روشنفکران اسلامگرای جنوب آسیا، خاستگاهها و تحول یک گفتمان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
سید ولی رضا نصر، استاد سیاست بینالملل در دانشگاه تافتز است. او در سلسله مقالههایی که در این شماره و شمارههای بعدی هفته نامه شهروندامروز میخوانید به ریشههای و کارکردهای روشنفکران اسلامگرا میپردازد. با تشکر از ایشان که این مقاله را در اختیار ما قرار دادند.
اسلامگرایی محتملا در سه دهه اخیر پیچیدهترین چشمانداز بومی و ایدئولوژیکی بوده است که در جهان سوم به منصه ظهور رسیده است. این مفهوم بر یک جهاننگری متمایز و منبعث از هنجارها و ارزشهای بومی مبتنی است و از طریق خلق یک گفتمان فرهنگی جذاب نسبت به دنیای غرب تعریف میشود. اسلامگرایی مشخصا یک جنبش فکری- ادبی به شدت مبتنی بر آثار مکتوبی است که ناظر بر اشاعه چشمانداز ایدئولوژیک و تحقق کنترل اجتماعی آن است. ظهور اسلامگرایی مرهون آثار متفکران و ایدئولوگهایی است که مسلمانان را به مثابه «اجتماع گفتمان» به رخ کشیدند، مفاهیم عمده اسلامگرایی را خلق کردند و آنها را با تودهها مرتبط ساختند و به هژمونی فرهنگیای که در کانون یک برنامه اسلامگرایانه نهفته است سر و شکل دادند.
این متفکران مردانی چون؛ مولانا مودودی (متوفی 1979)، حسن البناء (متوفی 1949)، سید قطب (متوفی 1969)، علی شریعتی (متوفی 1979) و آیتالله خمینی (متوفی 1988) بودند که ایدههایی تکوین بخش را مطرح کردند، دغدغههای گروههای اجتماعی گوناگونی را مورد خطاب قرار دادند، با برگزیدن آرایی متضاد مباحث عمومی را شکل دادند و تجارب اجتماعی و فردی را به سوالات و دغدغههایی مدام در باب آزادی، عدالت، خیر، شر و رستگاری مرتبط ساختند. فراسوی این ایدئولوگها، اسلامگرایی در راستای تثبیت،احیا و اشاعه بصیرت خود هم به طبقهای از روشنفکران متکی بوده و هم به زایش این نحله از روشنفکران مدد رسانده است. اگر اسلامگرایی در تاسیس خود به مثابه نیرویی سیاسی در جهان اسلام کامیاب بوده است، این شاهکار را وامدار روشنفکران اسلامگرایی است که پناهگاه افکارشان را در متن زندگی اجتماعی و گفتمان سیاسی مسلمانان بنا نهادند.
این نیروی روشنفکری در هیچ نقطهای از عالم به اندازه آسیای جنوبی که اسلامگرایی در آنجا وجه فکری بهغایت توانمندی را حفظ کرده و به همان میزان قادر بوده است تا بر توسعه جنبشهای اسلامی از مالزی تا مراکش نافذ باشد، مترقیتر و تاثیرگذارتر نبوده است. در این صفحات از عالم، نسلهایی از متفکران، از ابوالکلام آزاد (متوفی 1958) و محمد اقبال (متوفی 1938) تا مولانا مودودی، محمد اسد، امیناحسن اصلاحی، خورشید احمد، مریم جمیله، اصرار احمد و جاوید احمدالقمیدی یک جهاننگری اسلامگرایانه تمامعیار و به لحاظ درونی سازگار را مطرح ساختند. نفوذ و قدرت اندیشههای این متفکران، محیطی فکری که دغدغههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در آن به بحث، تحلیل و فهم گذارده میشدند را پدید آورده است.
تاثیر شخصیتهای مذکور عمدتا در حلقههای فکری، نهادهای آموزشی و عموما حوزههای سیاسی کشورهای پاکستان، هند و بنگلادش محسوس است. با این وجود شعاع آرای ایشان از این کشورها فراتر میرود. امروزه روشنفکران اسلامگرای جنوب آسیا فربهترین گروه در شبکه فراملیتی گروههای غیررسمیو نهادهای رسمیای هستند که گفتمان اسلامگرایی را تشریح کرده و اشاعه میبخشند. تاثیر این روشنفکران بر نهادهایی چون؛ دانشگاههای بینالمللی اسلامی پاکستان، مالزی و اوگاندا، مرکز بینالمللی تحقیقات اقتصاد اسلامی دانشگاه شاهعبدالعزیز در عربستان سعودی، موسسه بینالمللی اندیشه اسلامی در هرندون ویرجینیا، بنیادهای اسلامی لیسستر، انگلستان و نایروبی کنیا قابل توجه است.
