نقد و بررسی ترجمههای آذری قرآن کریم
آرشیو
چکیده
متن
در مقالات پیشین در خصوص تاریخچه ترجمه قرآن کریم به زبان ترکی آذری و ترجمههای موجود به این زبان مطالبی بیان شد و هر یک از آنها به طور خلاصه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اینک یکی از آنها را، که توسط استادانی بزرگ انجام شده و از نظر شیوایی، ادبی و زیبایی در میان ترجمههای دیگر از امتیازات فراوانی برخوردار است، به گونهای مشروح مورد ارزیابی قرار میدهیم.
مرحوم ضیاء بنیادف و استاد واسیم محمد علی یئو از محققان و پژوهشگرانی هستند که به زبانهای روسی، عربی، انگلیسی، ترکی مسلط بوده و آثار علمی و تحقیقی ارزشمندی پدید آوردهاند.
ترجمهای که نامبردگان به زبان ترکی آذری به خط سیریلیک ارائه دادهاند، در سال 1991م در یک جلد 720 صفحهای به به سفارش اداره مسلمانان قفقاز و توسط انتشارات آذر نشر در شهر باکو پایتخت
______________________________
1. ضیاء بنیادف، عضو آکادمی علوم جمهوری آذربایجان و قائم مقام رئیس آکادمی، در سال 1923 دیده به جهان گشود و در سال 1997 در اثر ضربات چاقو توسط افراد ناشناس به قتل رسید. وی علاوه بر این که به زبانهای عربی، انگلیسی، فارسی و روسی مسلط بود، در زمینه علوم تاریخی نیز مهارت داشت و ریاست انستیتوی شرقشناسی باکو نیز به عهده او بود. بیش از 220 اثر علمی ـ ادبی از وی به یادگار مانده است. استاد واسیم محمد علی یئو نیز از پژوهشگران بنام جمهوری آذربایجان و از اسلامشناسان معروف به شمار میرود.
جمهوری آذربایجان به چاپ رسید و به علت شیوایی و روانی، از همان آغاز مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت و تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، تا کنون دو بار تجدید چاپ شده و آخرین بار در ترکیه با کیفیتی مناسب و زیبا انتشار یافته است.
ترجمه با مقدمه 32 صفحهای استاد واسیم محمد علی یئو شروع و با توضیحات و تحشیه 60 صفحهای ضیاء بنیادف پایان یافته است. در مقدمه ترجمه استاد محمد علی یئو مطالب ارزشمندی در خصوص جایگاه قرآن کریم در میان مسلمانان و ارزش اعتقادی، ادبی و تاریخی قرآن، مسأله وحی و انواع آن، ترتیب نزول آیات قرآنی، نُسَخ خطی قرآن، یکسان سازی رسم الخط قرآن، تاریخ رسم الخط، لزوم تفسیر و ترجمه قرآن، تشریح ادبیات قرآنی، تاریخ ترجمه قرآن به زبانهای مختلف از جمله زبانهای اروپایی، اسلاو، و به ویژه شاخههای مختلف زبان ترکی به رشته تحریر درآورده است.
مترجم در بخش دیگری از مقدمه یادآور میشود که قرآن کریم اگر چه انسان را مصرّا به توحید و یکتاپرستی دعوت میکند، ام مسائلی چون عدالت اجتماعی، اخلاق انسانی، تعاون و همکاری و کرامت انسانی از جمله مسائلی است که قرآن کریم در سطحی گسترده بدان توجه داشته و همین امر موجب شده است که اسلامگرایی در برخی از کشورهای پیشرفته اروپا، و یا در امریکا و کاناد از یک سو رشد فزایندهای یابد و از سوی دیگر نگرانی غرب را نیز برانگیزد، تا آنجا که فرد حقّه بازی چون سلمان رشدی با اغواء و تطمیع دشمنان قرآن، اقدام به نوشتن کتاب آیات شیطانی نمود، که سر تا سر آن مملوّ از بیهودهگوییها و لاطائلات است.
وی در پایان مقدمه ویژگیها و روش ترجمه خود را در 13 بند به طور مختصر توضیح میدهد.
استاد ضیاء بنیادوف در بخش مؤخره ترجمه با استفاده از منابع اسلامشناسی و کتب آسمانی چون تورات و انجیل و ترجمه و تفاسیر مختلف به ویژه ترجمه کراچکوفسکی، توضیحاتی در زمینه آیات، سور قرآن، اسامی خاص قرآنی و غیره ارائه داده است. البته بعضی از توضیحات وی از نقطهنظر اعتقادی و کلامی و دینی شایان بررسی است که ما در حال حاضر در صدد آن نیستیم و هدف مقاله نیز اجازه طرح آن را نمیدهد.
