان نمونه‏ای چند می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. ترجمه «المتقین» به «DZBH`rLfhTFzL»، یعنی دیندار، مؤمن، زاهد.
2. ترجمه «ربیّون کثیرا» به «gzf#200;r FdBH`F»، یعنی هزاران دشمن.
3. ترجمه «الصمد» به «WdLb#215;TV»، یعنی پر قدرت.
ترجمه‏های استحسانی یا تفسیری سابلوکوف در برخی از موارد تنها یک خطا در جایگزین ساختن واژه‏ها و مفاهیم نیست، بلکه منعکس کننده مطلبی است که می‏تواند از نظر کلامی یا فقهی بحث انگیز باشد، مثلاً:
1. ترجمه «نحن فتنة» (بقره / 102) در داستان هاروت و ماروت به: «[z Tf#215;jfThLZT» یعنی ما فتنه کننده‏ایم (آزمایش کننده‏ایم)، حال آن که در تعبیر قرآنی آن دو ملک تنها فتنه‏ای (آزمونی) بوده‏اند و آزمایش کننده بر پایه مبانی کلامی می‏باید خداوند تعالی بوده باشد.
2. ترجمه «إنی متوفّیک» (آل عمران / 55) به «#194; b`JFLdH^j hLD#200; f\LdhT»، یعنی «من تو را دچار مرگ ساختم»، در حالی که گروهی از مفسران اساسا این آیه را به معنی وفات یافتن حضرت عیسی(ع) ندانسته و آن حضرت را زنده می‏انگارند.
3. ترجمه «نساءنا و نساءکم» (آل عمران / 61) در جریان مباهله به:
«]BtTn PL^ T FBtTn PL^»
یعنی «همسران ما و همسران شما»، حال آن که در نص آیه سخن از جنس «نساء» (زنان) به میان آمده و بر پایه تفاسیر، به ویژه نزد شیعه مصداق اَجلای آن در ماجرای مباهله حضرت فاطمه(ع) دخت گرامی پیامبر(ص) بوده است.
4. ترجمه «الرجال قوامون علی النساء» به: «[jPx#200; fh`#200;h FztL PL^»، یعنی «شوهران (در جایگاهی) بالاتر از زنان (به معنی همسران) قرار دارند»، در حالی که نه مفهوم لغوی آیه چنین ترجمه‏ای را اقتضا دارد و نه عالمان اسلامی چنین تفسیری را از آیه ارائه کرده‏اند.
5. ترجمه «استوی علی العرش» به: «F`RfLZ ^B bdLfh`ZL»، یعنی «بازنشست بر تخت»، در حالی که برای اجتناب از تشبیه و تجسیم می‏باید در ترجمه این آیه و نظایر آن دقت فراوان به عمل آورد و در مقام ترجمه زبان‏شناختی و به دور از موضع‏گیری‏های کلامی نیز نمی‏توان استواء را با نشستن جایگزین کرد.
از نمونه‏های یاد شده که بگذریم، سابلوکوف در ترجمه مفردات فرهنگ قرآنی نیز گاه دقت لازم را به عمل نیاورده است. یکی از انتقادات شایع در مورد ترجمه او به طور خاص و ترجمه‏های قرن 19 به طور عام این است که در این ترجمه‏ه مفردات کتاب مقدس و فرهنگ مسیحی جایگزین مفردات قرآنی شده است. جایگزین ساختن «اللّه‏» با «C`H» و «الصلوة» ب «[`ZThFB»، نمونه‏هایی از این دست‏اند. در مواردی نیز سابلوکوف به جای ابقای واژه عربی در متن روسی و اقدام به تفسیر آن در حاشیه، آن را با یک واژه بسیار عام و نارسا جایگزین کرده یا به تفسیر واژه در متن پرداخته است. مثلاً واژه پرکاربرد «حجّ» را که در فرهنگ قرآنی و اسلامی مفهومی بسیار ویژه دارد، در جایْ جایِ قرآن با واژه عام «bdBRJ^T#215;» به معنی «جشن» و «عید» جایگزین کرده و واژه «سَقَر» را به صورت‏های گوناگونِ «BJf#215;TV bZB\L^x» (مدثر / 42) ی «`Dx#200;hT#200;n bZB\L^T» (قمر / 48) در متن شرح کرده است. به جز نمونه‏های تخلف از متن عربی در مفردات، سابلوکوف در ترجمه خود گاه بدون آن که دچار تنگنایی در ترجمه باشد، ساختار جمله را نیز تغییر داده است؛ مثلاً نمونه‏های متعددی ر می‏توان یافت که وی در ترجمه جمله‏هایی با سیاقِ «حرف نفی... حرف استثنا...» جمله روسی را با سیاق مثبت و تنها ب افزودن یک قید «فقط» ساخته است (مثلاً بقره / 286). این شیوه حتی اگر از نظر مفهومی خلل قابل ملاحظه‏ای وارد نیاورد، باز از نظر فن ترجمه در مورد متون حساسی چون متون مقدس دینی به هر حال گونه‏ای از ضعف فنی تلقی می‏گردد.
