آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

در گذشته سیرى کوتاه در باره علت نیامدن پاره‏اى از حقائق مسلم حدیثى، تاریخى، دربرخى از منابع قدیمى داشتیم و به نکات قابل ملاحظه‏اى اشاره کردیم. و علل و انگیزه‏هاى تحریف در نگارش تاریخ و ...، یادآور شدیم چگونگى منع تدوین و نگارش حدیث و حتى نقل آن را توسط خلفاء خواندید. و برنامه لغو ممنوعیت و دستور نگارش مجدد توسط «عمربن عبدالعزیز» پس از یک قرن 99 - 101ه ق را در شماره پیش گفتیم:
اینک به زمینه‏ها و علل و عوامل این بازگشت و نیز نخستین آغازگران نگارش تاریخ و حدیث و تراجم، مغازى و بازشناسى منابع قدیمى و مؤلفان آنها مى‏پردازیم:
نویسنده مصرى «احمد امین‏» درباره عوامل دیگر این تحول و گرایش به نگارش تاریخ و حدیث در عصر خلفاى بعدى چنین مى‏نگارد که:
الف - احتیاج عمده برخى از خلفا به شناخت اوضاع واحوال پادشاهان عالم و اطلاع از قانون و سیاست.
ب - ورود ملتهاى مختلف در جهان اسلام که هر یک داراى تاریخى مبهم بوده‏اند و کم و بیش تاریخ خود را بین مسلمانان انتشار مى‏دادند.
ج - انگیزه جمع‏آورى حدیث (گفتار پیامبرصلى الله علیه وآله و صحابه و خلفاى پیشین). یعنى تدوین سنت که متاسفانه ممنوع گشته بود. (1)
تدوین و تحول تاریخ و سیره در خلال قرنهاى اولیه هجرى (2)
تاریخ و تاریخنگارى هم همانند بسیارى از علوم و حرف دستخوش تحول و دگرگونى بوده و در راه تکامل، مسیر طولانى را طى کرده است و تحول این علم را به هیچ‏وجه نمى‏توان از تطور و بسط فرهنگ عمومى جامعه بشرى جدا کرد. چون پیشرفت و تطور علم تاریخ و مرحله‏اى از تطور و پیشرفت فرهنگ است و آن نیز محصول عوامل متعدد است. که عمدتا از تاسیس حکومت و دولت ناشى مى‏شود که این حکومت و دولت‏با دولتها و فرهنگها و نهادهاى سیاسى، نظامى دیگر برخورد داشته باشد .و همین‏طور عناصر اولیه تمدنى آن گسترش مى‏یابد.
بى‏گمان علم تاریخ و تاریخنگارى در جهان عرب و اسلام و جزیرة‏العرب، با حدود و ابعاد و روشهاى تدوینى آن پیش از ظهور اسلام نبوده چون آنان به گونه‏اى در جاهلیت‏بسر مى‏بردند و فاقد کتابت و خط بودند. (3)
این نگارش بعد از ظهور اسلام تحقق یافته است ولى هرگز بدان معنا نیست که عربها قبل از ظهور اسلام به طور کلى، هیچ‏نوع معرفت و آشنائى با این علم نداشتند، بلکه آنها قبل از ظهور اسلام، تمدنهائى گرچه کوچک، در یمن و دیگر نقاط عرب داشته‏اند که آثار آنها را کم و بیش در اشعار و قصص و ... خود نقل مى‏کردند و اخبار و آثار دولت‏حمیر و سبا و دولت معین، قتبان، عمالقه، و عاد و ثمود و مدین را به طور شفاهى و سینه به سینه میان آنها نسل بعد از اسلاف خود نقل مى‏کردند و مى‏توان گفت که مرحله آغاز تمدن و فرهنگ شفوى و حفظى که پایه و اساس تمدن نگارشى و خطى و... است، در میان آنان طى مى‏کرد. یعنى آنچه که عربها مى‏دانستند و قبل از آن که به نوشتن و خط متکى باشند، به حفظ و حافظه و نقل شفوى و لسانى تکیه مى‏کردند و از این‏جهت در آن دوره حتى در اوائل اسلام تا مدتها قبل از این که خط و نوشتن شایع شود، از حافظه‏هاى بسیار قوى، بخصوص در زمینه انساب و اشعار، برخوردار بوده‏اند.
