آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

متن

 
 

در مقالات پیشین در خصوص تاریخچه ترجمه قرآن کریم به زبان ترکی آذری و ترجمه‏های موجود به این زبان مطالبی بیان شد و هر یک از آنها به طور خلاصه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اینک یکی از آنها را، که توسط استادانی بزرگ انجام شده و از نظر شیوایی، ادبی و زیبایی در میان ترجمه‏های دیگر از امتیازات فراوانی برخوردار است، به گونه‏ای مشروح مورد ارزیابی قرار می‏دهیم.

 

مرحوم ضیاء بنیادف و استاد واسیم محمد علی یئو از محققان و پژوهشگرانی هستند که به زبان‏های روسی، عربی، انگلیسی، ترکی مسلط بوده و آثار علمی و تحقیقی ارزشمندی پدید آورده‏اند.

 

ترجمه‏ای که نامبردگان به زبان ترکی آذری به خط سیریلیک ارائه داده‏اند، در سال 1991م در یک جلد 720 صفحه‏ای به به سفارش اداره مسلمانان قفقاز و توسط انتشارات آذر نشر در شهر باکو پایتخت

 

______________________________

 

1. ضیاء بنیادف، عضو آکادمی علوم جمهوری آذربایجان و قائم مقام رئیس آکادمی، در سال 1923 دیده به جهان گشود و در سال 1997 در اثر ضربات چاقو توسط افراد ناشناس به قتل رسید. وی علاوه بر این که به زبان‏های عربی، انگلیسی، فارسی و روسی مسلط بود، در زمینه علوم تاریخی نیز مهارت داشت و ریاست انستیتوی شرق‏شناسی باکو نیز به عهده او بود. بیش از 220 اثر علمی ـ ادبی از وی به یادگار مانده است. استاد واسیم محمد علی یئو نیز از پژوهشگران بنام جمهوری آذربایجان و از اسلام‏شناسان معروف به شمار می‏رود.

 

 

جمهوری آذربایجان به چاپ رسید و به علت شیوایی و روانی، از همان آغاز مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت و تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، تا کنون دو بار تجدید چاپ شده و آخرین بار در ترکیه با کیفیتی مناسب و زیبا انتشار یافته است.

 

ترجمه با مقدمه 32 صفحه‏ای استاد واسیم محمد علی یئو شروع و با توضیحات و تحشیه 60 صفحه‏ای ضیاء بنیادف پایان یافته است. در مقدمه ترجمه استاد محمد علی یئو مطالب ارزشمندی در خصوص جایگاه قرآن کریم در میان مسلمانان و ارزش اعتقادی، ادبی و تاریخی قرآن، مسأله وحی و انواع آن، ترتیب نزول آیات قرآنی، نُسَخ خطی قرآن، یکسان سازی رسم الخط قرآن، تاریخ رسم الخط، لزوم تفسیر و ترجمه قرآن، تشریح ادبیات قرآنی، تاریخ ترجمه قرآن به زبان‏های مختلف از جمله زبان‏های اروپایی، اسلاو، و به ویژه شاخه‏های مختلف زبان ترکی به رشته تحریر درآورده است.

 

مترجم در بخش دیگری از مقدمه یادآور می‏شود که قرآن کریم اگر چه انسان را مصرّا به توحید و یکتاپرستی دعوت می‏کند، ام مسائلی چون عدالت اجتماعی، اخلاق انسانی، تعاون و همکاری و کرامت انسانی از جمله مسائلی است که قرآن کریم در سطحی گسترده بدان توجه داشته و همین امر موجب شده است که اسلام‏گرایی در برخی از کشورهای پیشرفته اروپا، و یا در امریکا و کاناد از یک سو رشد فزاینده‏ای یابد و از سوی دیگر نگرانی غرب را نیز برانگیزد، تا آنجا که فرد حقّه بازی چون سلمان رشدی با اغواء و تطمیع دشمنان قرآن، اقدام به نوشتن کتاب آیات شیطانی نمود، که سر تا سر آن مملوّ از بیهوده‏گویی‏ها و لاطائلات است.

 

وی در پایان مقدمه ویژگی‏ها و روش ترجمه خود را در 13 بند به طور مختصر توضیح می‏دهد.

 

استاد ضیاء بنیادوف در بخش مؤخره ترجمه با استفاده از منابع اسلام‏شناسی و کتب آسمانی چون تورات و انجیل و ترجمه و تفاسیر مختلف به ویژه ترجمه کراچکوفسکی، توضیحاتی در زمینه آیات، سور قرآن، اسامی خاص قرآنی و غیره ارائه داده است. البته بعضی از توضیحات وی از نقطه‏نظر اعتقادی و کلامی و دینی شایان بررسی است که ما در حال حاضر در صدد آن نیستیم و هدف مقاله نیز اجازه طرح آن را نمی‏دهد.