نقد و بررسی مواردی در ترجمه کراچکوفسکی
در مقایسه‏ای میان ترجمه کراچکوفسکی و ترجمه سابلوکوف، اشتراکات فراوان گاه در حد هماهنگی لفظ به لفظ جملات، نشان می‏دهد که کراچکوفسکی در کار ترجمه، از اثر سابلوکوف و به طبع از دیگر پیشینیان خود بهره لازم را برگرفته و ترجمه او کاری منقطع و مجرد از سابقین نبوده است (برای نمونه‏هایی از این همخوانی‏های پرشمار، مثلاً نک: ترجمه آیات فاتحه / 1، 4، 5 ؛ بقره / 1؛ ... مزمل / 1).
کراچکوفسکی برجسته‏ترین متخصص زبان‏های سامی است که خاورشناسی روسیه تا کنون به خود دیده است، و همین دست توانای او در شناخت علمی واژه‏های قرآنی موجب شده تا ترجمه او از قرآن نه تنها به عنوان یکی از ترجمه‏های روسی قرآن اهمیت یابد، بلکه انتخاب‏های او در یافتن جایگزینِ غیر عربی برای واژه عربی قرآن و تفاسیر و تعلیقات او در حاشیه ترجمه، خود برای یک محقق قرآنی و برای هر کس که قصد ترجمه قرآن به زبانی دیگر را داشته باشد، بی‏شک منبعی پرارزش و غیر قابل چشم پوشی است. در بهره‏گیری از ترجمه کراچکوفسکی همواره این واقعیت را باید در نظر داشت که وی تلاشی تام مبذول داشته تا برداشت خود را از متن عربی قرآن بر پایه زبان‏شناسی تاریخی استوار سازد و از آنچه اصطلاح «ترجمه سنتی» خوانده می‏شود و بر روایات و متون سنتی تفسیری تکیه دارد بپرهیزد. وجود همین خصوصیت باعث گردیده تا در حوزه خاورشناسی شوروی این ترجمه به عنوان ترجمه‏ای زبان‏شناختی بدون برخوردار بودن از یک وجهه سنتیِ مذهبی مورد قبول باشد و بر همین پایه است که محافل مذهبی روسی زبان با تعصب اسلامی، دلبستگی زیادی به این ترجمه نشان نداده‏اند.
به عنوان یک ترجمه زبان‏شناختی ــ به هر تقدیر ــ باید ترجمه کراچکوفسکی را در سطحی بسیار والا و تا حد زیادی موفق به شمار آورد. اخلاف کراچکوفسکی در عرب شناسیِ شوروی هرگز نتوانستند از ستایش این ترجمه فروگذارند و تنه افزوده‏های آنان در حد پیشنهادهای بسیار محدود بوده است. از این دست باید به پیشنهادهای اصلاحی بیست و هشت گانه اشاره کرد که گریازنویچ در چاپ دوم کتاب به پایان آن ملحق ساخته است (نیز نک: گریازنویچ، صص 9ـ10). اگر در صدد آن باشیم تا از انتقادهای وارد بر ترجمه کراچکوفسکی سخن گوییم، باید به نقد گریازنویچ روی آوریم که به عنوان پیرو و ستایشگر کراچکوفسکی و نیز به عنوان نخستین انتشار دهنده ترجمه او از قرآن، نقدی منصفانه تلقی می‏گردد که از روحیه عیب جویی و خرده‏گیری به دور بوده است. گریازنویچ در مقدمه خود بر چاپ دوم این ترجمه (ص 9) با اشاره به این تاریخچه که ترجمه حاضر چیزی جز حاصل سلسله دروس دانشگاهی کراچکوفسکی نبوده و در واقع به عنوان یک ترجمه قابل انتشار و آکادمیک از آغاز بدان ننگریسته‏اند، بر این واقعیت تأکید دارد که ترجمه کراچکوفسکی در حقیقت یک «ترجمه در ضمن کار» و نه یک «ترجمه آکادمیک» بوده است. بر این نکته گریازنویچ باید افزود که شاید شخص کراچکوفسکی با توجه به وسواس علمی ویژه‏ای که در او وجود داشته است، هرگز بر این باور نبوده که دست نوشته‏های پراکنده او از درس‏هایش بتواند به عنوان یک ترجمه نهایی به نام او در معرض استفاده عموم قرار گیرد. گریازنویچ نیز در لا به لای سخنانش به این نکته اشاره دارد که آن گاه که در دهه 60 مأمور شد ترجمه‏های کراچکوفسکی را برای چاپ آماده سازد، این متن با این تلقی به چاپ می‏رسید که بتواند زمینه و پایه‏ای برای ارائه یک ترجمه ویراسته و آکادمیک از قرآن به زبان روسی باشد؛ هرچند شرایط سیاسی و اجتماعی در سال‏های بعد از انتشار، هرگز امکان این حرکت تکمیلی را فراهم نیاورد.