اگر چه مقدمه و مؤخره این ترجمه توسط دو استاد نامبرده به صورت مستقل نگاشته شده است، اما معلوم نیست که نقش هر یک از آنان در ترجمه متن اصلی قرآن چه بوده است، آیا هر یک مسئولیت ترجمه بخشی از قرآن را بر عهده داشتهاند و یا این که با هم این مهم را به انجام رساندهاند؟
باید گفت که هماهنگی و یکسانی زبان ترجمه در تمام بخشها و سورههای قرآن به خوبی رعایت شده و کاملاً یک دست است. علاوه بر این، مترجمان در ارائه یک ترجمه ادبی، شیوا، سلیس و زیبا کاملاً موفق بودهاند و نه تنها زیباییها و ظرافتهای بدیعی ترکی آذری را مورد توجه قرار داده، بلکه تا حد مطلوبی زیباییهای کلامی قرآن را نیز در این ترجمه منعکس کردهاند. با این همه ترجمه مورد نظر از حیث معانی و مفاهیم شایان بازنگری و تصحیح است، به گونهای که با وجود دارا بودن امتیازهای عالی، هنوز هم قابل انتقاد است، به ویژه آن که در بررسی معانی و مفاهیم، عدم مطابقت ترجمه با نصّ قرآن در مواردی کاملاً مشهود است. این نقص و کاستی با توجه به پایه علمی و مهارت مترجمان واقعا تعجبآور است. خاصه آن که مترجمان در بعضی از موارد با گرایش به ترجمه مفهوم به مفهوم، حتی معنای ظاهری بعضی از آیات را نیز به طور صحیح منعکس نکردهاند.
ما در این نوشتار با چشم پوشی از اغلاط املایی و ضعف معادلیابی و موارد جزئی، با کمال پوزش از مترجمان محترم به مهمترین کاستیهای این ترجمه میپردازیم:
1. مترجمان در ترجمه بعضی از آیات به جای ماضی ساده از ماضی بعید استفاده کردهاند که از حیث معنا و مفهوم درست به نظر نمیرسد؛ مثلاً در ترجمه آیه 131 سوره مبارکه بقره، چنین آمده است: «وقتی که پروردگارش به او گفت که تسلیم شو، ابراهیم گفته بود تسلیم پروردگار عالمیان شدم».
در صورتی که باید به جای «گفته بود»، «گفت» آورده میشد، زیرا اگر چه زمان وقوع فعل در گذشته بوده و متکلم وقوع فعل ر در زمان حال بیان میدارد، ولی بر اساس اعتقاد ما مبنی بر این که خداوند همیشه و در همه جا حاضر و ناظر است، در مواردی که بر حسب ظاهر زمان فعل به صورت ماضی بعید آمده، باید آن را به صورت گذشته ساده ترجمه کرد، چون تعریف زمان ماضی بعید، به ویژه با پسوند «میش» در زبان ترکی آذری، عبارت از این است که فعل از جهت زمان در وقت غیر معینی انجام گرفته و متکلم خبر انجام آن را در زمان حال نه به عنوان شاهد قضیه بلکه به صورت نقل قول بیان میدارد. با توجه به این تعریف وقتی خداوند به عنوان متکلم از انجام کاری خبر میدهد، خود شاهد انجام آن بوده و به عنوان شاهد قضیه خبر میدهد نه به عنوان ناقل.
2. علاوه بر این که عنصر تفسیر در سطح وسیعی به ترجمه راه یافته، توضیحات غیر ضروری نیز به متن ترجمه افزوده شده و در برخی موارد سلیقههای شخصی به کار رفته است.
3. متأسفانه موارد متعددی از ترجمه ساقط شده است؛ جملات و ترکیبهایی وجود دارد که مترجم آنها را ترجمه نکرده است. در این جا به چند نمونه از این موارد اشاره میکنیم.
الف. در آیه 26 سوره بقره، جمله وما یضل به الا الفاسقین ترجمه نشده است.
ب. در آیه 43 سوره مائده، جمله وما اولئک بالمؤمنین ترجمه نشده است.
ج. در آیه 108 سوره مائده، جمله واتقوا اللّه واسمعوا واللّه لایهدی القوم الفاسقین ترجمه نشده است.