 

اگر چه مقدمه و مؤخره این ترجمه توسط دو استاد نامبرده به صورت مستقل نگاشته شده است، اما معلوم نیست که نقش هر یک از آنان در ترجمه متن اصلی قرآن چه بوده است، آیا هر یک مسئولیت ترجمه بخشی از قرآن را بر عهده داشته‏اند و یا این که با هم این مهم را به انجام رسانده‏اند؟

 

باید گفت که هماهنگی و یکسانی زبان ترجمه در تمام بخش‏ها و سوره‏های قرآن به خوبی رعایت شده و کاملاً یک دست است. علاوه بر این، مترجمان در ارائه یک ترجمه ادبی، شیوا، سلیس و زیبا کاملاً موفق بوده‏اند و نه تنها زیبایی‏ها و ظرافت‏های بدیعی ترکی آذری را مورد توجه قرار داده، بلکه تا حد مطلوبی زیبایی‏های کلامی قرآن را نیز در این ترجمه منعکس کرده‏اند. با این همه ترجمه مورد نظر از حیث معانی و مفاهیم شایان بازنگری و تصحیح است، به گونه‏ای که با وجود دارا بودن امتیازهای عالی، هنوز هم قابل انتقاد است، به ویژه آن که در بررسی معانی و مفاهیم، عدم مطابقت ترجمه با نصّ قرآن در مواردی کاملاً مشهود است. این نقص و کاستی با توجه به پایه علمی و مهارت مترجمان واقعا تعجب‏آور است. خاصه آن که مترجمان در بعضی از موارد با گرایش به ترجمه مفهوم به مفهوم، حتی معنای ظاهری بعضی از آیات را نیز به طور صحیح منعکس نکرده‏اند.

 

ما در این نوشتار با چشم پوشی از اغلاط املایی و ضعف معادل‏یابی و موارد جزئی، با کمال پوزش از مترجمان محترم به مهم‏ترین کاستی‏های این ترجمه می‏پردازیم:

 

1. مترجمان در ترجمه بعضی از آیات به جای ماضی ساده از ماضی بعید استفاده کرده‏اند که از حیث معنا و مفهوم درست به نظر نمی‏رسد؛ مثلاً در ترجمه آیه 131 سوره مبارکه بقره، چنین آمده است: «وقتی که پروردگارش به او گفت که تسلیم شو، ابراهیم گفته بود تسلیم پروردگار عالمیان شدم».

 

در صورتی که باید به جای «گفته بود»، «گفت» آورده می‏شد، زیرا اگر چه زمان وقوع فعل در گذشته بوده و متکلم وقوع فعل ر در زمان حال بیان می‏دارد، ولی بر اساس اعتقاد ما مبنی بر این که خداوند همیشه و در همه جا حاضر و ناظر است، در مواردی که بر حسب ظاهر زمان فعل به صورت ماضی بعید آمده، باید آن را به صورت گذشته ساده ترجمه کرد، چون تعریف زمان ماضی بعید، به ویژه با پسوند «میش» در زبان ترکی آذری، عبارت از این است که فعل از جهت زمان در وقت غیر معینی انجام گرفته و متکلم خبر انجام آن را در زمان حال نه به عنوان شاهد قضیه بلکه به صورت نقل قول بیان می‏دارد. با توجه به این تعریف وقتی خداوند به عنوان متکلم از انجام کاری خبر می‏دهد، خود شاهد انجام آن بوده و به عنوان شاهد قضیه خبر می‏دهد نه به عنوان ناقل.

 

2. علاوه بر این که عنصر تفسیر در سطح وسیعی به ترجمه راه یافته، توضیحات غیر ضروری نیز به متن ترجمه افزوده شده و در برخی موارد سلیقه‏های شخصی به کار رفته است.

 

3. متأسفانه موارد متعددی از ترجمه ساقط شده است؛ جملات و ترکیب‏هایی وجود دارد که مترجم آنها را ترجمه نکرده است. در این جا به چند نمونه از این موارد اشاره می‏کنیم.

 

الف. در آیه 26 سوره بقره، جمله وما یضل به الا الفاسقین ترجمه نشده است.

 

ب. در آیه 43 سوره مائده، جمله وما اولئک بالمؤمنین ترجمه نشده است.

 

ج. در آیه 108 سوره مائده، جمله واتقوا اللّه‏ واسمعوا واللّه‏ لایهدی القوم الفاسقین ترجمه نشده است.