در صورتی که بخواهیم همچون شیوه پیشین درباره ترجمه سابلوکوف، نمونه‏هایی را از ترجمه کراچکوفسکی مورد بررسی و تدقیق قرار دهیم، نخست باید به این خصوصیت عمومی در کار وی اشاره کنیم که این ترجمه از نظر واژگان، دستور و اسلوب نگارش، یک ترجمه نوین و معاصر است. مترجم نه متعلق به دوره‏ای است که زبان او امروز کهنه تلقی گردد و نه همچون برخی از مترجمان متون دینی، گرایش داشته تا صورتی کهنه به زبان ترجمه خویش دهد. کهنه‏گرایی در حد بسیار محدودی، در مواضعی از ترجمه وی دیده می‏شود که یک تعبیر کهن تنها راه بیان مفهوم بوده است. از این نمونه‏های بسیار محدود در کار کراچکوفسکی می‏توان به دو مورد زیر یکی در واژگان و دیگری در دستور اشاره کرد:
1.ترجمه «البیان» (الرحمن / 3) به «TRx#200;f^#200;hf#200;» که در عین کهنه بودن واژه، در واقع نزدیک‏ترین گزینه برای بیان مفهوم «البیان» در آیه شریفه است.
2.در آیاتی از قرآن کریم که یک صفت واحد به دو صیغه جمع مذکر و جمع مؤنث به یکدیگر عطف شده‏اند، مثل ترکیب «المؤمنین و المؤمنات» (احزاب / 35) کراچکوفسکی با استفاده از یک دستور سنتی منسوخ، صفات جمع مذکر و جمع مؤنث را با دو ساختار مختلف آورده است، مثلاً در مورد مثال یاد شده:
«FLdj#192;vTL T FLdj#192;vT#200;»
و حال آن که امروزه در دستور نوین زبان روسی، صفات جمع در جنس دارای تفاوتی نیستند و صیغه جمع مؤنث عمل متروک شده است.
در مورد شیوه ترجمه نیز در کار کراچکوفسکی پای‏بندی به متن در حدی قابل ستایش دیده می‏شود و غالب مواردی که در نقد ترجمه سابلوکوف از نقاط ضعف آن ترجمه در برگردان مفردات شمرده شد، در ترجمه کراچکوفسکی اصلاح گردیده است. مثلاً در آیات (بقره / 102 و آل عمران / 61) ارائه ترجمه‏ای پای‏بند به متن از عبارات «نحن فتنة» و «نساءنا و نساءکم» از بروز اشکالات محتوایی کاملاً پیشگیری کرده و در آیه (اعراف / 54) در ترجمه «استواء» انتخاب تعبیر «jhFLdJTZf#200; (^B hd`^L)» تا حد زیادی ترجمه را به نص قرآن نزدیک ساخته و از نظر کلامی ـ تفسیری نیز به تفسیر اهل تنزیه، از جمله امامیه که در این آیات «استواء» را به معنی «استیلا» گرفته‏اند تقرب یافته است.
در ترجمه مفردات قرآنی، غالب انتقادهای وارد شده بر کار سابلوکوف و دیگر مترجمان پیشین بر ترجمه کراچکوفسکی وارد نیست. او از به کاربردن اصطلاحات معمول در فرهنگ کتاب مقدس در ترجمه قرآن اجتناب کرده و حتی در مواردی که یک مفرده خاص قرآنی را غیر قابل ترجمه یافته، از به کار بردن عین لفظ عربی با توضیحی در حاشیه خودداری نکرده است؛ از نمونه‏هاست: آوردن «حج» به صورت «nBJP»، «سقر» به «fB#215;Bd»، و حتی برگردان نام خاص «یأجوج و مأجوج» به صورت «#194;ôJPjôJP T [BôJPjôJP». و نیز آن گاه که واژه‏ای قرآنی را به واژه‏ای روسی در معنا نزدیک می‏دیده و مفهوم لغوی غیر اصطلاحی واژه اجازه می‏داده، به جای چنین شیوه‏ای، از یک واژه روسی به عنوان جایگزین مفرده قرآنی استفاده کرده که البته پیشینه کاربرد آن در فرهنگ روسی به دین مسیح باز می‏گردد؛ از نمونه‏هاست: ترجمه «الصلاة» به «[`ZThFB»، و «الصیام» به «b`fh».
ترجمه کراچکوفسکی با وجود تقیدی استوار بر ترجمه لفظ به لفظ با شیوه‏ای زبان‏شناسانه و به دور از برداشت‏های تفسیری و استحسانات شخصی، گاه در این جهت مسیر افراط و تفریط پیموده و عملاً دچار بی‏دقتی شده است. بدون آن که بخواهیم درباره آمار این گونه بی‏دقتی‏ها در ترجمه کراچکوفسکی مبالغه‏ای روا بداریم، باید یادآور شویم که موارد زیر تنه نمونه‏هایی از این دست است:
الف ـ تکیه افراطی بر معنای نخست واژه و کنار نهادن معنای ثانوی آن که بیشترین هماهنگی را با موضوع دارد، مثلاً:
1. ترجمه «اساطیر الاولین» (انعام / 25) به: «Tfh`dTT bLdFzn».
اگر چه «اوّل» در معنای نخست خود معادل «نخستین» فارسی و «bLdFzV» روسی است، اما تعبیر «اولین» در عربی به معنی «گذشتگان»(در فارسی) نیز به کار می‏رود و در آیات شریفه قرآن با ترکیب «اساطیر الاولین»، این ترجمه به مفهوم قرآنی نزدیک‏تر است. در این جا باید گفت که ترجمه سابلوکوف به صورت‏های: «DBf^T ` bdLP^zn Z#192;J#200;n» یا «Tfh`dTT ` fhBdT^» بر ترجمه کراچکوفسکی مرجح است. نظیر همین بحث را می‏توان در مورد ترجمه ترکیب «سنة الاولین» (انفال / 38) نیز مطرح ساخت که کراچکوفسکی آن را به صورت «bdT\Ld bLdFzn» ترجمه کرده است.