و شاید مهمترین بخش از تاریخ عرب و اسلام که قطعا تاثیر مهمى در تدوین تاریخ بعد داشته است، دوره «ایام‏العرب‏» جنگها و داستانهاى دوره جاهلى بوده است و به قصه بیشتر شباهت داشته است تا تاریخ، و بیشتر قصاصان و داستان‏سرایان نقل مى‏کردند تا مورخان و دانشمندان و محققان.
متاسفانه این شیوه را خلفاى اموى از عصر معاویه و مروانیان و بعد عباسیان، نیز در نشر فضائل و مدایح برخى و مذمت و مساوى و کوبیدن رقباى سیاسى و مذهبى خود، ترویج مى‏کردند.
ظهور اسلام و نزول قرآن کریم و تحولى ژرف دراندیشه ذهنیت عرب مسلمان داشت نقل داستانهاى قرآن و نقل اخبار گذشتگان و اهمیتى که قرآن به تاریخ گذشتگان مى‏داد و معلومات ارزنده‏اى از تمدنهاى گذشته و انبیاى سلف عرضه مى‏کرد، قطعا تاریخ را به عنوان موضوع واقعى و جدى مطرح مى‏کرد. به علاوه وجود حضرت رسول‏صلى الله علیه وآله و پیروزیهاى او، جنگها و غزوات و سرایا و فتوحاتى که انجام داد، بیشتر باعث‏شد که مسلمانان این حوادث عظیم اجتماعى و تاریخى را تدوین نمایند و زندگى حضرتش را به عنوان یک «اسوه‏» در فرایند زندگى خود قرار دهند. این مساله نقطه عطفى بود که در روند عمومى فرهنگ و ثقافت مسلمانان رخ مى‏داد گرچه ریشه آغاز و مبدا شدن هجرت پیامبر، در تاریخ عمومى در سیره پیامبرصلى الله علیه وآله دارد و نامه‏هاى آن حضرت و مطالبى که با املاء پیامبرصلى الله علیه وآله و به خط على‏علیه السلام و سلمان و دیگران از آن حکایت مى‏کند و تنها کارى که در زمان عمر صورت گرفت‏بازگشت‏سال هجرت به اول محرم بود نه اول ربیع الاول که آغاز هجرت پیامبر به مدینه مى‏باشد.
وى چنین مشهور شده است که مبدا آن در 16 هجرى زمان خلیفه دوم به پیشنهاد امام على‏علیه السلام (4) پایه اساسى تاریخ هجرى و تدوین علمى تاریخ اسلامى بود، از این جهت‏حادثه هجرت نقطه آغاز تجدید حوادث و وقایع تاریخ مسلمین مى‏باشد و به این ترتیب ممکن است‏به طور عموم، نقطه آغاز تدوین مسلمانان را در دو روش تلخیص کنیم:
1 - گرایش تدوین تاریخ «ایام‏العرب‏» و آثار آن از پیمانها، جنگها، کینه‏ها و انقلابات و دیگر نتائج آن که در زندگى عرب مسلمان اثر گذاشته بود. کلا «ایام‏العرب‏» از گذشته نزدیک عرب، حکایت مى‏کرد و آنچه که این ایام از نظر اجتماعى، ادبى و فرهنگى در جامعه آنان اثر گذاشته بود.
2 - گرایش دوم: تدوین تاریخ اسلام و ظهور حضرت محمدصلى الله علیه وآله و اخبار زندگى و جنگها و سرایا و به طور کلى سیره حضرت رسول‏صلى الله علیه وآله است.
تقریبا وقوع این دو گرایش، واقعیت اجتماعى جزیرة‏العرب آن روز را تشکیل مى‏داد که جریان اولى تعصبات قبیلگى و دیگر گروه‏بندیهاى جامعه جاهلى را نشان مى‏دهد و جریان دومى حیات پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله، اعمال، گفتار و سیره او را گزارش مى‏دهد.