این نهادها نه صرفا به عنوان مبانی صورتبندی ایدههای نوین و کاربرد آنها در سیاستگذاری عمومی، بلکه به مثابه تمرینی برای نسل جدیدی از کارمندان دولتی، متخصصان و آموزگاران در یک چشمانداز اسلامگرایانه در حال خدمتگذاریاند. این نهادها همچنین کارکرد خلق شبکههای فکری در سرتاسر جهان اسلام را از طریق تربیت افراد و ایجاد ادبیات مخصوص خود محقق میسازند. هماکنون بسیاری از وابستگان به این نهادها در گسترهای از جهان اسلام از مالزی تا نیجریه در مقام بروکراتهای ارشد و نیز اساتید دانشگاههای گوناگون در حال انجام وظیفهاند. تاثیر فارغالتحصیلان و نیز آثار مکتوب این نهادها در راستای تعریف بستری برای مباحث عمومی و نیز تصمیمگیری در خصوص خط و خطوط تحول فرهنگی در سرتاسر جهان اسلام به گونهای ژرف بوده است.
این سلسله مقالهها سر آن دارد تا برای تعیین ریشههای فکری- اجتماعی، کارکرد سیاسی-جامعهشناختی و نقش بینالمللی و نیز بررسی ماهیت و جهت گفتمان روشنفکران اسلامگرای آسیای جنوبی منظرهای عمومی درافکند. در این راستا در این مقاله برآنم تا بر چهار درونمایه به هم پیوسته تمرکز کنم؛ 1)ریشههای تاریخی روشنفکران اسلامگرا. 2) نقش ایشان به مثابه روشنفکران ملی (حرفهای). 3) گفتمانهای قدرت این روشنفکران و 4) بومیگرایی این روشنفکران. این چهار درونمایه مشتمل بر ریشهها، الگوی تحول، کارکرد ایدئولوژیک و سیاسی- جامعهشناختی و همچنین سرشت اقدامات این روشنفکران اسلامگرا در چارچوب منطقه آسیای جنوبی و نیز جنبش اسلامگرای درازدامنتری میشود.
اسلامگرایی محتملا در سه دهه اخیر پیچیدهترین چشمانداز بومی و ایدئولوژیکی بوده است که در جهان سوم به منصه ظهور رسیده است. این مفهوم بر یک جهاننگری متمایز و منبعث از هنجارها و ارزشهای بومی مبتنی است و از طریق خلق یک گفتمان فرهنگی جذاب نسبت به دنیای غرب تعریف میشود. اسلامگرایی مشخصا یک جنبش فکری- ادبی به شدت مبتنی بر آثار مکتوبی است که ناظر بر اشاعه چشمانداز ایدئولوژیک و تحقق کنترل اجتماعی آن است. ظهور اسلامگرایی مرهون آثار متفکران و ایدئولوگهایی است که مسلمانان را به مثابه «اجتماع گفتمان» به رخ کشیدند، مفاهیم عمده اسلامگرایی را خلق کردند و آنها را با تودهها مرتبط ساختند و به هژمونی فرهنگیای که در کانون یک برنامه اسلامگرایانه نهفته است سر و شکل دادند.
این متفکران مردانی چون؛ مولانا مودودی (متوفی 1979)، حسن البناء (متوفی 1949)، سید قطب (متوفی 1969)، علی شریعتی (متوفی 1979) و آیتالله خمینی (متوفی 1988) بودند که ایدههایی تکوین بخش را مطرح کردند، دغدغههای گروههای اجتماعی گوناگونی را مورد خطاب قرار دادند، با برگزیدن آرایی متضاد مباحث عمومی را شکل دادند و تجارب اجتماعی و فردی را به سوالات و دغدغههایی مدام در باب آزادی، عدالت، خیر، شر و رستگاری مرتبط ساختند. فراسوی این ایدئولوگها، اسلامگرایی در راستای تثبیت،احیا و اشاعه بصیرت خود هم به طبقهای از روشنفکران متکی بوده و هم به زایش این نحله از روشنفکران مدد رسانده است. اگر اسلامگرایی در تاسیس خود به مثابه نیرویی سیاسی در جهان اسلام کامیاب بوده است، این شاهکار را وامدار روشنفکران اسلامگرایی است که پناهگاه افکارشان را در متن زندگی اجتماعی و گفتمان سیاسی مسلمانان بنا نهادند.