د. در آیه 43 سوره انعام، جمله قست قلوبهم ترجمه نشده است.
ه . در آیه 157 سوره انعام، بخش عمده آیه یعنی فقد جائکم بیّنة من ربّکم وهدی ورحمة فمن اظلم ممن کذّب بایات اللّه وصدف عنه سنجزی الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما کانوا یصدفون ترجمه نشده است.
و. در آیه 63 سوره مؤمنون، جمله ولدینا کتاب ینطق بالحق وهم لایظلمون ترجمه نشده است.
البته افتادگیها بیش از اینهاست. تنها به عنوان نمونه به این چند مورد اشاره شد.
4. در بسیاری از موارد افعال متعدی به صورت لازم ترجمه شده است. چنان که روشن است یکی از راههای متعدی کردن افعال لازم در زبان عربی استفاده از حروف جرّ، به خصوص حرف جرّ «باء» است. در قرآن نیز افعالی هستند که با حرف جرّ متعدی شدهاند، از جمله فعل ذهب، جاء، أتی و غیره که با حرف جرّ «باء» متعدی میشوند. برخی مترجمان از این امر غافل مانده و این گونه افعال متعدی را به صورت لازم ترجمه کردهاند. مترجمان این ترجمه نیز از این لغزش مصون نبودهاند.
به عنوان مثال: جاءکم در جمله افکلّما جاءکم رسول بما لاتهوی انفسکم در آیه 87 سوره بقره؛ یأتی در جمله یأتی اللّه بامره در آیه 109 سوره بقره؛ جئتکم در جمله قد جئتکم بایة در آیه 49 سوره آل عمران؛ جاءتهم در جمله ولقد جاءتهم رسلنا بالبیّنات در آیه 32 سوره مائده؛ جئتهم در جمله اذ جئتهم بالبیّنات در آیه 110 سوره مائده.
5. موارد عدم مطابقت ترجمه با نص قرآن.
بجز موارد ذکر شده، موارد فراوانی در ترجمه وجود دارد که با نص قرآن مطابق نیست. موارد زیر از این دست است:
الف. در آیه 7 سوره حمد در عبارت غیرالمغضوب، «غیر» به صورت «لا»ی عاطفه ترجمه شده است، در صورتی که «غیر» ی صفت است برای «الذین انعمت علیهم» و یا بدل برای آن.
ب. در آیه 15 سوره بقره، جمله یمدهم فی طغیانهم یعمهون این گونه ترجمه شده است: [خدا در دنیا] به آنها آن قدر مهلت میدهد که در بین ضلالت و گمراهیشان سرگردان شوند.
اولاً یمدهم به معنی مهلت میدهد ترجمه شده است که به نظر میرسد درست نباشد، چون معنای دقیق آن «نگه میدارد» است.
ثانیا یعمهون حال است که در ترجمه این ترکیب ملاحظه نشده است.
ج. در آیه 17 سوره بقره، ضمیر در ماحوله به «نار» ارجاع داده شده است، در صورتی که باید به «الذی» برگردد.
د. در آیه 42 سوره بقره، لاتلبسوا به «نپوشانید» ترجمه شده است، در صورتی که این فعل از مصدر لَبس به معنای درهم آمیختن و خلط امور است و به معنای لباس و پوشش نیست.
ه . در آیه 69 سوره بقره فعل اُدْع لَنا به دعا کن ترجمه شده است، در صورتی که ادع در این جا به معنای اسئل، اطلب است.
و. در آیه 161 سوره نساء، ربا به رشوت ترجمه شده است.
ز. در آیه 66 سوره انعام، جمله قل لَستُ علیکم بوکیل به صورت جمله پرسشی ترجمه شده است.
ح. در آیه 53 سوره اعراف، جمله فنعمل غیر الّذی کنّا نعمل چنین ترجمه شده است: اعمالی را که انجام ندادهایم انجام دهیم. روشن است که در این جا باید ترجمه چنین باشد: غیر از اعمالی که انجام دادهایم انجام دهیم.
ط. در آیه 94 سوره نساء در عبارت القی الیکم السلام، کلمه السلام به «سلام کردن» ترجمه شده است؛ در حالی که در این ج مقصود «اظهار اسلام نمودن» است؛ یعنی «به کسی که نزد شما [اظهار] اسلام میکند». مترجمان فقط به معنای ظاهری کلمه توجه کرده و از معنای حقیقی آن غافل ماندهاند.