2. ترجمه «...و اما کفورا» (انسان / 3) به صورت: «... ZTD` ^LFLd^z\». اگر چه در منابع لغوی زبان عرب، کفور به معنی کافر نیز آمده است، اما در واژگان قرآن چنین نمی‏نماید که بتوان این دو واژه را با یکدیگر معادل دانست. ریشه عربی «ک ف ر» علاوه بر معنی اصلی کُفر به معنی کفران کردن نعمت نیز به کار رفته و تقابل «کفورا» در آیه شریفه با «شاکرا» نشانه‏ای روشن بر آن است که نمی‏توان کفور را در این آیه تعبیری دیگر از کافر دانست، چنان که این برداشت در تفاسیر نیز تأیید شده است.
ب ـ گراییدن مترجم به یک معنای فرعی و وانهادن معنای اصلی واژه که بیشترین هماهنگی را با موضوع دارد، مثلاً:
1. ترجمه «لایکلف اللّه‏ نفسا الا وسعها» (بقره / 286) به صورت:
«^L F`RZBHBLh AZZBn ^B Jjtj ^TrLH` #215;d`\L F`R\`P^`H` JZ#200; ^LN»
اگر چه در منابع لغوی گاه واژه وُسع با تعابیری چون «طاقت» تفسیر شده است، اما ریشه سه حرفی این واژه «و س ع» از یک سو، و اشاره تفاسیر به وجود فرقی ظریف میان «وسع» و «طاقت» از سوی دیگر، نه برای یک زبان‏شناس و نه برای یک مترجم سنتی دلیلی باقی نمی‏گذارد تا این واژه قرآنی را که فرهنگ ویژه‏ای را در معارف اسلامی تبیین می‏کند، با یک واژه روسی معادل «طاقت» جایگزین نماید. سابلوکوف با توجه و آگاهی بر این معنا، وسع را در آیه مذکور به «jJ`D`Tfb`Z^T\`» ترجمه کرده است که مفهوم آن در فارسی این است: «آنچه انجام دادن و به جای آوردنش بی‏تکلف باشد».
2. ترجمه «اللّه‏ الصمد» (اخلاص / 2) به صورت: «AZZBn FLr^zV»
یعنی «اللّه‏ ابدی است» (نیز نک: تعلیقات کراچکوفسکی، ص 656 ـ 657). بر پایه تمامی کتب پرتداول لغوی و تفسیری، واژه صمد در عربی به معنایِ «دارای جایگاهی والا در سیادت» به عنوان معنای اصلی به کار می‏رفته و به همین معنا در برخی از اشعار کهن عربی نیز کاربرد داشته است. معنای «ابدی» برای صمد معنایی ثابت نشده و بسیار فرعی است که تنها به عنوان یک «قیل» در منابع لغوی و تفسیری مطرح شده است (مثلاً نک: لسان العرب، 3 / 259، چ دارصادر؛ مجمع البیان، 10/565، چ صیدا).
ج ـ گریز از یک ترجمه تفسیری به ترجمه تفسیری دیگر، مثلاً:
ترجمه «انی متوفیک» (آل عمران / 55) به «#194; jb`#215;`#192; hLD#200;». کراچکوفسکی به حق از به کاربردن واژه‏ای صریح که مفهوم «میراندن» را دربر داشته باشد، در ترجمه فعل «توفّی» خودداری کرده است و برخلاف ترجمه برخی چون سابلوکوف، تعبیر «jb`#215;`#192;» در ترجمه کراچکوفسکی صراحتا به معنی میراندن نیست، بلکه فعل «jb`#215;`Th|» در روسی اولاً به معنی «آسوده کردن» است و «میراندن» معنای ثانوی آن به شمار می‏آید. با این حال انکار نمی‏توان کرد که زبان‏شناس توانایی چون کراچکوفسکی تنها از آن جهت این فعل را به عنوان برگردان «توفّی» به کار گرفته که رساندن مفهوم میراندن را مسلم می‏انگاشته و به اختلاف کلامی مسلمانان درباره درگذشت حضرت عیسی(ع) توجهی نداشته است. این گریز نه تنه کراچکوفسکی را از یک موضع‏گیری مفسرانه در مفهوم آیه نرهانیده، بلکه به عنوان یک مترجم زبان‏شناس و مقید به لفظ این اشکال را بر او وارد می‏سازد که چگونه می‏توان فعل «jb`#215;`Th|» را که از ماده کهن و مشترک بین زبان‏های اسلاوی یعنی «b`#215;`V» به معنی «آسایش» و «آرامش» گرفته شده است، با فعل «توفّی» از ماده «و ف ی» به معنی وفا کردن (در پیمان و در سنجش) معادل انگاشت؟
د ـ اقدام به ترجمه واژه‏ای که نمی‏توان ترجمه‏ای شایسته از آن ارائه کرد و بر پایه شیوه معمول کراچکوفسکی حق آن بوده است تا عین لفظ عربی در ترجمه نیز ابقا شود. مثلاً: ترجمه «الکوثر» به «`DTZ|^zV» به معنی «فراوان» و «وافر». با توجه به بار معنایی ویژه در این مفرده قرآنی و مباحث گسترده در منابع شیعه و اهل سنت در تفسیر آن، ارائه ترجمه‏ای این چنین عادی از واژه کوثر نامقبول است و از مترجم انتظار می‏رفته، همان گونه که از ترجمه «حج» به واژه‏ای معادل «قصد» ـ یعنی مفهوم لغوی کهن و غیر اصطلاحی آن ـ پرهیز کرده است، در ترجمه کوثر نیز روشی مشابه را در پیش گیرد. لازم است یادآوری شود که حتی سابلوکوف با وجود این که واژه‏هایی چون «حج» را ترجمه کرده، از ترجمه «الکوثر» پرهیز نموده و آن را به صورت «WLFfLd|» آورده است.