دکتر عبدالعزیز الدورى مى‏گوید: هر یک از این دو گرایش غالبا در یک مرکز فرهنگى اتفاق افتاده است.
گرایش اسلامى در مدینه، مرکز سنت پیامبر و گرایش دومى گرایش عصبیت درکوفه و بصره; دو شهر جدیدى که بعد از اسلام به وجود آمده‏اند و مرکز فعال گرایشهاى عصبیتى و قبیلگى مى‏باشند. (5)
نکته جالب توجه این که این شهرهاى سه‏گانه در آغاز عصر تدوین، مرکز فعالیت فرهنگى و مسکن بیشترین علماى عصر بوده است.
اهتمام به اعمال و افعال پیامبر نه فقط از منشا تقوى و ورع اسلامى مهم بوده است، بلکه خود یک موضوع جدى و واقعه‏اى مؤثر بوده، زیرا دولت و حکومت جدیدى که بعد از وفات پیامبر، روى کار آمده بود، به عنوان حافظ سیره و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله به ظاهر ناچار بود که همه روشها و سنن و نظامات خود را از سیره پیامبر به عنوان مؤسس و بنیانگذار دولت اسلامى و مشروعیت اساس و پایه‏هاى آن تلقى نماید.
به علاوه، اساسى را که خلیفه دوم تقسیم‏بندى طبقات جامعه را به خصوص با تاسیس کوفه، روى آن بنا کرد ملاحظه کنیم که جامعه اسلامى را بر مبناى خویشاوندى با پیامبر قریش و ذوى‏القربى و سابقه در اسلام قرار داد و آنهائى که به نحوى با پیامبر قوم و خویشى داشتند، سهم بیشتر داده و اهمیت فراوان داد. اگر ما این نکته را مراعات کنیم، قطعا اعمال و غزوات پیامبر و تاریخ اسلام آنچنان اهمیتى پیدا مى‏کرد که شناخت‏حقوق طبقات جامعه صدر اسلام به آن بستگى داشت که بر حسب سابقه در اسلام، شرکت در جنگها و غزوات، حقیقت پیدا مى‏کردند و از عطایا و مواهب و قیام اسلامى برخوردار مى‏شوند. (6)
اهتمام به تدوین حدیث
به هر ترتیب ممانعت از تدوین و نقل حدیث‏به معناى عام، شامل تمام گفتار پیامبرصلى الله علیه وآله در احکام و تفسیر و سیر و مغازى و.... مى‏شد، آثار نامطلوب خود را بر جامعه نهاد. هر چند اهل بیت‏علیهم‏السلام جسته و گریخته بدان توجه نداشتند و آثار پیامبرصلى الله علیه وآله را ضبط مى‏کردند ولى به تدریج‏خلفا و طبقات دیگر جامعه به این نیاز توجه کرده و به فکر تدوین حدیث و ... پرداختند، چنانکه اشاره شد.
دکتر دورى مى‏افزاید:
«جمع‏آورى و تدوین احادیث پیامبر و اقوال آن حضرت موضوعى بود که مبتکران این فن را به عنوان محدثان و جامعان حدیث، معروف مى‏ساخت. این دسته از صحابه پیامبر، به راستى در جمع‏آورى و تدوین احادیث پیامبر، زحمتهاى طاقت‏فرستائى را متحمل شدند و دست‏به سفرهاى علمى زده و هرنوع حدیثى را ضبط کرده و به کلمات و عبارتهاى آن اهمیت مى‏دادند.