6. مواردی که در آنها دیدگاههای مذهبی اعمال شده است.
به رغم این که مترجمان از شیعیان به شمار میروند، ولی در بسیاری از موارد به خصوص در ترجمه آیات الاحکام، دیدگاه اهل سنت را منعکس نمودهاند. به عبارت دیگر مترجمان، یا میبایست از انعکاس دیدگاههای مذهبی به طور کلی دوری میجستند و یا حداقل دیدگاههای مذهبی خود را مبنای ترجمه قرار میدادند. ما برای توجیه این نقص جز این که بگوییم مترجمان تحت تأثیر ترجمههای ترکی استانبولی قرار گرفته و دچار این اشکال شدهاند، راه دیگری نداریم، وگرنه آیات الاحکام قرآن در دو تفسیر بزرگ به زبان ترکی آذری به نامهای البیان فی تفسیر القرآن و کشف الحقائق عن نکت الآیات والدقائق به طور دقیق و علمی ترجمه و تفسیر شده است. این دو تفسیر از جمله تفاسیر معتبر آذربایجان به شمار میرود، و بعید مینماید که مترجمان از این دو تفسیر گرانبها بیاطلاع بوده باشند. در این مورد ما تنها به دو آیه از آیات الاحکام که در ترجمه آنه دیدگاههای مذهبی منعکس شده است، اشاره میکنیم:
الف. از جمله آیاتی که همواره مورد توجه مذاهب مختلف اسلامی بوده، آیه 24 سوره نساء است. مورد اختلاف آیه این قسمت است: فما استمتعتم به منهنّ فأتوهن اجورهن فریضة؛ در این آیه مفسران و علمای شیعه، از فعل استمتعتم حکم فقهی متعه را استنتاج میکنند که جمهور مفسران نظری غیر از این دارند. به همین دلیل مترجمان شیعه اصطلاح متعه را عینا در ترجمه خود قید میکنند. مترجمان نامبرده نیز با عدم توجه به این امر آیه را این گونه ترجمه کردهاند:
«استفاده [یا خینلیق] ائتدیگینیز قادینلارین مهرلرینی لازیمی قایدادا وئرین!» یعنی «مهر زنانی را که مورد استفاده [نزدیکی] قرار دادهاید، طبق مقررات لازم بپردازید.» در رابطه با همین موضوع مرحوم شیخ الاسلام محمد حسن مولی زاده شکوی تحلیل بسیار عالمانهای در تفسیر البیان ارائه نموده است که اگر مترجمان مذکور به آن مراجعه میکردند در ترجمه استمتعتم راه درست ر برمیگزیدند.
ب. آیه دیگری که مورد اختلاف مفسران و مترجمان قرار گرفته، آیه 6 سوره مبارکه مائده است. بخشی از آیه مورد اختلاف چنین است: وامسحوا برؤسکم وارجلکم الی الکعبین؛ در آیه از دو جهت اختلاف هست، یکی در لفظ کعب و دیگری در معطوف علیه ارجلکم. نظر علمای امامیه بر آن است که کعب به برآمدگی روی پا گفته میشود، ولی جمهور فقها و مفسران بر این عقیدهاند که دو استخوان انتهای ساق پا را کعبین گویند. همچنین علمای امامیه ارجلکم را به مفعول امسحوا عطف مینمایند، ولی فقهای اهل سنت آن را به مفعول اغسلوا که در اول آیه آمده است عطف میکنند.
مترجمان مورد نظر، در هر دو آیه طبق نظر مفسران و فقهای اهل سنت عمل نمودهاند و آیه را این گونه ترجمه کردهاند: «[باش الینیزی] باشینیزا مسح چکین، آیاقلارینیزی توپوقلارینیزا قدریویون.» یعنی [با دست تر خود] سرتان را مسح کنید، پاهایتان را ت برآمدگی پاشنه پا بشویید.
غیر از موارد فوق موارد دیگری نیز هست که ما از آنها صرف نظر میکنیم و همان گونه که در آغاز این مقال گفتیم ما تنه ضعفهای اساسی این ترجمه را مورد بررسی قراردادیم. باز تأکید میکنیم که ترجمه مورد نظر با تمام شیوایی و زیباییهای ادبی که دارد، متأسفانه دارای کاستیهایی نیز هست. امید است که با اصلاح آن، به زیبایی مضمون آن نیز افزوده شود و ترجمهای از هر حیث بیعیب و نقص در دسترس مسلمانان آذربایجان قرار گیرد.