 

د. در آیه 43 سوره انعام، جمله قست قلوبهم ترجمه نشده است.

 

ه . در آیه 157 سوره انعام، بخش عمده آیه یعنی فقد جائکم بیّنة من ربّکم وهدی ورحمة فمن اظلم ممن کذّب بایات اللّه‏ وصدف عنه سنجزی الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما کانوا یصدفون ترجمه نشده است.

 

و. در آیه 63 سوره مؤمنون، جمله ولدینا کتاب ینطق بالحق وهم لایظلمون ترجمه نشده است.

 

البته افتادگی‏ها بیش از اینهاست. تنها به عنوان نمونه به این چند مورد اشاره شد.

 

4. در بسیاری از موارد افعال متعدی به صورت لازم ترجمه شده است. چنان که روشن است یکی از راه‏های متعدی کردن افعال لازم در زبان عربی استفاده از حروف جرّ، به خصوص حرف جرّ «باء» است. در قرآن نیز افعالی هستند که با حرف جرّ متعدی شده‏اند، از جمله فعل ذهب، جاء، أتی و غیره که با حرف جرّ «باء» متعدی می‏شوند. برخی مترجمان از این امر غافل مانده و این گونه افعال متعدی را به صورت لازم ترجمه کرده‏اند. مترجمان این ترجمه نیز از این لغزش مصون نبوده‏اند.

 

به عنوان مثال: جاءکم در جمله افکلّما جاءکم رسول بما لاتهوی انفسکم در آیه 87 سوره بقره؛ یأتی در جمله یأتی اللّه‏ بامره در آیه 109 سوره بقره؛ جئتکم در جمله قد جئتکم بایة در آیه 49 سوره آل عمران؛ جاءتهم در جمله ولقد جاءتهم رسلنا بالبیّنات در آیه 32 سوره مائده؛ جئتهم در جمله اذ جئتهم بالبیّنات در آیه 110 سوره مائده.

 

5. موارد عدم مطابقت ترجمه با نص قرآن.

 

بجز موارد ذکر شده، موارد فراوانی در ترجمه وجود دارد که با نص قرآن مطابق نیست. موارد زیر از این دست است:

 

الف. در آیه 7 سوره حمد در عبارت غیرالمغضوب، «غیر» به صورت «لا»ی عاطفه ترجمه شده است، در صورتی که «غیر» ی صفت است برای «الذین انعمت علیهم» و یا بدل برای آن.

 

ب. در آیه 15 سوره بقره، جمله یمدهم فی طغیانهم یعمهون این گونه ترجمه شده است: [خدا در دنیا] به آنها آن قدر مهلت می‏دهد که در بین ضلالت و گمراهی‏شان سرگردان شوند.

 

اولاً یمدهم به معنی مهلت می‏دهد ترجمه شده است که به نظر می‏رسد درست نباشد، چون معنای دقیق آن «نگه می‏دارد» است.

 

ثانیا یعمهون حال است که در ترجمه این ترکیب ملاحظه نشده است.

 

ج. در آیه 17 سوره بقره، ضمیر در ماحوله به «نار» ارجاع داده شده است، در صورتی که باید به «الذی» برگردد.

 

د. در آیه 42 سوره بقره، لاتلبسوا به «نپوشانید» ترجمه شده است، در صورتی که این فعل از مصدر لَبس به معنای درهم آمیختن و خلط امور است و به معنای لباس و پوشش نیست.

 

ه . در آیه 69 سوره بقره فعل اُدْع لَنا به دعا کن ترجمه شده است، در صورتی که ادع در این جا به معنای اسئل، اطلب است.

 

و. در آیه 161 سوره نساء، ربا به رشوت ترجمه شده است.

 

ز. در آیه 66 سوره انعام، جمله قل لَستُ علیکم بوکیل به صورت جمله پرسشی ترجمه شده است.

 

ح. در آیه 53 سوره اعراف، جمله فنعمل غیر الّذی کنّا نعمل چنین ترجمه شده است: اعمالی را که انجام نداده‏ایم انجام دهیم. روشن است که در این جا باید ترجمه چنین باشد: غیر از اعمالی که انجام داده‏ایم انجام دهیم.

 

ط. در آیه 94 سوره نساء در عبارت القی الیکم السلام، کلمه السلام به «سلام کردن» ترجمه شده است؛ در حالی که در این ج مقصود «اظهار اسلام نمودن» است؛ یعنی «به کسی که نزد شما [اظهار] اسلام می‏کند». مترجمان فقط به معنای ظاهری کلمه توجه کرده و از معنای حقیقی آن غافل مانده‏اند.

 

6. مواردی که در آنها دیدگاه‏های مذهبی اعمال شده است.