ابتداء این تلاش علمى در مورد «مغازى‏» صورت مى‏گرفت که بعدا خود «مغازى‏»نویسى فن خاصى را تشکیل داد و بخش مهمى از تدوین تاریخ اسلام گردید و خود به خود از حدیث نویسى و تدوین احادیث، جدا گردید و بعدا آنچنان توسعه یافت که شامل تدوین کل تاریخ پیامبر واسلام چه پیش از نبوت و چه پس از آن شد. (7)
حتى در قلمرو تدوین مغازى و سیره نویسى حتى حدیث عده‏اى از معروف‏ترین فرزندان صحابه و.. قرار دارند که در راس آنها ابان بن عثمان و عروة بن زبیر است. هرچند آنان خالى از انگیزه‏ها و عوامل یاد شده در گذشته نمى‏باشد، ولى بناچار به معرفى کوتاهى از آنان مى‏پردازیم:
نخستین مورخان اسلامى
دانستیم که اکثر منابع موجود تاریخى و سیره و غیره مربوط به قرن دوم و سوم و حتى قرن چهارم است. و منابعى از قرن اول موجود نیست; زیرا اهتمام به نوشتن، در آن دوره کمتر وجود داشته است.
نخستین مورخان را باید در سیره‏نویسان و مغازى‏نویسان جستجو کرد. پیشگامان در این زمینه، براساس منابع اهل سنت عبارتند از:
1 - عروة بن زبیر بن عوام بن خویلد، که مادر عروة; اسماء، دختر ابوبکر است، (متوفاى 92 هجرى).
2 - ابان ابن عثمان متولد 22 و متوفاى 105 هجرى.
3 - وهب بن منبه متوفاى 110 هجرى.
4 - عاصم بن عمر بن قتاده ابن انصارى، متوفاى 120 هجرى.
5 - شرحبیل بن سعد خطمى متوفاى 123 هجرى.
6 - زهرى (محمد بن شهاب، متوفاى 124 هجرى(ابوبکر محمد بن عبید الله بن شهاب از قبیله بنى زهرة بن کلاب از قریش است).
7 - عبدالله بن ابى بکر بن حزم از علماى مدینه، متوفاى 135 هجرى.
8 - موسى بن عقبه متوفاى 141 هجرى.
9 - معمر بن راشد، متوفاى 150 تا 153 هجرى.
کتابهاى اینان به کلى از بین رفته است، فقط مطالبى از آثارشان در کتابهاى دیگر نقل شده است.
1 - ابان بن عثمان (متوفاى 95 یا 105) از معروف‏ترین شخصیتها در مرحله انتقال حدیث‏به مغازى و سیره نویسى در جهان اهل سنت مى‏باشد..
زیرا او ابتدا کار خود را از حدیث‏نویسى شروع کرد که سرانجام منجر به سیره‏نویسى شد وى از مقربان دربار اموى است. (8)
و بعد از او، ابن سعید در عداد محدثین طبقه اول از تابعین مدینه قرار دارد. او نیز به مغازى و سیره‏نویسى اهمیت فراوان داده ولى او به نظر مورخان بیشتر محدث است تاچیز دیگر. (9)
2 - عروة بن زبیر(متوفاى 92) اولین سیره‏نویس معرفى شده و در میان مؤلفان مغازى و سیره‏نویسى شخصیت‏بارزى دارد و سیره‏نویسى، به او منسوب مى‏شود. گرچه‏تا امروزه کتاب عروة بن زبیر را مستقیما در دست نداریم، اما مجموعه کتابهاى ابن اسحاق، واقدى، طبرى، همگى از نوشته‏هاى ابن زبیر استفاده کرده‏اند و اینها نشان مى‏دهند که تالیف عروه بن زبیر اصلى‏ترین و قدیمى‏ترین متنى است که درباره مغازى و سیره نوشته شده است.