ه ـ گزینش یک واژه جایگزین روسی برای مفرده قرآنی بر پایه برخی قراآت ـ گاه غیر مشهور ـ بدون تذکر این که در این باره اختلافی در قرائت وجود دارد. مثلاً واژه «ملک» در مصاحف قرآنی (فاتحه / 4) در قرائت عاصم و کسایی به صورت «ملِک» (یعنی صاحب) و در قرائت دیگران از قراء سبعه به صورت «مَلِک» (یعنی پادشاه) خوانده شده است. در این آیه کراچکوفسکی شاید برپایه این که نبودن الف در ضبط مصاحف را مؤیدی بر قراآت بدون الف می‏دانسته، یا به هر دلیل دیگر تنها قرائت «مَلِک» را مورد توجه قرار داده و بدون توضیحی و تعلیقی آن را به «pBd|» (پادشاه) ترجمه کرده است.
در سطور پیشین سعی شد تا انتقادهای وارد بر ترجمه کراچکوفسکی به صورت مختصر و فهرست‏وار تنها با ذکر مثال‏هایی محدود بررسی و طبقه‏بندی گردد. در ادامه این مبحث به ذکر مواردی قابل انتقاد پرداخته می‏شود که کراچکوفسکی در پیروی از مترجمان پیشین بر خطا رفته و نتوانسته است نقیصه موجود در ترجمه آنان را برطرف سازد. در این قسمت به طور خاص نمونه‏های استخراج شده از کار کراچکوفسکی با ترجمه سابلوکوف مقایسه شده که به نظر می‏رسد بیشترین تأثیر را به عنوان زمینه کار بر اثر کراچکوفسکی داشته است. از آن جا که پیش از این، در بررسی کار سابلوکوف و کراچکوفسکی، موارد انتقاد بر حسب موضوع طبقه‏بندی شد، در این جا آن را تکرار نمی‏کنیم. نمونه‏های مورد نظر از این قرارند:
1. ترجمه «العالمین» (فاتحه / 2) در هر دو اثر به: «(G`fb`Jj) \Td`F»، یعنی «(ربِّ) عالم‏ها». شایان ذکر است که «عالم» به معنی «جهان» از نظر قواعد صرف عربی نمی‏تواند با علامت جمع مذکر سالم «ـ ین» جمع بسته شود و این واژه، نه جمع عالم، بلکه واژه‏ای خاص به معنی «مردمان» و به تعبیر مفسران «ذوی العقول اعم از مردمان و جنیان» است.
2. گمانی خاص در ترجمه آیه «أتجعل فیها من یفسد فیها... ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک»(بقره / 30). سابلوکوف و پس از او کراچکوفسکی این آیه را به گونه‏ای ترجمه کرده‏اند که گویی فرشتگان شایستگیِ خداوند را برای ستایش و تقدیس مورد تردید قرارداده‏اند. در ترجمه سابلوکوف آمده است:
»... g`HJB #215;B#215; \z F`RfzZBL\ fZBFj hLDL T fF#200;hT\ hLD#200;?«
یعنی: «... آن گاه چگونه ما باز فرستیم حمد تو را و تقدیس کنیم تو را؟»، و در ترجمه کراچکوفسکی:
»... B \z F`f^`fT\ nFBZj hLDL T fF#200;hT\ hLD#200;?«
یعنی: «... و ما برآوریم حمد تو را و تقدیس کنیم تو را؟» (با افعال آینده).
عبارت «ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک» به آسانی می‏تواند از نظر دستور عربی جمله حالیه تلقی گردد و هرگز این جمله لزوما معنای برداشت شده را اقتضا ندارد. به هر روی برداشت عالمان مسلمان و مفسران نیز از آیه با ترجمه یاد شده سازگاری ندارد.
3. ترجمه سیاق آیه «... والراسخون فی العلم...» (آل عمران / 7) در هر دو ترجمه به گونه‏ای است که در آن جمله «الراسخون...» جمله مستأنفه تلقی شده و با برداشت مفسران شیعه و گروهی از مفسران اهل سنت که واو را در عبارت، واو عطف شمرده و «الراسخون» را معطوف بر «اللّه‏» دانسته‏اند و از نظر زبانی نیز تفسیر آنان کاملاً موجه است، سازگاری ندارد.