این نیروی روشنفکری در هیچ نقطهای از عالم به اندازه آسیای جنوبی که اسلامگرایی در آنجا وجه فکری بهغایت توانمندی را حفظ کرده و به همان میزان قادر بوده است تا بر توسعه جنبشهای اسلامی از مالزی تا مراکش نافذ باشد، مترقیتر و تاثیرگذارتر نبوده است. در این صفحات از عالم، نسلهایی از متفکران، از ابوالکلام آزاد (متوفی 1958) و محمد اقبال (متوفی 1938) تا مولانا مودودی، محمد اسد، امیناحسن اصلاحی، خورشید احمد، مریم جمیله، اصرار احمد و جاوید احمدالقمیدی یک جهاننگری اسلامگرایانه تمامعیار و به لحاظ درونی سازگار را مطرح ساختند. نفوذ و قدرت اندیشههای این متفکران، محیطی فکری که دغدغههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در آن به بحث، تحلیل و فهم گذارده میشدند را پدید آورده است.
تاثیر شخصیتهای مذکور عمدتا در حلقههای فکری، نهادهای آموزشی و عموما حوزههای سیاسی کشورهای پاکستان، هند و بنگلادش محسوس است. با این وجود شعاع آرای ایشان از این کشورها فراتر میرود. امروزه روشنفکران اسلامگرای جنوب آسیا فربهترین گروه در شبکه فراملیتی گروههای غیررسمیو نهادهای رسمیای هستند که گفتمان اسلامگرایی را تشریح کرده و اشاعه میبخشند. تاثیر این روشنفکران بر نهادهایی چون؛ دانشگاههای بینالمللی اسلامی پاکستان، مالزی و اوگاندا، مرکز بینالمللی تحقیقات اقتصاد اسلامی دانشگاه شاهعبدالعزیز در عربستان سعودی، موسسه بینالمللی اندیشه اسلامی در هرندون ویرجینیا، بنیادهای اسلامی لیسستر، انگلستان و نایروبی کنیا قابل توجه است.
این نهادها نه صرفا به عنوان مبانی صورتبندی ایدههای نوین و کاربرد آنها در سیاستگذاری عمومی، بلکه به مثابه تمرینی برای نسل جدیدی از کارمندان دولتی، متخصصان و آموزگاران در یک چشمانداز اسلامگرایانه در حال خدمتگذاریاند. این نهادها همچنین کارکرد خلق شبکههای فکری در سرتاسر جهان اسلام را از طریق تربیت افراد و ایجاد ادبیات مخصوص خود محقق میسازند. هماکنون بسیاری از وابستگان به این نهادها در گسترهای از جهان اسلام از مالزی تا نیجریه در مقام بروکراتهای ارشد و نیز اساتید دانشگاههای گوناگون در حال انجام وظیفهاند. تاثیر فارغالتحصیلان و نیز آثار مکتوب این نهادها در راستای تعریف بستری برای مباحث عمومی و نیز تصمیمگیری در خصوص خط و خطوط تحول فرهنگی در سرتاسر جهان اسلام به گونهای ژرف بوده است.
این سلسله مقالهها سر آن دارد تا برای تعیین ریشههای فکری- اجتماعی، کارکرد سیاسی-جامعهشناختی و نقش بینالمللی و نیز بررسی ماهیت و جهت گفتمان روشنفکران اسلامگرای آسیای جنوبی منظرهای عمومی درافکند. در این راستا در این مقاله برآنم تا بر چهار درونمایه به هم پیوسته تمرکز کنم؛ 1)ریشههای تاریخی روشنفکران اسلامگرا. 2) نقش ایشان به مثابه روشنفکران ملی (حرفهای). 3) گفتمانهای قدرت این روشنفکران و 4) بومیگرایی این روشنفکران. این چهار درونمایه مشتمل بر ریشهها، الگوی تحول، کارکرد ایدئولوژیک و سیاسی- جامعهشناختی و همچنین سرشت اقدامات این روشنفکران اسلامگرا در چارچوب منطقه آسیای جنوبی و نیز جنبش اسلامگرای درازدامنتری میشود.