 

به رغم این که مترجمان از شیعیان به شمار می‏روند، ولی در بسیاری از موارد به خصوص در ترجمه آیات الاحکام، دیدگاه اهل سنت را منعکس نموده‏اند. به عبارت دیگر مترجمان، یا می‏بایست از انعکاس دیدگاه‏های مذهبی به طور کلی دوری می‏جستند و یا حداقل دیدگاه‏های مذهبی خود را مبنای ترجمه قرار می‏دادند. ما برای توجیه این نقص جز این که بگوییم مترجمان تحت تأثیر ترجمه‏های ترکی استانبولی قرار گرفته و دچار این اشکال شده‏اند، راه دیگری نداریم، وگرنه آیات الاحکام قرآن در دو تفسیر بزرگ به زبان ترکی آذری به نام‏های البیان فی تفسیر القرآن و کشف الحقائق عن نکت الآیات والدقائق به طور دقیق و علمی ترجمه و تفسیر شده است. این دو تفسیر از جمله تفاسیر معتبر آذربایجان به شمار می‏رود، و بعید می‏نماید که مترجمان از این دو تفسیر گرانبها بی‏اطلاع بوده باشند. در این مورد ما تنها به دو آیه از آیات الاحکام که در ترجمه آنه دیدگاه‏های مذهبی منعکس شده است، اشاره می‏کنیم:

 

الف. از جمله آیاتی که همواره مورد توجه مذاهب مختلف اسلامی بوده، آیه 24 سوره نساء است. مورد اختلاف آیه این قسمت است: فما استمتعتم به منهنّ فأتوهن اجورهن فریضة؛ در این آیه مفسران و علمای شیعه، از فعل استمتعتم حکم فقهی متعه را استنتاج می‏کنند که جمهور مفسران نظری غیر از این دارند. به همین دلیل مترجمان شیعه اصطلاح متعه را عینا در ترجمه خود قید می‏کنند. مترجمان نامبرده نیز با عدم توجه به این امر آیه را این گونه ترجمه کرده‏اند:

 

«استفاده [یا خینلیق] ائتدیگینیز قادینلارین مهرلرینی لازیمی قایدادا وئرین!» یعنی «مهر زنانی را که مورد استفاده [نزدیکی] قرار داده‏اید، طبق مقررات لازم بپردازید.» در رابطه با همین موضوع مرحوم شیخ الاسلام محمد حسن مولی زاده شکوی تحلیل بسیار عالمانه‏ای در تفسیر البیان ارائه نموده است که اگر مترجمان مذکور به آن مراجعه می‏کردند در ترجمه استمتعتم راه درست ر برمی‏گزیدند.

 

ب. آیه دیگری که مورد اختلاف مفسران و مترجمان قرار گرفته، آیه 6 سوره مبارکه مائده است. بخشی از آیه مورد اختلاف چنین است: وامسحوا برؤسکم وارجلکم الی الکعبین؛ در آیه از دو جهت اختلاف هست، یکی در لفظ کعب و دیگری در معطوف علیه ارجلکم. نظر علمای امامیه بر آن است که کعب به برآمدگی روی پا گفته می‏شود، ولی جمهور فقها و مفسران بر این عقیده‏اند که دو استخوان انتهای ساق پا را کعبین گویند. همچنین علمای امامیه ارجلکم را به مفعول امسحوا عطف می‏نمایند، ولی فقهای اهل سنت آن را به مفعول اغسلوا که در اول آیه آمده است عطف می‏کنند.

 

مترجمان مورد نظر، در هر دو آیه طبق نظر مفسران و فقهای اهل سنت عمل نموده‏اند و آیه را این گونه ترجمه کرده‏اند: «[باش الینیزی] باشینیزا مسح چکین، آیاقلارینیزی توپوقلارینیزا قدریویون.» یعنی [با دست تر خود] سرتان را مسح کنید، پاهایتان را ت برآمدگی پاشنه پا بشویید.

 

غیر از موارد فوق موارد دیگری نیز هست که ما از آنها صرف نظر می‏کنیم و همان گونه که در آغاز این مقال گفتیم ما تنه ضعف‏های اساسی این ترجمه را مورد بررسی قراردادیم. باز تأکید می‏کنیم که ترجمه مورد نظر با تمام شیوایی و زیبایی‏های ادبی که دارد، متأسفانه دارای کاستی‏هایی نیز هست. امید است که با اصلاح آن، به زیبایی مضمون آن نیز افزوده شود و ترجمه‏ای از هر حیث بی‏عیب و نقص در دسترس مسلمانان آذربایجان قرار گیرد.

 

 

تبلیغات