4. ترجمه «اولی الامر منکم» (نساء / 59) در اثر سابلوکوف به صورت: «gL\ TR FBf #215;`h`dzL T\L#192;h FZBfh|» یعنی «آنان از شما که حکومت دارند»، و در ترجمه کراچکوفسکی به صورت: «`DZBJBhLZ#200;\ FZBfhT fdLJT FBf»، به معنی «صاحبان حکومت از میان شما» با برداشت غیر شیعی از آیه هماهنگی دارد و به هیچ روی با برداشت شیعی که «الامر» را در این آیه نه با حکومت، بلکه با امامت و رهبری دینی پیوند می‏دهد و مقصود از اولی الامر را ائمه اطهار(ع) می‏شمارد، سازگار نیست. باید افزود که ترجمه «الامر» به حکومت از دقت زبان‏شناختی نیز برخوردار نیست و عملاً یک ترجمه تفسیری و سنتی است.
5. ترجمه «صعیدا طیبا» (مائده / 6) در هر دو ترجمه به «rTfhz\ (/n`d`tT\) bLf#215;`\». واژه روسی «bLf`#215;» به معنی رمل و ریگ است، در حالی که صعید را لغویان عرب به معنی «وجه الارض»، «خاک» و تعبیراتی مشابه این دو دانسته‏اند و ترجمه آن به رمل و ریگ، نه از نظر زبان‏شناختی دقیق می‏نماید و نه با برداشت مفسران و فقیهان اسلامی هماهنگ است.
6. ترجمه «الانفال» (انفال / 1) به «J`DzrT» یعنی «غنایم» در هر دو ترجمه، در واقع یک ترجمه تفسیری بر پایه تفسیر اهل سنت است؛ این ترجمه از سویی با تلقی خاص شیعه از انفال و فرق آن با غنایم سازگار نیست و از دیگر سو مفهوم لغوی و ریشه‏ای انفال نیز با غنیمت رابطه‏ای مستقیم ندارد و این ترجمه را نمی‏توان یک ترجمه زبان‏شناختی تلقی کرد.
7. ترجمه «المجوس» (حج / 17) به «[BHT» در هر دو ترجمه. قرآن «المجوس» را به عنوان یک گروه دینی در کنار یهود و صابئین و نصاری آورده و بر پایه برداشت تفسیری مقصود از آنان «پیروان زرتشت» بوده است. اما در زبان روسی واژه «[BH» که برگرفته از واژه یونانی «Magos» (و آن به نوبه خود از واژه ایرانی مُغ البته در اشکال باستانی آن) است، به معنی نخست همان روحانیان زرتشتی یا مُغان را می‏رساند و در معنی ثانوی به معنی ساحر و جادوگر است و اصولاً به معنی پیروان دین زرتشت به کار نرفته است.
8. ترجمه «النبی اولی بالمؤمنین...» (احزاب / 6) به صورت:
«ad`d`#215; DZTPL #215; FLdj#192;vT\...» به معنی «پیامبر نزدیک‏تر است به مؤمنان...» در هر دو ترجمه. از نظر زبان‏شناختی ترجمه «اولی» به «نزدیک‏تر» وجهی ندارد و تنها یک برداشت استحسانی است و از نظر تفاسیر سنتی اعم از تفاسیر شیعه و اهل سنت نیز بار مفهومی خاص این آیه را که گونه‏ای خاص از ولایت را برای پیامبر(ص) نشان می‏دهد، نمی‏رساند.
گذاری بر ترجمه گروه عثمانوف
پیش از هر سخن درباره روش کار در این ترجمه، باید یادآور شد که ترجمه گروه عثمانوف، چنان که در مقدمه آن بیان گردیده، کاری در راستای روش کراچکوفسکی و به منظور برطرف کردن نارسایی‏های آن بوده است و اصولاً باید در شمار ترجمه‏های «متعهد به لفظ» قلمداد گردد. لذا با اصل قرار دادن این که دست اندرکاران این ترجمه و در رأس آنان عثمانوف در تلاش خود دیدگاهی زبان‏شناسانه را در پیش گرفته‏اند، می‏توان دامنه نقد و بررسی را به جزئیات توسعه داد و به بررسی برخی نمونه‏ها پرداخت. با وجود توفیق این اثر در دستیابی به بخشی از هدف خود، در مواردی کاستی‏هایی به چشم می‏آید که در این جا نمونه‏هایی متنوع از آنها مورد نقد قرار گرفته است.