جالب توجه این که عروة بن زبیر در تالیف کتاب خود، تنها به نقل غزوات و جنگهاى پیامبر نپرداخته است، بلکه در مورد نحوه زندگى نزول وحى و دیگر موارد زندگانى پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله به تفصیل سخن گفته است که خود مرحله‏اى از تدوین تاریخ اسلامى است و مى‏توان گفت: حد وسط (انتقال از مغازى‏نویسى(نقطه آغازین تاریخ اسلامى) و مرحله تاریخ‏نویسى اسلامى است زیرا عروة بن زبیر علاوه بر سیره و حیات پیامبر، از اوضاع و شرائط دوران خلفاى راشدین از قبیل جنگ قادسیه و یرموک هم سخن به میان آورده است هرچند مطالب نقل شده از این منابع قدیمى مى‏رساند که از نقل روایات بى‏اساس و شبیه افسانه یا در مدح بیجا و ذم نابجا پروا نداشته و مخصوصا در مواردى که مربوط به على‏علیه السلام مى‏شد. (10)
نویسندگان دیگر که در حلقه نقل حدیث و تاریخ قرار گرفته‏اند، کم و بیش به دور از حب و بغض نبوده‏اند و از جمله بعد از ابان بن عثمان و عروة بن زبیر و...، محمد بن شهاب زهرى (51 - 124ه) که اصلا از قبیله قریش و بنى زهره بوده و در مدینه تولد یافته است، او اهتمام زیادى به حدیث داشته و در میان احادیث‏به روایتهاى مغازى به صورت عام اهمیت زیادى داده است. زهرى در تدوین مغازى در واقع سیره‏نویسى پیامبر را آغاز کرده است. آنگونه که نقل شده، سیره‏نویسى او نیز بسیار گسترده و وسیع بوده است او از فترت جاهلیت و دوران قبل از اسلام تا ظهور محمدصلى الله علیه وآله دوران مکه و هجرت به مدینه، مغازى، فتوح، نمایندگان سیاسى و خود عرب و دیگر فعالیتها و حوادث مهم تاریخ صدر اسلام را بازگو مى‏کند. اما در همه این نقل حوادث تسلسل تاریخى، تاریخ حوادث، و اسناد و روایات را نیز یادآورى مى‏نماید. او علاوه بر تاریخ حیات پیامبر، از حوادث بعد ازفات، انتخاب ابوبکر، شوراى عمر، فتنه عثمان، انتخاب على‏علیه السلام را نیز به تفصیل مى‏آورد. محمد بن شهاب زهرى از نسابین معروف و شخصیت ممتازى است در این رشته تالیف داشته است. کتاب نسب قریش مصعب زبیرى عمده‏ترین مطالب خود را از محمد بن شهاب زهرى اقتباس کرده است.
بعد از چند نفر از محدثان (بمانند وهب بن منبه متوفاى 110 تا 164ه) موسى بن عقبه و شرحبیل بن سعد) نقلها و نوشته‏هاى آنها تقریبا در تدوین تاریخ اسلام نقشى داشته‏اند، نوبت‏به محمد ابن اسحاق (151ه) مى‏رسد که بزرگترین و پیشگام‏ترین مورخ یا سیره‏نویس پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله است.
ادامه دارد
پى‏نوشتها:
1) احمد امین ، فجرالاسلام..
2) دکتر دوزى عبدالعزیز بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب طبع بیروت، سال 1960، ص 19 - 18.
3) کتاب راههاى نفوذ خط فارسى... دکتر آذرنوش نشر دانشگاه تهران، مقدمه تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، حسنى نشر دفتر فرهنگ اسلام، و مقالات بررسى مفهوم واژه‏هاى جاهلیت در مجله مکتب اسلام، سال 35..
4) ابن واضح، یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج‏2، ص 16، چاپ دار صادر، بیروت، 1970م. ر.ک. به تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، تالیف نگارنده.
5) دکتر عبدالعزیز الدورى، بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص 19. چاپ 1960م، چاپخانه کاتولیکیه، بیروت..
6) تاریخ یعقوبى، ج‏2، ص 22، چاپ دار صادر، بیروت..
7) دکتر عبدالعزیز الدورى در بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص 19، چاپ بیروت، 1960م..
8) العبر، ج‏1، ص 129 و الاغانى، ج‏2، ص 4 و تاریخ طبرى، بخش اعلام، تهذیب ابن حجر، ج‏1، ص 97 و طبقات ابن سعد بخش تابعین، ج‏5، ص 112..
9) طبقات ابن سعد، ج‏5، ص 151 - وما بعد طبع بیروت، 1970..
10) ر ک به روایت نقل شده و نقد و بررسى کتاب تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، ص به قلم على اکبر حسنى..

تبلیغات