در معادل یابی واژه‏ها، گاه نمونه‏هایی از انتخاب نامناسب دیده می‏شود که در مورد آنها کراچکوفسکی در انتخاب موفق‏تر بوده است. به عنوان نمونه، در آیه بقره / 124، در ترجمه عبارت «بکلمات فاتمّهنّ»، با وجود آن که کراچکوفسکی واژه کلمات را به fZ`FLfB\Tترجمه کرده، گروه عثمانوف واژه b`FLZL^T#200;\T را به جای آن گزیده است؛ این واژه معنای «فرمان‏ها» ر دارد و ابدا رساننده مفهوم عمیق واژه قرآنی «کلمه» که بارها درباره مفاهیم خاص در قرآن کریم به کار رفته، نیست. نمونه‏ای دیگر در ترجمه آیه شریفه اعراف / 46 دیده می‏شود که عبارت «وعلی الاعراف...» در آن به «B ^B `HdBJBn...» برگردانده شده است، در حالی که «اعراف» به اتفاق لغویان و مفسران رساننده مفهوم «بلندی» است و معادل روسی انتخاب شده، واژه‏ای معادل پرچین و حصار در فارسی است. سرانجام باید از موردی در آیه حج / 17 سخن آورد که در آن واژه «المجوس»، به نحو غیر قابل قبولی به «`H^Lb`#215;Z`^T#215;B\T» یعنی «آتش پرستان» ترجمه شده است.
با وجود این، گاه نمونه‏هایی نیز یافت می‏شود که نسبت به معادلی نارسا در کار کراچکوفسکی، معادل انتخاب شده در ترجمه عثمانوف ارجحیت دارد. مثلاً در ترجمه عبارت «وهمّ بها لولا...» در آیه یوسف / 24، ترکیب ارائه شده:
»T `^ F`RPLZBZ Dz LN h`P, LfZT Dz ^L jFTJLZ«
ترکیبی رسا و مناسب است.
با وجود آن که گروه عثمانوف در ترجمه خود، روشی نسبتا متعهد به لفظ را در پیش گرفته است، گاه به روش ترجمه تفسیری روی آورده و از تعهد به لفظ خارج شده است. روش آنان را در ترجمه تفسیری تا حدی می‏توان با روش آربری در ترجمه انگلیسی وی مقایسه کرد. به عنوان نمونه، عثمانوف در ترجمه آیه اعراف / 46، عبارت «وبینهما حجاب» را با تعبیر روسی «\LPJj dBL\ T BJ`\»، یعنی «بین بهشت و جهنم...» برگردان کرده است، در حالی که بازگشت ضمیر مثنی به بهشت و جهنم، برداشتی استحسانی است و اساسا در ترجمه مقید به لفظ، ترجمه ضمیر به مضمر عنه روا نیست.
ترجمه‏های تفسیری به صورت عباراتی غیر منطبق با عبارات قرآنی و زاید بر اصل، اما مرتبط با ترجمه از نظر ساخت جمله‏ای، به گونه‏ای شبیه به شیوه آربری در داخل کروشه، جا به جا مطرح شده‏اند و از اصل ترجمه جدایی ناپذیرند. مثلاً در آیه آل عمران / 96، عبارت «ان اول بیت وضع للناس» به:
F`TfhT^j, bLdFzV J`\, #215;`h`dzV DzZ F`RJFTH^jh, rh`Dz Z#192;JT (bdLJBFBZTf| D`H`fZjPL^T#192;), ...
ترجمه شده است که برگردان آن به فارسی: «به واقع، اول خانه‏ای که بنا شد تا مردم (عبادت خدا را انجام دهند)...» گویای مشکل ایجاد شده می‏تواند باشد.
از نظر تأثیر دیدگاه‏های خاص مذهبی، اصولاً باید ترجمه عثمانوف را ترجمه‏ای مبتنی بر دیدگاه‏های مشترک اهل سنت تلقی کرد و در موارد اختلاف تفسیری میان شیعه و اهل سنت، نباید انتظار داشت که ترجمه او رساننده دیدگاه مفسران شیعه بوده باشد. به عنوان نمونه، در آیه آل عمران / 7، در تفسیر عبارت «والراسخون فی العلم یقولون...»، مترجم بر پایه تفسیر غالب نزد اهل سنت، راسخون در علم را عالم به تأویل نشمرده و همین تفکر را در ترجمه روسی نیز القا کرده است، در حالی که در برداشت شیعه، راسخون در علم در آیه شریفه معطوف به «اللّه‏» است. همچنین در آیه نساء / 59، در تفسیر عبارت «اولی الامر منکم»، مطابق برداشت اهل سنت عبارت به معنای «صاحبان حکومت» گرفته شده و به «^`fThLZ#200;\ FZBfhT fdLJT FBf» ترجمه شده است. به عنوان نمونه‏ای دیگر، باید به آیه انفال / 1 اشاره کرد که در آن، ترجمه واژه «انفال» به `DzrB، به معنی «غنیمت»، مورد تأیید شیعه در برداشت‏های فقهی خود از این آیه شریفه با مفهوم خاص انفال نیست و به فرق روشن آن با غنیمت توجه نشده است.
نقد و بررسی مواردی در ترجمه پوروخووا
پیش از آغاز به هر سخنی از نقد متن، باید از توجه به یک نکته غفلت نورزید و آن این است که ترجمه پوروخووا از نظر پردازش ادبی و آرایه‏های لفظی در سطحی قابل توجه قرار دارد و از این نظر نمونه‏ای منحصر به فرد به شمار می‏آید. پوروخووا، همان گونه که خود اشاره دارد، در شیوه ترجمه، بسیار در قید منعکس کردن چهره ادبی قرآن در عبارت روسی بوده و چنان اصراری بر به کارگیری شیوه‏های ادیبانه با آرایه‏های لفظی و معنوی دارد که اساسا کار او را از یک ترجمه پای‏بند به لفظ دور می‏سازد. متن روسی پوروخووا به طور چشمگیری به شعر نزدیک گشته و در تنظیم عبارات سعی شده تا جملات روسی به صورت منقطع و در شکل مصرع‏های شعری خود نمایند.
ترجمه پوروخووا با وجود موفقیت قابل ملاحظه در جهت آراستن هنری ترجمه قرآن، فاقد پایگاه مستقل زبان‏شناختی است و در دقت‏های زبانی غالبا بر ترجمه کراچکوفسکی اتکا دارد. این اتکا تا آن جاست که خطاهای کراچکوفسکی نیز به این ترجمه راه یافته است؛ مثلاً در ترجمه عبارات قرآنی: «رب العالمین» (فاتحه / 2)، «لا یکلّف اللّه‏ نفسا الا وسعها» (بقره / 286)، «الراسخون فی العلم» (آل عمران / 7)، «اولی الامر منکم» (نساء / 59)، «اساطیر الاولین» (انعام / 25، ...)، «وام کفورا» (انسان / 3)، «الکوثر» (کوثر / 1) و «اللّه‏ الصمد» (اخلاص / 2) نظیر همان اشکالاتِ وارد بر کراچکوفسکی، دقیقا بر پوروخووا نیز وارد می‏گردد. حتی تکرار اشتباهات مترجمان ما قبل کراچکوفسکی در مواردی دیده می‏شود که کراچکوفسکی آنها را اصلاح کرده است، مانند ترجمه آیه «نساءنا ونساءکم» (آل عمران / 61) که پوروخووا همچون سابلوکوف آن را به غلط به صورت:
«^BtTn PL^ T FBtTn PL^»
ترجمه کرده است (برای توضیح موارد یاد شده، نک: سطور پیشین این گزارش).
همچنین عدم پای بندی مترجم به ترجمه لفظ به لفظ، در سراسر این ترجمه حالت ترجمه تفسیری را به وجود آورده و این ترجمه‏های تفسیری در بسیاری از موارد، نه متکی بر منابع تفسیری سنتی، بلکه ترجمه‏هایی استحسانی هستند. در سطور زیر نمونه‏هایی چند از این ترجمه‏های تفسیری در فاتحة الکتاب و چند مورد از دیگر سور قرآنی ارائه شده است:
فاتحه / 4:«I^#200; fjJ^`H` `JT^ `^ FZBfhThLZT^»
یعنی «روز داوری را، یگانه او حاکم است» (مالک یوم الدین).
فاتحه / 3:«EfL\TZ`fhTF T \TZ`fLdJL^ `^ `JT^»
یعنی «مهربانی کننده به همه و مهر ورزنده یگانه اوست» (الرّحمن الرّحیم).
فاتحه / 7:«Wh` F ^LFLdTT DZjPJBLh»
یعنی «آن کس که در بی‏دینی سر درگم است» (الضالین).
بقره / 1:«Wh` fhdBtThf#200; H^LFB C`HB»
یعنی «آن کس که هراس دارد از غضب خداوند» (المتقین).بقره / 2:«[`ZThFj f`FLdtBLh b` rBfB\»
یعنی «نماز را به جای می‏آورد به وقت» (یقیمون الصّلوة).
بقره / 5:«_^T TJjh bd#200;\`V fhLRL#192; D`HB»
یعنی «آنان می‏روند به راه راست خدا» (اولئک علی هدی من ربهم).
بقره / 106:«T FB\ ^L b`FLZT\ RBDzh| LH`»
یعنی «و شما را فرمان نمی‏دهیم به فراموش کردن آن» (او ننسها).
بقره / 285:«]L R^BL\ \z dBRZTrTV fdLJ bd`d`#215;`F»
یعنی «ما تفاوتی را میان پیامبران نمی‏دانیم / نمی‏شناسیم» (لانفرق بین احد من رسله).
آل عمران / 96:«bLdFz\ J`\`\ b`#215;Z`^L^|#200;»
یعنی «نخستین خانه عبودیت» (اول بیت).
مائده / 6:«fjnT\ bLf#215;`\ TZT rTfh`#192; RL\Z#192;»
یعنی «ریگ خشک یا زمین پاک» (صعیدا طیبا).
پوروخووا بر آن بوده که در ترجمه خود تا حد ممکن بلاغت و شیوایی بیان در متن اصلی قرآن را در زبان روسی نیز بازنماید و بر همین پایه نخستین گرایشی که در ترجمه او به چشم می‏آید ادب گرایی و توجه فراوان به هنر لفظی است. به دنبال همین ادب گرایی، کهنه‏گرایی نیز گاه به گونه‏ای افراطی‏تر از ترجمه‏های قرن 19 در این متن دیده می‏شود. وجود نمونه‏هایی از واژگان و ساختارهای دستوری قدیم در زبان پوروخووا (مانند واژه «fhLR#200;» به عنوان جایگزین «الصراط»، فاتحه /6)، برخی کلیشه‏های کهنِ تکرار شونده را مانند ضبط «TZT» و «fdLJT» به صورت «TZ|» و «fdLJ|» نیز در کنار خود دارد.

تبلیغات